به رغم آنکه آیتالله خامنهای درخواست مذاکره آمریکا را پس از خروج این کشور از برجام مردود دانست و در یکی از سخنرانیها گفت «آمریکاییها نزدیک نشوند» ولی عملاً او راه را برای میانجیگری کشورها میان ایران و آمریکا مسدود نکرده است.
در نتیجه تاکنون چند کشور از جمله ژاپن و فرانسه به عنوان مهمترین و علنیترین پیشنهاددهندگان میانجیگری در این خصوص اقدام کردهاند. میانجیگری ژاپن با سفر شینزو آبه، نخستوزیر این کشور، به تهران در تاریخ ۲۲ خرداد ۹۸ عملاً به جایی منتهی نشد.
این در حالی است که در فاصله یک ماه از آن دیدار، دولت فرانسه و شخص رئیسجمهور این کشور تلاش خود را برای میانجیگری میان ایران و آمریکا آغاز کرده و امانوئل مکرون با اعزام نماینده ویژهاش شانس خود را برای این امر به بوته آزمایش گذاشته است. این احتمال وجود دارد که مکرون نیز سفری به تهران داشته باشد. اگر چنین رویدادی محقق شود، پرسش آن خواهد بود که با توجه به ناموفق بودن میانجیگری شینزو آبه چه تضمینی برای موفقیت مکرون وجود دارد؟
واقعیت این است که در جهان سیاست هیچ تضمینی برای موفقیت یک کارزار سیاسی وجود ندارد همچنان که در رقابتهای ورزشی مثلاً مسابقه فوتبال نیز تضمینی برای بُرد قطعی یک تیم وجود ندارد. دنیای سیاست و ورزش جهان محتملات است، اما، بهرغم عدم تضمین در موفقیت یک کارزار سیاسی، ضریب موفقیت یک اقدام تا اندازهای قابل بررسی است. با این توضیح، آیا میان میانجیگری ژاپن و فرانسه تفاوتی مشاهده میشود؟ آیا ضریب موفقیت فرانسه میتواند بیشتر از ژاپن باشد؟
تفاوتها در میانجیگری ژاپن و فرانسه در مناقشات ایران و آمریکا
پاسخ به پرسش بالا مثبت است. در زیر برخی از اهم تفاوتها در اقدام میانجیگرانه ژاپن و فرانسه مورد اشاره قرار میگیرد:
نخست آنکه مروری بر رسانههای اصولگرا به هنگام سفر شینزو آبه به تهران حاکی از آن است که از نگاه این رسانهها نخستوزیر ژاپن از آن رو به عنوان میانجی از سوی دولت آمریکا برگزیده شد که ترامپ میخواست دولتی شکست خورده از آمریکا را که روزگاری مورد حمله اتمی آمریکا قرار گرفت و اینک به یُمن کمک آمریکا به یکی از قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان تبدیل شده، به ایران اعزام کند تا ایران سرنوشت خود را در آیینه ژاپن ببیند.
استنباط این دو ویژگی از ژاپن (شکست از آمریکا در جنگ و قدرت اقتصادی امروز به یمن آمریکا) به ویژه مورد حمله رسانههای اصولگرا قرار گرفت و مدعی شدند ایران هرگز همچون ژاپن از آمریکا شکست نخواهند خورد و شکوفایی اقتصادی در سایه ذلت در برابر آمریکا از سوی جمهوری اسلامی پذیرفته نخواهد شد.
ثانیاً اگرچه آبه دیدار خود از تهران را در نقش یک میانجی انجام داد ولی واقعیت این بود که او جز نقش یک «نامهرسان» یا «پستچی» نقش دیگری ایفا نکرد. میانجیگری بهعنوان یکی از «روشهای حل و فصل مسالمتآمیز منازعات»، چیزی به مراتب فراتر از تسلیم یک نامه است. اما، موقعیت فرانسه به دلایل زیر چنین نیست.
یکم: ژاپن در طول سالهای دراز مناقشه هستهای ایران هیچوقت یکی از اعضای مذاکرهکننده با ایران نبود. این در حالی است که فرانسه به عنوان یکی از اعضای تروئیکا (بریتانیا، آلمان و فرانسه) از زمان دولت خاتمی یکی از طرفهای مذاکره با ایران بود که در نتیجه به «پیمان سعدآباد» در ۲۰۰۳ منتهی شد. پس از روی کار آمدن دولت احمدینژاد و حسن روحانی باز فرانسه به عنوان یکی از اعضای ۵+۱ همواره یکی از طرفهای مذاکره با ایران بود. کافی است پرسش کنیم که در مناقشه هستهای، پاریس چند بار میزان دوری از ادوار مذاکرات بود و توکیو چندبار؟ پاسخ برای توکیو صفر است که خود گویای در حاشیه بودن توکیو در این مناقشه است.
دوم: قرار داشتن فرانسه در فراز و نشیب مذاکرات هستهای از زمان خاتمی تا روحانی، برای این کشور موقعیتی را فراهم میآورد که بتواند با خلاقیت و ابتکار در موضوع میانجیگری میان ایران و آمریکا عمل کند. میانجی باید عنصر فعال و نه منفعل در روند نزدیک ساختن دو سوی منازعه باشد. از اینرو، فرانسه در موقعیتی است که بتواند موضع اختلاف ایران و آمریکا را شناسایی کند و به مقتضای آن احتمالاً بتواند پیشنهادی مرضیالطرفین ارائه دهد. (گفته میشود فرانسه پیشنهاد داده آمریکا برخی تحریمهای خود را موقتاً متوقف کند و متقابلاً ایران نیز از کاهش تعهدات برجامیاش موقتاً دست بردارد. در این زمینه حسن روحانی روز ۲۳ تیر ماه از آمریکا خواست که با برداشتن تحریمها به میز مذاکره با ایران برگردد و در پاسخ مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا گفت که این پیشنهاد همان «مسیر نازلی» است که دولت پیشین آمریکا طی کرد و به «توافق فاجعهبار» با ایران منتهی شد.)
سوم: اگر در نگاه برخی رسانههای ایرانی، ژاپن نماینده یک دولت شکستخورده در برابر آمریکا تلقی میشد، سفر احتمالی ماکرون به ایران به منزله سفر نماینده یک کشور شکستخورده از آمریکا نخواهد بود. از این بالاتر، این کشور در مجموعه کشورهای عضو اتحادیه اروپا به شدت با نقض پیمان از سوی آمریکا و خروج یکجانبه این کشور از برجام مخالفت کرد. مزید بر این، این کشور به عنوان اقدامی که نشان از حُسننیت این کشور داشت، دستکم تلاشی از خود برای نجات «برجام اروپایی» از طریق راه اندازی یک سازوکار مالی با ایران (اینستکس) نشان داد، هرچند ناموفق بود.
چهارم: فرانسه به عنوان عضو ارشد اتحادیه اروپا و همچینین عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل در موقعیتی است که اگر پیشنهادی را به دو سوی مناقشه عرضه کرد، بتواند شمار زیادی از کشورهای عضو اتحادیه یا عضو شورای امنیت را با خود همراه کند؛ موقعیتی که مطلقاً در اختیار ژاپن نبوده و نیست.
پنجم: موقعیت ژئوپلتیک فرانسه به عنوان یک کشور اروپایی که هم امنیت اقتصادی این قاره به امنیت صادرات نفت وصل است و هم امنیت مرزهایش آسیبپذیر از سیل مهاجران و قاچاق مواد مخدر است و هم این قاره میزبان میلیونها مسلمان است، موجباتی را فراهم میکند که فرانسه با ضریبی از نگرانی بیشتر از ژاپن به حل مسالمتآمیز مناقشه هستهای اهتمام ورزد. ژاپن نه خیل عظیم مسلمانان را در خود جا داده، نه مقصد سهلالوصولی برای سیل مهاجران است و نه قاچاق مواد مخدر از افغانستان چندان به ژاپن سرازیر میشود. تنها نگرانی ژاپن برهم خوردن امنیت صادرات نفت است که این کشور را با اروپا مشترک میسازد وگرنه ابعاد نگرانی ژاپن هرگز به اندازه اروپا نیست.
به این ترتیب اگرچه تضمینی برای موفقیت فرانسه برای تلاش میانجیگرانهاش در مناقشه ایران و آمریکا وجود ندارد، اما، شانس موفقیت این کشور به مراتب بیشتر از ژاپن است که صرفاً در نقش یک نامهرسان ایفای نقش کرد.
افزون بر این، به نظر میرسد فرانسه با درایت بیشتری مسئله میانجیگری خود را پیش میبرد. گرچه بر همه روشن است که کانال میانجیگری فرانسه فعال شده ولی نماینده مکرون منکر شده که برای میانجیگری به تهران رفته است. دلیل این انکار او احتمالاً این است که فرانسه میداند مخالفان برجام (در داخل و خارج ایران) به دنبال معدوم کردن برجام به هر قیمتی هستند و از هر اقدامی برای ستروَن ساختن میانجیگری کشورها از جمله فرانسه کوتاه نخواهند آمد. از اینرو، فرانسه فعلاً اصراری بر علنی کردن نقش میانجیگری خود ندارد.