یادداشتی از علی افشاری: مهمترین حاشیه هفتاد و ششمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل فرجام مذاکرات معطوف به بازسازی برجام در وین بود. توجهات معطوف به نیویورک بود که نخستین حضور وزیر جدید خارجه دولت اصولگرای ایران ظرفیتی برای پایان دادن به دوره تعلیق مذاکرات خواهد داشت یا نه؟
اگرچه ابتدا انتظار میرفت جلسه مشترک بین نمایندگان جمهوریاسلامی ایران با دولتهای فرانسه، بریتانیا، روسیه، چین و آلمان در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شود، اما اعلام رسمی جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نشان داد که چنین جلسهای برگزار نمیشود.
البته دیدارهای حسین امیرعبداللهیان با وزرای خارجه کشورهای اروپایی میتوانست تصویر بهتری نشان دهد که دور هفتم مذاکرات کی شروع خواهد شد.
دور ششم مذاکرات در سی خرداد بدون نتیجه به پایان رسید. وجود اختلافات قابل ملاحظه اجازه نداد تا بازسازی «برجام» ممکن شود. تغییر ریاست قوه مجریه در جمهوریاسلامی و تفاوت نگاه سیاست خارجی دولتهای روحانی و رئیسی باعث متوقف شدن مذاکرات شد که با گذشته سه ماه کماکان ادامه دارد.
هنوز معلوم نیست که تیم جدید مذاکرهکننده ایران از چه کسانی تشکیل میشود. اگرچه عباس عراقچی در دولت سیزدهم منصبش در معاونت سیاسی وزارت خارجه را از دست داد، اما هنوز به صورت قطعی معلوم نیست که او در تیم مذاکرهکننده جدید نباشد. همچنین مشخص نیست که آیا وزارت خارجه کماکان مجری مذاکرات خواهد بود یا اینکه شورای امنیت ملی علاوه بر نظارت عالی تصدی گفتوگوها را هم مستقیما در دست میگیرد.
رصد کردن سخنان جو بایدن و ابراهیم رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل آشکار ساخت که همچنان جدال زمانی بین دو طرف وجود دارد و زمان نزدیکی را برای از سرگیری مذاکرات نمیتوان متصور شد. ابراهیم رئیسی در سخنان کلیشهای که اشتراک نظر بالایی با مواضع سیدعلی خامنهای داشت، نرمش و انعطافی نشان نداد و با حمله به آمریکا و تأکید بر «عدم اطمینان» نسبت به این دولت از طرف مردم ایران مدعی شد که مقاومت ادامه خواهد داشت.
او در عین حال تصریح کرد که راه حل «بازگشت به برجام و اجرای قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل [قطعنامه ۲۲۳۱]» است. این موضع با دیدگاههای قبلی اعضای دولت سیزدهم و حامیان سیاسی آنها در زمان انعقاد برجام تفاوت آشکاری دارد که دولت وقت را به دلیل نادیده گرفتن منافع ملی و مصالح نظام نکوهش کرده و برجام را یک توافق بد تلقی میکردند. اما اکنون دولت سیزدهم برجام را یک قرارداد قابل قبول میداند که بازگشت به آن سقف امتیازاتی است که نظام حاضر است به دولت بایدن بدهد.
جو بایدن در صحبتهایش بر راهبرد دولت خود در بازگشت به دیپلماسی و تقویت ارتباط با متحدان تأکید کرد و گفت که از نظر دولت او جنگ و برخورد نظامی آخرین راه حل است. او بار دیگر تکرار کرد که آماده توافق با جمهوریاسلامی ایران برای بازسازی برجام و حل اختلافات دیگر از طریق گفتوگوست.
اما سخنان هایکو ماس وزیر خارجه آلمان دریچهای برای درک بهتر بنبست موجود و تغییر شرایط گشود. او اظهار داشت که «دعوت از نمایندگان جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره پیرامون احیای برجام همیشگی نخواهد بود. دولت جدید ایران باید سریع جای به میز مذاکره بازگردد. در این خصوص ما در روزهای آینده صحبت خواهیم کرد.»
این متغیر نشان میدهد موضع اروپا در مقایسه با دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ تغییر یافته و همگرایی بالایی با آمریکا پیدا کردهاست. دولت آمریکا که مدتی است پلن ب خود را مورد بررسی قرار داده و در حال انجام مذاکرات راهبردی با دولت اسرائیل است، پیش از این ناشکیبایی خود را در برابر رویکرد غیرتعجیلی جمهوری اسلامی بعد از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نشان دادهاست.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، در سخنانی معنادار اعلام کرد که زمان برای اثرگذاری برجام در مهار برنامه حساس اتمی جمهوریاسلامی ایران در حال تمام شدن است. البته او گفت هنوز به آن نقطه نرسیدهایم ولی این سخن بدین معنی است که تصمیمگیران اصلی دولت آمریکا بررسی راهکار بدیل برجام و آمادهسازی طرح عملیاتی آن را شروع کردهاند. مطابق این طرح بعد از ناامیدی کامل از بازسازی برجام، پایان آن پذیرفته شده و دولت آمریکا تشدید فشارها همراه با اروپا و متحدان خود برای دستیابی به یک توافق جامع که موضوعات اختلافی غیرهستهای را نیز در بر بگیرد، آغاز خواهد کرد.
افزایش فعالیتهای حساس اتمی جمهوریاسلامی و کاهش چشمگیر نقطه گریز هستهای و بخصوص تولید اورانیوم فلزی و افزایش محموله سوخت هستهای با اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی به ۱۰ کیلوگرم و محدودیتها در فعالیتهای نظارتی آژانس بینالمللی اتمی باعث افزایش نگرانیها شده است.
از سوی دیگر هسته سخت قدرت در ایران در اندیشه است که افزایش کنترل شده اورانیوم غنیشده با غلظت بالا و نزدیک به درصد مورد نیاز برای تسلیحات اتمی، استفاده از سانتریفوژهای پیشرفته و اقدامات تهاجمی دیگر باعث افزایش فشار بر آمریکا شده و توان چانهزنی در مذاکرات را افزایش میدهد. همچنین دولت جدید که در نگاه غربیها «تندرو و غیرمعتدل» محسوب میشود در رویکردی متفاوت با هشت سال گذشته ظرفیتی است تا با خرید زمان حضور آنها در مذاکرات با قیمت بالا فروخته شود.
آیتالله خامنهای در مهار فشار غرب، بعد از درک اینکه نیاز به تغییر فضا و حضور چهرههای «معتدل» برای تحقق مصالحه هستهای است، غرب را در برابر فرصت تکرارناپذیر مجوز معتدلها برای توافق قرار داد و بدون اینکه مسئولیتی قبول کند و یا موضع ضدآمریکایی را کنار بگذارد از دیپلماسی ظریف و روحانی، و امید دولت اوباما به اقدامات آنها استفاده کرد تا با قدرت نرم به توافق مورد نظر برسد.
اما بعد از خروج دولت ترامپ شرایط تغییر پیدا کرد. حضور بایدن در کاخ سفید این تصور را ایجاد کرد که بازگشت به برجام به راحتی میسر است اما وقتی معلوم شد که بازسازی برجام نیازمند اعطای امتیازات بیشتر در حوزههای موشکی و منطقهای است و شرایط با زمان توافق برجام در سال ۲۰۱۵ تغییر پیدا کردهاست و مذاکرهکنندگان جدید آمریکائی پذیرای وعدههای روحانی -ظریف نیستند، اجازه توافق به حسن روحانی داده نشد.
حال خامنهای با استفاده از قدرت سرد و نبود اولویت مذاکره با غرب در دولت رئیسی، میخواهد با هراسافکنی نسبت به برخورداری حکومت از توان تسلیحاتی اتمی امتیاز مورد نظر را به دست آورد تا بازگشت به برجام سقف امتیازات مورد نظر دولت بایدن باشد و امتیازاتی چون استفاده از سانتریفوژهای پیشرفتهتر نسبت به آیآر یک و عدم تغییر در سیاستهای نظامی و منطقهای نیز حاصل شود.
از این رو از دید مقامات تهران خرید زمان حربهای برای تحمیل خواست به طرف مقابل است. هدف نظام از افزایش فعالیتهای حساس هستهای راهبردی نیست بلکه تاکتیکی برای کسب امتیازات دریافتی و یا حداقلسازی امتیازات اعطایی است. در عین حال طولانی شدن مذاکرات یک وجه داخلی نیز دارد تا دولت رئیسی بتواند توجیهی برای دفاع از خودش داشته باشد که به سیاست «اولویت قائل نبودن برای مذاکره با غرب و تأکید بر نگاه به داخل و تعامل با همسایگان» وفادار بوده است.
در نقطه مقابل تروئیکای اروپا و آمریکا نیز با اطلاع از این سیاست اعلام کردهاند که به شکل نامحدود منتظر نمیمانند و تکلیف مذاکرات باید هرچه زودتر تعیین شود. اهرم فشار غرب صدور قطعنامه در شورای حکام آژانس و غیرعادی شدن دوباره ایران و رفتن به سمت فعال کردن مکانیزم ماشه است. دولت آمریکا به صراحت اعلام کرد تمایلی به گفتوگوی مستقیم با مسئولان جدید وزارت خارجه ایران در فرصت حضور آنها در نیویورک ندارد. اکنون مرحله هفتم مذاکرات وین تحت الشعاع جدال زمانی قرار گرفته است که یک طرف خواهان شتاب است و دیگری از تاخیر و معطل کردن استقبال میکند.
امیرعبداللهیان روز هشتم شهریور، در گفتوگو با شبکه دو تلویزیون جمهوری اسلامی گفته بود که «برنامهریزی برای هرگونه تصمیمگیری پیرامون مذاکرات هستهای دو تا سه ماه و تا زمانی که دولت جدید مستقر شود، زمان میبرد». اما روند حوادث به گونهای است که بعید به نظر میرسد که غرب چنین بازه زمانی را بپذیرد. حتی روسیه و چین نیز تلویحاً ناخشنودی خود نسبت به رویه جدید جمهوریاسلامی در مذاکرات وین را نشان دادهاند.
بنابراین دور از انتظار نیست مشابه انعطاف محدود و کنترلشده حکومت در برابر خواست رئیس آژانس اتمی و تعدیل اختلافات در این زمینه نیز تجدیدنظری انجام شود. جمهوری اسلامی بعید است مقاومت را تاجایی انجام دهد که منجر به مرگ کامل برجام شود. اکنون بیش از گذشته حفظ برجام برای نظام اهمیت راهبردی پیدا کردهاست.
اگرچه هر گونه خطای محاسبه یا تصمیمگیری اشتباه میتواند وضعیت جدید و پیشبینیناپذیری را شکل دهد و ریسکهای بازسازی برجام به بالاترین حد خود رسیدهاست اما بازخوانی الگوی رفتاری رهبر جمهوریاسلامی به عنوان بانفوذترین فرد در فرایند تصمیمگیری، این واقعیت را یادآوری میکند که او در رویاروییهای خارجی تا لبه پرتگاه میرود اما در آخرین لحظات ترمز زورآزمایی را کشیده و جلوی سقوط نظام به پرتگاه را میگیرد.