فراز مهمی از سخنان آیتالله خامنهای در دیدار با جمعی از خانوادههای شهدای جنگ و عملیات نظامی در سوریه به هشدار در خصوص توطئه آمریکا در سال ۹۸ اختصاص یافت. او با دعوت مسئولان به تلاش بیشتر اظهار داشت:
«نقشه دولت آمریکا لو رفته است و قرار بوده به وسیله تحریمها و اقدامات ضد امنیتی در کشور دودستگی، اختلاف و جنگ گروهها به وجود آورند و عدهای را به خیابانها بکشانند و نام آن را هم "تابستان داغ" گذاشته بودند. اما به کوری چشم دشمنان، تابستان امسال یکی از بهترین تابستانها بود... اگرچه نقشه دشمن لو رفته است، اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند، زیرا آمریکا، دشمن خبیث و حیلهگر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷ جنجال کند، اما مثلاً برای سال ۹۸ نقشهای بکشد.»
او در چارچوب نگاه ضدآمریکایی و نظریه توطئه به مانند گذشته کوشید تا اعتراضات صنفی و معیشتی گروهها و شئون مختلف اجتماعی و حرفهای در ایران را به پروژه سیاسی آمریکا نسبت دهد که از آن به «تابستان داغ» نام برد. او در حالی مدعی برنامه مقامات آمریکایی در جلوگیری از ۴۰ سالگی جمهوری اسلامی شد که اشاره نکرد کدامیک از مسئولان ارشد دولت آمریکا و یا نهادهای اطلاعاتی آن چنین ادعایی کرده بودند.
ترامپ و وزیران خارجه و دفاع آمریکا دستکم در ظاهر اعلام کردهاند که خواهان تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستند و تحریمهای آنها هدف بازگرداندن جمهوری اسلامی به میز مذاکره برای توافق جدید است که برنامه توسعه موشکی جمهوری اسلامی متوقف شده و امکان غنیسازی اورانیوم به شکل مطلق از ایران سلب شود.
البته این دولت مشابه دولتهای قبلی آمریکا تمایل و علاقه به تغییر جمهوری اسلامی دارد و از آن استقبال میکند و نشانههایی نیز دیده میشود که دولت ترامپ در عمل مشغول اقداماتی به نفع دگرگونی در ساختار قدرت ایران است اما هنوز مستندات موجود برای نتیجهگیری قطعی در خصوص وجود برنامهای برای براندازی جمهوری اسلامی کافی نیستند.
درست است که ترامپ بعد از اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ در موضعگیریهای متعددی گمانهزنی پیرامون دشوار شدن بقای نظام داشته است، اما آنها بیشتر در چارچوب جنگ روانی و همچنین واکنش داخلی به نیروهای سیاسی منتقد خروج آمریکا از برجام قابل تفسیر است.
احتمالاً اشاره خامنهای به سخنان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکاست که قبل از به دست آوردن این مقام در نشست سازمان مجاهدین خلق گفته بود نباید جمهوری اسلامی ۴۰ ساله شود. در چارچوب برخورد تحریفگرانه و تقلیلآمیز بخش مسلط قدرت و دستگاه امنیتی که در طول چهار دهه گذشته هیچ اعتراضی را به رسمیت نشناخته و منشأ آنها را به بیرون از مرزها نسبت داده است، پروژه «تابستان داغ» نیز در همین قالب میگنجد و اعتباری ندارد. در واقع صورتبندی یادشده سناریوی امنیتی نظام برای سرکوب اعتراضات و مشروعیتزدایی از آنها است که با نگرانی از خروج آمریکا از برجام و شروع دوباره تحریمهای یکجانبه آمریکا تلفیق شده است.
بنابراین هشدار خامنهاى در خصوص «توطئههاى دولت آمريكا در سال ٩٨» را میتوان بازتاب نگرانىهاى او دانست که به صورت وارونه بیان شده است. از قرار معلوم سالى كه در آن سی سالگی رهبرىاش تمام شده وارد دهه چهارم میشود، آنقدر حساس است كه مستقيماً در تدوين بودجه سال آينده دخالت كرده و دولت نيز با پذيرش اعمال نظرات وى، ارسال بودجه به مجلس را عقب انداخته است.
به نظر میرسد برنامه نظام در عبور از چالش کنونی، ایستادگی تا پایان ریاست جمهوری دونالد ترامپ است و تا زمانی که او در کاح سفید حضور داشته باشد، هزینههای مذاکره و توافق احتمالی آنقدر سنگین ارزیابی میشود که توان پرداخت آن بدون تغییرات خارج از محدوه تحمل در سیاست خارجی و تبعات آن در سیاست داخلی وجود ندارد.
از این رو در این چارچوب تحلیلی و راهبردی، سال ۹۸ اهمیت کلیدی دارد که باید جامعه و نیروهای نظام مجاب و وادار به تحمل سختیها بشوند. این وضعیت در سال ۹۹ که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود، به طور نسبی راحتتر است. بنابراین خامنهای در اضطراب به سر میبرد که تجمیع فزاینده تأثیرات تحریمها در کنار ناکارآمدی دولت در تنظیم امور اقتصادی اجازه ندهد انتظاراتش در پذیرش سیاستهای ریاضتی تحقق یابد.
این بیم و دل نگرانی شالوده هشدار او را تشکیل میدهد که هم مردم و هم جناحهای داخلی نظام را هدف قرار داده است تا شکاف و اختلافی پیش نیاید. وضعیت مشابهی در دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما و فشار سنگین تحریمها که نیروهای نظام را در مواجهه با بحران متتشت کرده بود و جامعه را مستأصل ساخته بود منجر به تحمیل نرمش قهرمانه بر خامنهای شد.
او این بار میکوشد با تأکید بر دشمنیهای پایانناپذیر آمریکا و فضاسازی پیرامون اقتصاد مقاومتی مانع تکرار آن تجربه شود. گسترش مداخلههای او در قوه مجریه که برای نخستین بار به شکل علنی بودجه کشور با نظرات رهبری قرار است نهایی شده و به مجلس ارائه شود، بازتابدهنده آسیبپذیری نظام نسبت به وضعیت فلاکتبار اقتصادی کنونی است.
منتهی انتظارات او زمانی عملی میشود که بخش مهمی از نیروهای نظام و مردم الزامات و پیامدهای سیاست تقابلی و امتناع از مذاکره را قبول کنند و چشم برگرفتاریها و مرارتها بسته و محاسبات رهبری در خصوص تغییر شرایط در آینده را پذیرا شوند. چه بسا نادیده گرفتن ضعفهای روحانی در سایه همراهیهای او و عقبنشینیهای پیاپیاش در این چارچوب قابل درک باشد.
ولی تشدید وخامت اوضاع اقتصادی و تمام شدن کاسه صبر بخش مهمی از اقشار اجتماعی که توان تحمل مشکلات را از دست دادهاند، مانع بزرگی برای تحقق انتظارات خامنهای است. جمهوری اسلامی در بزرگترین بحران دوران حیاتش به سر میبرد و گسترش اعتراضات صنفی در شرایط مشخصی میتواند پایهگذار جنبش سیاسی بزرگ و مهارناپذیر شود.
از این رو نگرانی خامنهای از سال ۹۸، تمهید مقدمات برای آن و افزایش هزینه مخالفت و عدم همراهی را باید از این زاویه تحلیل کرد که با دادن آدرس غلط میکوشد با ابزارهای سیاسی، امنیتی، مدیریتی و تبلیغاتی وضعیت موجود سیاسی را در شرایط شکننده و ملتهب کنونی حفظ کند.