بهاره هدایت؛ انتقام چندباره از «سوژه‌ای» که تسلیم نمی‌شود

بهاره هدایت، فعال دانشجویی و حقوق مدنی

یادداشتی از علی افشاری: صدور حکم ۵۶ ‌ماه حبس تعزیری و دو سال محرومیت از برخی حقوق اجتماعی برای بهاره هدایت فعال دانشجویی، حقوق زنان و از چهره‌های شناخته‌شده دموکراسی‌خواه داخل ایران اتفاقی ویژه است.

این ظلم آشکار برای کسی که هفت سال از سال‌های جوانی و بهترین ایام عمر را در زندان سپری کرد، رنج غیرقابل تحملی نیست اما برای ساختار سرکوب نشانگر بن‌بست است؛ بن‌بستی که عجز از به تسلیم کشاندن بانوی آزادی‌خواه و مبارز ایران امروز را به تصویر می‌کشد؛ شکست از تحمیل اطاعت بر سوژه‌ای مهارناپذیر که اسیر تطمیع‌ها و تهدید‌ها نشده است.

روانه کردن دوباره او به پشت میله‌های عبوس زندان بیش از آنکه برای او هزینه در پی داشته باشد، برای نظام و هر دو جناح آن چالش برانگیز است. سال‌های پرشمار زندان و محرومیت‌ها و محدودیت‌ها او را تبدیل به چهره‌ای نکرد که ناگزیری وضعیت موجود سیاسی را پذیرا شده و به آن تن بدهد.

شماری از فعالان سابق دانشجویی در دگردیسی حیرت‌انگیز به ضد خود تبدیل شدند، اما او مسیر تکاملی و تعالی بخش را پیمود. در زمانه‌ای که به موازات گسترش فساد اقتصادی ملاک‌های مادی و رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی متأسفانه سکه رایج در جامعه شده، او از این آزمون با سربلندی بیرون آمد که توان بالای شخصیتی می‌طلبد و کار هر کسی نیست که در برابر وسوسه‌ها گام‌هایش سست نشود.

البته سیاست‌ورزی او بعد از آزادی از زندان با توجه به فضای خاصی که حرکت بنفش اعتدالی ایجاد کرده بود دچار فراز و نشیب شد اما او راه را گم نکرد؛ بار دیگر اصلاح‌طلبان و ادعاهای مبتنی بر میانه‌روی آنها را آزمود، اما قطب‌نمای او جامعه محوری و تقویت نیروهای جامعه مدنی بود. او به معیار اصلی کنشگری انتقادی‌اش در انتخاب مردم بین دوگانه قدرت مطلقه و مقاومت اجتماعی وفادار باقی ماند.

بازگشت او به دانشگاه با هدف جبران و اهداف حرفه‌ای و آموزشی بود، اما در وضع موجود هضم نشد و مسئولیت سیاسی و اجتماعی خود در هیئت یک فعال دانشجویی قدیمی را حفظ کرد. اگرچه فضای جدید دانشجویی کشور با تجارب قبلی خود تفاوت زیادی کرده بود، ولی باز بهاره هدایت وزن سنگین خود در جنبش دانشجویی را داشت و حضور وی گرمابخش هر تجمعی بود.

بهاره هدایت به موازات افزایش تجربه سیاست‌ورزی‌اش نیز صیقل خورد و پخته‌تر شد. او نه اسیر گرایش‌های معطوف به قدرت شد، نه اجازه داد حریت و آزادگی‌اش خدشه‌دار شود و در عین حال با رادیکالیسم کور و گذشته‌گرایی نیز مرزبندی کرد. بانوی مبارز جنبش دانشجویی اطمینان از اینکه کنش انتقادی نتیجه‌اش معطوف به تقویت گذار خشونت پرهیز به دمکراسی باشد، تمامی اشکال استبداد اعم از پادشاهی و دینی را توأمان نفی کند، به کشور و زیرساخت‌های توسعه‌ای آن آسیب نزند، رنج ناموجهی را بر مردم تحمیل نکند و به توانمندسازی قدرت مردم منجر شود را پایه اصلی سیاست‌ورزی خود قرار داد.

این محاسبات، رویکرد عقلانی و اثرگذاری اجتماعی موجب هراس دستگاه سرکوب شد تا باز به حربه قدیمی متوسل شده و تنها راه مهار او را حبس و زندان تلقی کند. بخش مسلط اطلاعاتی جمهوری اسلامی به میانجی‌گری دادگاه انقلاب تصور می‌کنند با خلق چهره مخوف‌تر از قدرت ولایی و نمایش شدت بی‌رحمی که پروای زندانی کردن مجدد فردی که از حبسی طولانی آزاد شده و در سنین جوانی است را ندارند، به دنبال ناامیدسازی از تغییر مردم بنیاد هستند.

اگرچه بهاره هدایت در کانون این تنبیه قرار دارد اما تنبیه در فراسوی شخص او هدف‌گذاری شده است تا فعالان سیاسی و مدنی در چنبره یاس و ناامیدی از قدرت خود قرار بگیرند و چاره راه را در قدرتی خارج از اراده و فاعلیت ملت و نیروهای اجتماعی و سیاسی در نظر بگیرند. یا این قدرت از بالا بخش مدعی میانه‌روی و تجدیدنظرطلبی در نظام سیاسی است و یا یک قدرت خارجی که در تقابل با جمهوری اسلامی است. تصمیم‌گیران امنیتی شکل‌گیری این تصورات را در ذهنیت نیروهای معترض به وضع موجود بخصوص فعالان نسل جدید جنبش دانشجویی که در پی خلق فضای تازه با بازخوانی سنت تاریخی دانشگاه در ایران هستند، برطرف‌کننده تهدیدات ارزیابی می‌کنند.

آنها بعد از دو دهه توانسته‌اند اصلاح طلبی (رفورمیست) را به مدد ظرفیت‌های ساختاری و مشکلات متعدد در بین اصلاح‌طلبان (تئوریک، جریانی و اهداف و انگیزه‌ها) مهار کنند. می‌دانند از این شوره‌زار گیاهی مفید برای مردم و تغییرات ماندگار مثبت سیاسی نخواهد رست. در حوزه خارجی نیز نظام به گاه خطر آمادگی برای «نرمش‌های قهرمانانه» را دارد تا با دادن امتیازات در حوزه خارجی و منطقه‌‌ای امکان تغییر از ناحیه فشار خارجی مستقیم را منتفی سازد. جدا از آنکه الان هیچ قدرت خارجی و رقیب منطقه‌ای برنامه و اراده‌ای برای براندازی جمهوری اسلامی ندارد، فشارها برای تغییر رفتار است و سمت‌گیری‌های تقابلی حکم اهرم فشار را دارد.

اینجاست که نقش بهاره هدایت‌ها در داخل کشور برجسته می‌شود که اسیر وضع موجود نشده‌اند؛ بشارت‌گر غییر با اتکا به خلق قدرت مردم بوده؛ بیراهه دل بستن به عاملیت خارجی در تغییرات سیاسی را رد کرده‌اند؛ با نگاه به جلو دست رد به تمامی اشکال حکمرانی پیشامدرن زدند و جمهور مردم ایران را دارای توانایی و آگاهی لازم در سامان‌دهی به اوضاع خود در چارچوب عقل جمعی و دمکراسی دانسته‌اند، نقشی ویژه پیدا می‌کنند که ظرفیت دوران‌سازی دارد.

آنها حجت‌های شکست تمامی تدابیر، بصیرت‌ها و طراحی‌های امنیتی نظام در دهه گذشته هستند و منادیان دعوت به اکسیر مقاومت که هرچند نیازمند صبر و حوصله است ولی پیروزی ماندگار و به سامان شدن اوضاع میهن و ملت تنها در گرو آن تحقق‌پذیر است.

صدور حکم سنگین بهاره هدایت در این چارچوب قابل درک است که نظام جمهوری اسلامی شکست در تحمیل ناامیدی بر جامعه و فروگذاشتن پرچم مبارزه و مقاومت اجتماعی را با انتقام‌گیری از سوژه‌ای که منقاد و مطیع نشده است، می‌خواهد جبران کند.

اما این تصور نیز چون محاسبات قبلی دچار خطای راهبردی است. بهاره هدایت امروز یک فرد نیست، الگوی سیاست‌ورزی او که ادامه‌دهنده نسل‌های قبلی کنشگران مردمی و جویندگان راه رهایی است، اینک در نسل جدید فعالان جنبش دانشجویی تکثیر شده‌است.