تصور کنید که شما یک از سفیران جمهوری اسلامی هستید. در روز ۳۰ تیرماه به دیدار رهبر جمهوری اسلامی میروید و او میگوید: «سخنان رئیسجمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی بر اینکه "اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد" سخنانی مهم و رویکرد نظام [بخوانید خامنهای] است و وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیسجمهور است».
به این ترتیب شما از زبان عالیترین مقام جمهوری اسلامی در مییابید که در بازگشت از تهران به محل مأموریتتان باید این دستورالعمل را «وظیفه» خود تلقی کنید و بر این منوال کشور محل مأموریتتان را هشدار دهید که جمهوری اسلامی در مقابله با تهدید صادرات نفت خود، صادرات نفت خلیج فارس را از طریق مسدود کردن «تنگه هرمز» جلوگیری خواهد کرد. (تنگه هرمز یکی از آبراههای مهم جهان است که روزانه یک پنجم نفت مورد نیاز جهان، یعنی نزدیک به ۱۸.۵ میلیون بشکه نفت در روز از آن عبور میکند.)
آنگاه تصور کنید که در روز بعد یعنی ۳۱ تیرماه به دیدن همان رئیسجمهوری می روید که در سفر اروپایی اش گفته بود اگر صادرات نفت ایران قطع شود جمهوری اسلامی از موقعیت سوق الجیشی خود در تنگه هرمز برای ممانعت از صادرات نفت منطقه استفاده خواهد کرد، اما به یکباره میشنوید که او میگوید: «آمریکاییها خیال میکنند وقتی ما میگوییم هنگامی که نفت ایران صادر نشود، هیچ کس نمیتواند نفت صادر کند، به دنبال بستن تنگه هرمز هستیم. در صورتی که راههای فراوانی وجود دارد و بستن تنگه هرمز روش ساده آن است، اما بسیاری تنگههای دیگر برای این کار در اختیار داریم».
طبیعی است که شما در مقام یکی از سفیران نظام از خود خواهید پرسید «تنگههای زیاد» در سخنان حسن روحانی یعنی چه؟ مگر ایران بر کدام تنگهها غیر از تنگه هرمز مسلط است؟ کدام تنگه دیگر را تهران میتواند مسدود کند که صادرات نفت خلیج فارس را متوقف میسازد؟
همه میدانیم که تنگه دومی در کار نیست چه رسد به اینکه «تنگههای زیادی» داشته باشیم. پس این سخن روحانی جز این معنا نمیدهد که تهران غیر از تنگه هرمز «ابزارهای زیادی» برای مقابله با تهدیدات آمریکا داریم.
اگر چنین است، او چرا گزینههایی غیر از بستن تنگه هرمز را یادآور میشود؟ اینجاست که شما به اقتضای فهم سیاسیتان در مییابید که دستورالعمل نظام در فاصله یک روز از دیدارتان با رهبر تا دیدارتان با رئیسجمهور تغییر کرده، به گونهای که مستنبط شما از سخنان روحانی این است که اگر جمهوری اسلامی تنگه هرمز را مسدود نکند در عوض تنگهها دیگر [ یعنی ابزارهای دیگر] برای مقابله با تهدید آمریکا در دست دارد.
این یعنی اینکه بر خلاف دستور رهبر، شما به هنگام مراجعت به محل مأموریتتان وظیفهای ندارید که از چنین زبان تهدیدآمیزی استفاده کنید. به عبارت دیگر، حسن روحانی تهدیدی توخالی را گفته بود و خود آن را پس گرفته است.
افزون بر دستورالعمل به سفیران نظام، حسن روحانی بدینوسیله به طور تلویحی پاسخ سردار سلیمانی را داده که در پیامی به روحانی نوشته بود «فرمایشات حضرتعالی... مایه مباهات و افتخار است... این همان دکتر روحانی است که ما شناخت داشتیم و داریم و میبایست باشد».
با توصیفی که گفته شد معلوم میشود که روحانی همان است که بوده. او تغییر نکرده است و سلیمانی سادهدلانه ذوق زده شده و پیام تقدیر به روحانی ارسال کرده است.
تجدید رابطه با کشورهای عربی
حسن روحانی در همین سخنرانی پرده از خطری بزرگتر برداشت و گفت که جنگ با ایران «مادر جنگها»ست. این یعنی او آرایش کاخ سفید را آرایشی جنگی میبیند که هدفش نه اصلاح برجام بلکه حمله نظامی به ایران است.
تهدید توخالی روحانی مبنی بر اینکه ایران احتمالاً تنگه هرمز را میبندد اگر پس گرفته نمیشد عملاً کشور را در تیررَس حمله آمریکا میداد. روحانی دریافته که این تهدید اگر عملی شود آمریکا را به جنگ علیه ایران وا میدارد. این آن چیزی است که آمریکا به دنبال آن است. حسن روحانی به خوبی میداند که بزرگترین ارتش جهان تا کنون هرگز در مرزهای خود نجنگیده است. این ارتش همواره در فراتر از مرزهای خود ورود در جنگ کرده است. جنگ بعدی آمریکا به رهبری ترامپ میتواند جنگ علیه ایران باشد.
روحانی میداند بهانه دادن به ترامپ از طریق مسدود کردن تنگه هرمز عیناً مانند بهانه دادن صدام به آمریکا پس از اشغال کویت است. این بهانه ظرفیت آن را دارد که آمریکا به بهانه باز نگه داشتن هرمز زیرساختهای ایران را به کل نابود سازد و سرنوشت ایران همان شود که عراق شد. پس تصمیم هوشمندانه آن است صحبت از بستن تنگه هرمز را درز بگیرد.
در عوض او نه تنها بستن هرمز را بیهوده یافت، بلکه دست دوستی به سوی عربستان، بحرین وامارات دراز کرد و با اشاره به اینکه «ذات و فرهنگ ایرانی صلحطلبی و کمک به همسایگان» است، از امکان تجدید روابط با این سه کشور سخن گفت؛ سه کشوری که نزدیکترین روابط را با آمریکا برقرار کردهاند و بعید است به این راحتی عادیسازی روابط با تهران را بپذیرند.