اگر صدام حسین زنده بود میتوانست از حسن روحانی باز خواست کند و از او بخواهد که امانت کلام را رعایت کند. صدام میتوانست مدعی شود که او بود که اصطلاح امالمعارک و یا مادر همه جنگها را برای اولین بار به کار گرفت، لااقل آنجا که سخن از جنگ آمریکا در خاورمیانه بود؛ و حق با صدام است.
امالمعارک صدام و توفان صحرای بوش
آمریکا و متحدانش برای جنگ آزادی کویت اصطلاح توفان صحرا را برگزیدند و این صدام بود که در یک سخنرانی پر سرو صدا در اوت ۱۹۹۱ این جنگ را امالمعارک نامید. کافی است که در گوگل کلمه امالمعارک را بجویید و فوراً این سخنرانی پنج دقیقهای معروف صدام در یوتیوب ظاهر میشود. همراه با نظرات شنوندگان عرب از سراسر جهان که هنوز که هنوز است پایانی ندارند. نه تنها در ظاهر کلام که حتی در معنا هم حق با صدام بود. چرا که از آن زمان به بعد خاورمیانه به زنجیرهای از جنگهای خانمانسوز گرفتار آمده که فعلاً چشماندازی برای پایان آنها دیده نمیشود.
طنز بیهوده تاریخ
حالا حسن روحانی است که پا در کفش صدام کرده و از امالمعارک دیگری سخن میگوید و هشدار میدهد. آنهم یک روز پس از آنکه آیتالله خامنهای با اشاره ضمنی «به مسدود کردن تنگه هرمز»، از موضع روحانی در اروپا تجلیل کرده بود. حسن روحانی در تهدیدی تازه اعلام میکند «تنگههای زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست». او هرگونه مذاکره با آمریکا را در شرایط فعلی «سیاست تسلیم» میخواند و میگوید آمریکا به ایران اعلام جنگ کرده است.
آیا واقعاً چنین است و آمریکا در پی جنگ رو در رو با ایران است. آیا دونالد ترامپ میخواهد با خامنهای و روحانی همان کند که جرج بوش با صدام کرد؟
تکرار بیش از حد جملات معروف و کلمات قصار اندیشمندان بزرگ ملالآور است. اما ظاهراً بعضی مواقع گریزی نیست. منظور من اینجا همان جمله معروف کارل مارکس است که در «هجدهم برومر لوئی بناپارت»، میگوید: هگل در جایی گفت که همه رخدادها و شخصیتهای تاریخی در حقیقت دو بار رخ مینمایند. ولی او فراموش کرد که اضافه کند یک بار بصورت تراژدی و بار دوم به صورت طنزی بیهوده.
ظاهراً این روزها ما شاهد طنز بیهودهای دیگری هستیم. چه طنزی از این بالاتر که حسن روحانی نه تنها رجزخوانیهای صدام حسین را عیناً تکرار میکند، بلکه دونالد ترامپی هم که بارها گفته که جنگهای گذشته آمریکا همه بیهوده بودهاند، را جای جورج بوش پدر مینشاند.
جنگ ناخواسته
کسی نمیداند که آیا واقعاً جنگی میان آمریکا و ایران در پیش است. شاید باشند افراد با نفوذی در واشینگتن و در بالاترین سطح تصمیمگیری آمریکا که چنین سناریوهایی را در سر میپرورانند ولی هنوز به طور قاطع نمیتوان از برنامهریزی جنگی آمریکا علیه ایران سخن گفت. و این هم درست است که هم ایران و هم آمریکا خود را برای روز مبادا در حد توان خود را آماده میسازند. گمانهزنی در این مورد راه به جایی نمیبرد. بویژه آنکه بسیاری از جنگهای بزرگ نه با برنامه دقیق قبلی که به صورت تصادفی و با حادثهای غیرمنتظره رخ دادهاند. مثلاً جنگ جهانی اول را جنگ ناخواستهای میدانند که در اثر حوادث زنجیرهای غیرقابل پیشبینی بالاخره همه قدرتهای اروپایی را درگیر کرد.
آخرین حادثه که شعله این جنگ را سرانجام بر افروخت، ترور ولیعهد امپراتوری اتریش به دست یک ملیگرای صرب بود. امروز هم چنین است؛ تنشهای لازم بین ایران و آمریکا و متحدان منطقهایاش بسیارند و هر حادثه ناخواسته و هر تصادفی میتواند به جنگی تمام عیار منجر شود. مثلاً اگر در خلیج فارس برخوردی نظامی میان قایقهای تندرو سپاه و ناوگان دریایی آمریکا روی دهد.
چرا روحانی به دنبال خامنهای به گفتار ستیزهجویانه روی آورده است؟ آیا میخواهد یکپارچگی دولت و حکومت را به نمایش بگذارد ؟ پاسخ این سؤال را میتوان در پستوهای تاریک و بیشمار قدرت در ایران جستجو کرد؛ جایی که ما را بدان دسترس نیست.
هنوز در آغاز چرخه خشونت لفظی هستیم
قربانیان جنگ واقعی و لفظی مردم ایران هستند. پس از سخنرانی حسن روحانی و تهدید آمریکا قیمت ارز و سکه دوباره صعود کرد. قیمت دلار در تهران در روز یکشنبه به نزدیک ۹ هزار تومان و سکه به بیش از سه میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسید.
چرخه خطرناک تهدیدهای لفظی میان ایران و آمریکا هر روز به مرحله تازهای میرسد. در روز یکشنبه قرار است وزیر خارجه آمریکا برای ایرانیان در لسآنجلس سخنرانی کند و خبرگزاری رویترز در همین روز از برنامه تبلیغاتی مفصلی علیه ایران خبر داد که قرار است آمریکا در هفتهها و ماههای آینده در سراسر جهان پیاده کند.
و این تازه آغاز کار است. هنوز تحریمهای سخت و بیسابقهای که ترامپ قولش را داده، عملی نشدهاند. گویی دو قطار بیترمز به سرعت از دو سو و روی یک ریل به هم نزدیک میشوند. روحانی بارها گفته بود که او اصلاحطلب نیست. ظاهراً او این روزها با اعتدال و تدبیر هم که شعار اصلیاش بود وداع کرده است؛ فعلاً در حرف. ولی تصادف ناخواستهای میتواند این لفاظیها را به فاجعهای خانمانسوز و یا آن طور که روحانی با عاریت از صدام گفت به امالمعارک جدیدی مبدل کند.