ترامپ، «terrorist nation» و مصائب ایرانیان

رئیس‌جمهور ایالات متحده اخیراً در سخنانی از لفظ terrorist nation خطاب به مقامات حکومت ایران استفاده کرده و رسانه‌های جمهوری اسلامی، و مقامات و هواداران آن فرصت را مناسب دیده‌اند تا درباره «توهین رئیس‌جمهور آمریکا به ملت ایران» معرکه بگیرند.

جواد ظریف در حالی که نظامی که همه چیزش را از آن دارد، مشغول زندانی کردن و سرکوب کارگرانی است که حقوقشان را طلب می‌کنند، فصل مشبعی درباره این توهین ادعایی در توئیتر فیلتر شده توسط دولتش سخن‌سرایی کرد.

«نیشن» در انگلیسی چنانکه انگلیسی‌زبان‌ها می‌دانند معانی متفاوتی دارد و تنها به ملت ترجمه نمی‌شود، بسیاری مواقع به کشور و حتی حکومت ترجمه می‌شود. ترامپ مشهور به دقت در انتخاب کلمات یا احترام به دیگران نیست اما در همان کنفرانس مورد اشاره دقایقی بعد از کمک به مردم ایران سخن می‌گوید. ترامپ همچنین در پیام نوروزیش به مردم ایران تاریخ و فرهنگ مردم ایران را ستود و از داریوش کبیر نقل قول کرد.

اگر ترامپ تمامی ملت ایران را تروریست خوانده بوده البته که سخن لغوی گفته بود که باید محکوم می‌شد اما با توجه به آنچه در بالا آمد، احتمالاً بتوان نتیجه گرفت که منظور ترامپ تروریست خواندن ملت ایران نبوده است. مقامات جمهوری اسلامی و حامیانشان در خارج از کشور هم احتمالاً اینقدر انگلیسی می‌فهمند ولی نظام تحت فشار است و یک روز برانگیختن احساس ملی‌گرایی برای جمع کردن بخشی از مردم زیر پرچم جمهوری اسلامی در بیابان تحریم‌ها هم نعمتی است. آنچه ورای این طوفان در فنجان یک روزه مهم است اما این است که اعمال دولت ایران چه نسبتی با خواسته‌های ملت ایران دارد و چه کسی حق دارد از تروریست خوانده شدن ناراحت باشد؟

حماس و جهاد اسلامی با هر معیاری سازمان‌های تروریستی محسوب می‌شوند. هر دو گروه شهروندان عادی اسرائیلی درون مرزهای به رسمیت شناخته شده توسط سازمان ملل را هدف قرار می‌دهند و به قتل می‌رسانند. جمهوری اسلامی حامی هر دو گروه است و عملیات تروریستی آنها را تأیید و تشویق می‌کند.

آن دسته از ایرانیانی که طرفدار جمهوری اسلامی هستند و/یا از این دو گروه و حمایت مالی، سیاسی، و نظامی نظام اسلامی از این دو گروه پشتیبانی می‌کنند آیا از تروریست خواندن ناراحت می‌شوند؟ آیا باید از تروریست یا حامی تروریسم خوانده شدن ناراحت شوند؟ پاسخ به سؤال اول روشن نیست، آنها شاید ترجیح بدهند مجاهد و استشهادی خوانده بشوند اما در اصل قضیه که پرسش دوم است تفاوتی ایجاد نمی‌‌کند. پاسخ به پرسش دوم یک نه محکم است.

جمع کثیری در میان ایرانیان اما نه حامی جمهوری اسلامیند و نه حامی گروه‌های تروریستی اسلامگرا یا چپگرا. آنها حق دارند از اینکه به خاطر اعمال نظام اسلامی همواره مورد سوءظن باشند ناراحت باشند. آنها محقند گلایه کنند که در سطح جهانی به خاطر اعمال نظام مقدس از بسیاری از حقوقی که مردمان کشورهای دیگری که حکومتشان حامی تروریسم نیست برخوردار نیستند.

واقعیت اما این است که ما در جهانی زندگی می‌کنیم که دولت‌ها به نمایندگی از ملت‌ها تصمیم می‌گیرند. نظم کنونی حاکم بر روابط بین‌الملل تا حد زیادی عاجز از آن است که شهروندانی را که با تصمیمات حکومتشان موافق نیستند، از مجازات‌های حاصل از آن تصمیم‌ها محافظت کند. بسیاری از ایرانیانِ جوان‌تر نرد عشقی با «امامِ در ماه» نباخته‌اند اما در سیلِ تندی افتاده‌اند که از بهمن ۵۷ بدین سو به راه افتاده است. بسیاری از ایرانیان حتی سال‌ها پس از ترک ایران نیز همچنان آماج ترکش‌های تصمیمات دولت ایرانند، چه رسد به ایرانیانی که در آن خاک پاک گروگان ائتلاف حوزه و بازار و چکمه‌اند. مجید توکلی می‌پرسد چگونه می‌توانیم اثبات کنیم «کشوری تروریست» نیستیم؟ سؤالی تلخ اما لازم!

واقعیت این است که تا آنجا که به حمایت جمهوری اسلامی از گروه‌های اسلامگرای رادیکال مرتبط است، جمهوری اسلامی بعید است تغییر ماهیت دهد. تلاش برای تبدیل جمهوری اسلامی از یک حکومت دیکتاتوری غیرعادی حامی تروریسم به یک دیکتاتوری عادی به فجیع‌ترین شکلی شکست خورده است؛ قدمی پیشرفت نداشته که هیچ صدها فرسخ پسرفت هم داشته، اصلاحات دموکراتیک پیشکش.

در نتیجه برخی از هموطنان راه‌حل اثبات تروریست نبودن حکومت ایران را در دروغگویی درباره اعمال این حکومت و تبلیغ کاستی‌های دیگران جستجو می‌کنند. لگد زدن به اسرائیل و عربستان پس از هر خبط جمهوری اسلامی ممکن است دل کسانی را خنک کند اما خبط و خطای نظام مقدس را از اذهان جهانیان نمی‌زداید. حتی اگر این استراتژی که «درست است که ملایان حاکم آدم‌های ردیفی نیستند اما دیگران هم خیلی بهتر نیستند» برای جمهوری اسلامی سودی داشته باشد اما از آن آبی برای اکثریت مردم ایران گرم نمی‌شود.

همچون بسیاری از مصائب دیگری که ایرانیان با آن مواجهند از فقر و بیکاری گرفته تا خشکسالی و آلودگی، راه حل در اینجا هم چیزی جز فرارفتن از جمهوری اسلامی نیست. اگر ما ایرانیان در داخل و خارج ایران می‌خواهیم شمشیر دموکلس حمایت از تروریسم را از بالای سر خودمان و دیگر شهروندان بی‌گناهی که به خاطر جبر جغرافیایی و تقدیر زمانی گرفتار فرقه‌ای تبهکار شده‌اند، برای همیشه برداریم یک راه بیشتر پیش رو نداریم: سرنگونی جمهوری اسلامی. باقی راه‌ها چهار دهه است که آزموده شده‌اند و حاصلی نداشته‌اند.

نظرات ابراز شده در این نوشتار منعکس‌کننده نظرات شخصی نویسنده است و بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.