آینه‌ای که فدریکا موگرینی در سفرش به تهران جا گذاشت

سفر موگرینی به تهران، درست پس از توافق بر سر برجام در مرداد ۱۳۹۴

دوران مسئولیت فدریکا موگرینی در هدایت سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از پنج سال پایان گرفت. کارنامه او، ورای نکات مثبت و منفی‌اش برای جامعه ایران، حاوی نکته‌ای قابل اعتنا بود.

موهای صاف و همیشه آرایش‌کرده، ناخن‌هایی همیشه لاک‌زده، خستگی‌ناپذیری، جدیت و اشکی که گهگاه در پشت میکروفون عمومی هم امانش نمی‌داد، شماری از شاخصه‌های فدریکا موگرینی را می‌ساختند.

او در پنج سالی که در رأس تشکیلات سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود، با توجه با اختیارات نسبتاً کم این نهاد و این واقعیت که کشورهای عضو در سیاست خارجی اشتراکات‌شان کمتر از اختلافات‌شان نیست، منشأ چرخش‌ها و تحولات بزرگی نشد به‌جز به سرانجام ‌رساندن برجام.

خروج آمریکا از برجام این توافق را هم کم‌بها کرد و در معرض شکست قرار داد؛ امری که موگرینی خود کم‌وبیش کوشید مانعش شود ولی نتوانست. با این‌همه، کمتر تردیدی وجود دارد که او در قیاس با سلفش، کاترین اشتون، به سیاست خارجی اروپا سیما و چهره‌ بارزتری بخشید و پروژه‌هایی را به جریان انداخت یا هدایت کرد که گرچه ناتمام مانده‌اند، ولی مهر و نشان موگرینی بر آن‌ها هویداست، از جمله تنظیم مقررات و سیاست‌های مشترک پناهجویی در اتحادیه، یا نوع تنظیم مناسبات با ترکیه و روسیه از جمله بر سر مسئله پناهجویی، عضویت ترکیه در اتحادیه و نیز حل بحران اوکراین؛ مسائلی که البته اختلاف بر سر آن‌ها در اتحادیه اروپا کم نبوده و نیست.

موگرینی در دو سال آخر فعالیتش در کمیسیون اروپا، با توجه به تشدید سیاست یک‌جانبه‌گرایی در آمریکا و بروز شکاف‌های بیشتر میان دو سوی اقیانوس اطلس، کوشید که نفوذ و جای پای اروپا در حل بحران‌های خاورمیانه را فزون‌تر کند که با سفرهایی از جمله به تهران و ریاض و... همراه شد بی‌آن‌که نتیجه چندانی به بار آید.

گریز از چالش

اتحادیه اروپا به عنوان غول اقتصادی در عرصه مناسبات خارجی و تجمیع ظرفیت‌های امنیتی و نظامی همچنان در آغاز راه است و در این زمینه‌ها عملاً کم‌وبیش همچون یک کوتوله مانده است. چنین وضعیتی طبعاً تأثیرش را در اختیارات و قدرت مانور مسئول سیاست خارجی اتحادیه هم می‌گذارد.

بیشتر در این باره: جانشین موگرینی؛ منتقد آمریکا و اسرائیل، و دوست ایران؟

در سال‌های اخیر، ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا (قوه اجرایی)، تلاش کرد تصمیات در زمینه سیاست خارجی و دفاعی و امنیتی را از اجبار اجماع درآورد و مشمول رأی کیفی کند، به این معنا که هر طرحی برای تصویب در کمیسیون به رأی ۶۰ درصد کشورهای عضو نیاز دارد به این شرط که این ۶۰ درصد ۶۵ درصد جمعیت اتحادیه را در خود جای داده باشد. این طرح یونکر اما موفقیتی نیافت و به عنوان مانعی برای جانشین موگرینی هم باقی مانده است.

موگرینی در رویکردهای خود با این انتقاد روبه‌رو بود که اهل چالش و درافتادن و تهدید نیست، حتی اگر تعامل و گفت‌وگوهای دور و دراز هم نتیجه ندهد. به او خرده گرفته می‌شد که می‌خواهد همه را راضی نگه دارد و در همین چارچوب به سیاست تحریم و تهدید به آسانی روی خوش نشان نمی‌داد، راه و روش خودش را داشت و تعامل و گفت‌وگو را تعطیل‌ناپذیر می‌دانست. ابایی هم نداشت که در این رابطه به نرمی و انعطاف در برابر کشورهایی مثل روسیه متهم شود، هرچند بخشی از این اتهام به طور عمومی متوجه کشورش (ایتالیا) بود که به طور سنتی در میان کشورهای اروپایی مناسبات حسنه‌ای با مسکو داشته است، چه زمانی که چپ‌ها در رم حاکم بوده‌اند و چه زمانی که راست‌ها.

موگرینی که اول دسامبر/ ۱۰ آذر در ۴۶ سالگی کمیسیون اروپا را ترک کرد، فعالیت سیاسی را در جوانی و با سازمان جوانان حزب کمونیست ایتالیا شروع کرد؛ حزبی که بخش اصلی‌اش بعد از سقوط شوروی سوسیال دمکرات شد (حزب دموکرات ایتالیا).

او دانش‌آموخته علوم سیاسی است با تمرکز بر رابطه میان اسلام و سیاست. انگلیسی و فرانسوی را روان صحبت می‌کند و اسپانیایی هم در حد کافی می‌داند. از همان ابتدای جوانی و دوران چپ‌گرایی به مسائل‌ بین‌المللی توجه ویژه‌ای داشته، هم با دمکرات‌های آمریکا برو و بیا داشته و هم عکسی که در همین دوران با یاسر عرفات انداخته، یکی از مستندات مخالفانش در جریان برگماری به عنوان نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا و معاون کمیسیون این اتحادیه بود.

موگرینی قبل از رسیدن به این مقام چند سالی نماینده حزب دموکرات ایتالیا در پارلمان بود و سال ۲۰۱۴، پیش از آن که به کمیسیون اروپا بپیوندد و در جایگاه دومین مقام مهم این کمیسیون قرار گیرد، چند ماهی جامه وزارت پوشید و هدایت دستگاه دیپلماسی کشورش را به عهده گرفت شد.

«هرگز یک ایرانی را تهدید نکن»؛ کدام ایرانی؟

موگرینی دختر یکی از کارگردان‌های معروف سینمای ایتالیاست، ولی بیشتر از آن‌که خودش با تصویر و صوت کار داشته باشد، با تصویر و صوتش کار داشته‌اند. عکس او با عرفات و نیز گریه‌اش در کنفرانس مطبوعاتی پس از ترورهای بروکسل در مارس ۲۰۱۶ شاخص شده است.

کلام و تصویر موگرینی در خاطره سیاسی و جمعی ایرانیان نیز جا گرفته و از این حیث او چهره‌ آشنایی برای جامعه سیاسی و غیرسیاسی ایران است.

فدریکا موگرینی و محمدجواد ظریف در نشست وزرای اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، ۲۰۱۵

در جریان مذاکرات منتهی به برجام، جدلی میان محمدجواد ظریف و موگرینی درمی‌گیرد که در جریان آن، موگرینی در واکنش به موضع سخت مقام‌های ایرانی، به ترک جلسه تهدید می‌کند. ظریف هم در پاسخ می‌گوید که «هرگز یک ایرانی را تهدید نکن».

در ایران، از ظریف در ارتباط با ادای این کلمات یا قهرمان ساختند و به ستایش او رفتند یا برعکس آن را محملی یافتند برای انتقاد. مثلاً این‌که «خود نظام متبوع ظریف حالا ۴۰ سالی است که مشغول تهدید و تبعیض و تعدی علیه شهروندان از قشرهای مختلف اجتماعی و تحدید حقوق آن‌هاست.»

بیشتر در این باره: جوزپ بورل کیست و در قبال ایران چه خواهد کرد؟

و نیز این بحث مطرح شد که اگر به جای موگرینی یک مرد بود هم، آیا ظریف این‌گونه با عتاب سخن می‌گفت؟ بعدها مقام‌های ایرانی مدعی شدند که موگرینی از درز این ماجرا به بیرون رنجیده ولی فضای جلسات به سود ایران تغییر کرده است.

خود موگرینی اما در واکنش به بازتاب گسترده ماجرا در میان ایرانیان، مسئله را در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان به‌سادگی برگزار کرد و از زاویه‌‌ای بینافرهنگی و نه ستایش یا نکوهش، به سراغ آن رفت: «انتظار نداشته باشید وقتی یک ایرانی و ایتالیایی مذاکره می‌کنند، گفت‌‌وگوی سردی داشته باشند؛ بحث "داغی" در خواهد گرفت، اما با وجود این، دو طرف احترام متقابل را حفظ کرده‌اند.»

امضای توافق برجام در سال ۱۳۹۵ و نقشی که موگرینی در به سرانجام ‌رساندن مذاکرات داشت، سبب شد که برو و بیای او با جمهوری اسلامی هم شدت بگیرد و از جمله مهمانان ویژه مراسم تحلیف روحانی در دور دوم ریاست جمهوری‌اش بشود؛ رویدادی کم‌سابقه در تاریخ پس از انقلاب، آن هم در حالی که در همین مراسم نیز از اروپا تنها یکی دو کشور (دانمارک و اسپانیا) مقام‌هایی در سطحی پایین اعزام کرده بودند.

اما حاشیه پررنگ‌تر از متن این سفر، سلفی گرفتن پرولع و جنجال‌برانگیز شماری از نمایندگان مجلس با موگرینی بود. از سر و کول هم بالا رفتنِ نمایندگان مجلس برای سلفی‌گرفتن با موگرینی تفسیر و تعبیرهای متفاوتی در پی داشت.

یکی مثل ابوالفضل سروش، نماینده تهران، توجیه آورد که «بحث مذاکره چند نفر از نماینده‌ها با موگرینی بود، آدم منطقی بود، حرفای خوبی رد و بدل شد، خیلی محکم و استوار از ادامه برجام دفاع می‌کرد، به نظرم اومد بااین اروپایی‌ها به‌جز انگلیس خبیث بشه کنار اومد ولی امان از این آمریکایی‌های چیزنفهم»!

و علی مطهری که در مسائل مربوط به زنان و «عفاف و حجاب» سر سوزنی «کوتاه» نمی‌آید هم از درِ حمایت از همتایانش درآمد: «کجای مذاکره و عکس گرفتن با یک بانوی مسئول اروپایی که پوشش اسلامی را بهتر از بسیاری از بانوان ما رعایت کرده غرب‌زدگی است؟»

در سوی دیگر، طنز و تمسخر بود که درباره این سلفی‌ها فضای شبکه‌های اجتماعی را پر کرد، از جمله با این مضمون که تلاش و تقلای حکومت برای «اسلامی و محجوب‌سازی رفتار جامعه» به چه نتایجی منجر شده: « ایشون خانم فدریكا موگرینی نماینده عالی اتحادیه اروپاست. اوشون هم نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی هستند، با نیش باز و دست دراز و آرزوی یك سلفی، نشد یک عكس كلوزآپ از خانوم ایتالیایی. به نظرم تشریفات مجلس قبل از ورود همچین خانومی یا باید قبلش یه پك از فیلم‌های مونیكا بلوچی رو تو مجلس توزیع می‌كرد، چشم و دل دوستان سیر می‌شد یا می‌بردشون یه دور اندرزگو می‌زدن ببینن تحریم‌ها چطور باعث شكوفایی تولیدات داخلی شده. یا یه چیزی می‌ریخت تو غذاشون اشتهاشون كور می‌شد.»

فقط سفر تهران هم کافی می‌بود

توجیهات و توضیحات نمایندگان هم کمتر مسموع و مقبول افتاد و منتقدان، ماجرا را به مسائلی ورای یک سلفی ساده ربط دادند؛ از ندید و بدید بودن نمایندگان، القائات و گیروگرفت‌های ایدئولوژیک ۴۰ ساله که شکل‌گیری رفتاری عادی میان مرد و زن ایرانی را با مشکل مواجه کرده‌اند و نیز قطع ارتباط چهل‌ ساله با جهان خارج و...

روزنامه جوان، نزدیک به سپاه پاسداران، البته اذعان‌وار نکته‌ای را مطرح کرد که از شکست‌خوردگی سیاستِ مرگ بر این و آن در رویکرد خارجی جمهوری اسلامی حکایت داشت، چرا که نمایندگان مجلسش هم پس از چهل‌ سال زندگی در زیر این تبلیغات و شعارها «حساسیت» لازم را در برابر «دشمن» ندارند:‌

«ملت حالش به هم خورد! سلفی گرفتن نمایندگان خانه ملت با یك زن در حالی كه از سر و كول هم بالا می‌روند و گوشی‌هایشان را به سمت او گرفته‌اند، با نیش‌های باز كه ته گلوی برخی‌شان را می‌توان دید، آن هم با زنی كه مسئول سیاست خارجه كشورهایی است كه ما را تحریم كرده‌اند و دشمنی چندصد ساله دارند و همین چند روز پیش شكایت آزمایش موشك ماهواره‌بر ما را كه یك كار علمی است، به شورای امنیت بردند. این اوج بی‌غیرتی بود، بی‌غیرتی به دین، به وطن، به ملت، تا یك بار دیگر شیون‌كنان بالای سر غربزدگی و بی‌هویتی خویش بنشینیم. آن هم در ۱۴ مرداد در ۱۱۱ سالگی مشروطه!»

رسانه‌های دیگر اما بحث را روی نقاط و مسائل اصلی و واقعی متمرکز کردند و روی قطع ارتباط با جهان و فرهنگ‌های دیگر انگشت گذاشتند. مثلاً روزنامه قانون نوشت: «مسئله در میان بخش بزرگی از نمایندگان و مسئولان این سرزمین عدم آشنایی لازم و كافی با پروتكل‌های رفتار و اخلاق جمعی در مقابل سفرا و نمایندگان كشورهای دیگر است. فیگورهای برخی نمایندگان موبایل به دست و ذوق‌زدگی آن‌ها از این‌كه موگرینی را در یك قدمی خود می‌دیدند، هرچند مایه انبساط خاطر و طنزپردازی‌های گسترده كاربران فضای مجازی شد، اما در دل خود معنای تلخی را نهفته داشت. آن‌چه در مجلس گذشت را نباید تنها در همین تصاویر و همین یك روز خلاصه كرد.آن‌چه رخ داده است ریشه‌هایی فراتر از پارلمان دارد. ریشه‌هایی كه نشان از نوعی عدم ارتباط كافی در یك دهه (تنها یک دهه؟) انزوای ایران و ایرانیان در منظر جهانی دارد و تا دارای تعامل متعارفی با جهان نشویم شاید اوضاع همین گونه رقم بخورد.»

هر چه بود، موگرینی ورای ارزیابی‌های مثبت یا منفی از کارنامه‌اش در بروکسل، سفرش به ایران و ماجرای ذوق‌زدگی و دست‌پاچگی نمایندگان مجلس برای گرفتن سلفی با او آینه‌ دیگری شد که جامعه سیمای نمایندگان سیاسی خود را (و یا اصلاً خود را؟) در آن ببیند و بیشتر دریابد که انسدادها و گیروگرفت‌های ایدئولوژیک و سیاسی و بین‌المللی، نرم‌ها و ارزش‌های رفتاری و اجتماعی را تا کجا فروکاسته و تنزل داده است.

اگر کارنامه موگرینی تنها همین یک نکته را هم می‌داشت، باز هم قابل اعتنا بود، چرا که دست‌کم برای جامعه ایران تلنگری هشداردهنده بود و هشداردهنده نیز ماند.

یادداشت‌ها آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان می‌کنند و لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیستند.