شادی قديريان از معدود عکاسان زن ايرانی است که از دريچۀ دوربين خود، موقعيت زنان را در جامعه ايران دنبال می کند.
خانم قديريان با آثاری به شهرت رسيده است که پرسش های بسياری را در ذهن بينندگانش بيدار می کند؛ پرسش هايی که آسيب ها و ناهنجاری های دنيای اطراف وی را به چالش می طلبند.
آنچه در موفقیت بین المللی شادی قدیریان نقشی کلیدی داشته، مجموعه عکسی است سياه و سفيد به نام «قاجار» که در آن زنان با چادرهای بلند و سياه، در محيطی سنتی، در کنار نمادهای زندگی امروز چون يک قوطی کوکا کولا قرار گرفته اند.
از روز دوشنبه ۱۵زانويه سال ۲۰۰۷ ميلادی، مجموعه «قاجار» از اين هنرمند در کنار دو مجموعه ديگر به نام های «مثل هر روز» و «رنگی باش» درگالری ۲۱ دبی به نمايش درآمد. اين نمايشگاه به مدت يک ماه ادامه خواهد داشت.
در بروشور اين نمايشگاه آمده است که شادی قديريان نمايشگاه های عکس خود را در کشورهای مختلف، با پرتره هايی از زنان در پوشش اسلامی به نمايش گذاشته و جوايزی نيز دريافت کرده است.
خانم قديريان به بهانه آخرين نمايشگاهش در دبی به سوالات راديو فردا پاسخ گفت:
از مجموعه قاجار شروع کنيم. ايده نخستين چنين عکس هايی از کجا آمده و پروژه را چگونه آغاز کرديد؟
از دانشگاه شروع کردم . سال های اول و دوم بيشتر تمرين می کردم تا اينکه کاری در موزه «عکسخانه شهر» پيدا کردم. در آنجا عکس های قديمی را چاپ می کردم و همين موضوع باعث علاقه من به عکاسی سياه وسفيد شد. مجموعه قاجار من هم برآيند همان حس و حال است.
از اختراع دوربين عکاسی بيش از ۱۵۰سال می گذرد و کشور ما با اختلافی بسيار کم از زمان پيدايش اين هنر، عکاسی را آغاز کرده است. به اين ترتيب ما در دنيا در زمينه عکاسی ـ چه از نظر مدت زمان استفاده از صنعت عکاسی و چه از لحاظ کيفی سابقه ای قديمی داريم.
هرچند براساس قانونی نانوشته و نوعی بی همتی ملی، هيچ وقت برای جمع آوری عکس هايی که بيش از ۱۴۰ يا ۱۵۰سال قدمت دارند، تلاشی نکرده ايم؛همين دغدغه ذهنی من را بر اين داشت که تاريخ را در عکس هايم باز سازی کنم؛ البته به روايت امروزی .
مثلا در دوره قاجار تلفن وجود نداشت و من با قرار دادن تلفن يا ساير اشيا مدرن امروزی در کنار مدل خودم علاوه بر توليد يک مجموعه سياه و سفيد، تقابل سنت و مدرنيته در جامعه ای مثل تهران را به نقد کشيدم.
زنان ايرانی اصولا با محدوديت هايی در جامعه ايران دست و پنجه نرم می کنند، اين ميان وضعيت زنان عکاس چگونه است؟
نسبت به گذشته بهتر شده است و اميدوارم از اين هم بهتر بشود و آرزوی ما اين است که خانم ها از صحنه هنر دور نباشند .
آيا دولت ايران در اين پروژه های از شما حمايت کرده؟ تشويق يا تقدير يا ...؟
برای من همان تشويق مردم کافی بوده است و بيشتر به اين فکر کرده ام برای مردم مفيد باشم. خودم نيز از کارم بسيار لذت می برم . زمانی که مجموعه «رنگی باش» را می ساختم، احساس می کردم ده سال جوان تر شده ام و يا در هنگام عکاسی سری کارهای «مثل هر روز» فکر می کردم تمام دنيا از آن من است.
واکنش مخاطبان غير ايرانی به آثار شما چگونه است؟
ببينيد! من به رغم اينکه زن هستم، ولی می روم ودر خيلی از نمايشگاه های دنيا شرکت می کنم و با آنها تبادل نظر هم داريم. مثلا با گروهی از عکاس های ديگر به کشور فنلاند رفتيم و از آنها دعوت کرديم که به ايران بيايند.
من سعی می کنم اگر بتوانم گروهی کار کنم. وب سايتی هم بر مبنای همين تفکر، با تعدادی از همکاران در سراسر ايران راه اندازی کرده ايم و خيلی به طور جدی فعاليت می کنيم.
همين چند ماه پيش به کشور چين دعوت شديم که من و يک عکاس ديگررفتيم. دائم در حال برقراری ارتباط هستيم و خيلی هم از کارهايمان استقبال می شود.
خانم قديريان با آثاری به شهرت رسيده است که پرسش های بسياری را در ذهن بينندگانش بيدار می کند؛ پرسش هايی که آسيب ها و ناهنجاری های دنيای اطراف وی را به چالش می طلبند.
آنچه در موفقیت بین المللی شادی قدیریان نقشی کلیدی داشته، مجموعه عکسی است سياه و سفيد به نام «قاجار» که در آن زنان با چادرهای بلند و سياه، در محيطی سنتی، در کنار نمادهای زندگی امروز چون يک قوطی کوکا کولا قرار گرفته اند.
از روز دوشنبه ۱۵زانويه سال ۲۰۰۷ ميلادی، مجموعه «قاجار» از اين هنرمند در کنار دو مجموعه ديگر به نام های «مثل هر روز» و «رنگی باش» درگالری ۲۱ دبی به نمايش درآمد. اين نمايشگاه به مدت يک ماه ادامه خواهد داشت.
در بروشور اين نمايشگاه آمده است که شادی قديريان نمايشگاه های عکس خود را در کشورهای مختلف، با پرتره هايی از زنان در پوشش اسلامی به نمايش گذاشته و جوايزی نيز دريافت کرده است.
خانم قديريان به بهانه آخرين نمايشگاهش در دبی به سوالات راديو فردا پاسخ گفت:
از مجموعه قاجار شروع کنيم. ايده نخستين چنين عکس هايی از کجا آمده و پروژه را چگونه آغاز کرديد؟
از دانشگاه شروع کردم . سال های اول و دوم بيشتر تمرين می کردم تا اينکه کاری در موزه «عکسخانه شهر» پيدا کردم. در آنجا عکس های قديمی را چاپ می کردم و همين موضوع باعث علاقه من به عکاسی سياه وسفيد شد. مجموعه قاجار من هم برآيند همان حس و حال است.
از اختراع دوربين عکاسی بيش از ۱۵۰سال می گذرد و کشور ما با اختلافی بسيار کم از زمان پيدايش اين هنر، عکاسی را آغاز کرده است. به اين ترتيب ما در دنيا در زمينه عکاسی ـ چه از نظر مدت زمان استفاده از صنعت عکاسی و چه از لحاظ کيفی سابقه ای قديمی داريم.
هرچند براساس قانونی نانوشته و نوعی بی همتی ملی، هيچ وقت برای جمع آوری عکس هايی که بيش از ۱۴۰ يا ۱۵۰سال قدمت دارند، تلاشی نکرده ايم؛همين دغدغه ذهنی من را بر اين داشت که تاريخ را در عکس هايم باز سازی کنم؛ البته به روايت امروزی .
مثلا در دوره قاجار تلفن وجود نداشت و من با قرار دادن تلفن يا ساير اشيا مدرن امروزی در کنار مدل خودم علاوه بر توليد يک مجموعه سياه و سفيد، تقابل سنت و مدرنيته در جامعه ای مثل تهران را به نقد کشيدم.
زنان ايرانی اصولا با محدوديت هايی در جامعه ايران دست و پنجه نرم می کنند، اين ميان وضعيت زنان عکاس چگونه است؟
نسبت به گذشته بهتر شده است و اميدوارم از اين هم بهتر بشود و آرزوی ما اين است که خانم ها از صحنه هنر دور نباشند .
آيا دولت ايران در اين پروژه های از شما حمايت کرده؟ تشويق يا تقدير يا ...؟
برای من همان تشويق مردم کافی بوده است و بيشتر به اين فکر کرده ام برای مردم مفيد باشم. خودم نيز از کارم بسيار لذت می برم . زمانی که مجموعه «رنگی باش» را می ساختم، احساس می کردم ده سال جوان تر شده ام و يا در هنگام عکاسی سری کارهای «مثل هر روز» فکر می کردم تمام دنيا از آن من است.
واکنش مخاطبان غير ايرانی به آثار شما چگونه است؟
ببينيد! من به رغم اينکه زن هستم، ولی می روم ودر خيلی از نمايشگاه های دنيا شرکت می کنم و با آنها تبادل نظر هم داريم. مثلا با گروهی از عکاس های ديگر به کشور فنلاند رفتيم و از آنها دعوت کرديم که به ايران بيايند.
من سعی می کنم اگر بتوانم گروهی کار کنم. وب سايتی هم بر مبنای همين تفکر، با تعدادی از همکاران در سراسر ايران راه اندازی کرده ايم و خيلی به طور جدی فعاليت می کنيم.
همين چند ماه پيش به کشور چين دعوت شديم که من و يک عکاس ديگررفتيم. دائم در حال برقراری ارتباط هستيم و خيلی هم از کارهايمان استقبال می شود.