مرجان ساتراپی کارش را با روایت غریب اما سادهای از زندگی خودش آغاز کرد؛ کتابهای مصور پرسپولیس که در چند جلد حال و هوا و زندگی او را از کودکی تا مهاجرت پی میگرفتند.
شاید دلیل عمده موفقیت کتاب پرسپولیس- و پس از آن فیلم انیمیشن پرسپولیس که در جشنواره کن تحسین شد و راه ها را برای ساتراپی باز کرد- شخصی بودن آن است؛ روایتی سر راست و بیمحابا از حسهای درونی یک دختر بچه و یک زن.
همین احساس را ساتراپی سعی دارد در نمایشگاه تازه نقاشیهایش در پاریس ادامه دهد. گالری جروم دو نوارمان (Gallerie Jerome De Niormont) برای نزدیک به دو ماه میزبان بیست و یک پرتره مرجان ساتراپی بود که به گفته مسئولان نمایشگاه تمامی این آثار که قیمتی بین ۱۰ تا ۲۵هزار یورو داشتند، به فروش رفتند.
این در واقع اولین نمایشگاه نقاشی مرجان ساتراپی است. با آن که خودش میگوید همیشه نقاشی کشیده، اما هیچ گاه نمایشگاهی برپا نکرده است. در واقع کتابهای مصور و انیمیشن پرسپولیس بازتاب این علاقه او به نقاشی است که در این نمایشگاه به صورت پرترههای بزرگ و کوچک در کنار هم قرار گرفتهاند.
نقاشیهای این نمایشگاه پیش از هر چیز، همان کتاب مصور پرسپولیس و فیلماش را به خاطر میآورند؛ چهرهها ادامه همان صورتهایی که پیشتر دیدهایم و به شکلی میشناسیم.
در واقع ساتراپی شخصیتهای خانواده و کودکیاش را باز در کنار هم قرار میدهد. این نقاشیها که غالباً به تازگی کشیده شدهاند، بسیار به هم نزدیک هستند و خواه ناخواه تصویری از زندگی و اطرافیان نقاش ترسیم میکنند.
شکل چشمها و بینیها و برخی از اشیاء به کار رفته، ناخودآگاه ایران و فضای ایران را به یاد میآورد و المان هایی که نقاش استفاده میکند، ما را به گذشتههای دور و سرزمینی در ٱن سوی آبها هدایت میکند که خودآگاه یا ناخودآگاه نوستالژی نقاش است.
در واقع نوستالژی را میتوان مهمترین تم آثار ساتراپی دانست که از پرسپولیس تا مرغ و خورش آلو و حالا در این پرترهها ادامه دارد و جهان فیلمساز و نقاشی را ترسیم می کند که فارغ از ارزشگذاری و خوب یا بد بودن، خاص و متعلق به خود اوست.
از این رو امضای ساتراپی را میتوان در هر کدام از این نقاشیها جست و جو کرد و با دیدن هر کدام از آنها بلافاصله دریافت که خالق آن کیست.
زنها شخصیتهای اصلی این پرترهها هستند و غالبا با نگاههایشان با ما حرف میزنند. دهان آنها به شکل سمبلیکی بسته است، اما به نظر نمیرسد ساتراپی قصد و غرضی برای پرداخت فمینیستی شخصیتهایش داشته باشد. بیشتر نگاه ناخودآگاه کودکی را میبینیم که به جهان اطراف خود خیره شده است و شاید سعی دارد درون زنان اطرافش را بیشتر و بیشتر بشناسد.
شاید از همین رو است که مشکلات این نقاشیها هم شکل میگیرد: جهان آنها به شدت ساده است و به عمق نمیرود. همه چیز به شکلی از معناها و برداشتهای متفاوت تهی شده و نقاش به یک ناظر صرف بدل میشود. نقاشیها به شدت شبیه به هم هستند و گویی که نقاش توانایی خلق نوع دیگری از کار را ندارد.
به نظر میرسد تلاش ساتراپی در پرداخت تمی که مساله اصلی اوست، چندان به سلامت به مقصد نمیرسد. نگاه ها و روابط در تمام این بیست و یک اثر همسان و یک شکل است و در واقع تکرار یک نوع شخصیت و یک نوع رابطه است، در حالی که نقاش میتوانست، و میبایست، با ظرافتهای تکنیکی خاصتر، این شخصیتها و روابط را بیشتر به عمق نزدیک کند.
در دوازده پرترهای که یک زن تنها را ترسیم میکند، ساتراپی تلاش دارد توجه ما را به فضایی خارج از کادر جلب کند، جایی که ذهن زنی که میبینیم در آن غوطهور است. در شش تابلوی دو نفره، ساتراپی قصد دارد قدرت تاثیر یکی بر دیگری را به نمایش بگذارد و در سه تابلوی چهار نفره، ساتراپی میگوید قصد داشته این مفهوم را با ما در میان بگذارد:«وقتی با دیگران هستیم، خودآگاه میشویم، ژست میگیریم و دیگر خودمان نیستیم.»
اما ساتراپی وقتی با این نقاشی ها با ما است و خودش را روایت میکند، به رغم تکنیک ضعیف، حداقل «ژست» نمیگیرد و کاملا خودش است.
شاید دلیل عمده موفقیت کتاب پرسپولیس- و پس از آن فیلم انیمیشن پرسپولیس که در جشنواره کن تحسین شد و راه ها را برای ساتراپی باز کرد- شخصی بودن آن است؛ روایتی سر راست و بیمحابا از حسهای درونی یک دختر بچه و یک زن.
همین احساس را ساتراپی سعی دارد در نمایشگاه تازه نقاشیهایش در پاریس ادامه دهد. گالری جروم دو نوارمان (Gallerie Jerome De Niormont) برای نزدیک به دو ماه میزبان بیست و یک پرتره مرجان ساتراپی بود که به گفته مسئولان نمایشگاه تمامی این آثار که قیمتی بین ۱۰ تا ۲۵هزار یورو داشتند، به فروش رفتند.
این در واقع اولین نمایشگاه نقاشی مرجان ساتراپی است. با آن که خودش میگوید همیشه نقاشی کشیده، اما هیچ گاه نمایشگاهی برپا نکرده است. در واقع کتابهای مصور و انیمیشن پرسپولیس بازتاب این علاقه او به نقاشی است که در این نمایشگاه به صورت پرترههای بزرگ و کوچک در کنار هم قرار گرفتهاند.
نقاشیهای این نمایشگاه پیش از هر چیز، همان کتاب مصور پرسپولیس و فیلماش را به خاطر میآورند؛ چهرهها ادامه همان صورتهایی که پیشتر دیدهایم و به شکلی میشناسیم.
شکل چشمها و بینیها و برخی از اشیاء به کار رفته، ناخودآگاه ایران و فضای ایران را به یاد میآورد و المان هایی که نقاش استفاده میکند، ما را به گذشتههای دور و سرزمینی در ٱن سوی آبها هدایت میکند که خودآگاه یا ناخودآگاه نوستالژی نقاش است.
در واقع نوستالژی را میتوان مهمترین تم آثار ساتراپی دانست که از پرسپولیس تا مرغ و خورش آلو و حالا در این پرترهها ادامه دارد و جهان فیلمساز و نقاشی را ترسیم می کند که فارغ از ارزشگذاری و خوب یا بد بودن، خاص و متعلق به خود اوست.
از این رو امضای ساتراپی را میتوان در هر کدام از این نقاشیها جست و جو کرد و با دیدن هر کدام از آنها بلافاصله دریافت که خالق آن کیست.
زنها شخصیتهای اصلی این پرترهها هستند و غالبا با نگاههایشان با ما حرف میزنند. دهان آنها به شکل سمبلیکی بسته است، اما به نظر نمیرسد ساتراپی قصد و غرضی برای پرداخت فمینیستی شخصیتهایش داشته باشد. بیشتر نگاه ناخودآگاه کودکی را میبینیم که به جهان اطراف خود خیره شده است و شاید سعی دارد درون زنان اطرافش را بیشتر و بیشتر بشناسد.
شاید از همین رو است که مشکلات این نقاشیها هم شکل میگیرد: جهان آنها به شدت ساده است و به عمق نمیرود. همه چیز به شکلی از معناها و برداشتهای متفاوت تهی شده و نقاش به یک ناظر صرف بدل میشود. نقاشیها به شدت شبیه به هم هستند و گویی که نقاش توانایی خلق نوع دیگری از کار را ندارد.
به نظر میرسد تلاش ساتراپی در پرداخت تمی که مساله اصلی اوست، چندان به سلامت به مقصد نمیرسد. نگاه ها و روابط در تمام این بیست و یک اثر همسان و یک شکل است و در واقع تکرار یک نوع شخصیت و یک نوع رابطه است، در حالی که نقاش میتوانست، و میبایست، با ظرافتهای تکنیکی خاصتر، این شخصیتها و روابط را بیشتر به عمق نزدیک کند.
در دوازده پرترهای که یک زن تنها را ترسیم میکند، ساتراپی تلاش دارد توجه ما را به فضایی خارج از کادر جلب کند، جایی که ذهن زنی که میبینیم در آن غوطهور است. در شش تابلوی دو نفره، ساتراپی قصد دارد قدرت تاثیر یکی بر دیگری را به نمایش بگذارد و در سه تابلوی چهار نفره، ساتراپی میگوید قصد داشته این مفهوم را با ما در میان بگذارد:«وقتی با دیگران هستیم، خودآگاه میشویم، ژست میگیریم و دیگر خودمان نیستیم.»
اما ساتراپی وقتی با این نقاشی ها با ما است و خودش را روایت میکند، به رغم تکنیک ضعیف، حداقل «ژست» نمیگیرد و کاملا خودش است.