در حالیکه عربستان سعودی ابتکار برگزاری «اجلاس اضطراری سران کنفرانس اسلامی» را برای بررسی وضعیت سوریه در تاریخ ۲۴ و ۲۵ مردادماه و در مکه بر عهده گرفته، جمهوری اسلامی نیز ۱۹ مردادماه، در اقدامی شتابزده «نشست مشورتی تهران پیرامون سوریه» را با حضور ۲۸ کشور برگزار کرد. هدف از برگزاری نشست تهران چه بود و چه نتیجهای داشت؟
ملاحظاتی درباره نشست تهران
نشست شتابزده: به گفته علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، نشست تهران تنها در عرض ۱۰ روز برنامهریزی و برپا شد. این شتابزدگی تا بدان جا بود که وزرای خارجه روسیه و بسیاری دیگر از کشورها در این نشست حضور نیافتند.
به گفته آقای صالحی این نشست به دستور شخص علی خامنه ای ترتیب داده شده بود. وی ۱۹ مردادماه در گفتوگویی با صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفته بود: «این نشست نتیجه هدایتها و ارشادات داهیانه مقام معظم رهبری بوده. جا دارد من از حضرت ایشان تشکر ویژه کنم.... تلاشهای شبانه روزی همکارانم در وزارت امور خارجه کمک کرد که در یک بُرهه ۱۰ روزه یک نشست مهم و بزرگ این چنینی فراهم گردد.
شرکتکنندگان اندک: در حالیکه بحران سوریه به یکی از معدود معضلات حیاتی جمهوری تبدیل شده، شتاب یاد شده باعث شد تنها ۲۸ کشور در این نشست شرکت کنند. به استثنای عراق و پاکستان که وزرای خارجهشان در این نشست حضور یافتند، دیگر کشورها در سطح مدیران کل یا سفیران خود در نشست حاضر شدند. این کشورها عبارت بودند از: بنین، زیمبابوه، اکوادور، سریلانکا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، مالدیو، کوبا، قزاقستان، تركمنستان، قرقیزستان، گرجستان، اندونزی، تاجیكستان، افغانستان، هند، عمان، الجزایر، تونس، اردن، سودان، موریتانی، چین، روسیه و نماینده سازمان ملل متحد.
حضور کم تعداد کشورهای عربی و مسلمان: علیرغم آنکه مسئولان جمهوری اسلامی برای ترغیب بازیگران مهم و تاثیرگذار در معادلات سوریه، پیش از این سفرهایی را صورت داده بودند (سفر سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به لبنان و سوریه و سفر علیاکبر صالحی به ترکیه)، جالب است که هیچ یک از این سه کشور حتی در سطح سفیران خود در نشست تهران حضور نیافتند.
عربستان و قطر، دو کشور تاثیرگذار در سوریه نیز از حضور در این نشست خودداری کردند. به بیان دیگر از میان ۲۲ کشور عربی تنها پنج کشور و از میان ۵۵ کشور مسلمان فقط ۱۳ کشور در نشست تهران حضور یافته بودند.
این درحالی است که تمامی کشورهای عرب و اغلب کشورهای مسلمان به قطعنامه اخیر مجمع عمومی در محکومیت رژیم سوریه رأی مثبت داده بودند.
میهمانانی در حد سیاهی لشگر: به غیر از ایران، عراق، چین و روسیه تقریباً تمامی دیگر مدعوین در نشست تهران از میان کشورهایی بودند که هیچ نقشی در بحران سوریه ایفا نمیکنند. برخی از این کشورها مثل بنین و مالدیو حتی فاقد ظرفیت تاثیرگذاری در کوچکترین معادلات جهانی هستند. بیدرنگ باید گفت اکثر کشورهای دعوت شده، فقط نقشی در حد سیاهی لشگر برای پرجمعیت نشان دادن نشست تهران داشتند و بس. موید این ادعا این است که جز اندک اظهارات کلی از میهمانان، هیچ خبری از چند و چون مواضع میهمانان به بیرون درج نشده ست.
تاخیر ۱۸ ماهه: اینک و پس از ۱۸ ماه سرکوب و به جا ماندن شهرهای ویران و قریب به ۲۰ هزار کشته و یک و نیم میلیون آواره، اقدام تهران در برگزاری نشستی با عنوان «نفی خشونت و گفتگوی ملی» جای بسی شگفتی است.
اگر بشار اسد در سرکوب دهشتناک خود دست برتر را داشت و اگر ریزش در میان مقامات لشگری و کشوری او رخ نداده بود و اگر ارتش آزاد سوریه و شورای ملی سوریه شکل نگرفته و نبرد به شهرهای حلب و دمشق نرسیده بود، آیا جمهوری اسلامی حاضر بود که چنین نشستی را برپا کند؟ مگر در کشتار ده ها هزار نفر در شهر حماه در سال ۱۹۸۲ و به دست حافظ اسد، جمهوری اسلامی واکنشی علیه متحد استراتژیک خود اتخاذ کرده و حافظ اسد را به نفی خشونت فراخوانده بود؟ اینک پس از ۲۰ سال از آن جنایت هولناک حتی یک موضعگیری از سوی مقامات جمهوری اسلامی علیه حافظ اسد در دست نیست.
ناگزیر باید نتیجه گرفت که نشست تهران جز با هدف کُند کردن پیروزیهای درخشان مخالفان بشار اسد صورت نگرفته است.
زمانبندی نشست تهران: چنانچه گفته شد نوعی شتابزدگی در برگزاری نشست تهران مشاهده میشود. علت این شتابزدگی را میتوان در دو اجلاس پیش رو دانست. اجلاس اضطراری سران کنفرانس اسلامی به میزبانی عربستان در مکه (۲۴ و ۲۵ مرداد) و اجلاس سران عدم تعهد در تهران (پنجم تا دهم شهریور) دو اجلاس مهمی هستند که بیتردید میتوانند محلی برای رایزنی پیرامون سوریه باشند.
میزبانی عربستان برای اجلاس اضطراری سران کشورهای اسلامی در حالی است که این کشور بانی قطعنامه اخیر مجمع عمومی در محکومیت رژیم بشار اسد بود؛ قطعنامه ای که با ۱۳۷ رای مثبت در برابر ۱۲ رای منفی به تصویب رسید و در نتیجه بر وزن سیاسی ریاض در معادلات سوریه علیه بشار اسد افزود.
از سوی دیگر قرار است محمود احمدی نژاد در اجلاس مکه به میزبانی عربستان شرکت کند. در حالیکه جمهوری اسلامی متهم به دست داشتن در جنایات بشار اسد است، دست خالی رفتن آقای احمدی نژاد به اجلاس مکه جز موفقیت بیشتر عربستان معنای دیگری نخواهد داشت.
ازاین رو جمهوری اسلامی با ترتیب دادن نشست تهران به فرمان رهبر و تاکید بر «پرهیز از خشونت»، «گفتگوی ملی»، «انتخابات آزاد»، «آزادی احزاب» و «احترام به حقوق بشر»، بیانیهای موسوم به «بیانیه رئیس» را منتشر کرده است که بر اساس آن، شرکتکنندگان از رئیس نشست تقاضا کردند که از جمع حاضر، گروه تماسی را برای پیگیری تصمیمات اتخاذ شده تشکیل دهد.
معنای دیگر این اقدام آن است که جمهوری اسلامی با ترتیب دادن اجلاسی که خود میزبان آن بود از خود خواسته است که گروه تماسی را از میهمانانی که خود دستچین نموده تشکیل دهد و طبیعتا خود ریاست گروه تماس را برعهده بگیرد. چنین «گروه تماس خود ساختهای» ناگزیر موظف خواهد بود که پیام نشست تهران مبنی بر «نفی خشونت و گفتگوی ملی» در سوریه را به اجلاس سران کشورهای اسلامی و اجلاس عدم تعهد ابلاغ کند.
نتیجه
در حالی که رژیم بشار اسد واپسین روزهای حیات خود را سپری میکند تا آنجا که نخست وزیر، افسران و دیپلماتهای ارشد سوریه نیز به صف مخالفان بشار اسد پیوستهاند، اقدام جمهوری اسلامی در ترتیب دادن نشست تهران را اگر بتوان اقدامی دیپلماتیک نام گذاشت، بیتردید نشانی است از یک دیپلماسی ناکام، ناتوان و دیرهنگام که نه تنها دردی را از بشار اسد درمان نمیکند، هیچ آبرویی نیز برای جمهوری اسلامی نمیخرد. شتاب رهبر جمهوری اسلامی در برپایی نشست مشورتی تهران، نوش دارویی بود پس از مرگ سهراب.
ملاحظاتی درباره نشست تهران
نشست شتابزده: به گفته علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، نشست تهران تنها در عرض ۱۰ روز برنامهریزی و برپا شد. این شتابزدگی تا بدان جا بود که وزرای خارجه روسیه و بسیاری دیگر از کشورها در این نشست حضور نیافتند.
به گفته آقای صالحی این نشست به دستور شخص علی خامنه ای ترتیب داده شده بود. وی ۱۹ مردادماه در گفتوگویی با صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفته بود: «این نشست نتیجه هدایتها و ارشادات داهیانه مقام معظم رهبری بوده. جا دارد من از حضرت ایشان تشکر ویژه کنم.... تلاشهای شبانه روزی همکارانم در وزارت امور خارجه کمک کرد که در یک بُرهه ۱۰ روزه یک نشست مهم و بزرگ این چنینی فراهم گردد.
شرکتکنندگان اندک: در حالیکه بحران سوریه به یکی از معدود معضلات حیاتی جمهوری تبدیل شده، شتاب یاد شده باعث شد تنها ۲۸ کشور در این نشست شرکت کنند. به استثنای عراق و پاکستان که وزرای خارجهشان در این نشست حضور یافتند، دیگر کشورها در سطح مدیران کل یا سفیران خود در نشست حاضر شدند. این کشورها عبارت بودند از: بنین، زیمبابوه، اکوادور، سریلانکا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، مالدیو، کوبا، قزاقستان، تركمنستان، قرقیزستان، گرجستان، اندونزی، تاجیكستان، افغانستان، هند، عمان، الجزایر، تونس، اردن، سودان، موریتانی، چین، روسیه و نماینده سازمان ملل متحد.
حضور کم تعداد کشورهای عربی و مسلمان: علیرغم آنکه مسئولان جمهوری اسلامی برای ترغیب بازیگران مهم و تاثیرگذار در معادلات سوریه، پیش از این سفرهایی را صورت داده بودند (سفر سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به لبنان و سوریه و سفر علیاکبر صالحی به ترکیه)، جالب است که هیچ یک از این سه کشور حتی در سطح سفیران خود در نشست تهران حضور نیافتند.
عربستان و قطر، دو کشور تاثیرگذار در سوریه نیز از حضور در این نشست خودداری کردند. به بیان دیگر از میان ۲۲ کشور عربی تنها پنج کشور و از میان ۵۵ کشور مسلمان فقط ۱۳ کشور در نشست تهران حضور یافته بودند.
این درحالی است که تمامی کشورهای عرب و اغلب کشورهای مسلمان به قطعنامه اخیر مجمع عمومی در محکومیت رژیم سوریه رأی مثبت داده بودند.
میهمانانی در حد سیاهی لشگر: به غیر از ایران، عراق، چین و روسیه تقریباً تمامی دیگر مدعوین در نشست تهران از میان کشورهایی بودند که هیچ نقشی در بحران سوریه ایفا نمیکنند. برخی از این کشورها مثل بنین و مالدیو حتی فاقد ظرفیت تاثیرگذاری در کوچکترین معادلات جهانی هستند. بیدرنگ باید گفت اکثر کشورهای دعوت شده، فقط نقشی در حد سیاهی لشگر برای پرجمعیت نشان دادن نشست تهران داشتند و بس. موید این ادعا این است که جز اندک اظهارات کلی از میهمانان، هیچ خبری از چند و چون مواضع میهمانان به بیرون درج نشده ست.
تاخیر ۱۸ ماهه: اینک و پس از ۱۸ ماه سرکوب و به جا ماندن شهرهای ویران و قریب به ۲۰ هزار کشته و یک و نیم میلیون آواره، اقدام تهران در برگزاری نشستی با عنوان «نفی خشونت و گفتگوی ملی» جای بسی شگفتی است.
اگر بشار اسد در سرکوب دهشتناک خود دست برتر را داشت و اگر ریزش در میان مقامات لشگری و کشوری او رخ نداده بود و اگر ارتش آزاد سوریه و شورای ملی سوریه شکل نگرفته و نبرد به شهرهای حلب و دمشق نرسیده بود، آیا جمهوری اسلامی حاضر بود که چنین نشستی را برپا کند؟ مگر در کشتار ده ها هزار نفر در شهر حماه در سال ۱۹۸۲ و به دست حافظ اسد، جمهوری اسلامی واکنشی علیه متحد استراتژیک خود اتخاذ کرده و حافظ اسد را به نفی خشونت فراخوانده بود؟ اینک پس از ۲۰ سال از آن جنایت هولناک حتی یک موضعگیری از سوی مقامات جمهوری اسلامی علیه حافظ اسد در دست نیست.
ناگزیر باید نتیجه گرفت که نشست تهران جز با هدف کُند کردن پیروزیهای درخشان مخالفان بشار اسد صورت نگرفته است.
زمانبندی نشست تهران: چنانچه گفته شد نوعی شتابزدگی در برگزاری نشست تهران مشاهده میشود. علت این شتابزدگی را میتوان در دو اجلاس پیش رو دانست. اجلاس اضطراری سران کنفرانس اسلامی به میزبانی عربستان در مکه (۲۴ و ۲۵ مرداد) و اجلاس سران عدم تعهد در تهران (پنجم تا دهم شهریور) دو اجلاس مهمی هستند که بیتردید میتوانند محلی برای رایزنی پیرامون سوریه باشند.
میزبانی عربستان برای اجلاس اضطراری سران کشورهای اسلامی در حالی است که این کشور بانی قطعنامه اخیر مجمع عمومی در محکومیت رژیم بشار اسد بود؛ قطعنامه ای که با ۱۳۷ رای مثبت در برابر ۱۲ رای منفی به تصویب رسید و در نتیجه بر وزن سیاسی ریاض در معادلات سوریه علیه بشار اسد افزود.
از سوی دیگر قرار است محمود احمدی نژاد در اجلاس مکه به میزبانی عربستان شرکت کند. در حالیکه جمهوری اسلامی متهم به دست داشتن در جنایات بشار اسد است، دست خالی رفتن آقای احمدی نژاد به اجلاس مکه جز موفقیت بیشتر عربستان معنای دیگری نخواهد داشت.
ازاین رو جمهوری اسلامی با ترتیب دادن نشست تهران به فرمان رهبر و تاکید بر «پرهیز از خشونت»، «گفتگوی ملی»، «انتخابات آزاد»، «آزادی احزاب» و «احترام به حقوق بشر»، بیانیهای موسوم به «بیانیه رئیس» را منتشر کرده است که بر اساس آن، شرکتکنندگان از رئیس نشست تقاضا کردند که از جمع حاضر، گروه تماسی را برای پیگیری تصمیمات اتخاذ شده تشکیل دهد.
معنای دیگر این اقدام آن است که جمهوری اسلامی با ترتیب دادن اجلاسی که خود میزبان آن بود از خود خواسته است که گروه تماسی را از میهمانانی که خود دستچین نموده تشکیل دهد و طبیعتا خود ریاست گروه تماس را برعهده بگیرد. چنین «گروه تماس خود ساختهای» ناگزیر موظف خواهد بود که پیام نشست تهران مبنی بر «نفی خشونت و گفتگوی ملی» در سوریه را به اجلاس سران کشورهای اسلامی و اجلاس عدم تعهد ابلاغ کند.
نتیجه
در حالی که رژیم بشار اسد واپسین روزهای حیات خود را سپری میکند تا آنجا که نخست وزیر، افسران و دیپلماتهای ارشد سوریه نیز به صف مخالفان بشار اسد پیوستهاند، اقدام جمهوری اسلامی در ترتیب دادن نشست تهران را اگر بتوان اقدامی دیپلماتیک نام گذاشت، بیتردید نشانی است از یک دیپلماسی ناکام، ناتوان و دیرهنگام که نه تنها دردی را از بشار اسد درمان نمیکند، هیچ آبرویی نیز برای جمهوری اسلامی نمیخرد. شتاب رهبر جمهوری اسلامی در برپایی نشست مشورتی تهران، نوش دارویی بود پس از مرگ سهراب.