روزنامه وال استريت جورنال در مطلبی به بررسی حوادث اخير ايران پرداخته و در آغاز اين تحليل می نويسد شايد اين اولين بار است که ندای «الله اکبر» برای غرب گوشنواز است.
به اعتقاد نویسنده این مقاله حکومت دينی ايران -خود- با تکيه بر تفسير متفاوتی از دين به چالش کشيده شده است.
نويسنده اين مطلب که به مراسم نماز جمعه در محوطه مقابل دفتر نمايندگی حکومت ايران در سازمان ملل متحد در شهر نيويورک رفته بوده، مینويسد «همزمان با نماز جمعه تهران که آيت الله خامنهای رهبر ايران در آن با لحنی تهديد آميز مخالفان را به اطاعت فرا خواند، در نماز جمعه نيويورک محسن کديور روحانی دگرانديش از حمايت و همدلی با اعتراضات در ايران سخن می گفت. اين سخنان با ندای «الله اکبر» نمازگزاران به پايان رسيد. «الله اکبر» يکی از شعارهای عمده معترضان ايران نيز هست.»
محسن کديور که در زمان شاه دانشجوی رشته مهندسی بود در مبارزهها عليه رژيم سابق ايران شرکت داشت. پس از انقلاب تحصيل علوم دينی را در حوزه و زير نظر آيت الله حسينعلی منتظری شروع کرد که خود بعدها به مهمترين روحانی منتقد حکومت بدل شد. از زمان اعلام مخالفت با سران حکومت، آقای کديور مورد غضب قرار گرفت و يک سال و نيم به زندان افتاد.
دليل اصلی اشتهار آقای کديور و شايد خشم سران حکومت کتابی است به قلم وی به نام «نظريه های حکومت در نظام فقهی شيعه» که جوهره اصلی آن انتقاد از نظريه آيت الله خمينی در مورد ولايت فقيه است. آقای کديور در گفتگو با خبرنگار وال استريت جورنال می گويد: «ولايت فقيه نه از ضرورتهای فقهی شيعه است و نه يک الزام سياسی برای حکومتگری است». او به زبانی سادهتر برای اين خبرنگار توضيح میدهد که دو تفسير متفاوت از اسلام وجود دارد يکی تفسير تهاجمی احمدی نژاد است و ديگری تفسير ترحم آميز موسوی است.
وال استريت جورنال می نويسد در اعتراضات اخير در ايران مردم از نمادهای مذهبی برای مخالفت با يک حکومت دينی استفاده میکنند و اين به معنای به چالش کشيدن حکومت براساس معيارهای خود آن سيستم است.
در اين تحليل از قول برت استفان يک مفسر آمريکايی نقل میشود که در نظام سياسی حاکم بر ايران دو عنصر خودکامگی مطلق و نوعی جمهوری با يکديگر ادغام شدهاند. آنچه که به شکل برگزاری انتخابات تاکنون صورت گرفته هرچند محدود، اما دريچهای بوده است برای حفظ مشارکت مردم و همين دريچه راه را برای بروز دگرانديشی و مخالفتهای دينی با اين نظام هموار کرده است.
به اعتقاد برت استفان نظام جمهوری اسلامی همواره حامل دو تناقض بوده است. مورد اول اينکه هر انقلاب و نظامی که به نام خدا انجام شود میتواند به نام خدا به چالش کشيده شود چون خدا معانی و تفاسير گوناگونی دارد. در سالهای اخير شاهديم که بر شمار روحانيون ناراضی و منتقد افزوده شده و حتی در انتخابات اخير حداقل دو مرجع تقليد اصلی از ميان چهار مرجع بزرگ در ايران از نتايج اين انتخابات حمايت نکردهاند.
تناقض دوم در بطن خود انقلاب نهفته است. تمام انقلابهای سياسی خواهان نوعی رهايی هستند ، حداقل رهايی از آنچه که عليه آن شوريده اند. اما رهايی لزوما به معنای آزادی نيست و در مورد انقلاب ايران نيز ديديم که ايران از چنگ حکومت خودکامه شاه رهايی يافت ولی به آزادیهای سياسی و مدنی دست نيافت. پس از سی سال آنچه که در ايران می گذرد تلاش برای پيوند زدن عنصر رهايی بخش انقلاب گذشته با آرمانهای آزاديخواهانه فرزندان اين انقلاب است.
سرنوشت جنبش فعلی در ايران به پتانسيل و اراده مردم در ادامه اعتراضات خود و از سوی ديگر به توان و عزم حکومت برای سرکوب بستگی دارد. محسن کديور اطمينان دارد که بخش بزرگی از مهمترين بازوی حکومت يعنی سپاه پاسداران جانب مردم را خواهد گرفت. اما چنين جابجايی خطرات ويژه خود را دارد و از آن طرف معمولا انقلابيون آزادی خواه تمايل به خشونت ندارند.
تحليلگر وال استريت جورنال در پايان تاکيد می کند که به رژيمی که مشروعيت خود را در ميان مردم از دست داده است نبايد اجازه داد که از خارج از کشور هيچ نوع مشروعيتی کسب کند. محسن کديور موضع گيریهای باراک اوباما و عدم مداخله وی در سياست داخلی ايران را تاييد میکند ولی خواهان آن است که دولت آمريکا دور دوم رياست جمهوری وی که در مرداد ماه رسما آغاز می شود را به رسميت نشناسد.
به اعتقاد نویسنده این مقاله حکومت دينی ايران -خود- با تکيه بر تفسير متفاوتی از دين به چالش کشيده شده است.
نويسنده اين مطلب که به مراسم نماز جمعه در محوطه مقابل دفتر نمايندگی حکومت ايران در سازمان ملل متحد در شهر نيويورک رفته بوده، مینويسد «همزمان با نماز جمعه تهران که آيت الله خامنهای رهبر ايران در آن با لحنی تهديد آميز مخالفان را به اطاعت فرا خواند، در نماز جمعه نيويورک محسن کديور روحانی دگرانديش از حمايت و همدلی با اعتراضات در ايران سخن می گفت. اين سخنان با ندای «الله اکبر» نمازگزاران به پايان رسيد. «الله اکبر» يکی از شعارهای عمده معترضان ايران نيز هست.»
همزمان با نماز جمعه تهران، در نماز جمعه نيويورک، محسن کديور از حمايت و همدلی با اعتراضات در ايران سخن می گفت. اين سخنان با ندای «الله اکبر» نمازگزاران به پايان رسيد. «الله اکبر» يکی از شعارهای عمده معترضان ايران نيز هست.
خبرنگار وال استريت جورنال در جستجوی زمينهها و دلايل رويارويی با حکومت ايران از منظر دينی، با محسن کديور به گفتوگو مینشيند.محسن کديور که در زمان شاه دانشجوی رشته مهندسی بود در مبارزهها عليه رژيم سابق ايران شرکت داشت. پس از انقلاب تحصيل علوم دينی را در حوزه و زير نظر آيت الله حسينعلی منتظری شروع کرد که خود بعدها به مهمترين روحانی منتقد حکومت بدل شد. از زمان اعلام مخالفت با سران حکومت، آقای کديور مورد غضب قرار گرفت و يک سال و نيم به زندان افتاد.
دليل اصلی اشتهار آقای کديور و شايد خشم سران حکومت کتابی است به قلم وی به نام «نظريه های حکومت در نظام فقهی شيعه» که جوهره اصلی آن انتقاد از نظريه آيت الله خمينی در مورد ولايت فقيه است. آقای کديور در گفتگو با خبرنگار وال استريت جورنال می گويد: «ولايت فقيه نه از ضرورتهای فقهی شيعه است و نه يک الزام سياسی برای حکومتگری است». او به زبانی سادهتر برای اين خبرنگار توضيح میدهد که دو تفسير متفاوت از اسلام وجود دارد يکی تفسير تهاجمی احمدی نژاد است و ديگری تفسير ترحم آميز موسوی است.
وال استريت جورنال می نويسد در اعتراضات اخير در ايران مردم از نمادهای مذهبی برای مخالفت با يک حکومت دينی استفاده میکنند و اين به معنای به چالش کشيدن حکومت براساس معيارهای خود آن سيستم است.
در اين تحليل از قول برت استفان يک مفسر آمريکايی نقل میشود که در نظام سياسی حاکم بر ايران دو عنصر خودکامگی مطلق و نوعی جمهوری با يکديگر ادغام شدهاند. آنچه که به شکل برگزاری انتخابات تاکنون صورت گرفته هرچند محدود، اما دريچهای بوده است برای حفظ مشارکت مردم و همين دريچه راه را برای بروز دگرانديشی و مخالفتهای دينی با اين نظام هموار کرده است.
به اعتقاد برت استفان نظام جمهوری اسلامی همواره حامل دو تناقض بوده است. مورد اول اينکه هر انقلاب و نظامی که به نام خدا انجام شود میتواند به نام خدا به چالش کشيده شود چون خدا معانی و تفاسير گوناگونی دارد. در سالهای اخير شاهديم که بر شمار روحانيون ناراضی و منتقد افزوده شده و حتی در انتخابات اخير حداقل دو مرجع تقليد اصلی از ميان چهار مرجع بزرگ در ايران از نتايج اين انتخابات حمايت نکردهاند.
تناقض دوم در بطن خود انقلاب نهفته است. تمام انقلابهای سياسی خواهان نوعی رهايی هستند ، حداقل رهايی از آنچه که عليه آن شوريده اند. اما رهايی لزوما به معنای آزادی نيست و در مورد انقلاب ايران نيز ديديم که ايران از چنگ حکومت خودکامه شاه رهايی يافت ولی به آزادیهای سياسی و مدنی دست نيافت. پس از سی سال آنچه که در ايران می گذرد تلاش برای پيوند زدن عنصر رهايی بخش انقلاب گذشته با آرمانهای آزاديخواهانه فرزندان اين انقلاب است.
سرنوشت جنبش فعلی در ايران به پتانسيل و اراده مردم در ادامه اعتراضات خود و از سوی ديگر به توان و عزم حکومت برای سرکوب بستگی دارد. محسن کديور اطمينان دارد که بخش بزرگی از مهمترين بازوی حکومت يعنی سپاه پاسداران جانب مردم را خواهد گرفت. اما چنين جابجايی خطرات ويژه خود را دارد و از آن طرف معمولا انقلابيون آزادی خواه تمايل به خشونت ندارند.
تحليلگر وال استريت جورنال در پايان تاکيد می کند که به رژيمی که مشروعيت خود را در ميان مردم از دست داده است نبايد اجازه داد که از خارج از کشور هيچ نوع مشروعيتی کسب کند. محسن کديور موضع گيریهای باراک اوباما و عدم مداخله وی در سياست داخلی ايران را تاييد میکند ولی خواهان آن است که دولت آمريکا دور دوم رياست جمهوری وی که در مرداد ماه رسما آغاز می شود را به رسميت نشناسد.