اواخر مهرماه احسان یارشاطر، سرویراستار دانشنامه ایرانیکا مهمان وبسایت رادیو فردا بود تا به سئوالات کاربران رادیو فردا درباره دانشنامه ایرانیکا، از آغاز تا نخستین مراحل شکلگیری تا امروز، و درباره فرهنگ و ادب ایران پاسخ دهد، که پاسخهای وی در سه بخش در وبسایت رادیو فردا منتشر خواهد شد.
لازم به ذکر است که دانشنامه ايرانيکا پروژه ايرانشناسی است که به همت احسان يارشاطر از سالهای ميانی دهه ۵۰ خورشيدی درباره فرهنگ و تاريخ سرزمين ايران به زبان انگليسی، در ايران آغاز به کار کرد و پس از انقلاب سال ۵۷ در بخش ايرانشناسی دانشگاه کلمبيا در شهر نيويورک استقرار يافت.
احسان یارشاطر: این یک نام لاتینی است. چون مرسوم است که دانشنامه ها را با نام لاتین بخوانند مثل انسیکلوپیدیا بریتانیکا، یا انسیکلوپیدیا آمریکانا. ما هم به پیروی از این سنتی که در اروپا و آمریکا معمول بوده، اول اسم انسیکلوپیدیا پرسیکا انتخاب کرده بودیم بعد دیدیم درست نیست چون ایرانیکا جامع تر از پرسیکا است. همین را انتخاب کردیم و همیشه به همین اسم خوانده شده است.
این کار چون اول در آمریکا شروع شد و از یک دانشگاه آمریکایی شروع شده، خیلی طبیعی است که به زبان انگلیسی باشد. اما اگر در ایران هم منتشر می شد، و وسیله اش فراهم بود که به انگلیسی منتشر شود، باز درست تر بود که به انگلیسی منتشر شود. برای اینکه این دانشنامه برای ایرانی ها یا فقط برای ایرانی ها نوشته نمی شود. این برای شناساندن فرهنگ ایران به تمام دنیا است. زبان انگلیسی چون رایج ترین زبان دنیا است و در همه ممالک افراد تحصیل کرده کم و بیش می توانند ازش استفاده کنند و با این زبان آشنایی دارند، اینست که به زبان انگلیسی شروع شد و ادامه پیدا کرد.
اما این هم هست که برای مسائلی که در دانشنامه ایرانیکا مطرح می شود، زبان انگلیسی زبان سهل تری است. چون زبان انگلیسی برای ادای معانی سهولتش خیلی بیشتر از زبان فارسی است و زبان فارسی، چون ایران مدتها دچار انحطاط شده بود بعد از صفویه، و فقط از قرن نوزدهم شروع کرد به عالم جدید پا بگذارد، زبانش با اینکه برای ما خیلی عزیز است و اشعار فوق العاده خوب به آن زبان گفته شده، آمادگی کافی هنوز برای ادای مطالب علمی، فلسفی، قضایی و غیره به آن اندازه که انگلیسی دارد، ندارد. البته عملی هم نبود که ما در زبان فارسی این کار را انجام دهیم. کسانی که می توانند به زبان فارسی در مسائل چیز بنویسند، عده شان محدود است، خیلی محدود است. حال آنکه کسانی که مثلا در اروپا، انگلستان، آلمان، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند و در کانادا و ایالات متحده و سایر ممالک هستند، عده شان خیلی بیشتر است. بنابراین به دو سه دلیل صحیح تر بود که ما به انگلیسی این دانشنامه را شروع کنیم و ادامه دهیم. یکی برای رواجش، یکی برای سهولت تالیف و برای اینکه مردم تحصیل کرده در سایر نقاط دنیا همه بتوانند ازش برخوردار شوند.
دانشنامه یک برنامه نسبتا گرانی است. برای اینکه دقت فوق العاده می شود در این که آنچه نوشته می شود دقیق باشد، تصحیح کافی شود و از هرجهت قابل اعتماد باشد. مستند باشد. باید کسانی باشند که به مقالات رسیدگی کنند و ببینند این شرایط درشان به جا آورده شده یا نه و اگر بجا آورده نشده یا با توسل به دانشمندان دیگری این نقص ها را جبران کنند یا اینکه خودشان حتی قادر باشند بعضی نقص های جزیی را مرتفع کنند. این معنی اش اینست که ما احتیاج به یک عده ادیتور یا به اصطلاح معمول فعلی ویراستار داریم. خرج عمده ما همین نگاهداری در حدود شش هفت نفر ویراستار است که به مقالات برسند و اطمینان حاصل کنند که شرایط لازم در آنها به عمل آمده و اگر هم نیامده توانایی این را داشته باشند که اصلاحات لازم را در مقالات به جا بیاورند.
تمام کوشش ما بر این است که از تمام دنیا از ژاپن گرفته آن سر دنیا تا کانادا و کشور آمریکا در این سر دنیا از دانشمندان شان برای این منظور استفاده کنیم، ولی ما الان دچار محدودیت دانشمندان ایران شناس هستیم. به خصوص در سی، سی و پنج سال اخیر عده دانشمندان ایران شناس خیلی کم شده. چون شاگردان دانشگاه های اروپایی و آمریکایی عده شان تنزل پیدا کرده و در نتیجه برای دانشگاه ها صرف نمی کند که اساتید این رشته های ایران شناسی را انتخاب کنند و نگاه دارند. اینست که خیلی از کرسی های ایران شناسی که سابقا وجود داشت، تعطیل شده است. یعنی وقتی که استادی یا فوت کرده یا بازنشسته شده، دیگر کسی را به جایش نگرفته اند و علت کم شدن شاگردان مشکلاتی است که در سفر به ایران و تحصیل ویزا و اقامت در ایران برای پژوهش های علمی وجود دارد.
شاگردان در انتخاب رشته این مسائل را در نظر می گیرند و همچنین امکان یافتن شغلی پس از خاتمه تحصیل. اینست که تحصیلات ایران شناسی به طور کلی در همه دنیا تنزل کرده و ما گاهی برای بعضی مدارک تمام دنیا را می گردیم که یک نفر را پیدا کنیم که آن مطلب را به درستی و به صورت قابل اعتماد و با تصحیح کافی و به صورتی مستند بنویسد و موفق نمی شویم و بایستی به جستجوی خودمان ادامه دهیم. چنانکه ما الان بیست سال است در جستجوی کسی هستیم یا کسانی که راجع به شهرهای کرمان، از قبیل رفسنجان، سیرجان و بعضی شهرهای دیگر مقالاتی بنویسند و موفق نمی شویم. با دانشگاه هایی تماس گرفتیم ولی بازهم موفق نشدیم. باید به جستجوی خودمان ادامه دهیم.
برای همکاری با دانشنامه، به دو صورت می شود با دانشنامه همکاری کرد، یعنی کمک کرد به دانشنامه. یکی اینست که انسان در نوشتن بعضی مقالات دانشنامه شرکت کند. دانشنامه، مقاله بدون اینکه از کسی دعوت کرده باشد، نمی پذیرد. چون ما باید ببینیم کسی که مقاله ای را برای ما بنویسد سابقه اش چیست؟ چه تحصیلاتی داشته، چه آثاری منتشر کرده، این آثار آیا دلیل این هست که او نویسنده ای است که می تواند مقالاتی از آن نوع که ما لازم داریم بنویسد یا نه. اگر مطمئن شدیم، دعوت می کنیم. مقالات ایرانیکا را بدون اینکه قبلا ما دعوت کرده باشیم، کسی نمی نویسد و اگر کسی برای ما مقاله ای بنویسد و بفرستد، معمولا نمی پذیریم. چون به طور کلی حائز شرایط لازم نیستند. مثلا ارجاعات کافی ندارند. یا به همه منابع لازم رجوع نکرده اند. یا مثلا اگر از منابع فرانسوی مطلع بودند، از منابع آلمانی یا انگلیسی یا ایتالیایی مطلع نیستند. یا اگر از همه اینها مطلع اند، منابع فارسی و عربی را در نظر نگرفته اند. اینست که ما باید اول بسنجیم که کسی که برای ما مقاله می خواهد بنویسد چه جور دانشمندی است؟ آیا این شرایط را دارد یا نه؟ اگر دارد، دعوت می کنیم. و الا میشود که یک مقدار مقالات برای ما فرستاده شود و رسیدگی به آنها مقداری وقت ما را بگیرد و به جایی هم نرسد.
راه دیگری که می شود به ما کمک کرد، کمک مالی است. برای اینکه دانشنامه یک برنامه پرخرجی است و باید حقوق ویراستارها را داد، دو سه نفر عضو اداری دارد باید آنها را داد. مخارج کامپیوتر و پست و تلفن و گاهی کمک به چاپ و اینها و خوب ما نه دولتی به ما کمک می کند و نه یک شرکت ثروتمندی ضامن مخارج ماست. این را البته باید با تقاضا از موسسات غیرانتفاعی و همچنین افراد فرهنگ دوست که در خارج از ایران به سر می برند، تحصیل کنیم و همین کاری است که طی سالها کردیم. باید ممنون افراد ایرانی فرهنگ دوست باشیم که در اروپا و کانادا و آمریکا به سر می برند و ما را توانا کرده اند که دانشنامه را منتشر کنیم و ادامه دهیم.
بله. البته من از زمانی که 75 سالم بود، یعنی 15 سال پیش، به این فکر افتادیم که من باید فکر یک مدیر دیگری بکنم که اگر من از کار افتادم و هر وقت که از کار افتادم، بتواند این کار را متصدی شود. چندین دانشمند را که احتمال می رفت بتوانند این کار را بکنند، دعوت کردیم که بیایند اینجا و شش ماهی یا یک سالی یا اقلا دو ماهی بمانند و کار ما را ببینند و ما کار آنها را ببینیم. متاسفانه اینها هیچ کدام نتیجه مطلوب نداد. یک نفر که فوق العاده خوب بود، متاسفانه یک قدری زود فوت کرد. آن یک دانشمند انگلیسی بود که در آلمان تدریس می کرد و به تمام زبانهای لازم آشنایی داشت، آدم فوق العاده دقیق و کارشناسی بود و دیگران هرکدام یا اشکالاتی داشتند یا منتظر بودند بازنشسته شوند و یا آمادگی حس نمی کردند در خودشان.
اینست که فعلا قرارمان اینست که سه تن از ویراستاران ما که یکی شان تخصص در علوم انسانی یعنی ادبیات، تاریخ و فلسفه دارد و دیگری متخصص در علوم اجتماعی مثل جامعه شناسی و مردم شناسی است و سومی در مسائل مربوط به ایران باستان و زبانهای ایران باستان تخصص دارد، بعد از بنده مشترکا این کار را اداره کنند. حالا اگر در این بین دانشمندی پیدا شد که هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ اداری بتواند از عهده نظارت در کارهای اینجا بر بیاید، البته آن کار را هم می شود کرد. ولی کوششی که ما در این راه به کار بردیم به نتیجه مثبتی نرسید یا هنوز نرسیده.
لازم به ذکر است که دانشنامه ايرانيکا پروژه ايرانشناسی است که به همت احسان يارشاطر از سالهای ميانی دهه ۵۰ خورشيدی درباره فرهنگ و تاريخ سرزمين ايران به زبان انگليسی، در ايران آغاز به کار کرد و پس از انقلاب سال ۵۷ در بخش ايرانشناسی دانشگاه کلمبيا در شهر نيويورک استقرار يافت.
- آقای یارشاطر، کاربران رادیو فردا از شما می پرسند نام ایرانیکا را بر چه مبنایی انتخاب کرده اید؟
احسان یارشاطر: این یک نام لاتینی است. چون مرسوم است که دانشنامه ها را با نام لاتین بخوانند مثل انسیکلوپیدیا بریتانیکا، یا انسیکلوپیدیا آمریکانا. ما هم به پیروی از این سنتی که در اروپا و آمریکا معمول بوده، اول اسم انسیکلوپیدیا پرسیکا انتخاب کرده بودیم بعد دیدیم درست نیست چون ایرانیکا جامع تر از پرسیکا است. همین را انتخاب کردیم و همیشه به همین اسم خوانده شده است.
- سه سئوال مرتبط و مشابه، چگونه در ایران ما می توانیم به دانشنامه ایرانیکا دسترسی پیدا کنیم البته به زبان فارسی؟ چرا ایرانیکا همزمان به زبان فارسی منتشر نشد و نمی شود؟ کی گمان می کنید که همه ایرانیکا به زبان فارسی برگردانده شود؟
این کار چون اول در آمریکا شروع شد و از یک دانشگاه آمریکایی شروع شده، خیلی طبیعی است که به زبان انگلیسی باشد. اما اگر در ایران هم منتشر می شد، و وسیله اش فراهم بود که به انگلیسی منتشر شود، باز درست تر بود که به انگلیسی منتشر شود. برای اینکه این دانشنامه برای ایرانی ها یا فقط برای ایرانی ها نوشته نمی شود. این برای شناساندن فرهنگ ایران به تمام دنیا است. زبان انگلیسی چون رایج ترین زبان دنیا است و در همه ممالک افراد تحصیل کرده کم و بیش می توانند ازش استفاده کنند و با این زبان آشنایی دارند، اینست که به زبان انگلیسی شروع شد و ادامه پیدا کرد.
اما این هم هست که برای مسائلی که در دانشنامه ایرانیکا مطرح می شود، زبان انگلیسی زبان سهل تری است. چون زبان انگلیسی برای ادای معانی سهولتش خیلی بیشتر از زبان فارسی است و زبان فارسی، چون ایران مدتها دچار انحطاط شده بود بعد از صفویه، و فقط از قرن نوزدهم شروع کرد به عالم جدید پا بگذارد، زبانش با اینکه برای ما خیلی عزیز است و اشعار فوق العاده خوب به آن زبان گفته شده، آمادگی کافی هنوز برای ادای مطالب علمی، فلسفی، قضایی و غیره به آن اندازه که انگلیسی دارد، ندارد. البته عملی هم نبود که ما در زبان فارسی این کار را انجام دهیم. کسانی که می توانند به زبان فارسی در مسائل چیز بنویسند، عده شان محدود است، خیلی محدود است. حال آنکه کسانی که مثلا در اروپا، انگلستان، آلمان، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند و در کانادا و ایالات متحده و سایر ممالک هستند، عده شان خیلی بیشتر است. بنابراین به دو سه دلیل صحیح تر بود که ما به انگلیسی این دانشنامه را شروع کنیم و ادامه دهیم. یکی برای رواجش، یکی برای سهولت تالیف و برای اینکه مردم تحصیل کرده در سایر نقاط دنیا همه بتوانند ازش برخوردار شوند.
- پرسیده اند چطور می توان به دانشنامه کمک کرد؟
دانشنامه یک برنامه نسبتا گرانی است. برای اینکه دقت فوق العاده می شود در این که آنچه نوشته می شود دقیق باشد، تصحیح کافی شود و از هرجهت قابل اعتماد باشد. مستند باشد. باید کسانی باشند که به مقالات رسیدگی کنند و ببینند این شرایط درشان به جا آورده شده یا نه و اگر بجا آورده نشده یا با توسل به دانشمندان دیگری این نقص ها را جبران کنند یا اینکه خودشان حتی قادر باشند بعضی نقص های جزیی را مرتفع کنند. این معنی اش اینست که ما احتیاج به یک عده ادیتور یا به اصطلاح معمول فعلی ویراستار داریم. خرج عمده ما همین نگاهداری در حدود شش هفت نفر ویراستار است که به مقالات برسند و اطمینان حاصل کنند که شرایط لازم در آنها به عمل آمده و اگر هم نیامده توانایی این را داشته باشند که اصلاحات لازم را در مقالات به جا بیاورند.
- کاربر دیگری پرسیده است چرا دایره نویسندگان مقالات را گسترش نمی دهید؟ چه راه هایی را برای گزینش نویسندگان مقالات آزموده اید؟ با توجه به دوری چندین ساله از وطن آیا فکر نمی کنید برای انتخاب نویسندگان باید با استادان برجسته مقیم ایران هم مشورت کنید؟
تمام کوشش ما بر این است که از تمام دنیا از ژاپن گرفته آن سر دنیا تا کانادا و کشور آمریکا در این سر دنیا از دانشمندان شان برای این منظور استفاده کنیم، ولی ما الان دچار محدودیت دانشمندان ایران شناس هستیم. به خصوص در سی، سی و پنج سال اخیر عده دانشمندان ایران شناس خیلی کم شده. چون شاگردان دانشگاه های اروپایی و آمریکایی عده شان تنزل پیدا کرده و در نتیجه برای دانشگاه ها صرف نمی کند که اساتید این رشته های ایران شناسی را انتخاب کنند و نگاه دارند. اینست که خیلی از کرسی های ایران شناسی که سابقا وجود داشت، تعطیل شده است. یعنی وقتی که استادی یا فوت کرده یا بازنشسته شده، دیگر کسی را به جایش نگرفته اند و علت کم شدن شاگردان مشکلاتی است که در سفر به ایران و تحصیل ویزا و اقامت در ایران برای پژوهش های علمی وجود دارد.
شاگردان در انتخاب رشته این مسائل را در نظر می گیرند و همچنین امکان یافتن شغلی پس از خاتمه تحصیل. اینست که تحصیلات ایران شناسی به طور کلی در همه دنیا تنزل کرده و ما گاهی برای بعضی مدارک تمام دنیا را می گردیم که یک نفر را پیدا کنیم که آن مطلب را به درستی و به صورت قابل اعتماد و با تصحیح کافی و به صورتی مستند بنویسد و موفق نمی شویم و بایستی به جستجوی خودمان ادامه دهیم. چنانکه ما الان بیست سال است در جستجوی کسی هستیم یا کسانی که راجع به شهرهای کرمان، از قبیل رفسنجان، سیرجان و بعضی شهرهای دیگر مقالاتی بنویسند و موفق نمی شویم. با دانشگاه هایی تماس گرفتیم ولی بازهم موفق نشدیم. باید به جستجوی خودمان ادامه دهیم.
- سئوالات مشابه دیگری هست یکی این که اگر بخواهیم با دانشنامه ایرانیکا همکاری داشته باشیم، چگونه می توان هماهنگ کرد؟ یک جوان بیست و اند ساله هم سئوال مشابهی پرسیده و یک دانشجوی مقطع دکترا هم همین سئوال را کرده.
برای همکاری با دانشنامه، به دو صورت می شود با دانشنامه همکاری کرد، یعنی کمک کرد به دانشنامه. یکی اینست که انسان در نوشتن بعضی مقالات دانشنامه شرکت کند. دانشنامه، مقاله بدون اینکه از کسی دعوت کرده باشد، نمی پذیرد. چون ما باید ببینیم کسی که مقاله ای را برای ما بنویسد سابقه اش چیست؟ چه تحصیلاتی داشته، چه آثاری منتشر کرده، این آثار آیا دلیل این هست که او نویسنده ای است که می تواند مقالاتی از آن نوع که ما لازم داریم بنویسد یا نه. اگر مطمئن شدیم، دعوت می کنیم. مقالات ایرانیکا را بدون اینکه قبلا ما دعوت کرده باشیم، کسی نمی نویسد و اگر کسی برای ما مقاله ای بنویسد و بفرستد، معمولا نمی پذیریم. چون به طور کلی حائز شرایط لازم نیستند. مثلا ارجاعات کافی ندارند. یا به همه منابع لازم رجوع نکرده اند. یا مثلا اگر از منابع فرانسوی مطلع بودند، از منابع آلمانی یا انگلیسی یا ایتالیایی مطلع نیستند. یا اگر از همه اینها مطلع اند، منابع فارسی و عربی را در نظر نگرفته اند. اینست که ما باید اول بسنجیم که کسی که برای ما مقاله می خواهد بنویسد چه جور دانشمندی است؟ آیا این شرایط را دارد یا نه؟ اگر دارد، دعوت می کنیم. و الا میشود که یک مقدار مقالات برای ما فرستاده شود و رسیدگی به آنها مقداری وقت ما را بگیرد و به جایی هم نرسد.
راه دیگری که می شود به ما کمک کرد، کمک مالی است. برای اینکه دانشنامه یک برنامه پرخرجی است و باید حقوق ویراستارها را داد، دو سه نفر عضو اداری دارد باید آنها را داد. مخارج کامپیوتر و پست و تلفن و گاهی کمک به چاپ و اینها و خوب ما نه دولتی به ما کمک می کند و نه یک شرکت ثروتمندی ضامن مخارج ماست. این را البته باید با تقاضا از موسسات غیرانتفاعی و همچنین افراد فرهنگ دوست که در خارج از ایران به سر می برند، تحصیل کنیم و همین کاری است که طی سالها کردیم. باید ممنون افراد ایرانی فرهنگ دوست باشیم که در اروپا و کانادا و آمریکا به سر می برند و ما را توانا کرده اند که دانشنامه را منتشر کنیم و ادامه دهیم.
- کاربر دیگری پرسیده است که آیا ساز و کاری برای ادامه ایرانیکا بعد از شما وجود دارد، بعد از پایان فعالیت شما در ایرانیکا یا در صورت دیگر؟
بله. البته من از زمانی که 75 سالم بود، یعنی 15 سال پیش، به این فکر افتادیم که من باید فکر یک مدیر دیگری بکنم که اگر من از کار افتادم و هر وقت که از کار افتادم، بتواند این کار را متصدی شود. چندین دانشمند را که احتمال می رفت بتوانند این کار را بکنند، دعوت کردیم که بیایند اینجا و شش ماهی یا یک سالی یا اقلا دو ماهی بمانند و کار ما را ببینند و ما کار آنها را ببینیم. متاسفانه اینها هیچ کدام نتیجه مطلوب نداد. یک نفر که فوق العاده خوب بود، متاسفانه یک قدری زود فوت کرد. آن یک دانشمند انگلیسی بود که در آلمان تدریس می کرد و به تمام زبانهای لازم آشنایی داشت، آدم فوق العاده دقیق و کارشناسی بود و دیگران هرکدام یا اشکالاتی داشتند یا منتظر بودند بازنشسته شوند و یا آمادگی حس نمی کردند در خودشان.
اینست که فعلا قرارمان اینست که سه تن از ویراستاران ما که یکی شان تخصص در علوم انسانی یعنی ادبیات، تاریخ و فلسفه دارد و دیگری متخصص در علوم اجتماعی مثل جامعه شناسی و مردم شناسی است و سومی در مسائل مربوط به ایران باستان و زبانهای ایران باستان تخصص دارد، بعد از بنده مشترکا این کار را اداره کنند. حالا اگر در این بین دانشمندی پیدا شد که هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ اداری بتواند از عهده نظارت در کارهای اینجا بر بیاید، البته آن کار را هم می شود کرد. ولی کوششی که ما در این راه به کار بردیم به نتیجه مثبتی نرسید یا هنوز نرسیده.