در ایران رشد شاخص بورس مرتباً افزایش مییابد اما همزمان رشد توليد ناخالص داخلی کم و کمتر میشود. محمود احمدینژاد با استناد به افزایش شاخص بورس میگوید که ایران در دوران شکوفایی اقتصادی است؛ اما همزمان تمام شاخصهای کلان اقتصادی نشان از رکود اقتصادی دارد.
در آخرین روزهای سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نتایج یک نظرسنجی درباره پایش محیط کسب و کار در دوره سه ماهه پائیز ۸۹ را منتشر کرد. در این نظرسنجی فعالان اقتصادی از سراسر کشور دیدگاه خود را درباره موانع بهبود فضای کسب و کار بیان کردهاند.
تفاوت این نظرسنجی با نظرسنجیهای پیشین این است که در آن، دو موضوع قانون یارانهها و اثرات آن بر تولید و دیگری تعطیلات دورهای پائیز به خاطر آلودگی هوا به عنوان مولفههای سنجش محیط کسب و کار مورد نظر قرار میگیرد.
در نتایج این پژوهش ۱۹۰ تشکل اقتصادی رسمی کشور در پائیز ۸۹ مجموعا مولفه های محیط کسب و کار در ایران را شش ممیز شش دهم درصد از ۱۰ ارزیابی کردهاند و در این ارزیابیها ۱۰ بدترین و یک بهترین نمره بوده است.
اگرچه مولفه های این نظرسنجی تا اندازه ای با مولفه های بانک جهانی متفاوت است، اما نتایج ارزیابی مرکز پژوهش های مجلس با ارزیابی بانک جهانی از فضای کسب و کار ایران بسیار نزدیک است.
فریدون خاوند، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی در پاریس، در گفت و گو با رادیو فردا دیدگاههای خود را درباره این نظرسنجی بیان کرده و در پاسخ به این پرسش که از لابهلای نظرسنجی مرکز پژوهشهای مجلس چه چیزی را میتوان دریافت، چنین گفته است:
فریدون خاوند: شماری از نهادهای بین المللی به خصوص بانک جهانی هر سال محیط کسب و کار را در کشورهای مختلف از جمله ایران بررسی میکنند و گزارش سالانه بانک جهانی، آخرین گزارش آن، که زیر عنوان Doing Business منتشر شده بود، ایران را از لحاظ محیط کسب و کار در بین ۱۸۳ کشور جهان در ردیف صد و بیست و نهم قرار داده که در سطح بسیار پائینی است. حتی نسبت به کشورهای منطقه. ابتکار مرکز پژوهش های مجلس که طی مدت اخیر به صورت فصل به فصل گزارش هایی را منتشر می کند در مورد محیط کسب و کار ایران، به این مسئله بسیار مهم جنبه محلی می دهد و تشویق می کند بازیگران صحنه اقتصادی ایران را که فکر کنند درباره این مسئله حیاتی.
از طرف دیگر در گزارش بانک جهانی فقط ۱۰ مولفه مورد توجه قرار گرفته. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس بیست و چند مولفه در نظر گرفته شده. البته نباید نادیده گرفت که کارشناسان مرکز پژوهشها به خاطر فضای خاص ایران مجبورند دست به عصا راه بروند. از خطوط قرمز عبور نکنند...
ولی از طرف دیگر چون در خود ایران هستند، یک سلسله مسائل دیگر را میتوانند بگیرند که در گزارش بانک جهانی نمی تواند منعکس شود.
دقیقا. در گزارشی که منتشر شده از طرف مرکز پژوهش های مجلس، تشکل هایی که مورد پرسش قرار گرفتند، بیش از همه تاکید شده بر عدم دسترسی آسان به تسهیلات بانکی. به همین ترتیب اداره و تمشیت مسائل کارگری هست در ایران و در مورد تحریم هم اظهار نظر کرده اند. در مجموع از آن چیزی که از سوی مرکز پژوهش های مجلس انجام گرفته می بینیم که همان نتیجه ای به دست می آید که در گزارش بانک جهانی زیر عنوان Doing Business.
شما اشاره کردید که در این گزارش مسئله دستیابی به تسهیلات مورد نیاز برای سرمایه گذاری هست. اما از طرف دیگر دولت با آن طرح بنگاه های زودبازده خیلی به آسانی تسهیلاتی را در اختیار کسانی گذاشت که مورد انتقاد هم قرار گرفت. از طرف دیگر بانک مرکزی به تازگی نرخ سود را کاهش داده. تمام اینها یک نوع احتمالا بی برنامگی را بازتاب می دهد، یا نه؟
اصولا مسئله وجود یک نظام بانکی که بتواند تسهیلات لازم را با شرایط بازار، یعنی بر اساس واقعیات موجود در بازار در اختیار بازیگران عرصه اقتصادی قرار دهد، شرط لازم است برای پیشرفت اقتصادی یک جامعه. در ایران نظام بانکی که قدرت تامین نیازهای مالی بازیگران صحنه اقتصادی را داشته باشد، در واقع وجود ندارد.
بخش بزرگی از این کسانی که به تسهیلات نیاز دارند مجبورند بروند به طرف بازار غیر رسمی یا بازار زیر زمینی پول و دسترسی به این پول ها با نرخ بهره های بسیار سنگین احتمالا در بعضی شرایط حتی بالای ۵۰ درصد امکان پذیر است.
آقای خاوند، ما بارها در مورد این مسائل صحبت کرده ایم. ولی ظاهراً به رغم تمام این گزارش ها و به رغم تمام انتقادهایی که خود دولتی ها از دولتی ها می کنند، هیچ تغییری در روال کار دیده نمی شود. یا این که ما نمی بینیم؟
واقعا هیچ تغییری در وضعیت فضای کار ایران به وجود نمی آید و ما به تازگی شاهد آن بودیم که انقلاب های بزرگی که در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا اتفاق افتاد، البته یکی از هدفهایش تامین آزادی و دسترسی به فضای آزاد بود، ولی در واقع هدف دیگرش هم این بود که یک نوع آزادی اقتصادی، فضای آزاد برای فعالیت اقتصادی به وجود بیاورد. مسئله مهم در ایران این است که تسلط دولت بر مکانیسم ها و اهرم های اقتصادی در ایران به قدری نیرومند است که به هیچ وجه شرایط لازم برای اینکه...
خوب، همین تسلط در دوره آقای رفسنجانی هم بود، در دوره آقای خاتمی هم بود...
بعد از جنگ ایران و عراق در دوره ای که معروف شد به تعدیل اقتصادی یا دوره سازندگی، دوره ای که آقای رفسنجانی ریاست جمهوری ایران را بر عهده داشت، اقداماتی صورت گرفت برای این که فضای کسب و کار مساعد تری در ایران به وجود بیاید. به خصوص در چارچوب تعدیل اقتصادی و از زمان تدوین برنامه های اول و دوم پنج ساله کشور.
در دوره آقای خاتمی هم وضع به همان صورت ادامه پیدا کرد. طرح ساماندهی اقتصادی به اجرا گذاشته شد و برنامه های سوم و چهارم تنظیم شد که از هدف های عمده آنها این بود که شرایط لازمی را به وجود بیاورند برای این که فضای کسب و کار لازم در ایران به وجود بیاید.
گامهایی هرچند به صورت لاک پشتی در راستای ایجاد فضای کسب و کار در ایران برداشته شد. متاسفانه از دوره انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری وضع برگشت. فضایی در ایران به وجود آمد که حتی همان گامهای لاک پشتی گذشته امکان برداشتن اش فراهم نیامد.
در شرایط فعلی وضعیتی به وجود آمده از نظر فضای کسب و کار در ایران که نرخ رشد اقتصادی به حد صفر درصد رسیده. نرخ تورم تا مرز ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده. رکود تورمی بر فضای ایران حاکم شده و مجموعه این عوامل وضعیتی را از لحاظ فضای کسب و کار در ایران به وجود آورده که شاید در دوره های گذشته هم نمونه آن را کمتر بشود سراغ گرفت.
*
اگرچه مدتهاست بانک مرکزی جمهوری اسلامی از انتشار شاخص های کلان اقتصادی خودداری می کند، اما پنهان نگاه داشتن این شاخص ها از افکار عمومی مانع ارزیابی از اوضاع عمومی اقتصاد ایران نمی شود. هفته پیش صندوق بین المللی پول در سند چشم انداز اقتصاد جهان رشد اقتصادی ایران را در سالهای گذشته زیر یک درصد و برای سال جاری میلادی صفر تخمین زد و پیش بینی کرد.
این خبرهای نه چندان خوب اقتصادی اما همزمان است با درآمدهای بسیار بالای جمهوری اسلامی از محل صادرات نفت از سالهای گذشته.
از ژاله وفا، تحلیل گر اقتصادی و عضو هیات تحریریه نشریه انقلاب اسلامی در هجرت پرسیدم چرا به رغم این درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران در یک چنین موقعیتی قرار دارد؟
ژاله وفا: به همان اندازه که بهای نفت بالا می رود، منتها توجه کنیم که یک سری مطالعات جدیدی هم در دنیا دارد انجام می شود درباره کمیاب شدن نفت در کل و یکی از آخرین این مطالعات بررسی کرده و می گوید حتی اگر تقاضا هم افزایش پیدا نکند که می کند مسلما، ذخایر نفتی تنها کفاف ۴۹ سال مصرف را می دهد. بنابر این نمی شود امید بست به این که این قیمت نفت که بالا می رود این درآمدها هم لااقل اگر هم داشته باشیم، ایران تا مدتی صرف اقتصاد ایران می شود. ارقام یا شاخص های اقتصادی که زبان گویایی دارد همان نرخ رشد است که صندوق بین المللی پول برای سال آینده میزانش را صفر خوانده که می دانیم همین الان منفی هم هست. یعنی در واقع این که دولت آقای احمدی نژاد و وزیر نفت و نمایندگان دیگرش یا معاونانش مرتب اظهار نظر می کنند که نه این تحریم های اقتصادی ایران به ضرر اقتصاد نبوده، درست عکس آن را الان آقای بهمنی رئیس کل بانک مرکزی رفته سفر کرده به واشنگتن که با همین صندوق بین المللی پول دیدار کند.
خوب می دانید که آمارهایی که صندوق بین المللی پول می دهد، بر اساس حدسیات خودشان نیست بلکه استناد دارد به آمارهایی که خود دولت ها در اختیارشان می گذارند. بنابر این این مسئله نرخ اقتصادی نشان دهنده وضعیت واقعی اقتصاد ایران است و بعد تورمی را که گفته حدود ۲۲ ممیز پنج دهم درصد می شود، این با واقعیت های دیگری هم جور در می آید. این همان حدسی بود که ماها می زدیم در مصاحبه که آثار آزادسازی قیمت ها در چند ماه آینده که این قبض ها می آید سراغ مردم خودش را نشان می دهد، وضعیت لجام گسیخته تورم...
دولت تا کی می تواند این نرخ واقعی تورم را پنهان نگاه دارد؟
شما می دانید که چند سال هم سعی کرد نرخ اقتصادی را... بانک مرکزی موظف است هر سال آمارش را بدهد بیرون ولی نداده. این را هم حتی نفی می کنند. حتی در مجلس این تصمیم گیری شده که وزارت نفت موظف شده یک نسخه از قراردادهای منعقده مربوط به صادرات گاز طبیعی و گاز مایع شده و همینطور قراردادهای اکتشاف و توسعه در میادین نفتی که متضمن تعهدات بیش از پنج ساله را به صورت محرمانه به مجلس تسلیم کند.
با در نظر گرفتن تمام این مسائل و این داده هایی که در دست داریم، آیا باید باز هم شاهد نابسامان تر شدن اقتصاد ایران باشیم؟
متاسفانه. ما شاهدیم. ایران شاهد وضعیت بسیار دهشتناکی در سال آینده در اقتصادش می شود و تا زمانی که این نظام به هیچ گونه شاخص های اقتصادی کلان و خورد هیچگونه اشراف علمی ندارد، با این وضعیت اقتصادی سال به سال رو به رو خواهیم شد. آمارش را ذکر کنند یا پنهان کنند. و متاسفم ممکن است به جایی هم برسد که دیگر بهبود آن امکان پذیر نباشد به این راحتی. یعنی یک نشان از ناتوانی دولتی است که با این درآمدهای ارزی فعلا در حال حاضر از درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز نمی تواند از توان هزینه های جاری اش هم بربیاید و وضعیت روز به روز وخیم تر خواهد شد.
*
اجلاس مشترک سالانه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول که هفته پیش در واشنگتن برگزار شد با اشاره به افزایش بهای خواربار عمومی و ارزاق در جهان و همچنین از پیامدهای ناآرامی های سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا و سیل و سونامی و فاجعه هسته ای فوکوشیما در ژاپن از آینده اقتصادی جهان ابراز نگرانی کرد.
از سیروس بینا، استاد دانشگاه در مینه سوتای آمریکا میپرسم اجلاس مشترک بانک جهانی و صندوق بین المللی پول حاوی چه نکات با اهمیتی بود؟
سیروس بینا: واقعه جهانی شدن سرمایه... بانک جهانی با سیستم و یا نظام قبلی فاکس آمریکانا در حقیقت به فرمی که چرخ پنجم درشکه ممکن است به آن گفته شود در می آورد.
ولی خود بانک جهانی مبتکر این جهانی شدن بود. چطور می شود ...
نه. نیست. هرگز این طور نیست. مبتکر جهانی شدن نبود. مسئله مبتکر جهانی شدن این است که نهادهایی که در داخل فاکس آمریکانا بود در حقیقت سوق داد به فرم جهانی شدن. اما این نبود که بخواهند به این فرم خاص بخواهند آمریکا را پائین بیاندازند. این خودش یک پیچیدگی های خاصی...
ولی آمریکا که اقتصاد خودش است که مسئله است. نه این که یک عده بخواهند آمریکا را پائین بیاندازند.
اقتصاد جهان مرتبط با هم است. اقتصاد در یک چارچوب مملکتی کار نمی کند. فراملی شدن سرمایه باعث شد که از دست این چارچوب و این برنامه ریزی هایی که از زمان قدیم وجود داشته، بیرون بیاید. در حقیقت همین بود که چین را چین کرد. هند را هند کرد.
اگر اجازه بدهید یک سئوالی کنم. اقتصاد آمریکا یکی از دلایلش (البته دلایل زیادی دارد) یکی از دلایلش این است که اقتصاد های دیگری پیدا شده اند که رقابت می کنند. مثل هند و چین. این در حقیقت یک رقابت اقتصادی بوده که الان آمریکا را در یک موقعیتی قرار داده. یعنی رشد چینی ها و هندی ها...
باید ببینیم رقابت از کجا آمده؟ رقابت از بنیان حرکت است. آن سیستم قدیم به میان آمده و چارچوب سیستم قدیمی را مضمحل و متزلزل کرده. رقابت که از یک جای دیگر یک کره دیگر نمی آید. در چارچوب بوده.
نه. ظهور قدرتهای جدید اقتصاد درواقع یک بخشی از درآمدهای اقتصادهای غرب قدیم را از آن خود کرده.
این مسئله این است که همینطور که کرده ما باید برگردیم ببینیم در آن بنیان چه گذشته. الان دیگر آن سیستم وجود ندارد. سیستم جهانی شدن یک سیستم دیگری است. سیستم جهانی شدن دیگر بر اساس چاروچوب آمریکایی نیست...
در این چارچوب جدید چه نقشی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول...
هیچ نقشی ندارد. چرخ پنجم درشکه است. فقط از این تاسف ها می خورد، می نشیند... درست می کند. هیچ کاری هم نکرده اساسا.
فکر نمی کنید این حرفی که خودتان می زنید با آن بخش اول صحبت تان در تضاد بیافتد که این پیوست این سرمایه با هم در سطح جهان وجود دارد؟
نه. مسئله در تضاد نیست. تحولات پیچیده ای که سیستم جدید وجود داشت، سیستم مثل ظرف بود. مظروف که تغییرات عظیمی وجود داشت، این ظرف را شکست. الان یک ظرف دیگری به وجود آمده که دیگر با آن ظرف قبلی فرق می کند. چون مظروفش تحول یافته است. این تحول با آن تحول فرق می کند.
در همین زمینه اخیرا این چهار قدرت نوظهور اقتصادی، چین، هند، برزیل و روسیه هم اجلاسی داشتند. برای اولین بار این چهار کشور کنار هم می آیند. چه اهمیتی این خودنمایی چهار کشور دارد برای اقتصاد جهان؟
برخلاف این که می گویید خودنمایی، این خودنمایی است که یک بازتابی هست از جهانی شدن. که دیگر این جهان جهانی نیست که به آن آمریکانیزاسیون می گویند. چپ ها می گویند. راست گرا ها می گویند. این آن نیست. جهان گلوبالیزه شده، جهانی است که مرکز به آن معنا دیگر ندارد. این نمود آن و نمای این حرکت تحولی عظیم گلوبالیزاسیون است.
چه تاثیری این در آینده اقتصاد جهان این روندی که می گویید که فرآیند جهانی شدن چه تاثیری می تواند در شکل دهی حرکت آینده اقتصاد جهان داشته باشد؟
حرکت اقتصاد جهان را همانطور که در مسئله بحران اخیر یکی دوسال گذشته بحران پولی بود. که به بحران اقتصادی تبیل شد. مالی بود و غیره. دیدیم که سریع سرایت می کند. درست مثل ظروف مرتبطه، حرکت بحران ها یا حرکت خوب که حالا سرمایه را بالا می بری یا به هر حال یک مقداری دست مردم را باز می کنی و غیره. این را به صورت ظروف مرتبطه دیدیم که بحران با سرعت به جای دیگر کشیده می شوند. این نشان می دهد که یک مرکز غیبی وجود ندارد که این بحران را می برد همه جا. بلکه همه جا را بحران یعنی مجموعه این سیستم هست که در ارتباط با یک دیگر قرار داده. این رابطه تنگاتنگ اگر مسئله خوبی در دنیا پیش می آید از نظر اقتصادی، خوب سرایت می کند. اگر بد هم باشد باز هم سرایت می کند.
تفاوت این نظرسنجی با نظرسنجیهای پیشین این است که در آن، دو موضوع قانون یارانهها و اثرات آن بر تولید و دیگری تعطیلات دورهای پائیز به خاطر آلودگی هوا به عنوان مولفههای سنجش محیط کسب و کار مورد نظر قرار میگیرد.
در نتایج این پژوهش ۱۹۰ تشکل اقتصادی رسمی کشور در پائیز ۸۹ مجموعا مولفه های محیط کسب و کار در ایران را شش ممیز شش دهم درصد از ۱۰ ارزیابی کردهاند و در این ارزیابیها ۱۰ بدترین و یک بهترین نمره بوده است.
اگرچه مولفه های این نظرسنجی تا اندازه ای با مولفه های بانک جهانی متفاوت است، اما نتایج ارزیابی مرکز پژوهش های مجلس با ارزیابی بانک جهانی از فضای کسب و کار ایران بسیار نزدیک است.
فریدون خاوند، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی در پاریس، در گفت و گو با رادیو فردا دیدگاههای خود را درباره این نظرسنجی بیان کرده و در پاسخ به این پرسش که از لابهلای نظرسنجی مرکز پژوهشهای مجلس چه چیزی را میتوان دریافت، چنین گفته است:
فریدون خاوند: شماری از نهادهای بین المللی به خصوص بانک جهانی هر سال محیط کسب و کار را در کشورهای مختلف از جمله ایران بررسی میکنند و گزارش سالانه بانک جهانی، آخرین گزارش آن، که زیر عنوان Doing Business منتشر شده بود، ایران را از لحاظ محیط کسب و کار در بین ۱۸۳ کشور جهان در ردیف صد و بیست و نهم قرار داده که در سطح بسیار پائینی است. حتی نسبت به کشورهای منطقه. ابتکار مرکز پژوهش های مجلس که طی مدت اخیر به صورت فصل به فصل گزارش هایی را منتشر می کند در مورد محیط کسب و کار ایران، به این مسئله بسیار مهم جنبه محلی می دهد و تشویق می کند بازیگران صحنه اقتصادی ایران را که فکر کنند درباره این مسئله حیاتی.
از طرف دیگر در گزارش بانک جهانی فقط ۱۰ مولفه مورد توجه قرار گرفته. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس بیست و چند مولفه در نظر گرفته شده. البته نباید نادیده گرفت که کارشناسان مرکز پژوهشها به خاطر فضای خاص ایران مجبورند دست به عصا راه بروند. از خطوط قرمز عبور نکنند...
ولی از طرف دیگر چون در خود ایران هستند، یک سلسله مسائل دیگر را میتوانند بگیرند که در گزارش بانک جهانی نمی تواند منعکس شود.
دقیقا. در گزارشی که منتشر شده از طرف مرکز پژوهش های مجلس، تشکل هایی که مورد پرسش قرار گرفتند، بیش از همه تاکید شده بر عدم دسترسی آسان به تسهیلات بانکی. به همین ترتیب اداره و تمشیت مسائل کارگری هست در ایران و در مورد تحریم هم اظهار نظر کرده اند. در مجموع از آن چیزی که از سوی مرکز پژوهش های مجلس انجام گرفته می بینیم که همان نتیجه ای به دست می آید که در گزارش بانک جهانی زیر عنوان Doing Business.
شما اشاره کردید که در این گزارش مسئله دستیابی به تسهیلات مورد نیاز برای سرمایه گذاری هست. اما از طرف دیگر دولت با آن طرح بنگاه های زودبازده خیلی به آسانی تسهیلاتی را در اختیار کسانی گذاشت که مورد انتقاد هم قرار گرفت. از طرف دیگر بانک مرکزی به تازگی نرخ سود را کاهش داده. تمام اینها یک نوع احتمالا بی برنامگی را بازتاب می دهد، یا نه؟
اصولا مسئله وجود یک نظام بانکی که بتواند تسهیلات لازم را با شرایط بازار، یعنی بر اساس واقعیات موجود در بازار در اختیار بازیگران عرصه اقتصادی قرار دهد، شرط لازم است برای پیشرفت اقتصادی یک جامعه. در ایران نظام بانکی که قدرت تامین نیازهای مالی بازیگران صحنه اقتصادی را داشته باشد، در واقع وجود ندارد.
بخش بزرگی از این کسانی که به تسهیلات نیاز دارند مجبورند بروند به طرف بازار غیر رسمی یا بازار زیر زمینی پول و دسترسی به این پول ها با نرخ بهره های بسیار سنگین احتمالا در بعضی شرایط حتی بالای ۵۰ درصد امکان پذیر است.
آقای خاوند، ما بارها در مورد این مسائل صحبت کرده ایم. ولی ظاهراً به رغم تمام این گزارش ها و به رغم تمام انتقادهایی که خود دولتی ها از دولتی ها می کنند، هیچ تغییری در روال کار دیده نمی شود. یا این که ما نمی بینیم؟
واقعا هیچ تغییری در وضعیت فضای کار ایران به وجود نمی آید و ما به تازگی شاهد آن بودیم که انقلاب های بزرگی که در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا اتفاق افتاد، البته یکی از هدفهایش تامین آزادی و دسترسی به فضای آزاد بود، ولی در واقع هدف دیگرش هم این بود که یک نوع آزادی اقتصادی، فضای آزاد برای فعالیت اقتصادی به وجود بیاورد. مسئله مهم در ایران این است که تسلط دولت بر مکانیسم ها و اهرم های اقتصادی در ایران به قدری نیرومند است که به هیچ وجه شرایط لازم برای اینکه...
خوب، همین تسلط در دوره آقای رفسنجانی هم بود، در دوره آقای خاتمی هم بود...
بعد از جنگ ایران و عراق در دوره ای که معروف شد به تعدیل اقتصادی یا دوره سازندگی، دوره ای که آقای رفسنجانی ریاست جمهوری ایران را بر عهده داشت، اقداماتی صورت گرفت برای این که فضای کسب و کار مساعد تری در ایران به وجود بیاید. به خصوص در چارچوب تعدیل اقتصادی و از زمان تدوین برنامه های اول و دوم پنج ساله کشور.
در دوره آقای خاتمی هم وضع به همان صورت ادامه پیدا کرد. طرح ساماندهی اقتصادی به اجرا گذاشته شد و برنامه های سوم و چهارم تنظیم شد که از هدف های عمده آنها این بود که شرایط لازمی را به وجود بیاورند برای این که فضای کسب و کار لازم در ایران به وجود بیاید.
گامهایی هرچند به صورت لاک پشتی در راستای ایجاد فضای کسب و کار در ایران برداشته شد. متاسفانه از دوره انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری وضع برگشت. فضایی در ایران به وجود آمد که حتی همان گامهای لاک پشتی گذشته امکان برداشتن اش فراهم نیامد.
در شرایط فعلی وضعیتی به وجود آمده از نظر فضای کسب و کار در ایران که نرخ رشد اقتصادی به حد صفر درصد رسیده. نرخ تورم تا مرز ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده. رکود تورمی بر فضای ایران حاکم شده و مجموعه این عوامل وضعیتی را از لحاظ فضای کسب و کار در ایران به وجود آورده که شاید در دوره های گذشته هم نمونه آن را کمتر بشود سراغ گرفت.
*
اگرچه مدتهاست بانک مرکزی جمهوری اسلامی از انتشار شاخص های کلان اقتصادی خودداری می کند، اما پنهان نگاه داشتن این شاخص ها از افکار عمومی مانع ارزیابی از اوضاع عمومی اقتصاد ایران نمی شود. هفته پیش صندوق بین المللی پول در سند چشم انداز اقتصاد جهان رشد اقتصادی ایران را در سالهای گذشته زیر یک درصد و برای سال جاری میلادی صفر تخمین زد و پیش بینی کرد.
این خبرهای نه چندان خوب اقتصادی اما همزمان است با درآمدهای بسیار بالای جمهوری اسلامی از محل صادرات نفت از سالهای گذشته.
از ژاله وفا، تحلیل گر اقتصادی و عضو هیات تحریریه نشریه انقلاب اسلامی در هجرت پرسیدم چرا به رغم این درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران در یک چنین موقعیتی قرار دارد؟
ژاله وفا: به همان اندازه که بهای نفت بالا می رود، منتها توجه کنیم که یک سری مطالعات جدیدی هم در دنیا دارد انجام می شود درباره کمیاب شدن نفت در کل و یکی از آخرین این مطالعات بررسی کرده و می گوید حتی اگر تقاضا هم افزایش پیدا نکند که می کند مسلما، ذخایر نفتی تنها کفاف ۴۹ سال مصرف را می دهد. بنابر این نمی شود امید بست به این که این قیمت نفت که بالا می رود این درآمدها هم لااقل اگر هم داشته باشیم، ایران تا مدتی صرف اقتصاد ایران می شود. ارقام یا شاخص های اقتصادی که زبان گویایی دارد همان نرخ رشد است که صندوق بین المللی پول برای سال آینده میزانش را صفر خوانده که می دانیم همین الان منفی هم هست. یعنی در واقع این که دولت آقای احمدی نژاد و وزیر نفت و نمایندگان دیگرش یا معاونانش مرتب اظهار نظر می کنند که نه این تحریم های اقتصادی ایران به ضرر اقتصاد نبوده، درست عکس آن را الان آقای بهمنی رئیس کل بانک مرکزی رفته سفر کرده به واشنگتن که با همین صندوق بین المللی پول دیدار کند.
خوب می دانید که آمارهایی که صندوق بین المللی پول می دهد، بر اساس حدسیات خودشان نیست بلکه استناد دارد به آمارهایی که خود دولت ها در اختیارشان می گذارند. بنابر این این مسئله نرخ اقتصادی نشان دهنده وضعیت واقعی اقتصاد ایران است و بعد تورمی را که گفته حدود ۲۲ ممیز پنج دهم درصد می شود، این با واقعیت های دیگری هم جور در می آید. این همان حدسی بود که ماها می زدیم در مصاحبه که آثار آزادسازی قیمت ها در چند ماه آینده که این قبض ها می آید سراغ مردم خودش را نشان می دهد، وضعیت لجام گسیخته تورم...
دولت تا کی می تواند این نرخ واقعی تورم را پنهان نگاه دارد؟
شما می دانید که چند سال هم سعی کرد نرخ اقتصادی را... بانک مرکزی موظف است هر سال آمارش را بدهد بیرون ولی نداده. این را هم حتی نفی می کنند. حتی در مجلس این تصمیم گیری شده که وزارت نفت موظف شده یک نسخه از قراردادهای منعقده مربوط به صادرات گاز طبیعی و گاز مایع شده و همینطور قراردادهای اکتشاف و توسعه در میادین نفتی که متضمن تعهدات بیش از پنج ساله را به صورت محرمانه به مجلس تسلیم کند.
با در نظر گرفتن تمام این مسائل و این داده هایی که در دست داریم، آیا باید باز هم شاهد نابسامان تر شدن اقتصاد ایران باشیم؟
متاسفانه. ما شاهدیم. ایران شاهد وضعیت بسیار دهشتناکی در سال آینده در اقتصادش می شود و تا زمانی که این نظام به هیچ گونه شاخص های اقتصادی کلان و خورد هیچگونه اشراف علمی ندارد، با این وضعیت اقتصادی سال به سال رو به رو خواهیم شد. آمارش را ذکر کنند یا پنهان کنند. و متاسفم ممکن است به جایی هم برسد که دیگر بهبود آن امکان پذیر نباشد به این راحتی. یعنی یک نشان از ناتوانی دولتی است که با این درآمدهای ارزی فعلا در حال حاضر از درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز نمی تواند از توان هزینه های جاری اش هم بربیاید و وضعیت روز به روز وخیم تر خواهد شد.
*
اجلاس مشترک سالانه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول که هفته پیش در واشنگتن برگزار شد با اشاره به افزایش بهای خواربار عمومی و ارزاق در جهان و همچنین از پیامدهای ناآرامی های سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا و سیل و سونامی و فاجعه هسته ای فوکوشیما در ژاپن از آینده اقتصادی جهان ابراز نگرانی کرد.
از سیروس بینا، استاد دانشگاه در مینه سوتای آمریکا میپرسم اجلاس مشترک بانک جهانی و صندوق بین المللی پول حاوی چه نکات با اهمیتی بود؟
سیروس بینا: واقعه جهانی شدن سرمایه... بانک جهانی با سیستم و یا نظام قبلی فاکس آمریکانا در حقیقت به فرمی که چرخ پنجم درشکه ممکن است به آن گفته شود در می آورد.
ولی خود بانک جهانی مبتکر این جهانی شدن بود. چطور می شود ...
نه. نیست. هرگز این طور نیست. مبتکر جهانی شدن نبود. مسئله مبتکر جهانی شدن این است که نهادهایی که در داخل فاکس آمریکانا بود در حقیقت سوق داد به فرم جهانی شدن. اما این نبود که بخواهند به این فرم خاص بخواهند آمریکا را پائین بیاندازند. این خودش یک پیچیدگی های خاصی...
ولی آمریکا که اقتصاد خودش است که مسئله است. نه این که یک عده بخواهند آمریکا را پائین بیاندازند.
اقتصاد جهان مرتبط با هم است. اقتصاد در یک چارچوب مملکتی کار نمی کند. فراملی شدن سرمایه باعث شد که از دست این چارچوب و این برنامه ریزی هایی که از زمان قدیم وجود داشته، بیرون بیاید. در حقیقت همین بود که چین را چین کرد. هند را هند کرد.
اگر اجازه بدهید یک سئوالی کنم. اقتصاد آمریکا یکی از دلایلش (البته دلایل زیادی دارد) یکی از دلایلش این است که اقتصاد های دیگری پیدا شده اند که رقابت می کنند. مثل هند و چین. این در حقیقت یک رقابت اقتصادی بوده که الان آمریکا را در یک موقعیتی قرار داده. یعنی رشد چینی ها و هندی ها...
باید ببینیم رقابت از کجا آمده؟ رقابت از بنیان حرکت است. آن سیستم قدیم به میان آمده و چارچوب سیستم قدیمی را مضمحل و متزلزل کرده. رقابت که از یک جای دیگر یک کره دیگر نمی آید. در چارچوب بوده.
نه. ظهور قدرتهای جدید اقتصاد درواقع یک بخشی از درآمدهای اقتصادهای غرب قدیم را از آن خود کرده.
این مسئله این است که همینطور که کرده ما باید برگردیم ببینیم در آن بنیان چه گذشته. الان دیگر آن سیستم وجود ندارد. سیستم جهانی شدن یک سیستم دیگری است. سیستم جهانی شدن دیگر بر اساس چاروچوب آمریکایی نیست...
در این چارچوب جدید چه نقشی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول...
هیچ نقشی ندارد. چرخ پنجم درشکه است. فقط از این تاسف ها می خورد، می نشیند... درست می کند. هیچ کاری هم نکرده اساسا.
فکر نمی کنید این حرفی که خودتان می زنید با آن بخش اول صحبت تان در تضاد بیافتد که این پیوست این سرمایه با هم در سطح جهان وجود دارد؟
نه. مسئله در تضاد نیست. تحولات پیچیده ای که سیستم جدید وجود داشت، سیستم مثل ظرف بود. مظروف که تغییرات عظیمی وجود داشت، این ظرف را شکست. الان یک ظرف دیگری به وجود آمده که دیگر با آن ظرف قبلی فرق می کند. چون مظروفش تحول یافته است. این تحول با آن تحول فرق می کند.
در همین زمینه اخیرا این چهار قدرت نوظهور اقتصادی، چین، هند، برزیل و روسیه هم اجلاسی داشتند. برای اولین بار این چهار کشور کنار هم می آیند. چه اهمیتی این خودنمایی چهار کشور دارد برای اقتصاد جهان؟
برخلاف این که می گویید خودنمایی، این خودنمایی است که یک بازتابی هست از جهانی شدن. که دیگر این جهان جهانی نیست که به آن آمریکانیزاسیون می گویند. چپ ها می گویند. راست گرا ها می گویند. این آن نیست. جهان گلوبالیزه شده، جهانی است که مرکز به آن معنا دیگر ندارد. این نمود آن و نمای این حرکت تحولی عظیم گلوبالیزاسیون است.
چه تاثیری این در آینده اقتصاد جهان این روندی که می گویید که فرآیند جهانی شدن چه تاثیری می تواند در شکل دهی حرکت آینده اقتصاد جهان داشته باشد؟
حرکت اقتصاد جهان را همانطور که در مسئله بحران اخیر یکی دوسال گذشته بحران پولی بود. که به بحران اقتصادی تبیل شد. مالی بود و غیره. دیدیم که سریع سرایت می کند. درست مثل ظروف مرتبطه، حرکت بحران ها یا حرکت خوب که حالا سرمایه را بالا می بری یا به هر حال یک مقداری دست مردم را باز می کنی و غیره. این را به صورت ظروف مرتبطه دیدیم که بحران با سرعت به جای دیگر کشیده می شوند. این نشان می دهد که یک مرکز غیبی وجود ندارد که این بحران را می برد همه جا. بلکه همه جا را بحران یعنی مجموعه این سیستم هست که در ارتباط با یک دیگر قرار داده. این رابطه تنگاتنگ اگر مسئله خوبی در دنیا پیش می آید از نظر اقتصادی، خوب سرایت می کند. اگر بد هم باشد باز هم سرایت می کند.