جمهوری اسلامی و ابزاری سنی‌مذهب به نام حماس

اخیراً رئیس جمهور ایران، حسن روحانی، جهت به نمایش گذاشتن نقش ایران در مناسبات منطقه‌ای، در تماسی با امیر کویت صباح الاحمد الجابر الصباح به این مسئله اشاره کرد که اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و جامعه بین‌المللی می‌بایست تدابیری فوری و جدی را جهت کمک به حماس و فلسطینیان اتخاذ نمایند.

به علاوه، تعدادی از رسانه‌ها و مقامات ایران نیز در تلاشند کشورهای عرب را در قبال حمایت از فلسطینیان و حماس منفعل نشان دهند. از سوی دیگر رسانه‌ها و مقامات ایران به صراحت به موضع مستحکم و متحد ایران در حمایت از فلسطینیان اشاره داشته‌اند.

خبرگزاری نیمه‌دولتی فارس، نامهٔ جنبش مقاومت فلسطین، حماس، خطاب به رئیس مجلس ایران، علی لاریجانی، را انتشار داده‌است که در آن حماس از جمهوری اسلامی ایران خواسته از این گروه در مقابل حملات نیروهای اسرائیلی حمایت کند. خالد القدومی، نماینده حماس در ایران، در این نامه نوشته‌است: «با توجه به شرایط اسفبار در منطقه خاورمیانه، متاسفانه در حال حاضر وضعیت فلسطینیان مورد توجه کانون‌های سیاسی نیست و دیگر اولویت منطقه و رسانه‌های جهانی را تشکیل نمی‌دهد.»

اما چرا ایران مایل است خود را به عنوان تنها کشوری که از فلسطینیان حمایت می‌کند معرفی نماید؟
چرا رسانه‌ها و مقامات ایران مرتباً این مسئله را القا می‌کنند که دیگر کشورهای منطقه نسبت به وضعیت فلسطینیان بی‌تفاوتند و تنها ایران شهامت کافی برای این حمایت را دارد.

به نظر می‌رسد دلیل اصلی حمایت ایران از فلسطینیان، نه عوامل بشردوستانه و تمایل به کمک به فلسطینیان سرکوب شده، که تمایل ایران به رسیدن به برتری هژمونیک در منطقه باشد.

اولاً، با داشتن نفوذ بر حماس و حمایت از آن، ایران از حماس بعنوان ابزاری برای به نمایش گذاشتن قدرت و نفوذش در منطقه استفاده می‌کند. پیام رهبران ایران به کشورهای عرب این است: تهران نه تنها در سوریه، عراق و لبنان صاحب نفوذ است، بلکه در کشورهای عربی سنی نیز از نفوذ برخوردار است.

در درجه دوم، با اینکه ایران پیش از سال ۱۳۵۷ از متحدان اسرائیل بود و ضمن حمایت همه‌جانبه از اسرائیل، از آن کشور سلاح دریافت می‌نمود، پس از انقلاب اسلامی یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی ایران مقابله با اسرائیل بوده‌است. باید متذکر شد این مقابله با اسرائیل ارتباطی با وضع زندگی فلسطینیان و مسائل میان آنان و اسرائیلیان ندارد. علت اصلی این تقابل هم‌پیمانی اسرائیل با ایالات متحده است، که دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران و کانون تمرکز سیاست خارجی و داخلی آن به شمار می‌آید. معرفی ایالات متحده بعنوان دشمن به جمهوری اسلامی ایران امکان آن را داده‌است تا مخالفان خود را (از طریق متهم کردن آن‌ها به ارتباط با ایالات متحده) سرکوب کند و بلندپروازی‌های ایدئولوژیک و منطقه‌ای خود را به پیش ببرد.

ایران برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود از هر حزب و دسته فلسطینی و غیر فلسطینی (مانند حزب‌الله) به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت خود به اسرائیل و ایالات متحده استفاده کرده و هرگز به واقع در پی کمک به فلسطینیان و اهداف آن‌ها نبوده‌است. در طول سه دهه گذشته ایران ارتباط خود با احزاب فلسطینی را بر حسب اینکه کدام یک بهتر سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی را پیش خواهند برد تنظیم کرده‌است. ایران چند سال پیش روابط خود با حماس را، به دلیل مواضع این گروه در قبال بشار اسد، کاملا قطع کرد و سپس به دلیل نیافتن گروهی جایگزین که بتواند سیاست‌های خارجی، و اهداف استراتژیک و ژئوپلتیک تهران در مقابل اسرائیل و ایالات متحده آمریکا را پیش ببرد، آن را از سر گرفت.

علت سوم حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین، ایدئولوژیک است. ایران در تلاش است به دیگر قدرت‌های منطقه‌ای بفهماند که تنها در جوامع شیعه (عراق، سوریه، حزب‌الله) صاحب نفوذ نیست، بلکه در میان جوامع سنی نیز نفوذ دارد. هدف رهبرهای ایران خودنمایی نظام حکومتی ایران، برای ایجاد حس مشروعیت نه تنها میان شیعیان خاورمیانه، که همچنین میان مسلمانان غیر شیعه است. رهبر ایران بارها کوشیده‌است در جوامع سنی رخنه کرده و خود را بعنوان رهبر معرفی کند.

به عبارت دیگر دلیل اصلی حمایت تهران از حماس، منافع استراتژیک، ژئوپلتیک، و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است و نه اهداف بشردوستانه مورد ادعای سران جمهوری اسلامی.