با گذشت شصت و ششمین سال از بهار ۱۹۴۸، زمانی که داوید بن گوریون با هیجان زیاد و با لهجهای اروپایی اما با زبان عبری آموختهشده، از تالاری در شهر تلآویو، «اعلامیه استقلال» اسرائیل را قرائت کرد، جامعه اسرائیل را در سال ۲۰۱۴ چه کسانی تشکیل دادهاند؟ تمایلهای آنها چیست؟ اسرائیلی متوسط کیست؟ و چگونه زندگی میکند؟
در جستجوی پاسخ برای این پرسشها و سؤالهای دیگر، وای.نت، وبسایت روزنامه یدیعوت آخرونوت، به یک بررسی پرداختهاست، که بخشهایی از آن را در ادامه این گزارش میخوانید:
برای نخستین بار جمعیت اسرائیل، یکی از کوچکترین کشورهای جهان از نظر مساحت، از مرز هشت میلیون نفر فراتر رفته و به هشت میلیون و صد و هشتاد هزار نفر رسیده است؛ این میزان دو درصد، یعنی ۱۵۷ هزار نفر، بیش از سال گذشتهاست.
جمعیت اسرائیل در ۶۶ سال گذشته ده برابر شده است؛ در روز استقلال این کشور، تنها هشتصد و شش هزار تن ساکن این سرزمین بودند.
۷۵ درصد جمعیت، یعنی شش میلیون و یکصد و سی و پنج هزار تن، یهودی بوده و بیست و هفت دهم درصد جمعیت را اعراب مسیحی، مسلمان و دروزیهایی تشکیل میدهند که تابعیت اسرائیل را دارند.
اعراب شهروند اسرائیل یک میلیون و هفتاد هزار تن هستند اما ۳۵۴ هزار نفر را «مردمی دیگر» غیر از یهودیان و اعراب تشکیل میدهند که ۴٫۳ درصد جمعیت به شمار میآیند.
اسرائیل تنها شش شهر بزرگ با جمعیت بالای دویست هزار نفر دارد؛ بقیه در شهرهای کمتر از جمعیت یکصد هزار نفری و یا شهرکها و روستاها زندگی میکنند؛ دهکدههای اشتراکی (کیبوتصها) و مزارع اشتراکی هنوز وجود دارند و بسیاری هم مایل به زندگی در کیبوتصهای باقیمانده هستند؛ اما از بسیاری از کیبوتصها و «موشاوها» دیگر خاطرهای باقی مانده و یا اینکه بروی زمینهای آنها، ساختمانسازیهای مدرن صورت گرفتهاست.
اکثر اسرائیلیهای دانشآموخته هنوز در کیبوتصها زندگی میکنند؛ هرچه تحصیلات آنها بیشتر است، تمایل آنها به زندگی در کیبوتصها قویتر.
با وجود پیشرفتهای علمی و ثبات نسبی این کشور در حالی که از آشتی با فلسطینیها نیز همچنان خبری نیست و رهبران اسرائیلی در دهه اخیر کماکان از «خطرات عظیم» برای موجودیت این کشور سخن گفتهاند، از میان هر ده نفر اسرائیلی، تنها کمتر از سه تن بر این باور هستند که کشورشان «در مسیر درست» گام برمیدارد؛ پنج تن از هر ده نفر «مطمئن» است که «مسیر کشور، اشتباه است».
در حالی که حس خوشبینی در میان اسرائیلیهای زیر ۳۴ سال کمتر است، اتفاقاً در میان پنجاه سالهها به بالا، خوشبینی بیشتری نسبت به آینده اسرائیل بیان میشود.
در همین حال زنان خوشبینی کمتری را در خصوص وضعیت کنونی و آینده اسرائیل بیان میکنند؛ ۵۹ درصد زنان اسرائیلی گفتهاند که مسیر و عملکرد کشور «در مسیر درست نیست».
با گذشت دستکم سه نسل از برپایی اسرائیل، جوانهای زیر ۳۴ سال این کشور فکر میکنند که «فرصتهای اقتصادی» که در اختیار دارند، مشابه فرصتهای ایام نسل والدین آنهاست و گزینههای بیشتری برای فرصتهای اقتصادی، با وجود مدرنتر شدن جامعه، ندارند اما افراد پنجاه ساله به بالا «مطمئن» هستند که وضع اقتصاد جوانان امروز به مراتب بدتر از نسلهای پیشین است؛ رقابت جوانان شدیدتر است و کمتر فرصت اقتصادی در اختیار نسلهای نو قرار میگیرد.
در حالی که در کشورهای غربی، بویژه در آمریکا، عوض کردن شغل یک امر بشدت رایج است، اسرائیلیها بشدت به کار خود وفادار هستند و اکثرا در اولین شغلی که در اختیارشان قرار میگیرد، میمانند. ۷۵ درصد اسرائیلیهای بالای پنجاه سال، در تمام عمر خود، تنها یک شغل داشته و در یک محل خدمت کردهاند؛ این میزان وفاداری در میان جوانها تنها کمی کمتر است اما آنها نیز در قیاس با آمریکاییان جوان، بهشدت به محل کار خود وفادارند یا از تغییر شغل نگران.
یا درآمد کمتر جوانان یا هزینههای بیشتر زندگی آنها، و بویژه گرانی شدید مسکن موجب شدهاست ۶۵ درصد والدین پنجاه ساله به بالای اسرائیلی، بطور پیوسته به فرزندان خود که ازدواج کرده و تشکیل خانواده هم دادهاند، کمک مالی کنند. اکثر این زوجهای جوان از راه اندوخته مالی تمام عمر والدینشان، آپارتمانی برای خود خریدهاند.
در هرحال، ۶۵ درصد اسرائیلیهای ۱۸ ساله به بالا، خانه دارند؛ ۸۴ درصد پنجاه سالهها به بالا، خانه دارند.
پنجاه درصد والدین اسرائیلی گفتهاند که با زندگی فرزندانشان در غرب مخالفتی ندارند اما دقیقا پنجاه درصد دیگر فکر میکند که فرزندانشان باید حتما در اسرائیل بمانند و با خوب و بد این کشور بسازند.
نیمی از اسرائیلیها، تحصیلکرده دانشگاه هستند؛ بیست و یک درصد آنها دستکم لیسانس دارند؛ هر چه ردههای سنی بالاتر میرود، تحصیلات آنها بیشتر است؛ در حالی که ۳۹ درصد جوانهای زیر ۳۴ سال لیسانس دارند، بیش از شصت درصد ۳۴ تا ۴۹ سالهها، لیسانس یا فوق لیسانس دارند.
در خصوص فرهنگ غذایی، اسرائیلی عاشق خورد و خوراک است؛ ظرفهای غذاها در رستورانهای اسرائیلی عظیم است؛ هر بشقاب سالاد اسرائیلی در روز معادل یک قابلمه بزرگ است؛ ۹۴ درصد اسرائیلیان گوشت میخورند؛ تنها چهاردرصد خود را گیاهخوار و دو درصد «طبیعیخوار» توصیف میکنند.
اسرائیلیها به درآمد خود برای سفر به خارج چندان توجه ندارند؛ چه میلیونر باشند چه کارمند عادی، سالی به طور میانگین دو بار به سفر خارجی میروند و تنها ۳۷ درصد اسرائیلیهای مسن گفتهاند که دیگر علاقهای به سفر خارجی ندارند؛ ۱۵ درصد اسرائیلیها حتما سالی دوبار و در هر شرایط اقتصادی، به خارج میروند.
سی درصد اسرائیلیها دیگر به سینما، تئاتر و کنسرت علاقه ندارند؛ ۲۳ درصد تنها گاهی از برنامههای هنری و سینما استفاده میکنند؛ سینما رفتن اسرائیلیها بسیار کمتر از غرب است.
۹ درصد اسرائیلیها به پزشکی و عرصههای مختلف پزشکی مشغول هستند؛ ۹ درصد به علم اشتغال دارند؛ هشت درصد در کارهای مهندسی هستند؛ هفت درصد به کارهای حسابداری مشغول بوده؛ هفت درصد معلم هستند؛ شش و نیم درصد به وکالت و حقوق اشتغال دارند؛ شش درصد هنرمند و کمدین هستند و به کارهای هنری و صحنهای و رسانهای میپردازند و حدود پنج درصد هم از امور مذهبی درآمد دارند.
در خصوص اوقات فراغت، هجده درصد اسرائیلیهای بالای بیست سال، روزانه و یا هفتگی به کارهای داوطلبانه اجتماعی میپردازند؛ هرچه سن آنها کمتر بودهاست، بر خلاف کشورهای غربی، کارهای داوطلبانه اجتماعیشان، فرقی نکرده است؛ آنها این را در مدارس و نیز از ارزشهای خانوادگی میآموزند.
صراحت در گفتار، فرهنگ مطالعه، تمایل به شوخی
اسرائیلی کمخواب است؛ درصد اندکی از آنها هفت ساعت میخوابند؛ شاید برای همین است که بشدت کمحوصله و عصبی رانندگی میکنند؛ صدای بوقهای ممتد رانندهها برای یکدیگر، اگر رفتاری بدور از تمدن نبود، میتوانست خندهدار باشد؛ بوقها و ناسزاگفتنهای این رانندگان بیحوصله، غربیها را شگفتزده میکند.
اسرائیلی میانگین چندان ورزشکار نیست هرچند که ۶۵ درصد آنها مدعی شده که «تکانی در هفته به بدن خود میدهد»؛ در باشگاههای ورزش ثبتی نام میکند اما معلوم نیست که چقدر به باشگاه میرود؛ برخلاف غرب، خیلی کم مردم در خیابانها در حال دویدن دیده میشوند؛ در تلآویو که جزو کلانشهرها است، غیرمذهبیها بیشتر به ورزش علاقه دارند؛ در بیتالمقدس که بهشدت مذهبیتر شدهاست، زنان یهودی حجابدار و مردان رداپوش بهشدت افزایش یافتهاند.
اما یک اسرائیلی متوسط عاشق تلویزیون است؛ حتی سریالها را از تلفنهای هوشمندش نگاه میکند؛ شاید برای همین است که برخی از سریالهای تلویزیونی اسرائیلی را به آمریکا هم صادر میکنند یا برخی سریالهای پرطرفدار آمریکایی با خرید امتیاز سریال مشابه اسرائیلی ساخته شدهاست اما اسرائیلی عاشق تلویزیون، در حسرت راه یافتن تیم فوتبال کشورش به جام جهانی است و ۶۶ سال است که این حسرت در دل آنها ماندهاست.
اسرائیلی عادی، خوشنشینی در رستوران را دوست دارد؛ عاشق این است که با دوستان همجنس خود، و نه با همسر و خانواده، به رستوران برود؛ ۵۲ درصد مردان مرتب با دوستان مردشان در کافه رستورانها مینشینند و میخندند و ساعتها مشغول گپ و گفتوگو میشوند.
اسرائیلیها مانند غربیها، عاشق تلفنهای هوشمند هستند؛ تلفن همراه تنها ده درصد از اسرائیلیها به اینترنت وصل نیست (که افراد مسن هستند)؛ هفتاد درصد اسرائیلیها با تلفن هوشمند از اینترنت استفاده میکنند؛ شصت درصد آنها مردان هستند و زنان کمتر.
اسرائیلیها خود را «ملت کتاب» توصیف میکنند؛ بنظر میرسد که این توصیف هنوز درست است؛ ۷۲ درصد اسرائیلیها مرتب کتاب میخوانند؛ ۵۷ درصد اسرائیلیها هنوز به کتاب کاغذی علاقه دارند تا کتاب اینترنتی. ۷۹ درصد زنان و ۶۱ درصد مردان اسرائیلی هر ماه یک کتاب برای مطالعه میخرند؛ کتابفروشیهای اسرائیلی در هر شرایطی پرطرفدار است؛ نمایشگاههای کتاب، هنوز بسیار علاقهمند دارد در حالی که برخی نمایشگاههای دیگر، مانند امور ورزشی چندان کششی برای آنها نمیتواند داشته باشد.
برخلاف غربیها، اسرائیلیها با مسئله رعایت ملاحظات و هنجارهای سیاسی حاکم بر جامعه موقع اظهارنظرهای خود بیگانه هستند؛ آنها به خود اجازه میدهند هر سؤالی که بهنظرشان میرسد، از طرف مقابل مطرح کنند؛ حتی از غریبهای که چند دقیقه پیش با او آشنا شدهاند؛ از خصوصیترین سؤالهای زندگی شخصی گرفته تا میزان حقوق و درآمد و اینکه آیا سکس را دوست دارند، سخن میگویند؟!
اسرائیلیها با پرسشهای صریح خود از بیگانه و آشنا، شگفتی غربیها را موجب میشوند.
اسرائیلیها بهشدت به خود میخندند؛ پیوسته در مورد خود و رهبرانشان و حتی حضرت موسی جوک میسازند؛ صدها کمدین ریز و درشت مرتب برنامههای خندهدار میگذارند و همه پرطرفدار هستند؛ برنامههای طنز تند تلویزیونی و رادیویی، بخش عمدهای از رسانههاست.
در بسیاری از این برنامهها حتی نخست وزیر حضور مییابد و به ایفای نقش کمدی هم میپردازد؛ شیمون پرز و بنیامین نتانیاهو نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ اصولا یهودیان عادت دارند خیلی به خودشان بخندند؛ آنها از قدیمالایام گفتهاند «ملتی که خیلی خودش را جدی بگیرد، پیشرفت نمیکند».
خیلی از دستمایههای جوک و مزاح آنها، مسئله طایفهها و قومیتهای مختلف است؛ در در کلیشههای این جوکها «پارسیها (ایرانیها) خسیس هستند؛ لهجه عراقیها خندهدار است؛ مراکشیها بیملاحظه هستند؛ یمنیها خودشان را میکشند تا یک لیوان آب هم به کسی ندهند؛ اما لهستانیها خودشان را میکشند که فرزندانشان زود عروسی کنند؛ رومانیاییها به اشیاء دیگران «علاقه» زیاد دارند....» است و اینها موضوعهایی است که در هر برنامه کمدی دستمایه خنده میشود؛ آنها میگویند ما حتی به موسی و زبان لکنتدار و عملکرد او که دائم با خدا بخاطر قومش در جر و بحث بود، میخندیم، چه کسی میتواند ما را از خندیدن به خودمان و دیگران بازدارد؟
بلندبلند حرف زدن اسرائیلیها در ملاء عام یکی از موارد کمسابقه در جهان است؛ در شلوغی و بیملاحظگی در ملاء عام، روی دست هر جامعه دیگری زدهاند؛ هر کسی به خود حق میدهد با دیگران صحبت کند؛ گارسون رستوران اکثرا به گونهای رفتار میکند که خواهر یا برادر شماست و نه کسی که باید به شما سرویس بدهد؛ راننده تاکسی در سؤال سوم خود از زن توریست غربی ممکن است او را به سکس دعوت کند.
هشتاد درصد اسرائیلیها اگر نه دائم، بلکه بهطرزی پیگیرانه، در مورد ریشه و اصالت خودشان و طرف مقابل حرف میزنند. آنها نمیگویند که اسرائیلی هستند؛ میگویند «ما پارسی هستیم؛ عراقی؛ کرد؛ لهستانی».
یهودیت تقسیم شده «اشکنازی» (یهودیان غربی) و «سفارادیم» دائم نُقل زبان آنهاست- انگار هیچ کسی در میانه این دو اردوگاه وجود ندارد.
۵۳ درصد اسرائیلیها خود را «غیرمذهبی» توصیف میکنند؛ ۲۶ درصد گفتهاند «یهودی سنتی» هستند و ۲۱ درصد «یهودی مذهبی» اما جالب این است که سی درصد از جوانهای امروزی، بسیار بیشتر از گذشته، یهودی ارتودکس تندرو و معتقد هستند. در دو دهه اخیر بازگشت به مذهب بسیار شدیدتر است.
«دنیا علیه اسرائیل است»
۶۳ درصد جوانان اسرائیل «مطمئن» هستند که عبارت «دنیا علیه اسرائیل است» در حد «آیه تورات» غیر قابل تغییر است. آنها میگویند که مخالفت دنیا با کشورشان به عملکرد دولتشان بستگی ندارد. این در حالی است که ۴۷ درصد اسرائیلیهای پنجاه ساله به بالا هنوز چنین نظری دارند.
جان کری، وزیر خارجه آمریکا، به تازگی از واژه «آپارتاید» در مورد آینده اسرائیل، در صورت عدم دستیابی به پیمان صلح با فلسطینیها، استفاده کرد و موجب خشم اسرائیلیها شد؛ و خود آقای کری نیز پوزش خواست.
اسرائیلیها از شنیدن مطالبی که علیه آنها در جوامع جهانی بویژه در اروپا مطرح میشود، خشمگین میشوند.
اگر از اعراب شهروند اسرائیل و همسایگان فلسطینی بپرسید که عملکرد اسرائیل را چگونه توصیف میکنند؛ جوانهای عرب و فلسطینی احساسات منفی بیشتری در قیاس با نسلهای قدیمی خود نسبت به اسرائیل دارند.
روزنامه نیویورک تایمز در مطلبی در وبلاگ خود به مناسبت سالروز استقلال اسرائیل نوشتهاست، نبود صلح، این کشور را ممکن است به سوی همان وضعی هدایت کند که بیان آن از سوی جان کری، موجب عصبانیت مقامات و مردم اسرائیل شده بود.
وبسایت «فرونت پیج» نیز سهشنبه ششم مه در مطلبی به مناسبت شصت و ششمین سالروز استقلال اسرائیل نوشتهاست «اسرائیل در سالروز استقلال خود، در آرامش و صلح است اما فلسطینیها در جنگ».
«فرونت پیج» در همین حال تاکید دارد که با وجود متوقف شدن دوباره روند مذاکرات، هنوز این بدین مفهوم نیست که دو جامعه وارد ستیز با یکدیگر خواهند شد یا یکدیگر را تحمل نخواهند کرد؛ چرا که آنها چارهای جز همزیستی در جوار هم ندارند.
اما اسرائیل در این شصت و شش سال چیزی دارد که هرگز تغییر نکرده است؛ شیمون پرز، شخصیتی که از پیش از استقلال این کشور، در صحنه تلاشها برای برپایی آن بوده و تا به امروز در پستهای مختلف حضور داشتهاست.
دوران هفت ساله ریاست جمهوری پرز تا چند هفته دیگر به سر میرسد و از آنجا که این مقام تنها برای یک دوره است، او از این جایگاه باید کنار رود هرچند که هیچ کسی دیگر در اسرائیل در حد شخصیتی نیست که با او همتراز باشد.
یکی از جوکهای سیاسیِ این روزهای اسرائیل میگوید، پرز بزودی حزب سیاسی تازهای تشکیل میدهد و به فعالیت سیاسی مستقیم بازخواهد گشت.
نظر به انرژی بالا و میزان خوب تندرستی این پیرمرد ۹۲ ساله، این لطیفه ممکن است به یک واقعیت مبدل شود.
آقای پرز همین روزها به روزنامه واشینگتن پست گفت، حتی از اینکه زندگی سیاسیاش، عشق میان او و تنها همسرش، سونیا را خدشهدار کرد و سونیا سالهای زیادی پیش از مرگ، در خانه شخصی، زندگی جداگانهای داشت، متاسف نیست زیرا در کنار عشق به سونیا، عشق به سیاست هنوز هیجانانگیزترین مشغولیت ذهنی وی است هرچند که سونیا را که چند سال پیش درگذشت، عاشقانه دوست داشت.
اسرائیل آیین شصت و ششمین سال استقلال خود را در حالی سهشنبه شانزدهم اردیبهشت برگزار کرد که امسال برای نخستین بار در حدود هشت سال گذشته، بنیامین نتانیاهو در جایگاه رهبری اپوزیسیون و سپس در مقام نخست وزیری، از «خطر قریبالوقوع انهدام اسرائیل از ناحیه برنامه اتمی ایران» سخن نگفت، شاید همانگونه که دیپلماتهای آمریکایی در روزهای اخیر گفته بودند، دولت اسرائیل رسیدن ایران و شش قدرت جهانی به پیمان نهایی اتمی را امری حتمی و «اجتنابناپذیر» میداند.
در جستجوی پاسخ برای این پرسشها و سؤالهای دیگر، وای.نت، وبسایت روزنامه یدیعوت آخرونوت، به یک بررسی پرداختهاست، که بخشهایی از آن را در ادامه این گزارش میخوانید:
برای نخستین بار جمعیت اسرائیل، یکی از کوچکترین کشورهای جهان از نظر مساحت، از مرز هشت میلیون نفر فراتر رفته و به هشت میلیون و صد و هشتاد هزار نفر رسیده است؛ این میزان دو درصد، یعنی ۱۵۷ هزار نفر، بیش از سال گذشتهاست.
جمعیت اسرائیل در ۶۶ سال گذشته ده برابر شده است؛ در روز استقلال این کشور، تنها هشتصد و شش هزار تن ساکن این سرزمین بودند.
۷۵ درصد جمعیت، یعنی شش میلیون و یکصد و سی و پنج هزار تن، یهودی بوده و بیست و هفت دهم درصد جمعیت را اعراب مسیحی، مسلمان و دروزیهایی تشکیل میدهند که تابعیت اسرائیل را دارند.
اعراب شهروند اسرائیل یک میلیون و هفتاد هزار تن هستند اما ۳۵۴ هزار نفر را «مردمی دیگر» غیر از یهودیان و اعراب تشکیل میدهند که ۴٫۳ درصد جمعیت به شمار میآیند.
اسرائیل تنها شش شهر بزرگ با جمعیت بالای دویست هزار نفر دارد؛ بقیه در شهرهای کمتر از جمعیت یکصد هزار نفری و یا شهرکها و روستاها زندگی میکنند؛ دهکدههای اشتراکی (کیبوتصها) و مزارع اشتراکی هنوز وجود دارند و بسیاری هم مایل به زندگی در کیبوتصهای باقیمانده هستند؛ اما از بسیاری از کیبوتصها و «موشاوها» دیگر خاطرهای باقی مانده و یا اینکه بروی زمینهای آنها، ساختمانسازیهای مدرن صورت گرفتهاست.
اکثر اسرائیلیهای دانشآموخته هنوز در کیبوتصها زندگی میکنند؛ هرچه تحصیلات آنها بیشتر است، تمایل آنها به زندگی در کیبوتصها قویتر.
با وجود پیشرفتهای علمی و ثبات نسبی این کشور در حالی که از آشتی با فلسطینیها نیز همچنان خبری نیست و رهبران اسرائیلی در دهه اخیر کماکان از «خطرات عظیم» برای موجودیت این کشور سخن گفتهاند، از میان هر ده نفر اسرائیلی، تنها کمتر از سه تن بر این باور هستند که کشورشان «در مسیر درست» گام برمیدارد؛ پنج تن از هر ده نفر «مطمئن» است که «مسیر کشور، اشتباه است».
در حالی که حس خوشبینی در میان اسرائیلیهای زیر ۳۴ سال کمتر است، اتفاقاً در میان پنجاه سالهها به بالا، خوشبینی بیشتری نسبت به آینده اسرائیل بیان میشود.
در همین حال زنان خوشبینی کمتری را در خصوص وضعیت کنونی و آینده اسرائیل بیان میکنند؛ ۵۹ درصد زنان اسرائیلی گفتهاند که مسیر و عملکرد کشور «در مسیر درست نیست».
با گذشت دستکم سه نسل از برپایی اسرائیل، جوانهای زیر ۳۴ سال این کشور فکر میکنند که «فرصتهای اقتصادی» که در اختیار دارند، مشابه فرصتهای ایام نسل والدین آنهاست و گزینههای بیشتری برای فرصتهای اقتصادی، با وجود مدرنتر شدن جامعه، ندارند اما افراد پنجاه ساله به بالا «مطمئن» هستند که وضع اقتصاد جوانان امروز به مراتب بدتر از نسلهای پیشین است؛ رقابت جوانان شدیدتر است و کمتر فرصت اقتصادی در اختیار نسلهای نو قرار میگیرد.
در حالی که در کشورهای غربی، بویژه در آمریکا، عوض کردن شغل یک امر بشدت رایج است، اسرائیلیها بشدت به کار خود وفادار هستند و اکثرا در اولین شغلی که در اختیارشان قرار میگیرد، میمانند. ۷۵ درصد اسرائیلیهای بالای پنجاه سال، در تمام عمر خود، تنها یک شغل داشته و در یک محل خدمت کردهاند؛ این میزان وفاداری در میان جوانها تنها کمی کمتر است اما آنها نیز در قیاس با آمریکاییان جوان، بهشدت به محل کار خود وفادارند یا از تغییر شغل نگران.
یا درآمد کمتر جوانان یا هزینههای بیشتر زندگی آنها، و بویژه گرانی شدید مسکن موجب شدهاست ۶۵ درصد والدین پنجاه ساله به بالای اسرائیلی، بطور پیوسته به فرزندان خود که ازدواج کرده و تشکیل خانواده هم دادهاند، کمک مالی کنند. اکثر این زوجهای جوان از راه اندوخته مالی تمام عمر والدینشان، آپارتمانی برای خود خریدهاند.
در هرحال، ۶۵ درصد اسرائیلیهای ۱۸ ساله به بالا، خانه دارند؛ ۸۴ درصد پنجاه سالهها به بالا، خانه دارند.
پنجاه درصد والدین اسرائیلی گفتهاند که با زندگی فرزندانشان در غرب مخالفتی ندارند اما دقیقا پنجاه درصد دیگر فکر میکند که فرزندانشان باید حتما در اسرائیل بمانند و با خوب و بد این کشور بسازند.
نیمی از اسرائیلیها، تحصیلکرده دانشگاه هستند؛ بیست و یک درصد آنها دستکم لیسانس دارند؛ هر چه ردههای سنی بالاتر میرود، تحصیلات آنها بیشتر است؛ در حالی که ۳۹ درصد جوانهای زیر ۳۴ سال لیسانس دارند، بیش از شصت درصد ۳۴ تا ۴۹ سالهها، لیسانس یا فوق لیسانس دارند.
در خصوص فرهنگ غذایی، اسرائیلی عاشق خورد و خوراک است؛ ظرفهای غذاها در رستورانهای اسرائیلی عظیم است؛ هر بشقاب سالاد اسرائیلی در روز معادل یک قابلمه بزرگ است؛ ۹۴ درصد اسرائیلیان گوشت میخورند؛ تنها چهاردرصد خود را گیاهخوار و دو درصد «طبیعیخوار» توصیف میکنند.
اسرائیلیها به درآمد خود برای سفر به خارج چندان توجه ندارند؛ چه میلیونر باشند چه کارمند عادی، سالی به طور میانگین دو بار به سفر خارجی میروند و تنها ۳۷ درصد اسرائیلیهای مسن گفتهاند که دیگر علاقهای به سفر خارجی ندارند؛ ۱۵ درصد اسرائیلیها حتما سالی دوبار و در هر شرایط اقتصادی، به خارج میروند.
سی درصد اسرائیلیها دیگر به سینما، تئاتر و کنسرت علاقه ندارند؛ ۲۳ درصد تنها گاهی از برنامههای هنری و سینما استفاده میکنند؛ سینما رفتن اسرائیلیها بسیار کمتر از غرب است.
۹ درصد اسرائیلیها به پزشکی و عرصههای مختلف پزشکی مشغول هستند؛ ۹ درصد به علم اشتغال دارند؛ هشت درصد در کارهای مهندسی هستند؛ هفت درصد به کارهای حسابداری مشغول بوده؛ هفت درصد معلم هستند؛ شش و نیم درصد به وکالت و حقوق اشتغال دارند؛ شش درصد هنرمند و کمدین هستند و به کارهای هنری و صحنهای و رسانهای میپردازند و حدود پنج درصد هم از امور مذهبی درآمد دارند.
در خصوص اوقات فراغت، هجده درصد اسرائیلیهای بالای بیست سال، روزانه و یا هفتگی به کارهای داوطلبانه اجتماعی میپردازند؛ هرچه سن آنها کمتر بودهاست، بر خلاف کشورهای غربی، کارهای داوطلبانه اجتماعیشان، فرقی نکرده است؛ آنها این را در مدارس و نیز از ارزشهای خانوادگی میآموزند.
صراحت در گفتار، فرهنگ مطالعه، تمایل به شوخی
اسرائیلی کمخواب است؛ درصد اندکی از آنها هفت ساعت میخوابند؛ شاید برای همین است که بشدت کمحوصله و عصبی رانندگی میکنند؛ صدای بوقهای ممتد رانندهها برای یکدیگر، اگر رفتاری بدور از تمدن نبود، میتوانست خندهدار باشد؛ بوقها و ناسزاگفتنهای این رانندگان بیحوصله، غربیها را شگفتزده میکند.
اسرائیلی میانگین چندان ورزشکار نیست هرچند که ۶۵ درصد آنها مدعی شده که «تکانی در هفته به بدن خود میدهد»؛ در باشگاههای ورزش ثبتی نام میکند اما معلوم نیست که چقدر به باشگاه میرود؛ برخلاف غرب، خیلی کم مردم در خیابانها در حال دویدن دیده میشوند؛ در تلآویو که جزو کلانشهرها است، غیرمذهبیها بیشتر به ورزش علاقه دارند؛ در بیتالمقدس که بهشدت مذهبیتر شدهاست، زنان یهودی حجابدار و مردان رداپوش بهشدت افزایش یافتهاند.
اما یک اسرائیلی متوسط عاشق تلویزیون است؛ حتی سریالها را از تلفنهای هوشمندش نگاه میکند؛ شاید برای همین است که برخی از سریالهای تلویزیونی اسرائیلی را به آمریکا هم صادر میکنند یا برخی سریالهای پرطرفدار آمریکایی با خرید امتیاز سریال مشابه اسرائیلی ساخته شدهاست اما اسرائیلی عاشق تلویزیون، در حسرت راه یافتن تیم فوتبال کشورش به جام جهانی است و ۶۶ سال است که این حسرت در دل آنها ماندهاست.
اسرائیلی عادی، خوشنشینی در رستوران را دوست دارد؛ عاشق این است که با دوستان همجنس خود، و نه با همسر و خانواده، به رستوران برود؛ ۵۲ درصد مردان مرتب با دوستان مردشان در کافه رستورانها مینشینند و میخندند و ساعتها مشغول گپ و گفتوگو میشوند.
اسرائیلیها مانند غربیها، عاشق تلفنهای هوشمند هستند؛ تلفن همراه تنها ده درصد از اسرائیلیها به اینترنت وصل نیست (که افراد مسن هستند)؛ هفتاد درصد اسرائیلیها با تلفن هوشمند از اینترنت استفاده میکنند؛ شصت درصد آنها مردان هستند و زنان کمتر.
اسرائیلیها خود را «ملت کتاب» توصیف میکنند؛ بنظر میرسد که این توصیف هنوز درست است؛ ۷۲ درصد اسرائیلیها مرتب کتاب میخوانند؛ ۵۷ درصد اسرائیلیها هنوز به کتاب کاغذی علاقه دارند تا کتاب اینترنتی. ۷۹ درصد زنان و ۶۱ درصد مردان اسرائیلی هر ماه یک کتاب برای مطالعه میخرند؛ کتابفروشیهای اسرائیلی در هر شرایطی پرطرفدار است؛ نمایشگاههای کتاب، هنوز بسیار علاقهمند دارد در حالی که برخی نمایشگاههای دیگر، مانند امور ورزشی چندان کششی برای آنها نمیتواند داشته باشد.
برخلاف غربیها، اسرائیلیها با مسئله رعایت ملاحظات و هنجارهای سیاسی حاکم بر جامعه موقع اظهارنظرهای خود بیگانه هستند؛ آنها به خود اجازه میدهند هر سؤالی که بهنظرشان میرسد، از طرف مقابل مطرح کنند؛ حتی از غریبهای که چند دقیقه پیش با او آشنا شدهاند؛ از خصوصیترین سؤالهای زندگی شخصی گرفته تا میزان حقوق و درآمد و اینکه آیا سکس را دوست دارند، سخن میگویند؟!
اسرائیلیها با پرسشهای صریح خود از بیگانه و آشنا، شگفتی غربیها را موجب میشوند.
اسرائیلیها بهشدت به خود میخندند؛ پیوسته در مورد خود و رهبرانشان و حتی حضرت موسی جوک میسازند؛ صدها کمدین ریز و درشت مرتب برنامههای خندهدار میگذارند و همه پرطرفدار هستند؛ برنامههای طنز تند تلویزیونی و رادیویی، بخش عمدهای از رسانههاست.
در بسیاری از این برنامهها حتی نخست وزیر حضور مییابد و به ایفای نقش کمدی هم میپردازد؛ شیمون پرز و بنیامین نتانیاهو نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ اصولا یهودیان عادت دارند خیلی به خودشان بخندند؛ آنها از قدیمالایام گفتهاند «ملتی که خیلی خودش را جدی بگیرد، پیشرفت نمیکند».
خیلی از دستمایههای جوک و مزاح آنها، مسئله طایفهها و قومیتهای مختلف است؛ در در کلیشههای این جوکها «پارسیها (ایرانیها) خسیس هستند؛ لهجه عراقیها خندهدار است؛ مراکشیها بیملاحظه هستند؛ یمنیها خودشان را میکشند تا یک لیوان آب هم به کسی ندهند؛ اما لهستانیها خودشان را میکشند که فرزندانشان زود عروسی کنند؛ رومانیاییها به اشیاء دیگران «علاقه» زیاد دارند....» است و اینها موضوعهایی است که در هر برنامه کمدی دستمایه خنده میشود؛ آنها میگویند ما حتی به موسی و زبان لکنتدار و عملکرد او که دائم با خدا بخاطر قومش در جر و بحث بود، میخندیم، چه کسی میتواند ما را از خندیدن به خودمان و دیگران بازدارد؟
بلندبلند حرف زدن اسرائیلیها در ملاء عام یکی از موارد کمسابقه در جهان است؛ در شلوغی و بیملاحظگی در ملاء عام، روی دست هر جامعه دیگری زدهاند؛ هر کسی به خود حق میدهد با دیگران صحبت کند؛ گارسون رستوران اکثرا به گونهای رفتار میکند که خواهر یا برادر شماست و نه کسی که باید به شما سرویس بدهد؛ راننده تاکسی در سؤال سوم خود از زن توریست غربی ممکن است او را به سکس دعوت کند.
هشتاد درصد اسرائیلیها اگر نه دائم، بلکه بهطرزی پیگیرانه، در مورد ریشه و اصالت خودشان و طرف مقابل حرف میزنند. آنها نمیگویند که اسرائیلی هستند؛ میگویند «ما پارسی هستیم؛ عراقی؛ کرد؛ لهستانی».
یهودیت تقسیم شده «اشکنازی» (یهودیان غربی) و «سفارادیم» دائم نُقل زبان آنهاست- انگار هیچ کسی در میانه این دو اردوگاه وجود ندارد.
۵۳ درصد اسرائیلیها خود را «غیرمذهبی» توصیف میکنند؛ ۲۶ درصد گفتهاند «یهودی سنتی» هستند و ۲۱ درصد «یهودی مذهبی» اما جالب این است که سی درصد از جوانهای امروزی، بسیار بیشتر از گذشته، یهودی ارتودکس تندرو و معتقد هستند. در دو دهه اخیر بازگشت به مذهب بسیار شدیدتر است.
«دنیا علیه اسرائیل است»
۶۳ درصد جوانان اسرائیل «مطمئن» هستند که عبارت «دنیا علیه اسرائیل است» در حد «آیه تورات» غیر قابل تغییر است. آنها میگویند که مخالفت دنیا با کشورشان به عملکرد دولتشان بستگی ندارد. این در حالی است که ۴۷ درصد اسرائیلیهای پنجاه ساله به بالا هنوز چنین نظری دارند.
جان کری، وزیر خارجه آمریکا، به تازگی از واژه «آپارتاید» در مورد آینده اسرائیل، در صورت عدم دستیابی به پیمان صلح با فلسطینیها، استفاده کرد و موجب خشم اسرائیلیها شد؛ و خود آقای کری نیز پوزش خواست.
اسرائیلیها از شنیدن مطالبی که علیه آنها در جوامع جهانی بویژه در اروپا مطرح میشود، خشمگین میشوند.
اگر از اعراب شهروند اسرائیل و همسایگان فلسطینی بپرسید که عملکرد اسرائیل را چگونه توصیف میکنند؛ جوانهای عرب و فلسطینی احساسات منفی بیشتری در قیاس با نسلهای قدیمی خود نسبت به اسرائیل دارند.
روزنامه نیویورک تایمز در مطلبی در وبلاگ خود به مناسبت سالروز استقلال اسرائیل نوشتهاست، نبود صلح، این کشور را ممکن است به سوی همان وضعی هدایت کند که بیان آن از سوی جان کری، موجب عصبانیت مقامات و مردم اسرائیل شده بود.
وبسایت «فرونت پیج» نیز سهشنبه ششم مه در مطلبی به مناسبت شصت و ششمین سالروز استقلال اسرائیل نوشتهاست «اسرائیل در سالروز استقلال خود، در آرامش و صلح است اما فلسطینیها در جنگ».
«فرونت پیج» در همین حال تاکید دارد که با وجود متوقف شدن دوباره روند مذاکرات، هنوز این بدین مفهوم نیست که دو جامعه وارد ستیز با یکدیگر خواهند شد یا یکدیگر را تحمل نخواهند کرد؛ چرا که آنها چارهای جز همزیستی در جوار هم ندارند.
اما اسرائیل در این شصت و شش سال چیزی دارد که هرگز تغییر نکرده است؛ شیمون پرز، شخصیتی که از پیش از استقلال این کشور، در صحنه تلاشها برای برپایی آن بوده و تا به امروز در پستهای مختلف حضور داشتهاست.
دوران هفت ساله ریاست جمهوری پرز تا چند هفته دیگر به سر میرسد و از آنجا که این مقام تنها برای یک دوره است، او از این جایگاه باید کنار رود هرچند که هیچ کسی دیگر در اسرائیل در حد شخصیتی نیست که با او همتراز باشد.
یکی از جوکهای سیاسیِ این روزهای اسرائیل میگوید، پرز بزودی حزب سیاسی تازهای تشکیل میدهد و به فعالیت سیاسی مستقیم بازخواهد گشت.
نظر به انرژی بالا و میزان خوب تندرستی این پیرمرد ۹۲ ساله، این لطیفه ممکن است به یک واقعیت مبدل شود.
آقای پرز همین روزها به روزنامه واشینگتن پست گفت، حتی از اینکه زندگی سیاسیاش، عشق میان او و تنها همسرش، سونیا را خدشهدار کرد و سونیا سالهای زیادی پیش از مرگ، در خانه شخصی، زندگی جداگانهای داشت، متاسف نیست زیرا در کنار عشق به سونیا، عشق به سیاست هنوز هیجانانگیزترین مشغولیت ذهنی وی است هرچند که سونیا را که چند سال پیش درگذشت، عاشقانه دوست داشت.
اسرائیل آیین شصت و ششمین سال استقلال خود را در حالی سهشنبه شانزدهم اردیبهشت برگزار کرد که امسال برای نخستین بار در حدود هشت سال گذشته، بنیامین نتانیاهو در جایگاه رهبری اپوزیسیون و سپس در مقام نخست وزیری، از «خطر قریبالوقوع انهدام اسرائیل از ناحیه برنامه اتمی ایران» سخن نگفت، شاید همانگونه که دیپلماتهای آمریکایی در روزهای اخیر گفته بودند، دولت اسرائیل رسیدن ایران و شش قدرت جهانی به پیمان نهایی اتمی را امری حتمی و «اجتنابناپذیر» میداند.