احضار سفیر سوئیس در تهران در جایگاه حافظ منافع آمریکا به وزارت خارجه ایران برای آنچه تهران «گفتههای مداخلهجویانه واشنگتن» درباره سفر محمود احمدینژاد به جزیره ابوموسی میداند برگ تازهای از یک مناقشه است.
این آخرین برگ پرونده سفر دو هفته پیش رئیس جمهور ایران به این جزیرهاست که بلافاصله اعتراض امارات متحده عربی را در پی داشت. مارک تونر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز سهشنبه خواستار حل اختلاف نظر از راه مذاکره شده بود و همزمان گفته بود از تلاشهای امارات در این زمینه حمایت میکند و کارهایی مثل دیدار محمود احمدینژاد از جزیره ابوموسی مسئله را پیچیدهتر میکند. گفتههای همزمان با پایان اجلاس دوروزه کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس در قطر. اکنون وزارت خارجه ایران در دیدار با سفیر سوئیس با محکوم کردن گفتههای آقای تونر خواستار توضیح دولت آمریکا در این باره شدهاست.
روز چهارشنبه هم ۲۲۵ نماینده از ۲۹۰ نماینده مجلس شورای اسلامی در بیانیهای همسو با موضع دولت از جمله نوشتند «تمامیت ارضی کشور قابل مذاکره نیست و سفر آقای احمدینژاد در ادامه سفر او به سایر جزایر ایرانی در چارچوب سفرهای داخلی انجام شده و امری است داخلی.»
سهشنبه بیانیه پایانی اجلاس شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس شامل امارات، بحرین، عمان، قطر، کویت و عربستان سعودی سفر یادشده را تحریکآمیز توصیف کرد و حاوی این هشدار به ایران بود که هر نوع اقدامی که به تعرض به امارات تعبیر شود حملهای به کل این شش کشور عرب تلقی خواهد شد. پیش از این بیانیه علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران گفته بود ایران میخواهد بهترین روابط را با امارات داشته باشد و سوء تفاهمهایی را که گاهی پیش میآید میتوان با مذاکرات دوجانبه حل کرد.
با اینهمه علیاکبر صالحی با استناد به تفاهمنامه سال ۱۹۷۱ حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه را قابل مذاکره ندانست. این درحالی است که همتای اماراتی او عبدالله بن زاید آل نهیان گفته بود امیدوار است «برادران ایرانی» یا برای حل اختلاف نظر مذاکرات را از سر گیرند یا قضیه را در دادگاه عدالت بینالمللی مطرح کنند.
اختلاف نظر هفته گذشته هم به فراخواندن سفیر امارات از تهران برای رایزنی کشید و هم به لغو مسابقه فوتبال با تیم ملی ایران.
۴۱ سال پیش پس از خروج بریتانیا از خلیج فارس حاکمیت جزایر سهگانه به ایران بازگردانده شد و قرار شد امور مربوط به ابوموسی تنها جزیره دارای سکنه این مجموعه سهگانه را ایران مشترکا با شارجه که اکنون بخشی از امارات است اداره کنند. اما اکنون ابوظبی میگوید ایران علاوه بر در دست گرفتن همه امور این جزیره، در ابوموسی فرودگاه و پایگاه نظامی ساختهاست. شورای همکاری خلیج فارس سهشنبه شب در بیانیه پایانی اجلاس خود در دوحه به امارات وعده داد که امارات را کمک کند تا اداره امور جزیره ابوموسی را در دست گیرد.
مبنای شکایت امارات متحده عربی از ایران چیست؟ آیا اقدامات ایران در چارچوب تفاهمنامه سال ۱۹۷۱ انجام گرفته یا آن را نقض کرده؟ موضع آمریکا و کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس چه اثری بر روی اختلاف نظر میان امارات و ایران میگذارد؟ از جمله این پرسشها را با سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها در میان گذاشتیم. داود هرمیداس باوند، استاد ارشد روابط بینالملل دانشگاه تهران، رضا تقیزاده، استاد روابط بینالملل دانشگاه گلاسگو و مهدی نوربخش استاد روابط بینالملل دانشگاه هریزبرگ ایالات پنسیلوانیای آمریکا.
آقای داود هرمیداس باوند، از شما شروع کنیم و از اینجا که فارغ از مواضع ایران و امارات متحده عربی در چه بستری است که سفر محمود احمدینژاد رئیس جمهوری ایران به جزیره ابوموسی میان دو کشور مسئلهساز شدهاست؟
داود هرمیداس باوند: هر ایرانی و هر شهروند ایرانی در هر جایگاهی که قرار دارد مجاز است به بخشی از سرزمین خودش مسافرت کند. بنابراین مسافرت آقای احمدینژاد هم به هرمزگان و جزیره ابوموسی یک امر داخلی است. حالا اینکه پیامدهایی به وجود آورده که انتظار هم نمیرفت، این یک مقوله دیگری است.
ولی سؤال من این است که اگر این امر مجاز است چرا مسئلهساز شد؟
با توجه به این که ادعای کاذبی از سوی امارات نسبت به جزایر ایرانی وجود دارد که مدتهاست که مطرح است؛ منتها از نظر زمانی و شرایط منطقهای یک مقدار بهانهای بودهاست از سوی امارات که از این رویداد برای یک فرآیند سیاسی بعدی استفاده مقدماتی کند.
در سوی دیگر چه؟ آیا آقای محمود احمدینژاد هم زمان این سفر را محاسبه کرده بوده؟ چون در بعضی محافل گفته میشود این سفر قبل از مذاکرات استانبول تنظیم شده بود؟
آنچه تشخیص شرایط زمانی و اتخاذ خط مشیها است به هر حال مربوط به هیئت حاکمه است. دیدگاه افراد متفاوت است. ولی در هر حال این وضعیت به وجود آمده. حالا قصد و نیت چه بوده، آیا با محاسبه دقیق بوده، شرایط موجود منطقهای مد نظر قرار گرفته یا فیالبداهه صورت گرفته، در هر حال من اطلاعی ندارم. ولی احتمالا هر اقدامی که مسئولان به خصوص در شرایط بحرانی منطقه و تصمیم که میگیرند باید مبتنی بر یک ارزیابی با توجه به پیامدها و فرآیندهای آن باشد از جهات مختلف به خصوص سیاسی و غیره.
چون نیت طرف مقابل امارات متحده را بحث کردید، من خودم را مجاز دیدم که نیت این طرف را هم بپرسم. آقای رضا تقیزاده، بعد از خروج بریتانیا از خلیج فارس، این جزایر به حاکمیت ایران بازگردانده شد. آیا تناسب قوای فعلی و وزن سیاسی امارات و ایران در این ۴۱ سال دچار تغییری شده؟
رضا تقیزاده: اولا باید این نکته را اشاره کنیم که ایران در آخرین روز قبل از خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس به جزیره ابوموسی وارد شد و جزیره را از کسی تحویل نگرفت. در حقیقت آن را به مالکیت مجدد خودش درآورد یا در این جزیرهای که مالکیت آن را داشت مستقر شد. حالا آمادهام که سؤال شما را پاسخ بدهم.
در این ۴۱ سال آیا تناسب قوای میان امارات و ایران عوض شده؟
به لحاظی. توجه داشته باشید در زمانی که ایران در جزیره ابوموسی مستقر شد قدرت برتر منطقه به شمار میرفت. از نیروی هوایی و نیروی دریایی قابل ملاحظهای برخوردار بود. ولی بعد از انقلاب نیروی دریایی ایران تحلیل رفت و نیروی هوایی ایران هم به همین نسبت. در عوض کشورهای جنوب خلیج فارس، کشورهای عربی دارای زمینههای قدرت نه چندان پایدار شدند ولی در ازای این قدرت نفوذی هم در مجامع بینالمللی پیدا کردند.
اگر ما خدمات نظامی که در اختیار امارات هست را با آنچه که در اختیار ایران هست به روی کاغذ محاسبه کنیم، مثلا تعداد هواپیماها را، شاید اتحادیه همکاریهای خلیج فارس یا امارات حتی به تنهایی از لحاظ عددی نسبت به ایران برتری داشته باشند. ولی توجه داشته باشید که این موازنه همچنان در اختیار ایران است. ایران نوار شمالی خلیج فارس را در مالکیت و اختیار خودش دارد و تقریبا تمامی جزایری که تا خط نیمه خلیج فارس هست تا تنگه هرمز تا مرزهای مشترک بین کویت و عراق را در اختیار دارد و این به ایران یک برتری استراتژیکی غیر قابل انکار میدهد. از این لحاظ امارات یقینا بایستی که خاطره استقرار در این جزایر را همچنان به عنوان خاطره حفظ کند. این چیزی نیست که قابل تغییر باشد و موردی نیست که هیچ دولتی در ایران روی آن معاوضه، معامله یا مصالحه انجام دهد.
آقای مهدی نوربخش، شما که در حوزه زمانی شرق آمریکا، پایتخت آن واشینگتن هستید، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا توصیه کرده دو طرف از راه مذاکره اختلاف نظر را حل کنند. ورود واشینگتن به این مسئله مدیون درخواست امارات و کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس میتواند باشد که همان روز سهشنبه جلسهشان پایان یافت و بیانیهای صادر کردند یا مدیون ابتکار خود آمریکا؟
مهدی نوربخش: من فکر نمیکنم آمریکا الان خیلی بخواهد سر این مسئله با ایران وارد یک کلنجار جدید شود. برمیگردم به سؤالی که شما کردید از جناب تقیزاده، در خاورمیانه خیلی چیزها در این سه دهه تغییر پیدا کرده. سه کشور هستند در خاورمیانه که در شرایط فعلی میشود رویشان حساب کرد. به لحاظ قدرت در منطقه. ترکیه، عربستان سعودی و ایران. ایران روز به روز خصوصا در طول این ده سال گذشته یا بهتر شاید بشود گفت در طول زمانی که آقای احمدینژاد سر کار آمده، تمام آن قدرتها و بازوهای دیپلماتیک خودش را از دست داده و من فکر میکنم چیزی هم که الان بروز کرده و مشکلی که الان داریم میبینیم این است که ایران در شرایط بسیار نامناسب از نظر سیاست خارجی قرار دارد.
مسئله انرژی هستهای ایران در پایینترین سطح الان حل خواهد شد. یعنی گمان بسیاری است. یعنی کارهایی که ایران چهار پنج سال پیش میتوانست از موضع قدرت بکند در شرایط فعلی نمیتواند بکند. این است که من فکر میکنم در این چارچوب هم باید به آن نگاه کرد. عربستان سعودی دارد به یک قدرت تبدیل میشود. بحرین را در این چارچوب میتوانیم قرار دهیم. سیر اسلحه از آمریکا به کشورهای امارات، عربستان سعودی و کویت... این است که ایران در مقابل دو قدرت دیگر یعنی ترکیه و عربستان سعودی الان در پایینترین سطح از نظر قدرت سیاست خارجی قرار دارد و عربستان سعودی پشت بسیاری از این مسائل قرار دارد. من هیچ تعجب نمیکنم اگر این مسئله در شرایط فعلی بیشتر از طریق عربستان سعودی دارد عرضه میشود که فشار بیشتری روی ایران گذاشته شود.
آقای باوند، از نگاه سازمان ملل مستقر شدن ایران در جزایر سهگانه در سال ۱۹۷۱ که آقای تقیزاده به آن اشاره کردند اعتبار حقوقیاش در چه حد است؟ مفادش چیست؟ مطابق آن شارجه چقدر باید در تصمیمهایی مثل ساخت فرودگاه و یا پایگاه نظامی در ابوموسی و سفر رئیس جمهور به این جزیره دخیل باشد؟
به موجب تفاهمنامه ۱۹۷۱ همانطور که آگاهید امنیت تمامی جزیره به عهده ایران است. بنابراین شارجه یا امارات متحده عربی در مقامی نیست که در آنجا بخواهد پایگاه نظامی برقرار کند. میتواند یک پاسگاه پلیس داشته باشد. در اینجا هم تصریح شده. بنابراین ایجاد یک پایگاه نظامی یا فرودگاه در ابوموسی صرفا با موافقت دولت ایران است. بنابراین از لحاظ تفاهمنامه منتفی است.
آیا شارجه هم باید در این مورد توافق کند یا نیازی به آن نیست؟
الان شارجه تفویض کرده به امارات متحده یعنی شارجه وارد قضیه نیست. بنابراین امارات عربی است که ظاهرا موضعگیری میکند.
آنها در تصمیمگیریهایی از قبیل ساخت فرودگاه سهمی دارند؟ آیا باید داشته باشند یا نباید داشته باشند؟ از نظر سازمان ملل چطور است؟
به موجب تفاهمنامه سال ۱۹۷۱ مسئله امنیت تمامی جزیره در دست ایران است. بنابراین فقط امارات متحده میتواند یک پاسگاه پلیس در جنوب ابوموسی داشته باشد. هرگونه اقدامی برای ایجاد پایگاه نظامی یا فرودگاه و امثالهم در جزیره ابوموسی باید با نظر موافق دولت ایران باشد.
آیا ایران رأساً به طور یک جانبه ایران میتواند این تصمیم را بگیرد، یا باید موافقت آنها را جلب کند؟ سؤال من این است.
تشخیص امنیت جزیره به عهده ایران است. ایران برای اینکه بخواهد آنجا پایگاهی ایجاد کند یا نکند ممنوعیتی ندارد. بنابراین این بر میگردد به ریشه حاکمیت تاریخی سیاسی حقوقی ایران. امتیازاتی است که به شارجه داده شده و در یک منافع مالی و اقتصادی هم مشارکت داده شده. مسئله استفاده از شیلات البته به موجب تفاهمنامه در آن تاریخ، دریای سرزمینی و منابع فلات قاره ابوموسی که مشترکا استفاده کنند.
آقای تقیزاده، بیش از دو دهه پیش بریتانیا که شما در آن مقیم هستید با آرژانتین بر سر فالکلند رویاروی شد. بدون این که بخواهم مقایسهای کنم عامل زور در تعیین نتیجه اینگونه اختلاف نظرها چقدر نقش دارد و توافقهای بینالمللی تا چه حد مبنا قرار میگیرد؟
به جای زور اجازه دهید از واژه قدرت استفاده کنیم. طبیعتا اگر که اختلاف ارضی وجود دارد سمتی که دارای قدرت بیشتری هست حاکمیت بیشتری در ثبوت دعاوی خودش پیدا میکند. این وضعیتی است که همانطور که شما اشاره کردید در مالویناس [فالکلند] یا جزیرهای که بریتانیا در نزدیکی آبهای آرژانتین در اختیار گرفته حاکم است. شنیدهام که بریتانیا ساعاتی قبل بیانیهای هم در این مورد صادر کرده و به گونه غیرمستقیم خواستار احاله مسئله ابوموسی به دادگاه بینالمللی لاهه شده. ولی بریتانیاییها این مورد را در مورد جزیره مالویناس نمیپذیرند.
به نظر من مالکیت جزیره غیرقابل تردید است. به موجب تفاهمنامهای که آقای باوند هم به آن اشاره کردند بخشی از حقوق مالکیت خودش را با تعدیل در اختیار شارجه گذاشته و آن ایجاد یک پست کوچک نظارت پلیسی است. این در مالکیت ایران تغییری ایجاد نمیکند. ایران به موجب آن تفاهمنامه و نه توافق و پیمان همیشه میتواند با استقرار حقوق مالکیت خودش بخش تفاهم شده را پس بگیرد. یا در آن تجدید نظر کند. آنچه که مهم است حفظ امنیت منطقه است و اثبات مالکیت ایران و در این مورد تردیدی نیست و همانطور که عرض کردم این وضعیت حتی با تغییرات صوری و تجدید نظر در وضعیت فعلی کشورهای جنوبی خلیج فارس مسئلهای نیست که قابل تغییر باشد و بیانیهای هم که آمریکا صادر کرده به نوعی تلویحاً حمایت غیرمستقیم از موضع ایران است. یعنی پشتیبانی از مذاکره پیرامون اختلافها و نه پشتیبانی از دعاوی دیگران.
آقای نوربخش، سمتگیری آمریکا به نفع یکی از دو طرف که آقای تقیزاده به آن اشاره کردند، تغییر این سمتگیری یا کاربرد توان آن در مسیر تنشزدایی میان ایران و امارات به چه عواملی بستگی دارد؟
من فکر میکنم در شرایط فعلی همانطور که گفتم ایران متاسفانه از نظر دیپلماسی خیلی قدرت در خاورمیانه ندارد. این قضیه که جدیدا اتفاق افتاد یعنی رفتن آقای احمدینژاد را باید در یک چارچوب دیگر هم نگاه کرد. در این چارچوب که الان در مورد انرژی هستهای دولت در حقیقت کاملا خارج از مذاکرات است. من راجع به آقای احمدینژاد صحبت میکنم. تمام مذاکرات الان از طریق آقای خامنهای دارد صورت میگیرد. هیچ بعید به نظر نمیآید که احمدینژاد هم تصمیم گرفته یک عرض اندامی در زمینه سیاست خارجی بکند و این هم شاید بخشی از آن باشد. گفتم هیچ بعید نیست. آمریکا فکر نمیکنم در شرایط فعلی بخواهد خیلی وارد این مسئله شود. ولی صد در صد در آینده با وضعی که سیاست خارجی ما دارد و توانی که در شرایط فعلی برای اعمال قدرت در خاورمیانه ندارد هیچ بعید به نظر نمیرسد که این هم تبدیل شود به یک فشار دوباره روی ایران بعد از اینکه مسئله انرژی هستهای به جایی برسد.
آقای باوند، وزیر خارجه امارات متحده عربی به گفته خودش از برادران ایرانی درخواست کرده که یا در مورد این اختلاف نظرها به میز مذاکره برگردند یا اینکه مسئله را به دیوان بینالمللی بسپارند. اختلاف نظر میان امارات و ایران میتواند به دادگاه لاهه کشیده شود؟ اگر کشیده شود بیشتر به نفع کدام طرف است؟
ایران همیشه اعلام کرده برای اجرای تفاهمنامه ابوموسی آماده مذاکره است. ولی اماراتیها تاکید دارند که این مذاکرات پیرامون سه جزیره انجام گیرد. بنابراین این برای ایران در مورد بخشی از سرزمینش که جزایر است قابل قبول نمیتواند باشد. آنچه که تفاهمنامه است سند است.
پیرامون این از ابتدا هم اعلام کرده که آماده مذاکره است. به موجب ماده ۳۳ منشور برای اختلافاتی که ممکن است تهدیدی برای صلح و امنیت باشد گام اول مذاکره است. ایران هم اعلام مذاکره کرده.
مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد این است که امارات بر مذاکره پیرامون سه جزیره تأکید دارد و بعد ایرانی بودن جزایر را به عنوان اشغال تلقی میکند. مسائل دیگر اینکه باید توجه کرد به آنچه که وقتی بریتانیا مذاکرهکننده بوده انجام گرفته و از طرف دولت ایران اشغال غیرقانونی از سوی بریتانیا انجام گرفته و مذاکرات هم از ۱۹۶۸ تا ۷۱ با دولت بریتانیا بوده و هم اینکه صلاحیت نمایندگی بریتانیا در مذاکره به هیچ وجه از سوی شیخنشینهای ذیربط نه مورد چالش قرار گرفته و نه مورد انتقاد یا سؤال قرار گرفتهاست.
بنابراین آنچه که انجام گرفته اعاده حاکمیت ایران است منتها در شرایطی که ایران امنیت خلیج فارس را عهده دار بشود.... عربستان به نفع نگرانی کشورهایی که خروج انگلستان از شرق سوئز منجمله خلیج فارس به وجود آورده بود و جلب همکاری منطقهای حاضر شد که این امتیاز را به اعراب بدهد.
اما رفتن به دیوان. رفتن به دیوان مربوط است به اینکه با رضایت و توافق طرفین باشد. یک طرف نمیتواند مسئله را به داوری دیوان بینالمللی ارجاع کند. مگر اینکه طرفین صلاحیت اجباری دیوان را قبلا به رسمیت شناخته باشند که در مورد امارات چنین چیزی نیست و ایران هم بعد از قضیه نفت صلاحیت را پس گرفته. و صلاحیت هم سه حالت دارد یا در رابطه با هر گونه اختلاف است، یا در صورتی است که طرف مقابل هم پذیرفته باشد و یا مدتدار است. ولی در شرایط موجود رضایت ایران ضروری است برای رفتن دیوان. بنابراین یکطرفه دولتی نمیتواند مسئله را به دیوان ارجاع کند. اما اینکه دولتهای آمریکا و انگلستان از موضع امارات برای ارجاع مسئله به مرجع بینالمللی حمایت کنند به نظر من یک حمایت تلویحی از موضع امارات است.
آقای باوند، ممنون از جمعبندیتان. آقای تقیزاده چشمانداز حل این اختلاف را چگونه میبینید؟ مسئلهای که پیش آمده و به زودی فراموش میشود یا در روزها و هفتههای آینده ادامه خواهد یافت؟
به نظر من این اختلاف تا سالهای آینده شاید ادامه پیدا کند. موضوعی نیست که بشود آن را برای همیشه فراموش کرد. با ضعیفتر شدن و قدرتمندتر شدن هر کدام از این دو طرف این قضیه ممکن است شکل داغتر یا سردتری پیدا کند. چنانکه اختلافات ایران و عراق بر سر اروندرود در سال ۷۵ ظاهرا حل شد. پیمان قطعی امضا کردیم که در مجلس ایران تصویب شد ولی دیدیم که در سال ۱۹۸۰ صدام به بهانه همین سه جزیره و عربی خواندن آنها و بهانههای دیگر با ایران وارد جنگ شد و آن قرارداد را لغو شده اعلام کرد. بنابراین حتی پیمان بستن بر سر اختلافها هم به معنی تمام شدن اختلافها نیست. ایران محکوم به قدرتمندتر شدن است. در این مسیر دیر یا زود قرار خواهد گرفت ولی این بهانهها یا این دعاوی که الان مطرح است از بین نخواهد رفت. مطرح شدن آنها به نسبت ضعیفتر و قدرتمندتر شدن یک سمت ممکن است داغتر یا سردتر شود.
بپردازیم به عوامل این در جمعبندی شما آقای نوربخش. اختلاف در چه صورتی میتواند وزنه را به نفع ایران سنگین کند و در چه صورتی به نفع امارات؟
در شرایط فعلی همانطور که جناب باوند و تقیزاده گفتند این مسئله ادامه پیدا خواهد کرد و در شرایط فعلی ایران از نظر سیاست خارجی و قدرت در منطقه در وضعی نیست که بتواند راهحلی را توصیه کند. ایران نه تنها در منطقه قدرت خودش را از دست داده مثل ترکیه و عربستان سعودی؛ به خاطر پشتیبانیاش از سوریه در بین مردم هم از دست داده. این است که من فکر نمیکنم ایران در آینده نزدیک بتواند اعمال قدرتی در این مسئله کند و این مشکل به نظر من ادامه پیدا خواهد کرد.
آقای باوند، نکته دیگری هست؟
من فکر میکنم برآیند مسایل دیگر و آثار آنها میتواند اثرگذار باشد. مسئله تکنولوژی هستهای و مسایل دیگر. هرگونه نافرجامی در آن عرصهها بدون تردید در این عرصهها بسیج منطقهای و غیره فراهم میکند. من حتی این را مقدمهای میدانم برای یک تقابل جمعی اتحادیه عرب در قبال ایران. نه البته همسنگ و هموزن تقابل سوریه ولی به نوعی و شکلی تقابلی است که زمینهساز یک تقابل احتمالی است. چون قبلا هم از لحاظ تکنولوژی هستهای که پیامدهای تسلیحاتی و لجستیکی و امنیتی داشته و بسیج شدهاند.
البته از لحاظ مشارکت و تحریمهای یکجانبه بسیج شدهاند، نه تحریمهای شورای امنیت. چون هر کشوری ملزم است تصمیمات شورای امنیت را اجرا کند. ولی در تحریمهای یکجانبه که مضاعف است مشارکت جدی داشتند. فرآیند این دو را با توجه به تحولات منطقه و آنچه در پیش است در نظر بگیریم من این را یک بهانهای میبینم برای یک بسیج منسجمتر احتمالا در قبال ایران. بدون تردید فرآیند مذاکرات تکنولوژی هستهای میتواند بر این رویدادهای بعدی اثر داشته باشد.
این آخرین برگ پرونده سفر دو هفته پیش رئیس جمهور ایران به این جزیرهاست که بلافاصله اعتراض امارات متحده عربی را در پی داشت. مارک تونر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز سهشنبه خواستار حل اختلاف نظر از راه مذاکره شده بود و همزمان گفته بود از تلاشهای امارات در این زمینه حمایت میکند و کارهایی مثل دیدار محمود احمدینژاد از جزیره ابوموسی مسئله را پیچیدهتر میکند. گفتههای همزمان با پایان اجلاس دوروزه کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس در قطر. اکنون وزارت خارجه ایران در دیدار با سفیر سوئیس با محکوم کردن گفتههای آقای تونر خواستار توضیح دولت آمریکا در این باره شدهاست.
Your browser doesn’t support HTML5
روز چهارشنبه هم ۲۲۵ نماینده از ۲۹۰ نماینده مجلس شورای اسلامی در بیانیهای همسو با موضع دولت از جمله نوشتند «تمامیت ارضی کشور قابل مذاکره نیست و سفر آقای احمدینژاد در ادامه سفر او به سایر جزایر ایرانی در چارچوب سفرهای داخلی انجام شده و امری است داخلی.»
سهشنبه بیانیه پایانی اجلاس شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس شامل امارات، بحرین، عمان، قطر، کویت و عربستان سعودی سفر یادشده را تحریکآمیز توصیف کرد و حاوی این هشدار به ایران بود که هر نوع اقدامی که به تعرض به امارات تعبیر شود حملهای به کل این شش کشور عرب تلقی خواهد شد. پیش از این بیانیه علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران گفته بود ایران میخواهد بهترین روابط را با امارات داشته باشد و سوء تفاهمهایی را که گاهی پیش میآید میتوان با مذاکرات دوجانبه حل کرد.
با اینهمه علیاکبر صالحی با استناد به تفاهمنامه سال ۱۹۷۱ حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه را قابل مذاکره ندانست. این درحالی است که همتای اماراتی او عبدالله بن زاید آل نهیان گفته بود امیدوار است «برادران ایرانی» یا برای حل اختلاف نظر مذاکرات را از سر گیرند یا قضیه را در دادگاه عدالت بینالمللی مطرح کنند.
اختلاف نظر هفته گذشته هم به فراخواندن سفیر امارات از تهران برای رایزنی کشید و هم به لغو مسابقه فوتبال با تیم ملی ایران.
۴۱ سال پیش پس از خروج بریتانیا از خلیج فارس حاکمیت جزایر سهگانه به ایران بازگردانده شد و قرار شد امور مربوط به ابوموسی تنها جزیره دارای سکنه این مجموعه سهگانه را ایران مشترکا با شارجه که اکنون بخشی از امارات است اداره کنند. اما اکنون ابوظبی میگوید ایران علاوه بر در دست گرفتن همه امور این جزیره، در ابوموسی فرودگاه و پایگاه نظامی ساختهاست. شورای همکاری خلیج فارس سهشنبه شب در بیانیه پایانی اجلاس خود در دوحه به امارات وعده داد که امارات را کمک کند تا اداره امور جزیره ابوموسی را در دست گیرد.
مبنای شکایت امارات متحده عربی از ایران چیست؟ آیا اقدامات ایران در چارچوب تفاهمنامه سال ۱۹۷۱ انجام گرفته یا آن را نقض کرده؟ موضع آمریکا و کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس چه اثری بر روی اختلاف نظر میان امارات و ایران میگذارد؟ از جمله این پرسشها را با سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها در میان گذاشتیم. داود هرمیداس باوند، استاد ارشد روابط بینالملل دانشگاه تهران، رضا تقیزاده، استاد روابط بینالملل دانشگاه گلاسگو و مهدی نوربخش استاد روابط بینالملل دانشگاه هریزبرگ ایالات پنسیلوانیای آمریکا.
آقای داود هرمیداس باوند، از شما شروع کنیم و از اینجا که فارغ از مواضع ایران و امارات متحده عربی در چه بستری است که سفر محمود احمدینژاد رئیس جمهوری ایران به جزیره ابوموسی میان دو کشور مسئلهساز شدهاست؟
داود هرمیداس باوند: هر ایرانی و هر شهروند ایرانی در هر جایگاهی که قرار دارد مجاز است به بخشی از سرزمین خودش مسافرت کند. بنابراین مسافرت آقای احمدینژاد هم به هرمزگان و جزیره ابوموسی یک امر داخلی است. حالا اینکه پیامدهایی به وجود آورده که انتظار هم نمیرفت، این یک مقوله دیگری است.
ولی سؤال من این است که اگر این امر مجاز است چرا مسئلهساز شد؟
با توجه به این که ادعای کاذبی از سوی امارات نسبت به جزایر ایرانی وجود دارد که مدتهاست که مطرح است؛ منتها از نظر زمانی و شرایط منطقهای یک مقدار بهانهای بودهاست از سوی امارات که از این رویداد برای یک فرآیند سیاسی بعدی استفاده مقدماتی کند.
در سوی دیگر چه؟ آیا آقای محمود احمدینژاد هم زمان این سفر را محاسبه کرده بوده؟ چون در بعضی محافل گفته میشود این سفر قبل از مذاکرات استانبول تنظیم شده بود؟
آنچه تشخیص شرایط زمانی و اتخاذ خط مشیها است به هر حال مربوط به هیئت حاکمه است. دیدگاه افراد متفاوت است. ولی در هر حال این وضعیت به وجود آمده. حالا قصد و نیت چه بوده، آیا با محاسبه دقیق بوده، شرایط موجود منطقهای مد نظر قرار گرفته یا فیالبداهه صورت گرفته، در هر حال من اطلاعی ندارم. ولی احتمالا هر اقدامی که مسئولان به خصوص در شرایط بحرانی منطقه و تصمیم که میگیرند باید مبتنی بر یک ارزیابی با توجه به پیامدها و فرآیندهای آن باشد از جهات مختلف به خصوص سیاسی و غیره.
چون نیت طرف مقابل امارات متحده را بحث کردید، من خودم را مجاز دیدم که نیت این طرف را هم بپرسم. آقای رضا تقیزاده، بعد از خروج بریتانیا از خلیج فارس، این جزایر به حاکمیت ایران بازگردانده شد. آیا تناسب قوای فعلی و وزن سیاسی امارات و ایران در این ۴۱ سال دچار تغییری شده؟
رضا تقیزاده: اولا باید این نکته را اشاره کنیم که ایران در آخرین روز قبل از خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس به جزیره ابوموسی وارد شد و جزیره را از کسی تحویل نگرفت. در حقیقت آن را به مالکیت مجدد خودش درآورد یا در این جزیرهای که مالکیت آن را داشت مستقر شد. حالا آمادهام که سؤال شما را پاسخ بدهم.
در این ۴۱ سال آیا تناسب قوای میان امارات و ایران عوض شده؟
به لحاظی. توجه داشته باشید در زمانی که ایران در جزیره ابوموسی مستقر شد قدرت برتر منطقه به شمار میرفت. از نیروی هوایی و نیروی دریایی قابل ملاحظهای برخوردار بود. ولی بعد از انقلاب نیروی دریایی ایران تحلیل رفت و نیروی هوایی ایران هم به همین نسبت. در عوض کشورهای جنوب خلیج فارس، کشورهای عربی دارای زمینههای قدرت نه چندان پایدار شدند ولی در ازای این قدرت نفوذی هم در مجامع بینالمللی پیدا کردند.
آقای مهدی نوربخش، شما که در حوزه زمانی شرق آمریکا، پایتخت آن واشینگتن هستید، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا توصیه کرده دو طرف از راه مذاکره اختلاف نظر را حل کنند. ورود واشینگتن به این مسئله مدیون درخواست امارات و کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس میتواند باشد که همان روز سهشنبه جلسهشان پایان یافت و بیانیهای صادر کردند یا مدیون ابتکار خود آمریکا؟
مهدی نوربخش: من فکر نمیکنم آمریکا الان خیلی بخواهد سر این مسئله با ایران وارد یک کلنجار جدید شود. برمیگردم به سؤالی که شما کردید از جناب تقیزاده، در خاورمیانه خیلی چیزها در این سه دهه تغییر پیدا کرده. سه کشور هستند در خاورمیانه که در شرایط فعلی میشود رویشان حساب کرد. به لحاظ قدرت در منطقه. ترکیه، عربستان سعودی و ایران. ایران روز به روز خصوصا در طول این ده سال گذشته یا بهتر شاید بشود گفت در طول زمانی که آقای احمدینژاد سر کار آمده، تمام آن قدرتها و بازوهای دیپلماتیک خودش را از دست داده و من فکر میکنم چیزی هم که الان بروز کرده و مشکلی که الان داریم میبینیم این است که ایران در شرایط بسیار نامناسب از نظر سیاست خارجی قرار دارد.
مسئله انرژی هستهای ایران در پایینترین سطح الان حل خواهد شد. یعنی گمان بسیاری است. یعنی کارهایی که ایران چهار پنج سال پیش میتوانست از موضع قدرت بکند در شرایط فعلی نمیتواند بکند. این است که من فکر میکنم در این چارچوب هم باید به آن نگاه کرد. عربستان سعودی دارد به یک قدرت تبدیل میشود. بحرین را در این چارچوب میتوانیم قرار دهیم. سیر اسلحه از آمریکا به کشورهای امارات، عربستان سعودی و کویت... این است که ایران در مقابل دو قدرت دیگر یعنی ترکیه و عربستان سعودی الان در پایینترین سطح از نظر قدرت سیاست خارجی قرار دارد و عربستان سعودی پشت بسیاری از این مسائل قرار دارد. من هیچ تعجب نمیکنم اگر این مسئله در شرایط فعلی بیشتر از طریق عربستان سعودی دارد عرضه میشود که فشار بیشتری روی ایران گذاشته شود.
آقای باوند، از نگاه سازمان ملل مستقر شدن ایران در جزایر سهگانه در سال ۱۹۷۱ که آقای تقیزاده به آن اشاره کردند اعتبار حقوقیاش در چه حد است؟ مفادش چیست؟ مطابق آن شارجه چقدر باید در تصمیمهایی مثل ساخت فرودگاه و یا پایگاه نظامی در ابوموسی و سفر رئیس جمهور به این جزیره دخیل باشد؟
به موجب تفاهمنامه ۱۹۷۱ همانطور که آگاهید امنیت تمامی جزیره به عهده ایران است. بنابراین شارجه یا امارات متحده عربی در مقامی نیست که در آنجا بخواهد پایگاه نظامی برقرار کند. میتواند یک پاسگاه پلیس داشته باشد. در اینجا هم تصریح شده. بنابراین ایجاد یک پایگاه نظامی یا فرودگاه در ابوموسی صرفا با موافقت دولت ایران است. بنابراین از لحاظ تفاهمنامه منتفی است.
آیا شارجه هم باید در این مورد توافق کند یا نیازی به آن نیست؟
الان شارجه تفویض کرده به امارات متحده یعنی شارجه وارد قضیه نیست. بنابراین امارات عربی است که ظاهرا موضعگیری میکند.
آنها در تصمیمگیریهایی از قبیل ساخت فرودگاه سهمی دارند؟ آیا باید داشته باشند یا نباید داشته باشند؟ از نظر سازمان ملل چطور است؟
به موجب تفاهمنامه سال ۱۹۷۱ مسئله امنیت تمامی جزیره در دست ایران است. بنابراین فقط امارات متحده میتواند یک پاسگاه پلیس در جنوب ابوموسی داشته باشد. هرگونه اقدامی برای ایجاد پایگاه نظامی یا فرودگاه و امثالهم در جزیره ابوموسی باید با نظر موافق دولت ایران باشد.
آیا ایران رأساً به طور یک جانبه ایران میتواند این تصمیم را بگیرد، یا باید موافقت آنها را جلب کند؟ سؤال من این است.
تشخیص امنیت جزیره به عهده ایران است. ایران برای اینکه بخواهد آنجا پایگاهی ایجاد کند یا نکند ممنوعیتی ندارد. بنابراین این بر میگردد به ریشه حاکمیت تاریخی سیاسی حقوقی ایران. امتیازاتی است که به شارجه داده شده و در یک منافع مالی و اقتصادی هم مشارکت داده شده. مسئله استفاده از شیلات البته به موجب تفاهمنامه در آن تاریخ، دریای سرزمینی و منابع فلات قاره ابوموسی که مشترکا استفاده کنند.
آقای تقیزاده، بیش از دو دهه پیش بریتانیا که شما در آن مقیم هستید با آرژانتین بر سر فالکلند رویاروی شد. بدون این که بخواهم مقایسهای کنم عامل زور در تعیین نتیجه اینگونه اختلاف نظرها چقدر نقش دارد و توافقهای بینالمللی تا چه حد مبنا قرار میگیرد؟
به جای زور اجازه دهید از واژه قدرت استفاده کنیم. طبیعتا اگر که اختلاف ارضی وجود دارد سمتی که دارای قدرت بیشتری هست حاکمیت بیشتری در ثبوت دعاوی خودش پیدا میکند. این وضعیتی است که همانطور که شما اشاره کردید در مالویناس [فالکلند] یا جزیرهای که بریتانیا در نزدیکی آبهای آرژانتین در اختیار گرفته حاکم است. شنیدهام که بریتانیا ساعاتی قبل بیانیهای هم در این مورد صادر کرده و به گونه غیرمستقیم خواستار احاله مسئله ابوموسی به دادگاه بینالمللی لاهه شده. ولی بریتانیاییها این مورد را در مورد جزیره مالویناس نمیپذیرند.
به نظر من مالکیت جزیره غیرقابل تردید است. به موجب تفاهمنامهای که آقای باوند هم به آن اشاره کردند بخشی از حقوق مالکیت خودش را با تعدیل در اختیار شارجه گذاشته و آن ایجاد یک پست کوچک نظارت پلیسی است. این در مالکیت ایران تغییری ایجاد نمیکند. ایران به موجب آن تفاهمنامه و نه توافق و پیمان همیشه میتواند با استقرار حقوق مالکیت خودش بخش تفاهم شده را پس بگیرد. یا در آن تجدید نظر کند. آنچه که مهم است حفظ امنیت منطقه است و اثبات مالکیت ایران و در این مورد تردیدی نیست و همانطور که عرض کردم این وضعیت حتی با تغییرات صوری و تجدید نظر در وضعیت فعلی کشورهای جنوبی خلیج فارس مسئلهای نیست که قابل تغییر باشد و بیانیهای هم که آمریکا صادر کرده به نوعی تلویحاً حمایت غیرمستقیم از موضع ایران است. یعنی پشتیبانی از مذاکره پیرامون اختلافها و نه پشتیبانی از دعاوی دیگران.
آقای نوربخش، سمتگیری آمریکا به نفع یکی از دو طرف که آقای تقیزاده به آن اشاره کردند، تغییر این سمتگیری یا کاربرد توان آن در مسیر تنشزدایی میان ایران و امارات به چه عواملی بستگی دارد؟
من فکر میکنم در شرایط فعلی همانطور که گفتم ایران متاسفانه از نظر دیپلماسی خیلی قدرت در خاورمیانه ندارد. این قضیه که جدیدا اتفاق افتاد یعنی رفتن آقای احمدینژاد را باید در یک چارچوب دیگر هم نگاه کرد. در این چارچوب که الان در مورد انرژی هستهای دولت در حقیقت کاملا خارج از مذاکرات است. من راجع به آقای احمدینژاد صحبت میکنم. تمام مذاکرات الان از طریق آقای خامنهای دارد صورت میگیرد. هیچ بعید به نظر نمیآید که احمدینژاد هم تصمیم گرفته یک عرض اندامی در زمینه سیاست خارجی بکند و این هم شاید بخشی از آن باشد. گفتم هیچ بعید نیست. آمریکا فکر نمیکنم در شرایط فعلی بخواهد خیلی وارد این مسئله شود. ولی صد در صد در آینده با وضعی که سیاست خارجی ما دارد و توانی که در شرایط فعلی برای اعمال قدرت در خاورمیانه ندارد هیچ بعید به نظر نمیرسد که این هم تبدیل شود به یک فشار دوباره روی ایران بعد از اینکه مسئله انرژی هستهای به جایی برسد.
آقای باوند، وزیر خارجه امارات متحده عربی به گفته خودش از برادران ایرانی درخواست کرده که یا در مورد این اختلاف نظرها به میز مذاکره برگردند یا اینکه مسئله را به دیوان بینالمللی بسپارند. اختلاف نظر میان امارات و ایران میتواند به دادگاه لاهه کشیده شود؟ اگر کشیده شود بیشتر به نفع کدام طرف است؟
ایران همیشه اعلام کرده برای اجرای تفاهمنامه ابوموسی آماده مذاکره است. ولی اماراتیها تاکید دارند که این مذاکرات پیرامون سه جزیره انجام گیرد. بنابراین این برای ایران در مورد بخشی از سرزمینش که جزایر است قابل قبول نمیتواند باشد. آنچه که تفاهمنامه است سند است.
پیرامون این از ابتدا هم اعلام کرده که آماده مذاکره است. به موجب ماده ۳۳ منشور برای اختلافاتی که ممکن است تهدیدی برای صلح و امنیت باشد گام اول مذاکره است. ایران هم اعلام مذاکره کرده.
مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد این است که امارات بر مذاکره پیرامون سه جزیره تأکید دارد و بعد ایرانی بودن جزایر را به عنوان اشغال تلقی میکند. مسائل دیگر اینکه باید توجه کرد به آنچه که وقتی بریتانیا مذاکرهکننده بوده انجام گرفته و از طرف دولت ایران اشغال غیرقانونی از سوی بریتانیا انجام گرفته و مذاکرات هم از ۱۹۶۸ تا ۷۱ با دولت بریتانیا بوده و هم اینکه صلاحیت نمایندگی بریتانیا در مذاکره به هیچ وجه از سوی شیخنشینهای ذیربط نه مورد چالش قرار گرفته و نه مورد انتقاد یا سؤال قرار گرفتهاست.
اما رفتن به دیوان. رفتن به دیوان مربوط است به اینکه با رضایت و توافق طرفین باشد. یک طرف نمیتواند مسئله را به داوری دیوان بینالمللی ارجاع کند. مگر اینکه طرفین صلاحیت اجباری دیوان را قبلا به رسمیت شناخته باشند که در مورد امارات چنین چیزی نیست و ایران هم بعد از قضیه نفت صلاحیت را پس گرفته. و صلاحیت هم سه حالت دارد یا در رابطه با هر گونه اختلاف است، یا در صورتی است که طرف مقابل هم پذیرفته باشد و یا مدتدار است. ولی در شرایط موجود رضایت ایران ضروری است برای رفتن دیوان. بنابراین یکطرفه دولتی نمیتواند مسئله را به دیوان ارجاع کند. اما اینکه دولتهای آمریکا و انگلستان از موضع امارات برای ارجاع مسئله به مرجع بینالمللی حمایت کنند به نظر من یک حمایت تلویحی از موضع امارات است.
آقای باوند، ممنون از جمعبندیتان. آقای تقیزاده چشمانداز حل این اختلاف را چگونه میبینید؟ مسئلهای که پیش آمده و به زودی فراموش میشود یا در روزها و هفتههای آینده ادامه خواهد یافت؟
به نظر من این اختلاف تا سالهای آینده شاید ادامه پیدا کند. موضوعی نیست که بشود آن را برای همیشه فراموش کرد. با ضعیفتر شدن و قدرتمندتر شدن هر کدام از این دو طرف این قضیه ممکن است شکل داغتر یا سردتری پیدا کند. چنانکه اختلافات ایران و عراق بر سر اروندرود در سال ۷۵ ظاهرا حل شد. پیمان قطعی امضا کردیم که در مجلس ایران تصویب شد ولی دیدیم که در سال ۱۹۸۰ صدام به بهانه همین سه جزیره و عربی خواندن آنها و بهانههای دیگر با ایران وارد جنگ شد و آن قرارداد را لغو شده اعلام کرد. بنابراین حتی پیمان بستن بر سر اختلافها هم به معنی تمام شدن اختلافها نیست. ایران محکوم به قدرتمندتر شدن است. در این مسیر دیر یا زود قرار خواهد گرفت ولی این بهانهها یا این دعاوی که الان مطرح است از بین نخواهد رفت. مطرح شدن آنها به نسبت ضعیفتر و قدرتمندتر شدن یک سمت ممکن است داغتر یا سردتر شود.
بپردازیم به عوامل این در جمعبندی شما آقای نوربخش. اختلاف در چه صورتی میتواند وزنه را به نفع ایران سنگین کند و در چه صورتی به نفع امارات؟
در شرایط فعلی همانطور که جناب باوند و تقیزاده گفتند این مسئله ادامه پیدا خواهد کرد و در شرایط فعلی ایران از نظر سیاست خارجی و قدرت در منطقه در وضعی نیست که بتواند راهحلی را توصیه کند. ایران نه تنها در منطقه قدرت خودش را از دست داده مثل ترکیه و عربستان سعودی؛ به خاطر پشتیبانیاش از سوریه در بین مردم هم از دست داده. این است که من فکر نمیکنم ایران در آینده نزدیک بتواند اعمال قدرتی در این مسئله کند و این مشکل به نظر من ادامه پیدا خواهد کرد.
آقای باوند، نکته دیگری هست؟
من فکر میکنم برآیند مسایل دیگر و آثار آنها میتواند اثرگذار باشد. مسئله تکنولوژی هستهای و مسایل دیگر. هرگونه نافرجامی در آن عرصهها بدون تردید در این عرصهها بسیج منطقهای و غیره فراهم میکند. من حتی این را مقدمهای میدانم برای یک تقابل جمعی اتحادیه عرب در قبال ایران. نه البته همسنگ و هموزن تقابل سوریه ولی به نوعی و شکلی تقابلی است که زمینهساز یک تقابل احتمالی است. چون قبلا هم از لحاظ تکنولوژی هستهای که پیامدهای تسلیحاتی و لجستیکی و امنیتی داشته و بسیج شدهاند.
البته از لحاظ مشارکت و تحریمهای یکجانبه بسیج شدهاند، نه تحریمهای شورای امنیت. چون هر کشوری ملزم است تصمیمات شورای امنیت را اجرا کند. ولی در تحریمهای یکجانبه که مضاعف است مشارکت جدی داشتند. فرآیند این دو را با توجه به تحولات منطقه و آنچه در پیش است در نظر بگیریم من این را یک بهانهای میبینم برای یک بسیج منسجمتر احتمالا در قبال ایران. بدون تردید فرآیند مذاکرات تکنولوژی هستهای میتواند بر این رویدادهای بعدی اثر داشته باشد.