توماس اردبرینک، خبرنگار روزنامه انآرسی هلند که در تهران مستقر است، در شماره جدید این روزنامه گزارشی از تهران منتشر کرده با عنوان «در ایران بحثها به سینما منتقل شدهاست.»
وی برای تهیه گزارش خود به دفاتر دو سینماگر ایرانی، مسعود دهنمکی و اصغر فرهادی رفته و با آنان به صحبت نشستهاست.
در مقاله توماس اِردبرینک میخوانیم:
یک فیلم اپوزیسیون ایرانی را مسخره میکند و فیلمی دیگر قوانین خفقانآور کشور را به نمایش میگذارد.
در ایران روزنامهها از پرداختن به موضوعات اصلی مناقشهانگیز پرهیز میکنند، هر روزه وبسایتهای بیشتری مسدود میشوند و راهپیماییهای ضد دولتی ممنوع است، اما سینما توانسته این محدودیتها را به نوعی دور بزند.
«اخراجیها ۳» به کارگردانی مسعود دهنمکی تاکنون ۳.۵ میلیون یورو فروش کردهاست. موضوع این فیلم در مورد گروهی از جنگ برگشته است که سعی میکنند با شهرتی که در جبههها بهدست آوردهاند در حوزه سیاسی کشور به آب و نانی برسند.
در این فیلم دو فرد به عنوان جاهطلبترین کاندیداهای مقامهای سیاسی نشان داده میشوند که کوشش دارند با دروغ و فریب و حتی برپا کردن میهمانیهای غیرمجاز رقص، دل جوانان را بهدست بیاورند.
در هیچ جای این فیلم نامی از دو رهبر مخالفان محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۲۰۰۹ برده نمیشود اما فعالان سیاسی میگویند همخوانی نوع تصویرسازی از دو کاندیدای فرصتطلب در این فیلم با تصویری که دولت احمدینژاد علاقه دارد از میرحسین موسوی و مهدی کروبی ترسیم کند اتفاقی نیست.
مخالفان خواستار بایکوت این فیلم بودند.
دهنمکی: من عضو انصار حزبالله نبودم چه برسد رهبرشان باشم
به سراغ مسعود دهنمکی میرویم، از جبههایهای سابق که با ریش نتراشیده در دفتر خود که تزئیناتی از مینهای زمینی، پوکههای گلوله توپ و دیگر یادگاریهای جنگی تزئین شده نشستهاست. دهنمکی میگوید که تشابهی میان نقشهای اصلی فیلماش با نامزدهای واقعی انتخاباتی وجود ندارد. به گفته او «فیلم اخراجیها تنها به مفاهیم میپردازد نه چهرههای سیاسی واقعی.»
گزارش روزنامه «انآرسی» میافزاید: گرچه دهنمکی میگوید هنرمندی مستقل است اما روابط او با مقامهای حکومتی روابطی گرم است.
تلویزیون دولتی به گستردگی به تعریف و تمجید از فیلم او پرداخته و دولت هم به مسعود دهنمکی اجازه داد در مرکز شهر تهران سیاهیلشکر بزرگی را به عنوان راهپیمایان اعتراض سیاسی به راه انداخته و از آنها فیلمبرداری کند به طوریکه خیلی از رهگذران فکر کردند یک تظاهرات واقعی در جریان است.
دهنمکی مکرراً با این اتهام روبهرو است که از اعضای اصلی گروه شبهنظامی انصار حزبالله است، گروهی که در دهههای اخیر هرگونه اعتراضی به جمهوری اسلامی را با چماق و زنجیر سرکوب کردهاست؛ اما دهنمکی عضویت در این گروه را انکار میکند.
او میگوید: من از خبرنگاران این گروه بودم اما عضو نبودم چه برسد به اینکه رهبر انصار حزبالله باشم.
دهنمکی از فراخوان بایکوت فیلمهایش انتقاد میکند و میگوید: «همین افرادی که همیشه حرف از تسامح و حقوق بشر میزنند الان از مردم میخواهند تا دست به یک تحریم فرهنگی بزنند. این افراد برای فیلم من یک رقابت ناعادلانه با یک فیلم دیگر ایجاد کردهاند.»
مقاله «انآرسی» ادامه میدهد: منظور مسعود دهنمکی از «یک فیلم دیگر» فیلمی است به نام «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی که تاکنون ۱.۵ میلیون یورو فروش داشته اما در سینماهای کمتری اکران شدهاست.
«جدایی نادر از سیمین» تا این لحظه جوایز مختلف بینالمللی را از آن خود کرده که شامل جوایز معتبری از جشنوارههای فیلم برلین، سیدنی و مسکو میشود.
این فیلم مشکلات یک زوج حدود ۴۰ ساله از طبقه متوسط تهران را به تصویر میکشد. برای کسانی که در سال ۲۰۰۹ علیه حکومت تظاهرات میکردند «جدایی نادر از سیمین» بازتابدهنده دروغهایی است که این معترضان ناچارند هرروزه بگویند تا موفق شوند در تارعنکبوت مقررات و قوانین سنتی خفقانآور به زندگی خود ادامه دهند.
منتقدان میگویند که اصغر فرهادی با این فیلم سعی کرده تا در مورد جامعه ایران سیاهنمایی کند. دولت هم او را تحت فشار گذاشته و وزارت ارشاد نیز سال گذشته مجوز این فیلم را به طور موقت لغو کرد. رسانههای دولتی هم فرهادی را متهم میکنند که در یک سخنرانی در پاریس از مخالفان دولت حمایت کردهاست.
با وجود مشکلاتی که این کارگردان با آن روبهرو است، فیلم او موفق شده تا مهمترین جایزه فیلم ایران یعنی «سیمرغ بلورین» را ببرد.
«جامعه ما مثل کودک است»
به سراغ اصغر فرهادی در دفتر خشک و خالیاش که پردههایی ضخیم دارد میرویم. فرهادی لاغراندام با ریش پروفسوری، حمایت خود از درخواستها برای آزادی بیشتر را انکار نمیکند اما نمیخواهد در این دیدار در مورد جزئیات موضوع حرف بیشتری بزند.
فرهادی میگوید که جامعه ایران پر از ضد و نقیضها است که در آن دو گروه، یکی سنتی و دیگری مدرن در نبردی دائمی بهسر میبرند و همواره بر سر موضوعاتی چون اخلاق، مذهب و سیاست با هم درگیرند.
فرهادی میگوید: جامعه ما مثل کودکی است که دارد آرامآرام بالغ میشود، و با بالغتر شدن تدریجی این جامعه، اوضاع هم تغییر میکند.»
فرهادی میداند که در جامعه او را با همکار موفقش، مسعود دهنمکی، مقایسه میکنند اما دوست ندارد در مورد این مسائل جوابی بدهد و تأکیدش بر این است که مخاطبانش بیشتر به «پرسش از خود» بپردازند. فرهادی میگوید: چیزی که جامعه ایران لازم دارد پرسش از خود است، چیزی که لازم داریم تفکر بیشتر است.
در فیلمهای او افراد اغلب برای حفاظت از خود دروغ میگویند. اصغر فرهادی توضیح میدهد: در ایران برای ادامه زندگی ناچاریم خیلی چیزها را در درون خودمان نگه داریم. این دروغگفتنها ابزار ما است تا بتوانیم یک آرامش نسبی را در جامعه حفظ کنیم.
آقای فرهادی میگوید که بهشدت با بایکوت فیلم دهنمکی مخالف است اما میافزاید: «باور کنید که اگر مردم در ایران در ابراز عقایدشان آزاد بودند هیچکس به دنبال بایکوت فیلم نمیرفت.»
وی برای تهیه گزارش خود به دفاتر دو سینماگر ایرانی، مسعود دهنمکی و اصغر فرهادی رفته و با آنان به صحبت نشستهاست.
در مقاله توماس اِردبرینک میخوانیم:
یک فیلم اپوزیسیون ایرانی را مسخره میکند و فیلمی دیگر قوانین خفقانآور کشور را به نمایش میگذارد.
در ایران روزنامهها از پرداختن به موضوعات اصلی مناقشهانگیز پرهیز میکنند، هر روزه وبسایتهای بیشتری مسدود میشوند و راهپیماییهای ضد دولتی ممنوع است، اما سینما توانسته این محدودیتها را به نوعی دور بزند.
«اخراجیها ۳» به کارگردانی مسعود دهنمکی تاکنون ۳.۵ میلیون یورو فروش کردهاست. موضوع این فیلم در مورد گروهی از جنگ برگشته است که سعی میکنند با شهرتی که در جبههها بهدست آوردهاند در حوزه سیاسی کشور به آب و نانی برسند.
در این فیلم دو فرد به عنوان جاهطلبترین کاندیداهای مقامهای سیاسی نشان داده میشوند که کوشش دارند با دروغ و فریب و حتی برپا کردن میهمانیهای غیرمجاز رقص، دل جوانان را بهدست بیاورند.
در هیچ جای این فیلم نامی از دو رهبر مخالفان محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۲۰۰۹ برده نمیشود اما فعالان سیاسی میگویند همخوانی نوع تصویرسازی از دو کاندیدای فرصتطلب در این فیلم با تصویری که دولت احمدینژاد علاقه دارد از میرحسین موسوی و مهدی کروبی ترسیم کند اتفاقی نیست.
مخالفان خواستار بایکوت این فیلم بودند.
دهنمکی: من عضو انصار حزبالله نبودم چه برسد رهبرشان باشم
به سراغ مسعود دهنمکی میرویم، از جبههایهای سابق که با ریش نتراشیده در دفتر خود که تزئیناتی از مینهای زمینی، پوکههای گلوله توپ و دیگر یادگاریهای جنگی تزئین شده نشستهاست. دهنمکی میگوید که تشابهی میان نقشهای اصلی فیلماش با نامزدهای واقعی انتخاباتی وجود ندارد. به گفته او «فیلم اخراجیها تنها به مفاهیم میپردازد نه چهرههای سیاسی واقعی.»
گزارش روزنامه «انآرسی» میافزاید: گرچه دهنمکی میگوید هنرمندی مستقل است اما روابط او با مقامهای حکومتی روابطی گرم است.
تلویزیون دولتی به گستردگی به تعریف و تمجید از فیلم او پرداخته و دولت هم به مسعود دهنمکی اجازه داد در مرکز شهر تهران سیاهیلشکر بزرگی را به عنوان راهپیمایان اعتراض سیاسی به راه انداخته و از آنها فیلمبرداری کند به طوریکه خیلی از رهگذران فکر کردند یک تظاهرات واقعی در جریان است.
دهنمکی مکرراً با این اتهام روبهرو است که از اعضای اصلی گروه شبهنظامی انصار حزبالله است، گروهی که در دهههای اخیر هرگونه اعتراضی به جمهوری اسلامی را با چماق و زنجیر سرکوب کردهاست؛ اما دهنمکی عضویت در این گروه را انکار میکند.
او میگوید: من از خبرنگاران این گروه بودم اما عضو نبودم چه برسد به اینکه رهبر انصار حزبالله باشم.
دهنمکی از فراخوان بایکوت فیلمهایش انتقاد میکند و میگوید: «همین افرادی که همیشه حرف از تسامح و حقوق بشر میزنند الان از مردم میخواهند تا دست به یک تحریم فرهنگی بزنند. این افراد برای فیلم من یک رقابت ناعادلانه با یک فیلم دیگر ایجاد کردهاند.»
مقاله «انآرسی» ادامه میدهد: منظور مسعود دهنمکی از «یک فیلم دیگر» فیلمی است به نام «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی که تاکنون ۱.۵ میلیون یورو فروش داشته اما در سینماهای کمتری اکران شدهاست.
«جدایی نادر از سیمین» تا این لحظه جوایز مختلف بینالمللی را از آن خود کرده که شامل جوایز معتبری از جشنوارههای فیلم برلین، سیدنی و مسکو میشود.
این فیلم مشکلات یک زوج حدود ۴۰ ساله از طبقه متوسط تهران را به تصویر میکشد. برای کسانی که در سال ۲۰۰۹ علیه حکومت تظاهرات میکردند «جدایی نادر از سیمین» بازتابدهنده دروغهایی است که این معترضان ناچارند هرروزه بگویند تا موفق شوند در تارعنکبوت مقررات و قوانین سنتی خفقانآور به زندگی خود ادامه دهند.
منتقدان میگویند که اصغر فرهادی با این فیلم سعی کرده تا در مورد جامعه ایران سیاهنمایی کند. دولت هم او را تحت فشار گذاشته و وزارت ارشاد نیز سال گذشته مجوز این فیلم را به طور موقت لغو کرد. رسانههای دولتی هم فرهادی را متهم میکنند که در یک سخنرانی در پاریس از مخالفان دولت حمایت کردهاست.
با وجود مشکلاتی که این کارگردان با آن روبهرو است، فیلم او موفق شده تا مهمترین جایزه فیلم ایران یعنی «سیمرغ بلورین» را ببرد.
«جامعه ما مثل کودک است»
به سراغ اصغر فرهادی در دفتر خشک و خالیاش که پردههایی ضخیم دارد میرویم. فرهادی لاغراندام با ریش پروفسوری، حمایت خود از درخواستها برای آزادی بیشتر را انکار نمیکند اما نمیخواهد در این دیدار در مورد جزئیات موضوع حرف بیشتری بزند.
فرهادی میگوید که جامعه ایران پر از ضد و نقیضها است که در آن دو گروه، یکی سنتی و دیگری مدرن در نبردی دائمی بهسر میبرند و همواره بر سر موضوعاتی چون اخلاق، مذهب و سیاست با هم درگیرند.
فرهادی میگوید: جامعه ما مثل کودکی است که دارد آرامآرام بالغ میشود، و با بالغتر شدن تدریجی این جامعه، اوضاع هم تغییر میکند.»
فرهادی میداند که در جامعه او را با همکار موفقش، مسعود دهنمکی، مقایسه میکنند اما دوست ندارد در مورد این مسائل جوابی بدهد و تأکیدش بر این است که مخاطبانش بیشتر به «پرسش از خود» بپردازند. فرهادی میگوید: چیزی که جامعه ایران لازم دارد پرسش از خود است، چیزی که لازم داریم تفکر بیشتر است.
در فیلمهای او افراد اغلب برای حفاظت از خود دروغ میگویند. اصغر فرهادی توضیح میدهد: در ایران برای ادامه زندگی ناچاریم خیلی چیزها را در درون خودمان نگه داریم. این دروغگفتنها ابزار ما است تا بتوانیم یک آرامش نسبی را در جامعه حفظ کنیم.
آقای فرهادی میگوید که بهشدت با بایکوت فیلم دهنمکی مخالف است اما میافزاید: «باور کنید که اگر مردم در ایران در ابراز عقایدشان آزاد بودند هیچکس به دنبال بایکوت فیلم نمیرفت.»