در روزهای اخیر در مورد قطعی و کندی دسترسی به اینترنت در ایران گزارشهای مختلفی منتشر شدهاست. در مورد علل این امر و میزان موفقیت جمهوری اسلامی در محدود کردن دسترسیها به این شبکه جهانی با نیما راشدان، کارشناس امنیت سایبری، گفتوگو کردهایم:
Your browser doesn’t support HTML5
آیا قطعی و کندی دسترسی به اینترنت به اعتقاد شما میتواند با اشکالات فنی مرتبط باشد یا با مسائل سیاسی روز؟
متاسفانه دولت ایران نه تنها در این مورد بلکه در موارد دیگر هم دولت شفافی نیست. و حاضر نیست کمترین اطلاعاتی را در اختیار افکار عمومی که اساسا آنها را آدم حساب نمیکند، قرار بدهد. به همین خاطر است که ما اصل ماجرا را نمیدانیم. بسیاری از کاربران اینترنت در ایران حدس میزنند که دولت در مسیر تست و آزمایش آن سیستمی است که سالهاست در مورد راهاندازی آن صحبت میکند، سیستمی به نام اینترنت ملی یا اینترنت پاک و اسلامی و قانونی که قطعا آن اینترنت آزادی که همه شهروندان جهان به آن دسترسی دارند، نخواهد بود.
دولت آقای احمدینژاد شهریور ماه هم تهدید کرد که ارتباط کاربران با شبکه اینترنت را شاید بتواند به طور کامل قطع بکند.
به نظر شما اساسا این تهدید قابل اجرا هست؟
بحث اینترنت ملی یا شرعی از زمان آقای خاتمی آغاز شد. ولی بله. بعد از انتخابات سال ۸۸ و دور دوم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد که با این تقلب بزرگ همراه بود و شاهد این اعتراضات و جوشش مردمی بود، این توهم را به نوعی در دولت ایجاد کرد که این اعتراضات به نوعی در فضای اینترنت سازمان یافته است و ریشههای واقعی اجتماعی این اعتراضات را نادیده گرفت.
به هر حال بعد از این حوادث، اینترنت را تهدید اصلی تلقی کرده و سعی کردند دسترسی شهروندان به اینترنت را قطع کنند.
منتها در این مسیر مشکل بزرگی که دارند این است که بسیاری از بنگاههای اقتصادی که وابسته به نهادهای نظامی- خصوصا وابسته به سپاه پاسداران- هستند و بسیاری از این بانکها و موسسات و شرکتهای تجاری که توسط خود آقایان مدیریت میشوند، به نوعی به اینترنت وابسته هستند.
بعد از آن داستان وی.پی.انها است که آمدند و وی.پی.انها را کلا در ایران قطع کردند، گذرگاهها را مسدود کردند، نتیجهاش این شد که صدای اعتراض آن نهادهای نظامی و شبه نظامی و بانکها و موسسات دولتی هم در آمد.
به همین دلیل هم من فکر میکنم که دارند دو مسئله را از همدیگر تفکیک میکنند. یکی اینکه اینترنت و ترافیک داخلی و مجاز داخل ایران را از اینترنت بینالمللی جدا کرده و آن را با سرعت زیاد و با قیمت مناسب و حتی شاید رایگان در اختیار شهروندان قرار بدهند؛ و در عوض مانند کشور کره شمالی یا برمه بیایند و اساسا ارتباط کاربران اینترنتی ایران با شبکههای اینترنتی جهانی را توسط یک دیوار بسیار بزرگ فایروال شرعی محدود کنند.
از لحاظ فنی در این شرایط این کار را میتوانند انجام بدهند. دلیلش هم این است که شرکت زیرساخت ارتباطات کنترل کامل ورود و خروج اینترنت به کشور را در اختیار دارد.
کافی است که این شیر دادهها را به قول معروف کمی نیمبند کنند تا شما سایتهای خارجی را با سرعت بسیار کمتری بتوانید ببینید حتی اگر فیلترشکن داشته باشید و یا حتی اگر آن سایت اساسا فیلتر نباشد.
در عین حال به طور همزمان میتوانید سایتهای داخلی را با سرعت بالا و بدون هیچ مشکل خاصی مشاهده کنید.
من فکر میکنم یکی از دلایلی که میخواهند میزان ورود و خروج داده را از ایران محدود کنند و سرعت را بکاهند، علاوه بر اینکه میخواهند دسترسی کاربران را آنقدر کند و دچار دردسر کنند که خودشان از خیر تعامل با دنیای آزاد بگذرند و به همان چیزی که دولت برایشان پخته است و در اختیارشان قرار دادهاست بسنده کنند.
دلیل دوم هم این است که زمانی که حجم ورود و خروج داده به کشور کم باشد، آن وقت میتوانند با دقت بیشتری این دادهها را بازرسی و بازبینی عمیق کنند و با وارسی کردن آنها دنبال آن چیزهایی که مورد نظرشان هست بگردند.
امری که در حال حاضر به خاطر ترافیک بزرگ ورود و خروج داده، امکان سختافزاری آن را ندارند.
در مورد این رقابت مداومی که بین دولتهای مختلف سانسور کننده اینترنت مثل چین و ایران و کره شمالی از یک سو وجود دارد و از سوی دیگر نرمافزارهای فیلترشکنی که هر روز به کاربران اینترنت عرضه میشود. فکر میکنید اگر بخواهیم یک ارزیابی از این نبرد سایبری در مدت اخیر داشته باشیم، آیا کسی برنده این نبرد و رقابت بودهاست و آیا تعادل این قوا به نفع یکی از طرفین بهم خوردهاست یا خیر؟
تمام اینها و تعیین برنده و بازنده بر این پایه است که نگاه کنیم که در این بازی هر کدام از طرفین برای دستیابی به اهدافشان چقدر هزینه کردهاند؟
جمهوری اسلامی ایران واقعا حجم عظیمی از منابع و توان و ساعت کار از آدمهای فنی و حجمی از تبعات بینالمللی را با انجام کارهای مختلفی مثل جعل گواهینامههای مختلف در جاهای مختلف و یا سرقت از سایتهای مختلف را تا کنون در این مسیر هزینه کردهاست؛ اما با وجود این همه هزینه و در مقایسه با آن به باور من حتی یک درصد هم موفق نبودهاست.
نمونه بسیار ساده این، شکست سایت فیسبوک است. شما الان ببینید. با وجود اینکه این سایت فیلتر است اما در شهرهای بزرگ ایران شما به ندرت جوانانی را میبینید که در این سایت صفحه فیسبوک نداشته باشند. لذا کاربران در این مسیر موفق شدهاند و دولت علیرغم همه تلاشش شکست خوردهاست.
دیدگاه دوم این است که متاسفانه دولت تنها مبدا ورود و خروج سختافزار و نرمافزار اینترنت و دادههای اینترنتی در ایران است و کلا مبادی ورود و خروج داده در اختیار دولت است.
به همین دلیل هم میتواند اینترنت را خاموش کند. جدا از آن کاربرانی که در مناطق مختلف مرزی هستندفرض کنیم که بتوانند از اینترنت کشورهای همجوار استفاده کنند؛ یا کاربرانی که دسترسی دارند میتوانند هزینه اینترنت ماهوارهای را بپردازند و یا کاربرانی که امکانش را دارند میتوانند هزینه اینترنت ماهوارهای موبایل را پرداخت کنند ولی به هر حال اینها در شکل فعلی و در شرایط که من و شما الان داریم صحبت میکنیم به نظر نمیآید که راه حلهای دائمی باشد.
ولی به باور من دولت ایران اگر عزمش را جزم کند و با سوء استفاده از اینکه زیرساخت مخابراتی در اختیارش است، دسترسی کاربران ایرانی را به اینترنت مسدود کند، مثل کشور کره شمالی و برمه، من تصور میکنم این عزم در جامعه بینالمللی وجود دارد که بیایند و با اختصاص منابع مالی قابل توجه، تمام نقاط کشور ایران را تحت پوشش قرار داده و به نوعی امکان دسترسی سراسر ایران به اینترنت را از طریق راههایی غیر از مسیر شرکت مخابرات ایران برای شهروندان ایرانی فراهم بیاورند.