ورود سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی، به مسکو یک روز پیش از آغاز رسمی گفتوگوهای حساس دو روزه میان ایران و نمایندگان گروه ۱+۵، بهمنظور ادامه گفتوشنود با مقامهای روسی پیرامون بهترین شرایط ممکن جهت تن دادن به عقبنشینی «داوطلبانه» صورت گرفتهاست.
دولت روسیه در ابتدای هفته، با اعزام سرگئی لاوروف وزیر خارجه آن کشور به تهران، جمهوری اسلامی را قویاً به پذیرش شرایط «عقبنشینی تاکتیکی» در مذاکرات مسکو تشویق کرده و عواقب غیر قابل پیشبینی شکست احتمالی مذاکرات روزهای ۱۸ و ۱۹ ژوئن را با حاکمیت ایران در میان گذاشته بود.
یک روز پیش از آغاز مذاکرات مسکو، خبرگزاریهای جهان اظهارات محمود احمدینژاد در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه آلمانیزبان فرانکفورتر آلگماینه مبنی بر «آمادگی ایران برای برداشتن داوطلبانه گامهای مثبت، مشروط بر اقدام مشابه طرف مقابل» را انتشار دادند.
ظاهرا حاکمیت سیاسی ایران به این نتیجه رسیده که در صورت یافتن چارچوبی مناسب برای حفظ وجهه در داخل، و در قالب معاملهای پایاپای، به عقبنشینی تاکتیکی در مذاکرات مسکو تن داده و زمینه ادامه مذاکرات با گروه ۱+۵ را به امید پرهیز از شکست تدریجی فراهم سازد.
شکست احتمالی مذاکرات مسکو که بیشک مورد استقبال اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس قرار خواهد گرفت، وضعیت اقتصادی ایران را در مسیری نامعلوم قرار خواهد داد.
توصیه دولت روسیه به جمهوری اسلامی، تن دادن به عقبنشینی در جبهه مسکو بهمنظور پرهیز از شکست در جنگ فرسایشی با جامعه جهانی است.
جنگ سرد از نوع تازه
طی سه سال گذشته، ایران بدون داشتن کمترین فرصت تلافیجویی، ضربات سختی را در چند جبهه متفاوت «جنگ سرد از نوع تازه» تحمل کردهاست.
در کنار از دست دادن چند کارشناس اتمی در نتیجه عملیات بمبگذاری و ترور، تاسیسات هستهای ایران نیز در سال ۲۰۰۹ هدف حملات سایبری قرار گرفت.
تعطیل موقت کارخانه غنیسازی اورانیوم در نطنز و از میان رفتن بیش از ۱۰۰۰ دستگاه سانتریفیوژ نوع پ-۱ بعد از داخل شدن ویروس موسوم به استاکسنت به سامانههای رایانهای صنعتی ساخت زیمنس بخشی از صدمات وارده به زیرساختهای هستهای ایران بود.
در ابتدای ماه جاری روزنامه نیویورک تایمز اطلاعات تازهای را پیرامون عملیات موسوم به «بازیهای المپیک» انتشار داد که ظاهرا از سال ۲۰۰۸ در آمریکا بهمنظور وارد ساختن حملات سایبری تدارک دیده شده بود.
حملات سایبری سال ۲۰۰۹ به بعد علیه مرکز غنیسازی اورانیوم در نطنز را به عملیات «بازیهای المپیک» نسبت دادهاند.
پیش از مبادرت به حمله سایبری، ظاهرا گروه «بازیهای المپیک» نمونههایی از سانتریفیوژهای مشابه پی-۱ ایران را که بعد از تسلیم برنامه اتمی قذافی در سال ۲۰۰۳ به ایالت تنسی-آمریکا منتقل شده بود در اختیار گرفته و مدل کامپیوتری کارخانه نطنز را بازسازی کرده بودند.
جنگ اقتصادی
در بخش جنگ اقتصادی و در نتیجه اعمال تحریمها، ایران تنها در طول یک سال گذشته نیمی از قدرت خرید و ارزش برابری پول ملی خود را از دست داده و تا یک میلیون بشکه در روز محروم از ظرفیت صادرات نفت شدهاست.
در صورت ادامه وضع موجود، پیشبینی میشود ظرفیت سال گذشته صادرات روزانه ۲٫۲ میلیون بشکه نفت ایران، طی سه ماه آینده به کمتر از ۱ میلیون بشکه نفت در روز کاهش یابد. مفهوم ساده کاهش و مآلاً توقف صادرات نفت، توقف تجارت خارجی، کاهش تولید و از دست رفتن صدها هزار فرصت شغلی در ایران است.
با وجود تحمل این هزینهها، ایران حتی قابلیت استفاده از تهدیدهای گذشته، ازجمله مسدود ساختن تنگه هرمز، و یا استفاده از سلاح نفت را نیز از دست داده است؛ از راه کاهش تدریجی صادرات نفت ایران و جانشین ساختن آن با صادرات تولیدکنندگان دیگر، تهدید جمهوری اسلامی عملی شده ولی به جای خریداران خارجی، خسارات آن تنها به ایران تحمیل شده است.
اقتصاد تکپایه ایران متکی به صادرات نفت است. این چشم اسفندیار و نقطه آسیبپذیر را مخالفان برنامههای اتمی ایران با دقت و صبوری از چند سال پیش هدف قرار دادهاند.
انتظارات غرب و اسرائیل
انتظار نهایی آمریکا و اسرائیل تعطیلی کامل چرخه سوخت هستهای در ایران و از میان رفتن قابلیت کاربریهای نظامی از آن است. عراق و لیبی که طی دو دهه گذشته و بیش و کم همزمان با ایران در این مسیر داخل شده بودند، هر دو ظرفیت اتمی خود را از دست دادهاند.
در مورد عراق، علاوه بر ظرفیت غنیسازی اورانیوم، صنایع موشکی آن کشور نیز مطرح بود. برنامه هستهای و موشکی عراق از راه جنگ و با تغییر رژیم صدام خاتمه یافت.
قذافی با احساس خطر، در سال ۲۰۰۳ برنامه تولید بمب اتمی لیبی را تعطیل کرد و سانتریفیوژهای خود، همراه با کلیه مدارک و اطلاعات مربوط (ازجمله شبکه عبدالقادرخان و شرکتهای مالزیایی فروش قطعات یدکی سانتریفیوژها) را به آمریکا تحویل داد.
پایان دوران انکار
در مورد ایران راه حل سوم در پیش گرفته شدهاست. این راه حل مبتنی بر گشودن جبهههای متعدد جنگ سرد، همزمان با ادامه تهدید به جنگ گرم و تحلیل بردن تدریجی توان ایستادگی جمهوری اسلامی است.
ایران تا سال گذشته، با وجود تحمل ضربات سنگین در جنگ سرد، در مرحله انکار آن قرار داشت. سال گذشته وجود جنگ را وزیر اقتصاد ایران رسماً پذیرفت و دیگر مسئولان رسمی نیز به تکرار آن در مجلس و دولت عادت کردند ولی همچنان تلاش در جهت کوچک قلمداد کردن زیانهای وارده و بزرگنمایی «توان ایران برای تحمل فشارها» ادامه یافت.
از این نحوه برخورد ایران با جنگ سرد فرسایشی علیه خود، غرب راضی بود زیرا زمان را به زیان جمهوری اسلامی میدید.
ظاهرا در یک تجدید نظر کلی از روند جنگ سرد علیه خود، رهبران جمهوری اسلامی واقعیت جبههها را بیش از گذشته درک کرده و اینک درصدد عقبنشینی تاکتیکی، به امید دست یافتن فرصتی دیگر برای ادامه جنگ برآمدهاند.
عملگرایی در مذاکرات
بیشک دست کشیدن یکروزه از برنامهای ۲۵ ساله که هزینههای مستقیم و غیر مستقیم آن معادل نسبت پیشرفت همسایگان عرب جنوب خلیج فارس، و سستی و عقبماندگی کنونی اقتصادی ایران است، آسان نخواهد بود.
ولی دشوارتر از آن خوردن چوب و پیاز و تن دادن به شکست نهایی در نتیجه ادامه خونریزی در جبهههای جنگ سرد است.
در سال ۲۰۰۴ ایران توان اقتصادی بیشتری داشت، استفاده از سلاح نفت یک تهدید واقعی بود، و حتی صحبت از مسدود ساختن تنگه هرمز بازارهای جهانی نفت را متزلزل میساخت. از این جهت، بسته پیشنهادی غرب به ایران رنگین بود.
امروز وضعیت ایران، علیرغم پیشرفت در تکمیل چرخه سوخت اتمی، آسیبپذیرتر از پیش شدهاست، به همین نسبت، بسته پیشنهادی غرب نیز محقّرانه و محدود به تحویل قطعات یدکی هواپیما، و قبول کاهش فشارها شدهاست.
این واقعیت را بدون اعتراف به ماهیت آن، هم رهبران جمهوری اسلامی و هم متحدان آنها در کرملین درک میکنند. تلاش روز یکشنبه سعید جلیلی، در مسکو پیش از داخل شده در گفتوگوهای حیاتی روز دوشنبه با گروه ۱+۵، یافتن چارچوبی است که بتوان موضوع توافق با گروه ۱+۵ را در آن قرار داد و عقبنشینی محدود از حقوق هستهای را در داخل به عنوان مصلحت ملی توجیه نمود.
تنها پادرمیانی روسیه نزد طرفهای غربی، در جریان مذاکرات دوروزه، و رضایت دادن آمریکا به قبول راه حل قابل پسند هر دو طرف، قادر به نجات مذاکرات مسکو و پذیرفتن طرح عقبنشینی گامبهگام ایران از برنامههای اتمی خود و خروج از بنبست کنونی خواهد بود. در غیر اینصورت، مذاکرات مسکو بی شک به راه استانبول و بغداد خواهد رفت و جنگ فرسایشی با شدتی بیشتر از پیش علیه جمهوری اسلامی و ایران ادامه خواهد یافت.
دولت روسیه در ابتدای هفته، با اعزام سرگئی لاوروف وزیر خارجه آن کشور به تهران، جمهوری اسلامی را قویاً به پذیرش شرایط «عقبنشینی تاکتیکی» در مذاکرات مسکو تشویق کرده و عواقب غیر قابل پیشبینی شکست احتمالی مذاکرات روزهای ۱۸ و ۱۹ ژوئن را با حاکمیت ایران در میان گذاشته بود.
یک روز پیش از آغاز مذاکرات مسکو، خبرگزاریهای جهان اظهارات محمود احمدینژاد در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه آلمانیزبان فرانکفورتر آلگماینه مبنی بر «آمادگی ایران برای برداشتن داوطلبانه گامهای مثبت، مشروط بر اقدام مشابه طرف مقابل» را انتشار دادند.
ظاهرا حاکمیت سیاسی ایران به این نتیجه رسیده که در صورت یافتن چارچوبی مناسب برای حفظ وجهه در داخل، و در قالب معاملهای پایاپای، به عقبنشینی تاکتیکی در مذاکرات مسکو تن داده و زمینه ادامه مذاکرات با گروه ۱+۵ را به امید پرهیز از شکست تدریجی فراهم سازد.
شکست احتمالی مذاکرات مسکو که بیشک مورد استقبال اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس قرار خواهد گرفت، وضعیت اقتصادی ایران را در مسیری نامعلوم قرار خواهد داد.
توصیه دولت روسیه به جمهوری اسلامی، تن دادن به عقبنشینی در جبهه مسکو بهمنظور پرهیز از شکست در جنگ فرسایشی با جامعه جهانی است.
جنگ سرد از نوع تازه
طی سه سال گذشته، ایران بدون داشتن کمترین فرصت تلافیجویی، ضربات سختی را در چند جبهه متفاوت «جنگ سرد از نوع تازه» تحمل کردهاست.
در کنار از دست دادن چند کارشناس اتمی در نتیجه عملیات بمبگذاری و ترور، تاسیسات هستهای ایران نیز در سال ۲۰۰۹ هدف حملات سایبری قرار گرفت.
تعطیل موقت کارخانه غنیسازی اورانیوم در نطنز و از میان رفتن بیش از ۱۰۰۰ دستگاه سانتریفیوژ نوع پ-۱ بعد از داخل شدن ویروس موسوم به استاکسنت به سامانههای رایانهای صنعتی ساخت زیمنس بخشی از صدمات وارده به زیرساختهای هستهای ایران بود.
در ابتدای ماه جاری روزنامه نیویورک تایمز اطلاعات تازهای را پیرامون عملیات موسوم به «بازیهای المپیک» انتشار داد که ظاهرا از سال ۲۰۰۸ در آمریکا بهمنظور وارد ساختن حملات سایبری تدارک دیده شده بود.
حملات سایبری سال ۲۰۰۹ به بعد علیه مرکز غنیسازی اورانیوم در نطنز را به عملیات «بازیهای المپیک» نسبت دادهاند.
پیش از مبادرت به حمله سایبری، ظاهرا گروه «بازیهای المپیک» نمونههایی از سانتریفیوژهای مشابه پی-۱ ایران را که بعد از تسلیم برنامه اتمی قذافی در سال ۲۰۰۳ به ایالت تنسی-آمریکا منتقل شده بود در اختیار گرفته و مدل کامپیوتری کارخانه نطنز را بازسازی کرده بودند.
جنگ اقتصادی
در بخش جنگ اقتصادی و در نتیجه اعمال تحریمها، ایران تنها در طول یک سال گذشته نیمی از قدرت خرید و ارزش برابری پول ملی خود را از دست داده و تا یک میلیون بشکه در روز محروم از ظرفیت صادرات نفت شدهاست.
در صورت ادامه وضع موجود، پیشبینی میشود ظرفیت سال گذشته صادرات روزانه ۲٫۲ میلیون بشکه نفت ایران، طی سه ماه آینده به کمتر از ۱ میلیون بشکه نفت در روز کاهش یابد. مفهوم ساده کاهش و مآلاً توقف صادرات نفت، توقف تجارت خارجی، کاهش تولید و از دست رفتن صدها هزار فرصت شغلی در ایران است.
با وجود تحمل این هزینهها، ایران حتی قابلیت استفاده از تهدیدهای گذشته، ازجمله مسدود ساختن تنگه هرمز، و یا استفاده از سلاح نفت را نیز از دست داده است؛ از راه کاهش تدریجی صادرات نفت ایران و جانشین ساختن آن با صادرات تولیدکنندگان دیگر، تهدید جمهوری اسلامی عملی شده ولی به جای خریداران خارجی، خسارات آن تنها به ایران تحمیل شده است.
اقتصاد تکپایه ایران متکی به صادرات نفت است. این چشم اسفندیار و نقطه آسیبپذیر را مخالفان برنامههای اتمی ایران با دقت و صبوری از چند سال پیش هدف قرار دادهاند.
انتظارات غرب و اسرائیل
انتظار نهایی آمریکا و اسرائیل تعطیلی کامل چرخه سوخت هستهای در ایران و از میان رفتن قابلیت کاربریهای نظامی از آن است. عراق و لیبی که طی دو دهه گذشته و بیش و کم همزمان با ایران در این مسیر داخل شده بودند، هر دو ظرفیت اتمی خود را از دست دادهاند.
در مورد عراق، علاوه بر ظرفیت غنیسازی اورانیوم، صنایع موشکی آن کشور نیز مطرح بود. برنامه هستهای و موشکی عراق از راه جنگ و با تغییر رژیم صدام خاتمه یافت.
قذافی با احساس خطر، در سال ۲۰۰۳ برنامه تولید بمب اتمی لیبی را تعطیل کرد و سانتریفیوژهای خود، همراه با کلیه مدارک و اطلاعات مربوط (ازجمله شبکه عبدالقادرخان و شرکتهای مالزیایی فروش قطعات یدکی سانتریفیوژها) را به آمریکا تحویل داد.
پایان دوران انکار
در مورد ایران راه حل سوم در پیش گرفته شدهاست. این راه حل مبتنی بر گشودن جبهههای متعدد جنگ سرد، همزمان با ادامه تهدید به جنگ گرم و تحلیل بردن تدریجی توان ایستادگی جمهوری اسلامی است.
ایران تا سال گذشته، با وجود تحمل ضربات سنگین در جنگ سرد، در مرحله انکار آن قرار داشت. سال گذشته وجود جنگ را وزیر اقتصاد ایران رسماً پذیرفت و دیگر مسئولان رسمی نیز به تکرار آن در مجلس و دولت عادت کردند ولی همچنان تلاش در جهت کوچک قلمداد کردن زیانهای وارده و بزرگنمایی «توان ایران برای تحمل فشارها» ادامه یافت.
از این نحوه برخورد ایران با جنگ سرد فرسایشی علیه خود، غرب راضی بود زیرا زمان را به زیان جمهوری اسلامی میدید.
ظاهرا در یک تجدید نظر کلی از روند جنگ سرد علیه خود، رهبران جمهوری اسلامی واقعیت جبههها را بیش از گذشته درک کرده و اینک درصدد عقبنشینی تاکتیکی، به امید دست یافتن فرصتی دیگر برای ادامه جنگ برآمدهاند.
عملگرایی در مذاکرات
بیشک دست کشیدن یکروزه از برنامهای ۲۵ ساله که هزینههای مستقیم و غیر مستقیم آن معادل نسبت پیشرفت همسایگان عرب جنوب خلیج فارس، و سستی و عقبماندگی کنونی اقتصادی ایران است، آسان نخواهد بود.
ولی دشوارتر از آن خوردن چوب و پیاز و تن دادن به شکست نهایی در نتیجه ادامه خونریزی در جبهههای جنگ سرد است.
در سال ۲۰۰۴ ایران توان اقتصادی بیشتری داشت، استفاده از سلاح نفت یک تهدید واقعی بود، و حتی صحبت از مسدود ساختن تنگه هرمز بازارهای جهانی نفت را متزلزل میساخت. از این جهت، بسته پیشنهادی غرب به ایران رنگین بود.
امروز وضعیت ایران، علیرغم پیشرفت در تکمیل چرخه سوخت اتمی، آسیبپذیرتر از پیش شدهاست، به همین نسبت، بسته پیشنهادی غرب نیز محقّرانه و محدود به تحویل قطعات یدکی هواپیما، و قبول کاهش فشارها شدهاست.
این واقعیت را بدون اعتراف به ماهیت آن، هم رهبران جمهوری اسلامی و هم متحدان آنها در کرملین درک میکنند. تلاش روز یکشنبه سعید جلیلی، در مسکو پیش از داخل شده در گفتوگوهای حیاتی روز دوشنبه با گروه ۱+۵، یافتن چارچوبی است که بتوان موضوع توافق با گروه ۱+۵ را در آن قرار داد و عقبنشینی محدود از حقوق هستهای را در داخل به عنوان مصلحت ملی توجیه نمود.
تنها پادرمیانی روسیه نزد طرفهای غربی، در جریان مذاکرات دوروزه، و رضایت دادن آمریکا به قبول راه حل قابل پسند هر دو طرف، قادر به نجات مذاکرات مسکو و پذیرفتن طرح عقبنشینی گامبهگام ایران از برنامههای اتمی خود و خروج از بنبست کنونی خواهد بود. در غیر اینصورت، مذاکرات مسکو بی شک به راه استانبول و بغداد خواهد رفت و جنگ فرسایشی با شدتی بیشتر از پیش علیه جمهوری اسلامی و ایران ادامه خواهد یافت.