سیمین دانشور نویسنده و مترجم سرشناس ایرانی شامگاه پنجشنبه در سن ۹۰ سالگی در تهران درگذشت.
درباره ویژگی اثر معروف او سووَشون، با منصور کوشان، نویسنده، رماننویس و کارگردان ایرانی مقیم نروژ گفتوگو کردهایم:
منصور کوشان: خدمت شما و شنوندگان عزیز سلام عرض میکنم و متاسفم که در این روزی که باید به همه خانمها تبریک بگوییم – روز جهانی زن- باید بابت از دست دادن خانم سیمین دانشور به عنوان مادر ادبیات امروز ایران تسلیت بگویم.
شما از خانم دانشور به عنوان مادر ادبیات ایران نام بردید، او در عین حال یکی از برجستهترین اثر معاصر در ایران را هم قلمی کرده و میشود گفت که نامش با این کار گره خوردهاست. «سووشون».
ویژگی خانم دانشور در سوشوون چه بود؟
سووشون یکی از نخستین رمانهای مدرن ایران و رمان موفقی بود که ویژگی بارز آن کاراکتر شخصیت زن این رمان به نام زری است که یک شخصیت بسیار مستقل و یکی از نخستین شخصیتهایی است که سعی میکند استقلال خودش را در برابر حاکمیت موجود که همان نظام فئودالیته است که به صورت پدرسالاری و پسرسالاری نماد مییابد، حفظ کند.
او در مقابل این نظام مقاومت میکند و ما این درخشش را در رمان هم به خوبی میبینیم.
این رمان همچنین یکی از نخستین رمانهایی است که به یک اقلیت ایرانی، یعنی به یک قوم ایرانی میپردازد و دو شخصیت اصلی این رمان یعنی زری و خسرو از قشقاییهای ایران هستند و این اتفاق کمتر در رمانهای معاصر ایران افتادهاست.
ویژگی دیگر این رمان زبان بسیار برجسته و منطبق بر روان رمان است و حتی گاهی اوقات هم زبان ویژه زنانهای که زری به خودش میگیرد و یکی از نخستین تجربهها در ادبیات معاصر است.
رمان سووشون ویژگیهای بسیاری دارد و بیدلیل نیست که موفق شدهاست؛ و دانشور به عنوان نخستین رماننویس زن ایرانی، نخستین رمان موفق ایرانی را هم منتشر میکند و نتیجه این موفقیت را هم خوشبختانه در زمان حیاتش میبیند.
شما به این نکته اشاره کردید که ایشان نخستین زن رماننویس ایرانی بودهاست، نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران هم بودهاست. آثار خانم دانشور چه تاثیری بر روند داستاننویسی در ایران داشته است؟
خانم دانشور چندین وجه داشتهاست. رمان سووشون ایشان یک الگوی خیلی موفق و خیلی خوبی است برای رماننویسان پس از او و من فکر میکنم همه رماننویسان از او متاثر شدهاند.
خود من از نوع روایت و نوع نگاه خانم دانشور بسیار آموختهام. به ویژه این نوع نگاه برای خانمها باید خیلی جذاب باشد این نگاه زنانهای که در رمان وجود دارد و این نگاه زنانه در کمتر از آثار بانوان هم دوره ما و هم دوره خانم دانشور دیده نمیشود.
به عنوان نمونه خانم گلی ترقی که یک نویسنده موفقی است بیشتر، شخصیتها و کاراکترهایش مرد هستند تا زن.
نمونههای داستانهای کوتاه خانم دانشور الگوی خیلی خوبی است برای کسانی که بعد از او بخواهند به روند رماننویسی ایران نگاهی بیاندازند.
خانم دانشور نقش بسیار مهمی در پشت صحنه داشت که شاید شنوندگان شما ندانند.
منظورتان را روشنتر بیان میکنید؟
او در همه سالها یکی از مدافعان سرسخت کانون نویسندگان بود. یکی از کسانی بود که سعی میکرد مشکلات نویسندگان را به خصوص در زمان بازداشت و از طریق ارتباطی که میتوانست با حکومت بگیرد، چه در رژیم قبل و چه به ویژه بعد از انقلاب حل و فصل کند.
او همیشه به عنوان مادر ادبیات ایران و مادر نویسندگان ایران شناخته میشد و همواره با تامل و مدارا بسیاری از اختلافات را حل میکرد و بسیاری از مشکلات را از پیش راه جمعی نویسندگان برداشتهاست.
از این نظر است که جامعه فرهنگی ایران بسیار به ایشان مدیون است.
فکر میکنم از آن جایی که شما هم خودتان عضو کانون نویسندگان ایران بودهاید، بیشتر با این بخش از شخصیت خانم سیمین دانشور رودرو بودهاید.
دقیقا. من زمانی که «تکاپو» را منتشر میکردم، ویژهنامهای مخصوص خانم دانشور به مناسبت انتشار رمان جزیره سرگردانی منتشر کردم که این رمان سهگانه ادبیات ایشان تلقی میشود.
با این که این ویژهنامه از مرز ویژهنامههای معمول گذشته و نگاه منتقدانهای به آثار خانم دانشور به خصوص به کتاب «جزیره سرگردانی» ایشان داشت، ولی ایشان با تامل و مدارای بسیار مادرانهای با این ویژهنامه برخورد کردند.
البته گوشزدهایی کردند، گلههاشان را طرح کردند، ولی در عین حال هم...
انتقادهای شما را پذیرفتند.
بله. ولی رفتار و برخوردشان با نویسندههای دیگری که به طور احتمالی در معرض آن گونه انتقادها قرار میگرفتند، خیلی فرق میکرد.
سالها بود که خانم دانشور کتابی منتشر نکرده بودند. ترجمهای هم از ایشان منتشر نشده بود. به جز این اواخر که مجموعه چهل طوطی که ترجمه مشترک خودشان و همسرشان - جلال آل احمد- و مجموعهای از داستانهای هندی است، به چاپ رسید.
آیا خانم دانشور قبل از ابتلاء به بیماری، دست از کار کشیده بودند؟
فکر نمیکنم. اگر چه من الان ۱۳ سال است که از ایران دورم و به هر حال از نزدیک از ایشان خبر نداشتم ولی ایشان زنی نبود که آرام بنشیند. میدانید که یکی از پرحجمترین کارهایش را در سالهای آخر عمرش تولید کرد، یعنی همین سهگانه سرگردانیها که سه رمان خیلی عجیبند.
کارهای دیگری هم یقین دارم که امروز از ایشان به جای ماندهاست. میتواند یادداشتهایی از ایشان باقی مانده باشد که بسیار آموزنده و راهگشا باشد.
چون ایشان واقعا هم به عنوان یک نویسنده و هم یک مادر، ناظر بر جامعه خودش بود. او سالها تنهایی فیزیکی خودش را حفظ کرد و توانست با جمع نویسندگان و شاعران، تنهایی پیرامونش را جبران کند.
یقینا یادداشتهای خیلی خوبی از ایشان به جا ماندهاست که قابل توجهاست. امیدواریم که به هر حال این یادداشتها بعد از مرگ ایشان منتشر شود.
درباره ویژگی اثر معروف او سووَشون، با منصور کوشان، نویسنده، رماننویس و کارگردان ایرانی مقیم نروژ گفتوگو کردهایم:
Your browser doesn’t support HTML5
منصور کوشان: خدمت شما و شنوندگان عزیز سلام عرض میکنم و متاسفم که در این روزی که باید به همه خانمها تبریک بگوییم – روز جهانی زن- باید بابت از دست دادن خانم سیمین دانشور به عنوان مادر ادبیات امروز ایران تسلیت بگویم.
شما از خانم دانشور به عنوان مادر ادبیات ایران نام بردید، او در عین حال یکی از برجستهترین اثر معاصر در ایران را هم قلمی کرده و میشود گفت که نامش با این کار گره خوردهاست. «سووشون».
ویژگی خانم دانشور در سوشوون چه بود؟
سووشون یکی از نخستین رمانهای مدرن ایران و رمان موفقی بود که ویژگی بارز آن کاراکتر شخصیت زن این رمان به نام زری است که یک شخصیت بسیار مستقل و یکی از نخستین شخصیتهایی است که سعی میکند استقلال خودش را در برابر حاکمیت موجود که همان نظام فئودالیته است که به صورت پدرسالاری و پسرسالاری نماد مییابد، حفظ کند.
او در مقابل این نظام مقاومت میکند و ما این درخشش را در رمان هم به خوبی میبینیم.
این رمان همچنین یکی از نخستین رمانهایی است که به یک اقلیت ایرانی، یعنی به یک قوم ایرانی میپردازد و دو شخصیت اصلی این رمان یعنی زری و خسرو از قشقاییهای ایران هستند و این اتفاق کمتر در رمانهای معاصر ایران افتادهاست.
ویژگی دیگر این رمان زبان بسیار برجسته و منطبق بر روان رمان است و حتی گاهی اوقات هم زبان ویژه زنانهای که زری به خودش میگیرد و یکی از نخستین تجربهها در ادبیات معاصر است.
رمان سووشون ویژگیهای بسیاری دارد و بیدلیل نیست که موفق شدهاست؛ و دانشور به عنوان نخستین رماننویس زن ایرانی، نخستین رمان موفق ایرانی را هم منتشر میکند و نتیجه این موفقیت را هم خوشبختانه در زمان حیاتش میبیند.
شما به این نکته اشاره کردید که ایشان نخستین زن رماننویس ایرانی بودهاست، نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران هم بودهاست. آثار خانم دانشور چه تاثیری بر روند داستاننویسی در ایران داشته است؟
خانم دانشور چندین وجه داشتهاست. رمان سووشون ایشان یک الگوی خیلی موفق و خیلی خوبی است برای رماننویسان پس از او و من فکر میکنم همه رماننویسان از او متاثر شدهاند.
به عنوان نمونه خانم گلی ترقی که یک نویسنده موفقی است بیشتر، شخصیتها و کاراکترهایش مرد هستند تا زن.
نمونههای داستانهای کوتاه خانم دانشور الگوی خیلی خوبی است برای کسانی که بعد از او بخواهند به روند رماننویسی ایران نگاهی بیاندازند.
خانم دانشور نقش بسیار مهمی در پشت صحنه داشت که شاید شنوندگان شما ندانند.
منظورتان را روشنتر بیان میکنید؟
او در همه سالها یکی از مدافعان سرسخت کانون نویسندگان بود. یکی از کسانی بود که سعی میکرد مشکلات نویسندگان را به خصوص در زمان بازداشت و از طریق ارتباطی که میتوانست با حکومت بگیرد، چه در رژیم قبل و چه به ویژه بعد از انقلاب حل و فصل کند.
او همیشه به عنوان مادر ادبیات ایران و مادر نویسندگان ایران شناخته میشد و همواره با تامل و مدارا بسیاری از اختلافات را حل میکرد و بسیاری از مشکلات را از پیش راه جمعی نویسندگان برداشتهاست.
از این نظر است که جامعه فرهنگی ایران بسیار به ایشان مدیون است.
فکر میکنم از آن جایی که شما هم خودتان عضو کانون نویسندگان ایران بودهاید، بیشتر با این بخش از شخصیت خانم سیمین دانشور رودرو بودهاید.
دقیقا. من زمانی که «تکاپو» را منتشر میکردم، ویژهنامهای مخصوص خانم دانشور به مناسبت انتشار رمان جزیره سرگردانی منتشر کردم که این رمان سهگانه ادبیات ایشان تلقی میشود.
با این که این ویژهنامه از مرز ویژهنامههای معمول گذشته و نگاه منتقدانهای به آثار خانم دانشور به خصوص به کتاب «جزیره سرگردانی» ایشان داشت، ولی ایشان با تامل و مدارای بسیار مادرانهای با این ویژهنامه برخورد کردند.
البته گوشزدهایی کردند، گلههاشان را طرح کردند، ولی در عین حال هم...
انتقادهای شما را پذیرفتند.
بله. ولی رفتار و برخوردشان با نویسندههای دیگری که به طور احتمالی در معرض آن گونه انتقادها قرار میگرفتند، خیلی فرق میکرد.
سالها بود که خانم دانشور کتابی منتشر نکرده بودند. ترجمهای هم از ایشان منتشر نشده بود. به جز این اواخر که مجموعه چهل طوطی که ترجمه مشترک خودشان و همسرشان - جلال آل احمد- و مجموعهای از داستانهای هندی است، به چاپ رسید.
آیا خانم دانشور قبل از ابتلاء به بیماری، دست از کار کشیده بودند؟
فکر نمیکنم. اگر چه من الان ۱۳ سال است که از ایران دورم و به هر حال از نزدیک از ایشان خبر نداشتم ولی ایشان زنی نبود که آرام بنشیند. میدانید که یکی از پرحجمترین کارهایش را در سالهای آخر عمرش تولید کرد، یعنی همین سهگانه سرگردانیها که سه رمان خیلی عجیبند.
کارهای دیگری هم یقین دارم که امروز از ایشان به جای ماندهاست. میتواند یادداشتهایی از ایشان باقی مانده باشد که بسیار آموزنده و راهگشا باشد.
چون ایشان واقعا هم به عنوان یک نویسنده و هم یک مادر، ناظر بر جامعه خودش بود. او سالها تنهایی فیزیکی خودش را حفظ کرد و توانست با جمع نویسندگان و شاعران، تنهایی پیرامونش را جبران کند.
یقینا یادداشتهای خیلی خوبی از ایشان به جا ماندهاست که قابل توجهاست. امیدواریم که به هر حال این یادداشتها بعد از مرگ ایشان منتشر شود.