اظهارات هفته گذشته غلامرضا معصومی مسئول فوریتهای پزشکی ایران مبنی بر آلودگی تعدادی از کارکنان و ساکنان اطراف کارخانه پردازش اورانیوم (یوسیاف) در اصفهان و تلاش فوری مسئولان دولتی برای حذف خبر از رسانهها، نشان داد که با وجود گسترده بودن خطر آسیبپذیریهای محیطی ناشی از نشت مواد سمی اتمی در شهرها، جمهوری اسلامی انکار موضوع را به اطلاعرسانی وسیع و فوری و افزایش آمادگی برای مقابله با عوارض ناشی از رخدادهای اتمی ترجیح میدهد.
خطر بروز حادثه نه تنها در ایران، که در تمام نقاط دنیا مراکز و تاسیسات هستهای را تهدید میکند. میزان این مخاطرات به نسبت نوع فعالیت مراکز اتمی، علت حادثه، دوری یا نزدیکی آنها به مراکز مسکونی، وضعیت جغرافیایی محیط و شرایط جوی در زمان بروز حادثه، تغییر میکنند.
راکتورهای هستهای بیش از دیگر تاسیسات اتمی در خطر حادثه قرار دارند. اتفاق سال ۲۰۱۱ در راکتورهای اتمی فوکوشیمای ژاپن جدیترین رویداد طی ۲۶ سال گذشته بهشمار میآید. پیش از آن حادثهٔ سال ۱۹۸۶ در چرنوبیل اوکراین، و حادثه سال ۱۹۷۹ جزیره «تری مایل» در ایالت پنسیلوانیای آمریکا، خطرساز و خبرساز شدند هر چند که رخدادهای اتمی دیگری نیز در اتحاد شوروی سابق، آمریکا، برزیل، هند، ژاپن، مکزیک، کاستاریکا، و اسپانیا بروز کردهاند. ایران از این قاعده عمومی مستثنی نیست.
دامنه آسیبهای محیطی و انسانی ناشی از حوادث اتمی (و یا نشت سمهای شیمیایی و رادیویی) زمانی گستردهتر میشود که در ابتدا با موضوع حادثه با پنهانکاری برخورد شود و بهعلاوه، آمادگی قبلی برای مقابله با عوارض ناشی از حادثه در محیط فراهم نیامده باشد.
خطرهای بالقوه انسانی و محیطی ناشی از حادثه و یا حمله نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران به دلایل روشن و غیر قابل انکار گستردهتر از هر رویدادی در هر یک از تاسیسات اتمی دیگر در سراسر جهان خواهد بود.
گستردهترین این خطرها ناشی از حمله احتمالی نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران است که جمهوری اسلامی همچنان اصل خطر داخل شدن در جنگ را انکار میکند. به دلیل اهمیت آن، به موضوع مخاطرات محیطی و تشریح تلفات انسانی محاسبه شده و یا تقریبی ناشی از حمله نظامی احتمالی علیه تاسیسات اتمی ایران در نوشتهای جداگانه میپردازم.
عوامل خطر: راکتورها
جمهوری اسلامی به دلیل محرمانه نگاه داشتن بخش بزرگی از فعالیتهای اتمی خود، و نداشتن ارتباط مستقیم با کشورهای پیشرفته و مراکز علمی و صنعتی خارجی و همچنین تجربههای بومی اندک، از بهترین نیروی کارشناسی در طراحی و مدیریت تاسیسات اتمی خود برخوردار نبودهاست.
مراکز اعلام شده اتمی ایران که در آنها بیش از ۱۰٫۰۰۰ نفر بکار مشغولند، عموما در نزدیکی مراکز مسکونی قرار گرفتهاند. در اصفهان به تنهایی چهار مرکز حساس هستهای وجود دارد که در تمامی آنها خطر بروز حادثه و نشت مواد سمی اتمی از راه هوا و یا آلوده ساختن جریان آب، جدی است.
با این وجود خطر بالقوه ناشی از بروز حادثه در تاسیسات اتمی اصفهان (و یا تهران، و کرج، یزد و...) در مقایسه با بروز حادثه در راکتور اتمی ۱۰۰۰ مگاواتی آب سبک ایران در بوشهر که مراحل تکمیلی خود را با مدیریت کادر فنی روسی طی میکند، و راکتور اتمی آب سنگین ۴۰ مگاواتی در دست ساختمان ایران در اراک که عموما مدیریت ساخت آنرا کارکنان ایرانی در دست دارند، کمتر است.
خطر بروز حادثه در این دو راکتور (و همچنین در راکتور آزمایشگاهی فرسوده تهران و کوره اتمی آزمایشگاهی اصفهان) نیز از امکان بروز حادثه در مرکز پردازش اتمی اصفهان، غنیسازی اورانیوم در نطنز و فردو (و یا مراکز اعلامنشده مشابه) و یا آزمایشگاههای اتمی تهران، اصفهان، کرج و یا معادن اورانیوم در بندر عباس و نطنز بیشتر است.
ابعاد خطر
عوارضی که مسئول فوریتهای پزشکی ایران هفته گذشته خبر آن را انتشار داد و دولت با انسداد مجاری خبری به مقابله با آن پرداخت در مقایسه با دامنه خطر بالقوهای که مناطق محیطی تاسیسات اتمی ایران و کارکنان تاسیسات و مردم عادی را تهدید میکند در حکم تاج کوه یخ با بدنه پنهان آن است.
راکتور اتمی بوشهر علاوه بر فرسودگی جدار فلزی داخل کوره که دارای عمر ۴۰ ساله است، و کهنگی پمپهای خنککننده باقی مانده از زمان پیمانکاران زیمنس، دارای مشکلات فنی ناشی از ترکیب دو فناوری آلمانی و روسی در تکمیل آن است. این وضعیت تلفیقی، خطر بروز حادثه در آنرا بیش از هر راکتور نوساز دیگری ساخته است.
راکتور اتمی بوشهر تاکنون سه بار به دلایلی فنی که هرگز به روشنی و با ذکر جزئیات موضوع آنها گزارش نشده، با حادثه روبرو گردیده و در نتیجه کوره اصلی آن خاموش شده است.
بعد از آخرین رویداد فنی (یا دلایل سیاسی و امنیتی، ازجمله دریافت هشدار خارجی مبنی بر افزایش احتمال حمله نظامی) راکتور بوشهر هم اکنون عملا خاموش است و غلافهای سوختی آن بر اساس آخرین گزارش انتشار یافته در استخرهای مخصوص نگاهداری سوخت مصرف شده قرار دارند.
بروز حوادث دیگر، بعد از راهاندازی کامل راکتور، بهویژه زمانی که حدود ۲۰۰۰ کارکنان روسی از محل خارج و اداره آن به کارکنان ایرانی سپرده میشود، به هیچ وجه غیر محتمل نیست، در حالی که کمترین آمادگی، ازجمله آموزش فوریتهای پزشکی به مردم در محل صورت نگرفته است.
راکتور اتمی بوشهر در فاصله ۱۰ کیلومتری شهر بنا شده و این شهر دارای ۲۵۰٫۰۰۰ نفر جمعیت است. در صورت بروز یک حادثه جدی در راکتور و یا حمله نظامی، ساکنان بوشهر به همان سرنوشتی دچار میشوند که مردم شهر پریپایات بعد از بروز حادثه در چرنوبیل؛ فرار از شهر در صورت زنده ماندن و پشت سر نهادن شهر سوخته.
با وجود کوچکتر بودن راکتور اتمی اراک از راکتور بوشهر، در صورتی که این مرکز فرصت عملیاتی شدن پیدا کند، خطر بروز حادثه در آن اندک نیست.
سایر مراکز
گازهای اتمی که در اصفهان تولید و در نطنز و فردو غنیسازی بروی آنها صورت میگیرد، کشندهتر از گازهای سمی مرکب از کلرین است که در جنگ دوم جهانی بهکار میرفت.
گازهای اتمی در صورت آزاد شدن، زیست انسانی و حیوانی را در مسیر خود از بین میبرند. ریه بعد از داخل شدن گاز در آن خشک میشود، چشمها بینایی خود را از دست میدهند و سلولهای پوست میسوزند. باد میتواند به پراکندگی بیشتر گازهای آزاد شده کمک کند.
این گازها از هوا سنگینترند. به همین دلیل خطر نفوذ آنها در جریان آب مصرفی زیاد است. در صورت باریدن باران و ترکیب با آب به یک جریان سمی قوی تبدیل شده و در زمین نفوذ میکنند.
در حوالی «بردو» فرانسه، و در فاصله سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ از راه آزاد ساختن میزان محدودی گاز اورانیوم در هوا تاثیر آن مورد مطالعه قرار گرفت. بصورت تصادفی و در نتیجه حادثه نیز این گازها پیشتر در ایالت اکلاهمای آمریکا، و در کارخانه غنیسازی گامورهکس فرانسه آزاد شدهاند و عوارض آن از نزدیک بررسی شدهاست.
در مراکز اتمی اصفهان از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۰۹ مقدار ۲۷۱ تن از این نوع گازها تولید شده است. نسبت تولید گاز هگزافلورید از سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۲ روند افزایشی داشته است.
جمهوری اسلامی این گازها را در محلهای نزدیک به مناطق مسکونی نگاهداری میکند و تاکنون کمترین اقدام لازم برای کاهش خطر تلفات انسانی و زیستمحیطی ناشی از نشت تصادفی و یا انتشار گازهای اتمی را به عمل نیاورده است.
رهبری جمهوری اسلامی همچنان به «قمار اتمی» ادامه داده و از داخل شدن در مذاکرات جدی با جامعه جهانی طفره میرود. این وضعیت خطر حمله نظامی را بهشدت افزایش خواهد داد. هدف اصلی حمله نظامی، انهدام مراکز اتمی ایران خواهد بود و تلفات حمله احتمالی در روز اول به هزاران نفر رسیده و در میانمدت صدها هزار نفر را در بر میگیرد.
در صورت مصون ماندن از حمله نظامی، پراکندگی مراکز هستهای، عدم رعایت کامل ضوابط حفاظتی، دانش فنی محدود کادر فنی شاغل در مراکز، استفاده از فناوری ابتدایی و ندادن آموزش کافی به مردم و خودداری از جدی گرفتن اصل خطر و فراهم ساختن زمینه و ابزار مقابله با حوادث که نمونه آن هفته گذشته در اصفهان دیده شد، همچنان مردم شهرهای ایران و ساکنان نزدیک به مراکز اتمی را تهدید میکنند.
خطر بروز حادثه نه تنها در ایران، که در تمام نقاط دنیا مراکز و تاسیسات هستهای را تهدید میکند. میزان این مخاطرات به نسبت نوع فعالیت مراکز اتمی، علت حادثه، دوری یا نزدیکی آنها به مراکز مسکونی، وضعیت جغرافیایی محیط و شرایط جوی در زمان بروز حادثه، تغییر میکنند.
راکتورهای هستهای بیش از دیگر تاسیسات اتمی در خطر حادثه قرار دارند. اتفاق سال ۲۰۱۱ در راکتورهای اتمی فوکوشیمای ژاپن جدیترین رویداد طی ۲۶ سال گذشته بهشمار میآید. پیش از آن حادثهٔ سال ۱۹۸۶ در چرنوبیل اوکراین، و حادثه سال ۱۹۷۹ جزیره «تری مایل» در ایالت پنسیلوانیای آمریکا، خطرساز و خبرساز شدند هر چند که رخدادهای اتمی دیگری نیز در اتحاد شوروی سابق، آمریکا، برزیل، هند، ژاپن، مکزیک، کاستاریکا، و اسپانیا بروز کردهاند. ایران از این قاعده عمومی مستثنی نیست.
دامنه آسیبهای محیطی و انسانی ناشی از حوادث اتمی (و یا نشت سمهای شیمیایی و رادیویی) زمانی گستردهتر میشود که در ابتدا با موضوع حادثه با پنهانکاری برخورد شود و بهعلاوه، آمادگی قبلی برای مقابله با عوارض ناشی از حادثه در محیط فراهم نیامده باشد.
خطرهای بالقوه انسانی و محیطی ناشی از حادثه و یا حمله نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران به دلایل روشن و غیر قابل انکار گستردهتر از هر رویدادی در هر یک از تاسیسات اتمی دیگر در سراسر جهان خواهد بود.
گستردهترین این خطرها ناشی از حمله احتمالی نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران است که جمهوری اسلامی همچنان اصل خطر داخل شدن در جنگ را انکار میکند. به دلیل اهمیت آن، به موضوع مخاطرات محیطی و تشریح تلفات انسانی محاسبه شده و یا تقریبی ناشی از حمله نظامی احتمالی علیه تاسیسات اتمی ایران در نوشتهای جداگانه میپردازم.
عوامل خطر: راکتورها
جمهوری اسلامی به دلیل محرمانه نگاه داشتن بخش بزرگی از فعالیتهای اتمی خود، و نداشتن ارتباط مستقیم با کشورهای پیشرفته و مراکز علمی و صنعتی خارجی و همچنین تجربههای بومی اندک، از بهترین نیروی کارشناسی در طراحی و مدیریت تاسیسات اتمی خود برخوردار نبودهاست.
مراکز اعلام شده اتمی ایران که در آنها بیش از ۱۰٫۰۰۰ نفر بکار مشغولند، عموما در نزدیکی مراکز مسکونی قرار گرفتهاند. در اصفهان به تنهایی چهار مرکز حساس هستهای وجود دارد که در تمامی آنها خطر بروز حادثه و نشت مواد سمی اتمی از راه هوا و یا آلوده ساختن جریان آب، جدی است.
با این وجود خطر بالقوه ناشی از بروز حادثه در تاسیسات اتمی اصفهان (و یا تهران، و کرج، یزد و...) در مقایسه با بروز حادثه در راکتور اتمی ۱۰۰۰ مگاواتی آب سبک ایران در بوشهر که مراحل تکمیلی خود را با مدیریت کادر فنی روسی طی میکند، و راکتور اتمی آب سنگین ۴۰ مگاواتی در دست ساختمان ایران در اراک که عموما مدیریت ساخت آنرا کارکنان ایرانی در دست دارند، کمتر است.
خطر بروز حادثه در این دو راکتور (و همچنین در راکتور آزمایشگاهی فرسوده تهران و کوره اتمی آزمایشگاهی اصفهان) نیز از امکان بروز حادثه در مرکز پردازش اتمی اصفهان، غنیسازی اورانیوم در نطنز و فردو (و یا مراکز اعلامنشده مشابه) و یا آزمایشگاههای اتمی تهران، اصفهان، کرج و یا معادن اورانیوم در بندر عباس و نطنز بیشتر است.
ابعاد خطر
عوارضی که مسئول فوریتهای پزشکی ایران هفته گذشته خبر آن را انتشار داد و دولت با انسداد مجاری خبری به مقابله با آن پرداخت در مقایسه با دامنه خطر بالقوهای که مناطق محیطی تاسیسات اتمی ایران و کارکنان تاسیسات و مردم عادی را تهدید میکند در حکم تاج کوه یخ با بدنه پنهان آن است.
راکتور اتمی بوشهر علاوه بر فرسودگی جدار فلزی داخل کوره که دارای عمر ۴۰ ساله است، و کهنگی پمپهای خنککننده باقی مانده از زمان پیمانکاران زیمنس، دارای مشکلات فنی ناشی از ترکیب دو فناوری آلمانی و روسی در تکمیل آن است. این وضعیت تلفیقی، خطر بروز حادثه در آنرا بیش از هر راکتور نوساز دیگری ساخته است.
راکتور اتمی بوشهر تاکنون سه بار به دلایلی فنی که هرگز به روشنی و با ذکر جزئیات موضوع آنها گزارش نشده، با حادثه روبرو گردیده و در نتیجه کوره اصلی آن خاموش شده است.
بعد از آخرین رویداد فنی (یا دلایل سیاسی و امنیتی، ازجمله دریافت هشدار خارجی مبنی بر افزایش احتمال حمله نظامی) راکتور بوشهر هم اکنون عملا خاموش است و غلافهای سوختی آن بر اساس آخرین گزارش انتشار یافته در استخرهای مخصوص نگاهداری سوخت مصرف شده قرار دارند.
بروز حوادث دیگر، بعد از راهاندازی کامل راکتور، بهویژه زمانی که حدود ۲۰۰۰ کارکنان روسی از محل خارج و اداره آن به کارکنان ایرانی سپرده میشود، به هیچ وجه غیر محتمل نیست، در حالی که کمترین آمادگی، ازجمله آموزش فوریتهای پزشکی به مردم در محل صورت نگرفته است.
راکتور اتمی بوشهر در فاصله ۱۰ کیلومتری شهر بنا شده و این شهر دارای ۲۵۰٫۰۰۰ نفر جمعیت است. در صورت بروز یک حادثه جدی در راکتور و یا حمله نظامی، ساکنان بوشهر به همان سرنوشتی دچار میشوند که مردم شهر پریپایات بعد از بروز حادثه در چرنوبیل؛ فرار از شهر در صورت زنده ماندن و پشت سر نهادن شهر سوخته.
با وجود کوچکتر بودن راکتور اتمی اراک از راکتور بوشهر، در صورتی که این مرکز فرصت عملیاتی شدن پیدا کند، خطر بروز حادثه در آن اندک نیست.
سایر مراکز
گازهای اتمی که در اصفهان تولید و در نطنز و فردو غنیسازی بروی آنها صورت میگیرد، کشندهتر از گازهای سمی مرکب از کلرین است که در جنگ دوم جهانی بهکار میرفت.
گازهای اتمی در صورت آزاد شدن، زیست انسانی و حیوانی را در مسیر خود از بین میبرند. ریه بعد از داخل شدن گاز در آن خشک میشود، چشمها بینایی خود را از دست میدهند و سلولهای پوست میسوزند. باد میتواند به پراکندگی بیشتر گازهای آزاد شده کمک کند.
این گازها از هوا سنگینترند. به همین دلیل خطر نفوذ آنها در جریان آب مصرفی زیاد است. در صورت باریدن باران و ترکیب با آب به یک جریان سمی قوی تبدیل شده و در زمین نفوذ میکنند.
در حوالی «بردو» فرانسه، و در فاصله سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ از راه آزاد ساختن میزان محدودی گاز اورانیوم در هوا تاثیر آن مورد مطالعه قرار گرفت. بصورت تصادفی و در نتیجه حادثه نیز این گازها پیشتر در ایالت اکلاهمای آمریکا، و در کارخانه غنیسازی گامورهکس فرانسه آزاد شدهاند و عوارض آن از نزدیک بررسی شدهاست.
در مراکز اتمی اصفهان از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۰۹ مقدار ۲۷۱ تن از این نوع گازها تولید شده است. نسبت تولید گاز هگزافلورید از سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۲ روند افزایشی داشته است.
جمهوری اسلامی این گازها را در محلهای نزدیک به مناطق مسکونی نگاهداری میکند و تاکنون کمترین اقدام لازم برای کاهش خطر تلفات انسانی و زیستمحیطی ناشی از نشت تصادفی و یا انتشار گازهای اتمی را به عمل نیاورده است.
رهبری جمهوری اسلامی همچنان به «قمار اتمی» ادامه داده و از داخل شدن در مذاکرات جدی با جامعه جهانی طفره میرود. این وضعیت خطر حمله نظامی را بهشدت افزایش خواهد داد. هدف اصلی حمله نظامی، انهدام مراکز اتمی ایران خواهد بود و تلفات حمله احتمالی در روز اول به هزاران نفر رسیده و در میانمدت صدها هزار نفر را در بر میگیرد.
در صورت مصون ماندن از حمله نظامی، پراکندگی مراکز هستهای، عدم رعایت کامل ضوابط حفاظتی، دانش فنی محدود کادر فنی شاغل در مراکز، استفاده از فناوری ابتدایی و ندادن آموزش کافی به مردم و خودداری از جدی گرفتن اصل خطر و فراهم ساختن زمینه و ابزار مقابله با حوادث که نمونه آن هفته گذشته در اصفهان دیده شد، همچنان مردم شهرهای ایران و ساکنان نزدیک به مراکز اتمی را تهدید میکنند.