خبرگزاری رویترز به نقل از منابع روسی و ایرانی گزارش میدهد که تهران و مسکو بر سر دستیابی به یک موافقتنامه تجاری بسیار مهم گفتوگو میکنند که در صورت تصویب آن، ایران در ازای صدور نفت به روسیه، از این کشور کالا و تجهیزات دریافت خواهد کرد. اگر این خبر تایید شود، امضای احتمالی این موافقتنامه دربردارنده چه منافعی برای ایران و روسیه خواهد بود؟
در این خصوص نظر فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس، را جویا شدهایم:
فریدون خاوند: خبر منتشر شده از سوی رویترز هنوز از سوی منابع رسمی در تهران و مسکو تایید نشده و به همین سبب باید آن را با احتیاط زیاد تلقی کرد، به خصوص از این نظر که چنین توافقی میتواند ابعاد مهمی داشته باشد هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقتصادی.
رویترز مینویسد که قرار است ایران در ازای دریافت کالاها و تجهیزات روزانه پانصد هزار بشکه نفت به روسیه صادر کند. به بیان دیگر بعد از برقراری تجارت پایاپای بین جمهوری اسلامی با هند، چین، ترکیه و بعضی دیگر از کشورها، ایران (البته اگر گزارش رویتر درست باشد) به سوی یک قرارداد «نفت در برابر کالا» با روسیه پیش میرود، ولی با ابعاد مهم، چون ارزش قرارداد به گفته همان خبرگزاری معادل هیجده میلیارد دلار در سال خواهد بود.
در مورد این قرارداد احتمالی، میشود سریع بر چند احتمال تاکید کرد:
نکته اول این که روسیه در کنار عربستان سعودی یکی از دو تولیدکننده اول نفت در دنیا است و نفت ایران را نه برای مصرف داخلی، بلکه برای صدور مجدد به بازارهای جهانی میخرد، شاید به منظور تاکید بر اتحادش با جمهوری اسلامی.
طبعاً روسیه که خود صادرکننده نفت است، به نفت ایران احتیاج ندارد و تنها نقش واسطه یا دلال را ایفا میکند و، با استفاده از فرصت، علقههای تازهتری را با تهران برقرار میکند.
از طرف دیگر بعضی از کانونهای قدرت در جمهوری اسلامی هم احتمالاً فکر میکنند که از این بازار تازه نفتی در روسیه میتوانند به عنوان وسیلهای برای اعمال فشار در مذاکرات با غرب استفاده کنند، شاید هم با ارسال این پیام که هرگونه تاخیر در برداشت تحریمهای غرب به خصوص در عرصه نفت، میتواند به نفوذ بیشتر مسکو در سیاستهای داخلی و روابط بینالمللی ایران منجر بشود.
و بالاخره این نکته را هم باید در نظر گرفت که هر چند پیشرفتهای فنی در مورد توافق ماه نوامبر ژنو ظاهرا سریع است، شاید تهران امیدی ندارد به این که به این زودیها بتواند صدور نفتش را در شرایط عادی از سر بگیرد، و راه گریز را در همین قراردادهای پایاپای میبیند.
از لحاظ صرفاً اقتصادی، روسیه در ازای دریافت نفت چه کالاهایی را میتواند به ایران تحویل بدهد؟
تردیدی نیست که ایران مجبور است نفتش را ارزانتر از قیمت جهانی به روسیه بفروشد، تا صدور مجدد این نفت برای روسیه سودآور باشد.
این معامله به صورت پایاپای انجام میگیرد، به این معنی که ایران مجبور خواهد بود پول نفت صادراتی خودش را تنها و تنها در بازار روسیه خرج کند.
روسیه دارای اقتصاد عجیبی است، چون از یک طرف در صنایع نظامی و فضایی پیشرفتهای مهمی دارد، ولی از طرف دیگر در بقیه عرصهها چیز دندانگیری برای عرضه کردن ندارد و عملا با صدور نفت و گاز زندگی میکند. به بیان دیگر بافت اقتصادی روسیه به کشورهای واپسمانده شباهت فراوان دارد، و دستگاههای تولیدی این کشور از صدور کالاهای مصرفی و تجهیزات و تکنولوژی مناسب محرومند.
روسیه هم مثل ایران با رانت برآمده از نفت و گاز زندگی میکند و این قرار داد «نفت در برابر کالا» هم، اگر امضا بشود، بر صدور کالاهای محدودی از سوی روسیه تکیه خواهد کرد، با سطحی پایینتر از آنچه در ایران تولید میشود. در مورد کالاهایی که روسیه میتواند در ازای نفت دریافتی به ایران تحویل بدهد، آنچه سریع به ذهن میرسد، اسلحه و شیر سویا و گندم است. البته روسیه نفت ایران را در بازارهای جهانی میفروشد و در ازای آن دلار و یورو میگیرد.
ولی در عوض ایران میتواند صادرات نفتیاش را بالا ببرد...
اگر خبر رویترز راست باشد و توافق مورد نظر امضا بشود، ایران میتواند صادرات نفتیاش را از حدود یک میلیون بشکه در روز به یک میلیون و پانصد هزار بشکه در روز برساند. در واقع روسیه تبدیل به یک حلقه واسطه بین ایران و بازارهای جهانی نفت در شرایط تحریم خواهد شد.
این نکته را هم باید اضافه کرد که روسیه همیشه از انزوای ایران سود برده و نفعش در این است که نفت و گاز ایران در شرایط عادی به بازارهای جهانی نرسد. روسیه، همراه با عربستان سعودی و امارت متحده عربی، از این که روزی یخهای موجود در روابط ایران و غرب آب بشوند، وحشت دارد.
برخوردار شدن از روابط ویژه با ایران، یکی از مهمترین دستاوردهای ولادیمیر پوتین در سیاست خارجی است و قرارداد احتمالی هم که رویترز از آن صحبت میکند، اگر تحقق یابد، این روابط ویژه را تحکیم میکند.
ولی در عمل، به سود روسیه است که منابع گازی ایران (که بر پایه آمار بریتیش پترولیوم در رده اول جهان قرار دارد) به بازارهای صادراتی راه نیابد و با گاز روسیه، که یکی از پایههای قدرت «پوتینیسم» است، رقابت نکند. به علاوه طی یک سال گذشته، در مورد نفت هم مسکو از تحریم ایران سود فراوان برد. مثلا وقتی چین واردات نفتش را از ایران کم کرد، سهم روسیه را در وارداتش افزایش داد.
کوتاه سخن آنکه روسیه هم به سهم خودش یکی از ویژهخواران یا دلالان یا کاسبان تحریم ایران بوده و هست و از این راه به نان و نوا رسیدهاست. به این زودیها هم حاضر نیست از سر سفره ایران بلند شود. امیدش هم در درجه اول به جیرهخواران یا دلالان تحریم در درون جمهوری اسلامی است.
در این خصوص نظر فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس، را جویا شدهایم:
Your browser doesn’t support HTML5
فریدون خاوند: خبر منتشر شده از سوی رویترز هنوز از سوی منابع رسمی در تهران و مسکو تایید نشده و به همین سبب باید آن را با احتیاط زیاد تلقی کرد، به خصوص از این نظر که چنین توافقی میتواند ابعاد مهمی داشته باشد هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقتصادی.
رویترز مینویسد که قرار است ایران در ازای دریافت کالاها و تجهیزات روزانه پانصد هزار بشکه نفت به روسیه صادر کند. به بیان دیگر بعد از برقراری تجارت پایاپای بین جمهوری اسلامی با هند، چین، ترکیه و بعضی دیگر از کشورها، ایران (البته اگر گزارش رویتر درست باشد) به سوی یک قرارداد «نفت در برابر کالا» با روسیه پیش میرود، ولی با ابعاد مهم، چون ارزش قرارداد به گفته همان خبرگزاری معادل هیجده میلیارد دلار در سال خواهد بود.
در مورد این قرارداد احتمالی، میشود سریع بر چند احتمال تاکید کرد:
نکته اول این که روسیه در کنار عربستان سعودی یکی از دو تولیدکننده اول نفت در دنیا است و نفت ایران را نه برای مصرف داخلی، بلکه برای صدور مجدد به بازارهای جهانی میخرد، شاید به منظور تاکید بر اتحادش با جمهوری اسلامی.
طبعاً روسیه که خود صادرکننده نفت است، به نفت ایران احتیاج ندارد و تنها نقش واسطه یا دلال را ایفا میکند و، با استفاده از فرصت، علقههای تازهتری را با تهران برقرار میکند.
از طرف دیگر بعضی از کانونهای قدرت در جمهوری اسلامی هم احتمالاً فکر میکنند که از این بازار تازه نفتی در روسیه میتوانند به عنوان وسیلهای برای اعمال فشار در مذاکرات با غرب استفاده کنند، شاید هم با ارسال این پیام که هرگونه تاخیر در برداشت تحریمهای غرب به خصوص در عرصه نفت، میتواند به نفوذ بیشتر مسکو در سیاستهای داخلی و روابط بینالمللی ایران منجر بشود.
و بالاخره این نکته را هم باید در نظر گرفت که هر چند پیشرفتهای فنی در مورد توافق ماه نوامبر ژنو ظاهرا سریع است، شاید تهران امیدی ندارد به این که به این زودیها بتواند صدور نفتش را در شرایط عادی از سر بگیرد، و راه گریز را در همین قراردادهای پایاپای میبیند.
از لحاظ صرفاً اقتصادی، روسیه در ازای دریافت نفت چه کالاهایی را میتواند به ایران تحویل بدهد؟
تردیدی نیست که ایران مجبور است نفتش را ارزانتر از قیمت جهانی به روسیه بفروشد، تا صدور مجدد این نفت برای روسیه سودآور باشد.
این معامله به صورت پایاپای انجام میگیرد، به این معنی که ایران مجبور خواهد بود پول نفت صادراتی خودش را تنها و تنها در بازار روسیه خرج کند.
روسیه دارای اقتصاد عجیبی است، چون از یک طرف در صنایع نظامی و فضایی پیشرفتهای مهمی دارد، ولی از طرف دیگر در بقیه عرصهها چیز دندانگیری برای عرضه کردن ندارد و عملا با صدور نفت و گاز زندگی میکند. به بیان دیگر بافت اقتصادی روسیه به کشورهای واپسمانده شباهت فراوان دارد، و دستگاههای تولیدی این کشور از صدور کالاهای مصرفی و تجهیزات و تکنولوژی مناسب محرومند.
روسیه هم مثل ایران با رانت برآمده از نفت و گاز زندگی میکند و این قرار داد «نفت در برابر کالا» هم، اگر امضا بشود، بر صدور کالاهای محدودی از سوی روسیه تکیه خواهد کرد، با سطحی پایینتر از آنچه در ایران تولید میشود. در مورد کالاهایی که روسیه میتواند در ازای نفت دریافتی به ایران تحویل بدهد، آنچه سریع به ذهن میرسد، اسلحه و شیر سویا و گندم است. البته روسیه نفت ایران را در بازارهای جهانی میفروشد و در ازای آن دلار و یورو میگیرد.
ولی در عوض ایران میتواند صادرات نفتیاش را بالا ببرد...
اگر خبر رویترز راست باشد و توافق مورد نظر امضا بشود، ایران میتواند صادرات نفتیاش را از حدود یک میلیون بشکه در روز به یک میلیون و پانصد هزار بشکه در روز برساند. در واقع روسیه تبدیل به یک حلقه واسطه بین ایران و بازارهای جهانی نفت در شرایط تحریم خواهد شد.
این نکته را هم باید اضافه کرد که روسیه همیشه از انزوای ایران سود برده و نفعش در این است که نفت و گاز ایران در شرایط عادی به بازارهای جهانی نرسد. روسیه، همراه با عربستان سعودی و امارت متحده عربی، از این که روزی یخهای موجود در روابط ایران و غرب آب بشوند، وحشت دارد.
برخوردار شدن از روابط ویژه با ایران، یکی از مهمترین دستاوردهای ولادیمیر پوتین در سیاست خارجی است و قرارداد احتمالی هم که رویترز از آن صحبت میکند، اگر تحقق یابد، این روابط ویژه را تحکیم میکند.
ولی در عمل، به سود روسیه است که منابع گازی ایران (که بر پایه آمار بریتیش پترولیوم در رده اول جهان قرار دارد) به بازارهای صادراتی راه نیابد و با گاز روسیه، که یکی از پایههای قدرت «پوتینیسم» است، رقابت نکند. به علاوه طی یک سال گذشته، در مورد نفت هم مسکو از تحریم ایران سود فراوان برد. مثلا وقتی چین واردات نفتش را از ایران کم کرد، سهم روسیه را در وارداتش افزایش داد.
کوتاه سخن آنکه روسیه هم به سهم خودش یکی از ویژهخواران یا دلالان یا کاسبان تحریم ایران بوده و هست و از این راه به نان و نوا رسیدهاست. به این زودیها هم حاضر نیست از سر سفره ایران بلند شود. امیدش هم در درجه اول به جیرهخواران یا دلالان تحریم در درون جمهوری اسلامی است.