آیین گرامیداشت پنجاهمین سالگرد تولد سیروس قایقران از برجستهترین فوتبالیستهای تاریخ ایران در زادگاهش، منطقه کلویر بندر انزلی برگزار شد. بانی این مراسم هواداران تیم ملوان انزلی بودند.
در جمع بازیکنانی که هرگز پیراهن پرسپولیس و استقلال تهران را به تن نکردهاند، قایقران را میتوان محبوبترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران دانست. مردی که پس از مرگش نام او از روی سکوی تماشاگران، لقب بازیکنان محبوب گیلان مثل پژمان نوری شد. هواداران پرسپولیس نیز مازیار زارع را با عنوان «مازیار قایقران» تشویق میکنند.
همهساله همایشی نیز به نام او برگزار میشود که تاکنون پژمان نوری دو بار موفق شده تندیس قایقران را دریافت کند. هواداران ملوان با الهام از ورزشگاه سن سیرو در میلان، به ورزشگاه تختی انزلی لقب «سن سیروس» را دادهاند.
سیروس قایقران در روز اول بهمن ۱۳۴۰ در بندرانزلی متولد شد. در صد بازی برای تیم ملی فوتبال ایران به میدان رفت که ۴۳ بازیاش رسمی بود. در ۲۱ بازی کاپیتان تیم ملی بود و چهارده گل ملی نیز در کارنامه دارد. یکی از این گلها از جمله مهمترین گلهای تاریخ فوتبال ایران است که سال ۱۹۹۰ در مرحله نیمهنهایی بازیهای آسیایی پکن و مقابل کره جنوبی به ثمر رسید.
شهرت و محبوبیت قایقران اما نه صرفاً به خاطر افتخارات ملی بلکه برای اخلاقِ زبانزد این ستاره محجوب است.
او در سالهای ۶۹ و ۱۳۶۵ که لیگ سراسری باشگاهها در ایران برگزار نمیشد، نقش مؤثری در قهرمانی ملوان در جام حذفی فوتبال ایران و حضور این باشگاه گیلانی در جام باشگاههای آسیا داشت. در همان دهه وقتی لیگ قدس برگزار شد که رقابتهای سراسری بین استانها بود، پیراهن تیم گیلان را پوشید و در چهارمین دوره در سال ۶۷، پس از تهران الف نایب قهرمان شدند.
او در رقابتهای مقدماتی المپیک ۱۹۸۸ نیز که ایران با تصمیم فیفا از میزبانی محروم شد، یکی از بازیکنان تیم ملی ایران بود.
در روز هجدهم فروردین ۷۷ در حالی که همراه فرزند، همسر و برادر همسرش از بندر انزلی عازم تهران بود، حوالی امامزاده هاشم در اثر سانحه رانندگی همراه با فرزند خردسالش راستین، چشم از جهان فروبست.
آقای آسیا، بچه زمین خاکی کلویر
سنین کودکی قایقران در دهه ۴۰ با بازی در زمینهای خاکی کلویر سپری شد. اولین بارقههای استعداد او در تیم منتخب آموزشگاههای بندر انزلی نمایان شد.
سال ۱۳۵۶ در سن ۱۶ سالگی موفق شد به عنوان بهترین بازیکن تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان بدرخشد.
از بداقبالی او دوران شکوفاییاش مصادف شد با سالهای آغازین پس از انقلاب که ساختار اجرایی ورزش ایران، وضعیتی رقتبار داشت. نابسامانیهایی که با آغاز جنگ، دو چندان شد.
به باور کارشناسان فوتبال، سیروس مانند برخی دیگر از همنسلان نخبهاش اگر دو دهه دیرتر به دنیا میآمد حضور در تیمهای معتبر اروپایی را نیز تجربه میکرد. قایقران در بیست و سه سالگی به تیم ملی دعوت شد. در جام ملتهای ۱۹۸۸ در قطر، تیم ملی ایران با هدایت پرویز دهداری که تیم ملی را نونوار کرده بود، روی سکوی سوم ایستاد، سیروس قایقران کاپیتان آن تیم بود.
قایقران مدتی هم عضو باشگاه استقلال بندر انزلی بود و بعد از قهرمانی ایران در بازیهای آسیایی پکن به الاتحاد قطر پیوست. سپس به ملوان بازگشت و این تیم را قهرمان جام حذفی ایران کرد. گلهای زیبای قایقران با پیراهن ملوان به خیبر خرمآباد (تیمی که پرسپولیس را حذف کرده بود) در جام حذفی ۶۵ و به پرسپولیس در جام حذفی ۶۹ از جمله مهمترین گلهای دوران فعالیت باشگاهی اوست.
اولین بازی تیم ملیاش را سال ۶۳ مقابل یوگسلاوی برگزار کرد و آخرین بازی ملی او سال ۷۲ مقابل بوسنی و هرزگوین بود. زیباترین گل زدهاش با پیراهن تیم ملی، مقابل دینامو درسدن آلمان شرقی در سال ۶۴ به ثمر رسید.
قایقران در سال ۷۲ به عنوان بازیکن و سپس سرمربی در کشاورز تهران فعالیت کرد. سال ۷۴ گفته میشد که ناکامی مقابل استقلال، پایان فعالیت قایقران در کشاورز خواهد بود اما این تیم با گل کوروش برمک مقابل آبیپوشان به تساوی رسید.
او سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست. در دو سال آخر زندگیاش بارها ابراز تمایل کرد تا به ملوان برگردد اما این واپسین آرزویش محقق نشد و این قوی سپید خزری، دیده از جهان فروبست.
احمدرضا عابدزاده که در طول این سیزده سال هرگز در مراسم سالگرد درگذشت قایقران غایب نبوده درباره او میگوید: طی سالهای حضور قایقران در تیم ملی، رفتار حرفهای و منش پهلوانی او مثالزدنی بود. فوتبالیستهای اندکی هستند که همیشه با تمام وجود برای تیم ملی و باشگاه خود بازی میکنند.
مجتبی محرمی نزدیکترین دوست ورزشی سیروس قایقران هم درباره خبر درگذشت او گفتهاست: تازه از قطر آمده بودم که سیروس به من زنگ زد. گفت برای انجام کاری به تهران میآیم و میخواهم تو را هم ببینم. سیروس هر وقت به تهران میآمد با هم بودیم. قرار شب را با سیروس گذاشتم اما آن شب هرگز نرسید و ظهر، خبر مرگ رفیقم را به من دادند.
اولین روز سیروس در ملوان
بهمن صالحنیا سرمربی پیشین ملوان میگوید؛ یکی از روزهای قبل از انقلاب، جوانی لاغراندام و سبزه آمده بود سر تمرین. محمدرضا مرادی و نصرت ایراندوست که نوجوانان و جوانان ملوان را تمرین میدادند گفتند بهمن خان این پسر را میشناسی؟ او سیروس قایقران پسر آقا پرویز، کارمند تربیت بدنی خودمان است.
با انتخاب آقای پرویز دهداری به عنوان سرمربی تیم ملی که با نظر میرحسین موسوی نخستوزیر وقت صورت گرفت، بهمن صالحنیا نیز دستیار دهداری شد. صالحنیا میگوید در مسافرتهای ورزشی که با قایقران به چین، آلمان شرقی، نپال، بنگلادش و تایلند داشت، سیروس نمونه یک ورزشکار کامل بود. طوری که سرانجام، پرویز دهداری خودش بازوبند کاپیتانی را به دست او بست.
پس از بازگشت او از الاتحاد قطر، با پیگیری مرحوم جمشید طلاکار سیروس مجدداً به ملوان بازگشت.
در سفر به کانتون چین، فیلمبرداران چینی از حرکات قایقران تصویر برمیداشتند. صالحنیا میگوید از مترجم ایرانی آقای شین علت این کار را پرسیدم، گفت میخواهیم در کلاسهای آموزشی خودمان از این فیلم استفاده کنیم. زیرا سیروس بازیکنی استثنایی با تکنیکی کمنظیر است.
صالحنیا درباره تمایل قایقران در سال آخر زندگیاش برای بازگشت به ملوان میگوید: آن دوران من و عباس رجبیه فرد، ملوان را هدایت میکردیم و قایقران هم در تیم کشاورز بود. تا این که من به اتفاق محمد احمدزاده به مس کرمان رفتیم. سیروس هم به تیم مسعود بندرعباس رفت اما اظهار دلتنگی میکرد و میل داشت به انزلی بازگردد. علی تهرانی دوست مشترک ما به دفعات از علاقه سیروس برای پیوستن به ملوان میگفت. اما آن سانحه وحشتناک رخ داد و سیروس و انزلی برای همیشه از هم جدا شدند.
در جمع بازیکنانی که هرگز پیراهن پرسپولیس و استقلال تهران را به تن نکردهاند، قایقران را میتوان محبوبترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران دانست. مردی که پس از مرگش نام او از روی سکوی تماشاگران، لقب بازیکنان محبوب گیلان مثل پژمان نوری شد. هواداران پرسپولیس نیز مازیار زارع را با عنوان «مازیار قایقران» تشویق میکنند.
همهساله همایشی نیز به نام او برگزار میشود که تاکنون پژمان نوری دو بار موفق شده تندیس قایقران را دریافت کند. هواداران ملوان با الهام از ورزشگاه سن سیرو در میلان، به ورزشگاه تختی انزلی لقب «سن سیروس» را دادهاند.
سیروس قایقران در روز اول بهمن ۱۳۴۰ در بندرانزلی متولد شد. در صد بازی برای تیم ملی فوتبال ایران به میدان رفت که ۴۳ بازیاش رسمی بود. در ۲۱ بازی کاپیتان تیم ملی بود و چهارده گل ملی نیز در کارنامه دارد. یکی از این گلها از جمله مهمترین گلهای تاریخ فوتبال ایران است که سال ۱۹۹۰ در مرحله نیمهنهایی بازیهای آسیایی پکن و مقابل کره جنوبی به ثمر رسید.
شهرت و محبوبیت قایقران اما نه صرفاً به خاطر افتخارات ملی بلکه برای اخلاقِ زبانزد این ستاره محجوب است.
او در سالهای ۶۹ و ۱۳۶۵ که لیگ سراسری باشگاهها در ایران برگزار نمیشد، نقش مؤثری در قهرمانی ملوان در جام حذفی فوتبال ایران و حضور این باشگاه گیلانی در جام باشگاههای آسیا داشت. در همان دهه وقتی لیگ قدس برگزار شد که رقابتهای سراسری بین استانها بود، پیراهن تیم گیلان را پوشید و در چهارمین دوره در سال ۶۷، پس از تهران الف نایب قهرمان شدند.
او در رقابتهای مقدماتی المپیک ۱۹۸۸ نیز که ایران با تصمیم فیفا از میزبانی محروم شد، یکی از بازیکنان تیم ملی ایران بود.
در روز هجدهم فروردین ۷۷ در حالی که همراه فرزند، همسر و برادر همسرش از بندر انزلی عازم تهران بود، حوالی امامزاده هاشم در اثر سانحه رانندگی همراه با فرزند خردسالش راستین، چشم از جهان فروبست.
آقای آسیا، بچه زمین خاکی کلویر
سنین کودکی قایقران در دهه ۴۰ با بازی در زمینهای خاکی کلویر سپری شد. اولین بارقههای استعداد او در تیم منتخب آموزشگاههای بندر انزلی نمایان شد.
سال ۱۳۵۶ در سن ۱۶ سالگی موفق شد به عنوان بهترین بازیکن تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان بدرخشد.
از بداقبالی او دوران شکوفاییاش مصادف شد با سالهای آغازین پس از انقلاب که ساختار اجرایی ورزش ایران، وضعیتی رقتبار داشت. نابسامانیهایی که با آغاز جنگ، دو چندان شد.
به باور کارشناسان فوتبال، سیروس مانند برخی دیگر از همنسلان نخبهاش اگر دو دهه دیرتر به دنیا میآمد حضور در تیمهای معتبر اروپایی را نیز تجربه میکرد. قایقران در بیست و سه سالگی به تیم ملی دعوت شد. در جام ملتهای ۱۹۸۸ در قطر، تیم ملی ایران با هدایت پرویز دهداری که تیم ملی را نونوار کرده بود، روی سکوی سوم ایستاد، سیروس قایقران کاپیتان آن تیم بود.
قایقران مدتی هم عضو باشگاه استقلال بندر انزلی بود و بعد از قهرمانی ایران در بازیهای آسیایی پکن به الاتحاد قطر پیوست. سپس به ملوان بازگشت و این تیم را قهرمان جام حذفی ایران کرد. گلهای زیبای قایقران با پیراهن ملوان به خیبر خرمآباد (تیمی که پرسپولیس را حذف کرده بود) در جام حذفی ۶۵ و به پرسپولیس در جام حذفی ۶۹ از جمله مهمترین گلهای دوران فعالیت باشگاهی اوست.
اولین بازی تیم ملیاش را سال ۶۳ مقابل یوگسلاوی برگزار کرد و آخرین بازی ملی او سال ۷۲ مقابل بوسنی و هرزگوین بود. زیباترین گل زدهاش با پیراهن تیم ملی، مقابل دینامو درسدن آلمان شرقی در سال ۶۴ به ثمر رسید.
قایقران در سال ۷۲ به عنوان بازیکن و سپس سرمربی در کشاورز تهران فعالیت کرد. سال ۷۴ گفته میشد که ناکامی مقابل استقلال، پایان فعالیت قایقران در کشاورز خواهد بود اما این تیم با گل کوروش برمک مقابل آبیپوشان به تساوی رسید.
او سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست. در دو سال آخر زندگیاش بارها ابراز تمایل کرد تا به ملوان برگردد اما این واپسین آرزویش محقق نشد و این قوی سپید خزری، دیده از جهان فروبست.
احمدرضا عابدزاده که در طول این سیزده سال هرگز در مراسم سالگرد درگذشت قایقران غایب نبوده درباره او میگوید: طی سالهای حضور قایقران در تیم ملی، رفتار حرفهای و منش پهلوانی او مثالزدنی بود. فوتبالیستهای اندکی هستند که همیشه با تمام وجود برای تیم ملی و باشگاه خود بازی میکنند.
مجتبی محرمی نزدیکترین دوست ورزشی سیروس قایقران هم درباره خبر درگذشت او گفتهاست: تازه از قطر آمده بودم که سیروس به من زنگ زد. گفت برای انجام کاری به تهران میآیم و میخواهم تو را هم ببینم. سیروس هر وقت به تهران میآمد با هم بودیم. قرار شب را با سیروس گذاشتم اما آن شب هرگز نرسید و ظهر، خبر مرگ رفیقم را به من دادند.
اولین روز سیروس در ملوان
بهمن صالحنیا سرمربی پیشین ملوان میگوید؛ یکی از روزهای قبل از انقلاب، جوانی لاغراندام و سبزه آمده بود سر تمرین. محمدرضا مرادی و نصرت ایراندوست که نوجوانان و جوانان ملوان را تمرین میدادند گفتند بهمن خان این پسر را میشناسی؟ او سیروس قایقران پسر آقا پرویز، کارمند تربیت بدنی خودمان است.
با انتخاب آقای پرویز دهداری به عنوان سرمربی تیم ملی که با نظر میرحسین موسوی نخستوزیر وقت صورت گرفت، بهمن صالحنیا نیز دستیار دهداری شد. صالحنیا میگوید در مسافرتهای ورزشی که با قایقران به چین، آلمان شرقی، نپال، بنگلادش و تایلند داشت، سیروس نمونه یک ورزشکار کامل بود. طوری که سرانجام، پرویز دهداری خودش بازوبند کاپیتانی را به دست او بست.
پس از بازگشت او از الاتحاد قطر، با پیگیری مرحوم جمشید طلاکار سیروس مجدداً به ملوان بازگشت.
در سفر به کانتون چین، فیلمبرداران چینی از حرکات قایقران تصویر برمیداشتند. صالحنیا میگوید از مترجم ایرانی آقای شین علت این کار را پرسیدم، گفت میخواهیم در کلاسهای آموزشی خودمان از این فیلم استفاده کنیم. زیرا سیروس بازیکنی استثنایی با تکنیکی کمنظیر است.
صالحنیا درباره تمایل قایقران در سال آخر زندگیاش برای بازگشت به ملوان میگوید: آن دوران من و عباس رجبیه فرد، ملوان را هدایت میکردیم و قایقران هم در تیم کشاورز بود. تا این که من به اتفاق محمد احمدزاده به مس کرمان رفتیم. سیروس هم به تیم مسعود بندرعباس رفت اما اظهار دلتنگی میکرد و میل داشت به انزلی بازگردد. علی تهرانی دوست مشترک ما به دفعات از علاقه سیروس برای پیوستن به ملوان میگفت. اما آن سانحه وحشتناک رخ داد و سیروس و انزلی برای همیشه از هم جدا شدند.