روزنامه آمریکایی «واشینگتن پست» روز دوشنبه، پنجم مارس، مطلبی را به قلم «میت رامنی»، نامزد پست ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوریخواه، منتشر کرده که در آن نوشتار، این رقیب باراک اوباما به تبیین موضع خود در قبال مسئله هستهای ایران و راهکارش برای برخورد با جمهوری اسلامی پرداختهاست.
برگردان فارسی نوشته «میت رامنی» را در ادامه خواهید خواند:
چهارم نوامبر ۱۹۷۹، دهها دیپلمات آمریکایی در تهران توسط انقلابیون اسلامگرای ایرانی گروگان گرفته شدند و ۴۴۴ روز در اسارت ماندند و در همان حال جیمی کارتر، رئیس جمهوری بیخیال آمریکا، در کاخ سفید زانوی غم در بغل گرفته بود. سال بعد که رونالد ریگان در برابر کارتر نامزد شده بود، به ایرانیها به وضوح فهماند که در صورت ادامه رفتارشان بهای بسیار سنگینی را خواهند پرداخت. روز ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱، همان ساعتی که ریگان در حال انجام مراسم سوگند ریاست جمهوری بود، ایران گروگانها را آزاد کرد. ایرانیها به خوبی میدانستند که ریگان بر خلاف جیمی کارتر در عملی کردن سخنانش جدی است.
امروز آمریکا و جهان به شکلی غریب با شرایطی مشابه مواجه هستند؛ با این تفاوت که این بار خطر بزرگتری در کمین است. همان تندروهای اسلامی که دیپلماتهای ما را گروگان گرفته بودند هم اکنون وارد مسابقه ساخت بمب هستهای شدهاند. باراک اوباما، بیخیالترین رئیس جمهوری آمریکا از زمان کارتر، این مسئله را ناپذیرفتنی توصیف کرده، اما سخنان او با سیاستی کارساز همراه نیست. در همان حالی که باراک اوباما در کاخ سفید زانوی غم در بغل گرفته، ایرانیها در حال پیشرفت سریع به سوی ساخت مخربترین سلاحهای تاریخ جهان هستند.
به هیچ وجه نمیتوان با بی تفاوتی از کنار این مهم عبور کرد. سه دهه است که آیتاللههای حاکم بر ایران از تروریسم در سراسر جهان حمایت کردهاند. اگر تنها یک درس از حملات ۱۱ سپتامبر گرفته باشیم این است که تروریسم در عصر اتمی امکاناتی دهشتناک را در بر داشته، آنچنان که توانایی ایجاد هراس را در مقیاسهایی بسیار بزرگ دارد.
از اینها گذشته، رهبران ایران به صراحت اعلام کردهاند که خواهان نابودی کشور اسرائیل هستند. اگر وسیله نیل به این هدف غیر انسانی را به دست آورند، خاورمیانه یکشبه به انبار باروت تبدیل خواهد شد. پیامدهای این وضعیت برای اسرائیل، برای دیگر همپیمانان ما و برای نیروهای خودِ ما در منطقه تصورناپذیر خواهد بود.
ایالات متحده نمیتواند به ایران اجازه دهد به جنگافزار هستهای دست یابد. اما تحت رهبری اوباما، این همان راهی است که در آن گام برمیداریم.
اگر من رئیس جمهور شوم، آمریکا را به سمت و سوی متفاوتی خواهم برد.
سرفصلهای کلی سیاست خارجی من همان سیاستهای رونالد ریگان خواهد بود: یعنی، «صلح از طریق اعمال قدرت.» مانند ریگان، من نیز برنامهای فراگیر برای بازسازی توان آمریکا و تجهیز سربازانمان به سلاحهای مورد نیازشان برای پیروزی در نبرد، ارائه دادهام. با افزایش میزان سالیانه کشتیسازی نیروی دریایی از ۹ به ۱۵، در نظر دارم در این حیطه نیز جایگاهمان را احیا کنم تا نیروی دریاییمان در دریاهای آزاد قدرتی بلامنازع باشد. مانند ریگان، که از طریق طرح دفاعی راهبردی خود کوشید از ایالات متحده در برابر جنگافزارهای شوروی دفاع کند، من نیز با حمایت از سامانههای پدافند موشک بالستیک اطمینان حاصل خواهم کرد که موشکهای ایران و کره شمالی تهدیدی برای ما یا همپیمانانمان به شمار نمیآیند.
به ویژه درباره ایران، تمامی تدابیر لازم را برای مقابله با رژیم شریر آیتاللهها اتخاذ خواهم کرد. تا زمانی که ایران برنامه هستهای خود را متوقف نکند، با همکاری دیگر کشورها و در صورت لزوم به تنهایی و به شکل یکجانبه تحریمها را پیوسته تشدید خواهم کرد. در سخنان خود به دفاع از دموکراسی در ایران خواهم پرداخت و از معترضان ایرانی که برای به دست آوردن آزادیشان میجنگند حمایت خواهم کرد. نشان خواهم داد که تعهد آمریکا در قبال امنیت و بقای اسرائیل مطلق است. با انجام نخستین سفر رسمی خارجی خود در مقام رئیس جمهور به اورشلیم [بیتالمقدس] میزان تعهدمان نسبت به اسرائیل را به جهانیان نشان خواهم داد.
و اما از همه این موارد مهمتر، برای ترغیب آیتاللهها به توقف جاهطلبیهای هستهایشان، دیپلماسی خود را با گزینهای نظامی تحکیم خواهم کرد. تنها در چنین حالتی است که حاکمان ایران درک خواهند کرد که فرجام این راه نه به بمب هستهای بلکه به ویرانه ختم میشود و، در آن صورت، بخت واقعی حل و فصل مسائل از طریق پیمانی صلحآمیز وجود خواهد داشت.
برنامه من از سرگیری حضور منظم و همزمان گروههای ناو هواپیمابر در مناطق مدیترانه شرقی و خلیج فارس را در بر خواهد داشت. همچنین افزایش کمکهای نظامی به اسرائیل و بهبود هماهنگی با همپیمانانمان در منطقه نیز بخش دیگری از برنامه من به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده خواهد بود.
بیشتر از این بضاعت دست روی دست گذاشتن را نداریم، و مطمئناً نمیتوانیم به مدت چهارسال دیگر با دولت اوباما صبر پیشه کنیم. تا آن موقع دیگر خیلی دیر خواهد شد. اگر ایرانیها به بمب دسترسی یابند پیامدهای آن همانقدر غیر قابل کنترل خواهد بود که وحشتناک.
برنامه سیاست خارجی من برای تغییر این فاجعه سادهاست: یا آیتاللهها پیام را میگیرند، یا درس بسیار دردناکی درباره معنای عزم آمریکا خواهند آموخت.
برگردان فارسی نوشته «میت رامنی» را در ادامه خواهید خواند:
چهارم نوامبر ۱۹۷۹، دهها دیپلمات آمریکایی در تهران توسط انقلابیون اسلامگرای ایرانی گروگان گرفته شدند و ۴۴۴ روز در اسارت ماندند و در همان حال جیمی کارتر، رئیس جمهوری بیخیال آمریکا، در کاخ سفید زانوی غم در بغل گرفته بود. سال بعد که رونالد ریگان در برابر کارتر نامزد شده بود، به ایرانیها به وضوح فهماند که در صورت ادامه رفتارشان بهای بسیار سنگینی را خواهند پرداخت. روز ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱، همان ساعتی که ریگان در حال انجام مراسم سوگند ریاست جمهوری بود، ایران گروگانها را آزاد کرد. ایرانیها به خوبی میدانستند که ریگان بر خلاف جیمی کارتر در عملی کردن سخنانش جدی است.
امروز آمریکا و جهان به شکلی غریب با شرایطی مشابه مواجه هستند؛ با این تفاوت که این بار خطر بزرگتری در کمین است. همان تندروهای اسلامی که دیپلماتهای ما را گروگان گرفته بودند هم اکنون وارد مسابقه ساخت بمب هستهای شدهاند. باراک اوباما، بیخیالترین رئیس جمهوری آمریکا از زمان کارتر، این مسئله را ناپذیرفتنی توصیف کرده، اما سخنان او با سیاستی کارساز همراه نیست. در همان حالی که باراک اوباما در کاخ سفید زانوی غم در بغل گرفته، ایرانیها در حال پیشرفت سریع به سوی ساخت مخربترین سلاحهای تاریخ جهان هستند.
به هیچ وجه نمیتوان با بی تفاوتی از کنار این مهم عبور کرد. سه دهه است که آیتاللههای حاکم بر ایران از تروریسم در سراسر جهان حمایت کردهاند. اگر تنها یک درس از حملات ۱۱ سپتامبر گرفته باشیم این است که تروریسم در عصر اتمی امکاناتی دهشتناک را در بر داشته، آنچنان که توانایی ایجاد هراس را در مقیاسهایی بسیار بزرگ دارد.
از اینها گذشته، رهبران ایران به صراحت اعلام کردهاند که خواهان نابودی کشور اسرائیل هستند. اگر وسیله نیل به این هدف غیر انسانی را به دست آورند، خاورمیانه یکشبه به انبار باروت تبدیل خواهد شد. پیامدهای این وضعیت برای اسرائیل، برای دیگر همپیمانان ما و برای نیروهای خودِ ما در منطقه تصورناپذیر خواهد بود.
ایالات متحده نمیتواند به ایران اجازه دهد به جنگافزار هستهای دست یابد. اما تحت رهبری اوباما، این همان راهی است که در آن گام برمیداریم.
اگر من رئیس جمهور شوم، آمریکا را به سمت و سوی متفاوتی خواهم برد.
سرفصلهای کلی سیاست خارجی من همان سیاستهای رونالد ریگان خواهد بود: یعنی، «صلح از طریق اعمال قدرت.» مانند ریگان، من نیز برنامهای فراگیر برای بازسازی توان آمریکا و تجهیز سربازانمان به سلاحهای مورد نیازشان برای پیروزی در نبرد، ارائه دادهام. با افزایش میزان سالیانه کشتیسازی نیروی دریایی از ۹ به ۱۵، در نظر دارم در این حیطه نیز جایگاهمان را احیا کنم تا نیروی دریاییمان در دریاهای آزاد قدرتی بلامنازع باشد. مانند ریگان، که از طریق طرح دفاعی راهبردی خود کوشید از ایالات متحده در برابر جنگافزارهای شوروی دفاع کند، من نیز با حمایت از سامانههای پدافند موشک بالستیک اطمینان حاصل خواهم کرد که موشکهای ایران و کره شمالی تهدیدی برای ما یا همپیمانانمان به شمار نمیآیند.
به ویژه درباره ایران، تمامی تدابیر لازم را برای مقابله با رژیم شریر آیتاللهها اتخاذ خواهم کرد. تا زمانی که ایران برنامه هستهای خود را متوقف نکند، با همکاری دیگر کشورها و در صورت لزوم به تنهایی و به شکل یکجانبه تحریمها را پیوسته تشدید خواهم کرد. در سخنان خود به دفاع از دموکراسی در ایران خواهم پرداخت و از معترضان ایرانی که برای به دست آوردن آزادیشان میجنگند حمایت خواهم کرد. نشان خواهم داد که تعهد آمریکا در قبال امنیت و بقای اسرائیل مطلق است. با انجام نخستین سفر رسمی خارجی خود در مقام رئیس جمهور به اورشلیم [بیتالمقدس] میزان تعهدمان نسبت به اسرائیل را به جهانیان نشان خواهم داد.
و اما از همه این موارد مهمتر، برای ترغیب آیتاللهها به توقف جاهطلبیهای هستهایشان، دیپلماسی خود را با گزینهای نظامی تحکیم خواهم کرد. تنها در چنین حالتی است که حاکمان ایران درک خواهند کرد که فرجام این راه نه به بمب هستهای بلکه به ویرانه ختم میشود و، در آن صورت، بخت واقعی حل و فصل مسائل از طریق پیمانی صلحآمیز وجود خواهد داشت.
برنامه من از سرگیری حضور منظم و همزمان گروههای ناو هواپیمابر در مناطق مدیترانه شرقی و خلیج فارس را در بر خواهد داشت. همچنین افزایش کمکهای نظامی به اسرائیل و بهبود هماهنگی با همپیمانانمان در منطقه نیز بخش دیگری از برنامه من به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده خواهد بود.
بیشتر از این بضاعت دست روی دست گذاشتن را نداریم، و مطمئناً نمیتوانیم به مدت چهارسال دیگر با دولت اوباما صبر پیشه کنیم. تا آن موقع دیگر خیلی دیر خواهد شد. اگر ایرانیها به بمب دسترسی یابند پیامدهای آن همانقدر غیر قابل کنترل خواهد بود که وحشتناک.
برنامه سیاست خارجی من برای تغییر این فاجعه سادهاست: یا آیتاللهها پیام را میگیرند، یا درس بسیار دردناکی درباره معنای عزم آمریکا خواهند آموخت.