بیش از ۱۰۰ تن از روزنامهنگاران رسانههای داخل و خارج از ایران در نامهای به بازداشت حسن فتحی، روزنامهنگار مستقل، اعتراض کردند و خواستار آزادی او شدند.
حسن فتحی روز یکشنبه ۲۲ آبانماه، به اتهام «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» بازداشت شد.
بازداشت آقای فتحی یک روز پس از آن صورت گرفت که وی با شبکه تلویزیونی فارسیزبان بیبیسی درباره انفجاری در پادگان سپاه پاسداران در ملارد کرج گفتوگو کرده بود.
حنیف مزروعی، روزنامهنگار در بلژیک و از امضاکنندگان این نامه، در گفتوگو با رادیو فردا درباره این نامه میگوید:
با توجه به این که حدود دو ماه از دستگیری آقای فتحی میگذرد و تا امروز دستگاه قضایی و مقامهای امنیتی چیزی در مورد اتهامات او اعلام نکردهاند جز مصاحبه با رسانههای خارج از کشور، بنابراین روزنامهنگاران داخل و خارج در یک همبستگی با هم نامهای را امضا کردند و در آن خواستار رسیدگی به وضعیت آقای فتحی و آزادی فوری او شدند.
این گام بسیار مهمی بود که دوستان روزنامهنگار برداشتند تا به صورت حرفهای از یک همکارشان که در بند است دفاع کنند.
بازداشت آقای فتحی به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی صورت گرفتهاست. به نظر شما اطلاعرسانی درباره یک رویداد باید چنین اتهامی در پی داشته باشد؟
من فکر میکنم حاکمیت باکاری که درباره آقای فتحی انجام داده بیشتر دنبال این است که روزنامهنگارانی که در داخل فعالیت میکنند و در امر اطلاعرسانی نقش دارند را بترساند و از این که درمورد اتفاقات داخل ایران با رسانههای خارج از ایران صحبت یا اطلاعرسانی کنند برحذر دارد.
اگر روند را قبل از این هم بررسی کنیم، میبینیم تهدیدهایی از سوی حاکمیت برای عدم گفتوگو و مصاحبه و هرگونه همکاری با رسانههای خارج از کشور انجام شده بود و دستگیری آقای فتحی را هم میتوان در همین راستا نگاه کرد.
بیشتر حاکمیت دنبال این است کاری کند تا روزنامهنگاران از مصاحبه و همکاری با رسانههای فارسیزبان خارج از کشور بپرهیزند و اطلاعرسانی با این رسانهها دچار اختلال شود.
به نظر شما چنین تلاشی از سوی حکومت میتواند موفقیتآمیز باشد؟
این روشها شاید فقط در کوتاهمدت جوابهای آنی بدهد اما در درازمدت جواب نمیدهد. این روشها در گذشته هم تکرار شده و جواب ندادهاست.
من فکر میکنم این هم یکی از همان بازیهای سوختهای است که حکومت میخواهد برای چند ماه انجام دهد و بعد متوجه میشود این رفتارها در دنیای امروز نه جواب میدهد و نه منطقی است و فقط باعث میشود آبرو و حیثیت خود حکومت بیشتر ریخته شود.
حسن فتحی روز یکشنبه ۲۲ آبانماه، به اتهام «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» بازداشت شد.
بازداشت آقای فتحی یک روز پس از آن صورت گرفت که وی با شبکه تلویزیونی فارسیزبان بیبیسی درباره انفجاری در پادگان سپاه پاسداران در ملارد کرج گفتوگو کرده بود.
حنیف مزروعی، روزنامهنگار در بلژیک و از امضاکنندگان این نامه، در گفتوگو با رادیو فردا درباره این نامه میگوید:
Your browser doesn’t support HTML5
با توجه به این که حدود دو ماه از دستگیری آقای فتحی میگذرد و تا امروز دستگاه قضایی و مقامهای امنیتی چیزی در مورد اتهامات او اعلام نکردهاند جز مصاحبه با رسانههای خارج از کشور، بنابراین روزنامهنگاران داخل و خارج در یک همبستگی با هم نامهای را امضا کردند و در آن خواستار رسیدگی به وضعیت آقای فتحی و آزادی فوری او شدند.
این گام بسیار مهمی بود که دوستان روزنامهنگار برداشتند تا به صورت حرفهای از یک همکارشان که در بند است دفاع کنند.
بازداشت آقای فتحی به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی صورت گرفتهاست. به نظر شما اطلاعرسانی درباره یک رویداد باید چنین اتهامی در پی داشته باشد؟
من فکر میکنم حاکمیت باکاری که درباره آقای فتحی انجام داده بیشتر دنبال این است که روزنامهنگارانی که در داخل فعالیت میکنند و در امر اطلاعرسانی نقش دارند را بترساند و از این که درمورد اتفاقات داخل ایران با رسانههای خارج از ایران صحبت یا اطلاعرسانی کنند برحذر دارد.
اگر روند را قبل از این هم بررسی کنیم، میبینیم تهدیدهایی از سوی حاکمیت برای عدم گفتوگو و مصاحبه و هرگونه همکاری با رسانههای خارج از کشور انجام شده بود و دستگیری آقای فتحی را هم میتوان در همین راستا نگاه کرد.
بیشتر حاکمیت دنبال این است کاری کند تا روزنامهنگاران از مصاحبه و همکاری با رسانههای فارسیزبان خارج از کشور بپرهیزند و اطلاعرسانی با این رسانهها دچار اختلال شود.
به نظر شما چنین تلاشی از سوی حکومت میتواند موفقیتآمیز باشد؟
این روشها شاید فقط در کوتاهمدت جوابهای آنی بدهد اما در درازمدت جواب نمیدهد. این روشها در گذشته هم تکرار شده و جواب ندادهاست.
من فکر میکنم این هم یکی از همان بازیهای سوختهای است که حکومت میخواهد برای چند ماه انجام دهد و بعد متوجه میشود این رفتارها در دنیای امروز نه جواب میدهد و نه منطقی است و فقط باعث میشود آبرو و حیثیت خود حکومت بیشتر ریخته شود.