شصت سال پیش روز ۱۶ آذر روز دانشجو نامیده شد. روزی که سه دانشجو در تظاهرات اعتراضی کشته شدند.
تظاهرات اعتراضی دانشجویان از روز ۱۴ آذر سال ۱۳۳۲ در اعتراض به ورود کاردار سفارت انگلیس به تهران آغاز شد. سفر او به تهران ۴ ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد روی داد. یک روز بعد یعنی ۱۵ آذرماه، تظاهرات اعتراضی به خارج از دانشگاه تهران کشیده شد.
روز شانزدهم آذر درگیریهایی بین سربازان و دانشجویان روی داد که به کشته شدن مصطفی بزرگنیا، عضو کمیته مرکزی سازمان جوانان حزب توده ایران، مهدی شریعترضوی از کادرهای سازمان جوانان حزب توده ایران و احمد قندچی از طرفداران جبهه ملی انجامید.
از آن پس شانزدهم آذر در ایران روز دانشجو نام گرفت. اما جنبش دانشجویی ایران شصت سال پس از روز ۱۶ آذر سال ۳۲ در کجا ایستاده و از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی، چه تغییراتی در فضای دانشگاهها صورت گرفته؟
این پرسشی است که در برنامه دیدگاههای این هفته با سه مهمان مطرح کردهایم. عباس حکیمزاده، دبیر سیاسی سابق دفتر تحکیم وحدت، امیرحسین اعتمادی، سخنگوی دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال و احسان منصوری، عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر.
با آقای حکیمزاده شروع کنیم. الان ۶۰ سال از ۱۶ آذر میگذرد. شما فکر میکنید که وضعیت جنبش دانشجویی بعد از ۶۰ سال به چه صورت است؟
عباس حکیمزاده: سخن در مورد جنبش دانشجویی از ۶۰ سال پیش تا الان بحث مفصلی میطلبد. ولی خب همیشه جنبش دانشجویی در حال تکمیل شدن و پختهتر شدن بوده. از زمانی که دانشگاهها در ایران تشکیل شده تا همین امروز که تقریبا ۶۰ سال میگذرد. ما در طول این دوره جنبش دانشجویی داشتیم در ایران و در دانشگاهها.
نسل اول میبینیم که در فضای ملی شدن صنعت نفت شکل گرفت و رنگ و بوی آن دوران را داشت. یک شکل ضد استعماری ملیگرایانه داشت. نسل بعدش که بعد از انقلاب ۵۷ میشود گفت تقریبا نسل ایدئولوژیکی بود که دنبال به کرسی نشاندن آرمانهایش بود. آن آرمانها و ایدئولوژیها نشأتگرفته از ایدئولوژی چپ، ایدئولوژی اسلامی و همچنین یک حالت ناسیونالیسم هم داشت ولی با مفاهیمی مثل دموکراسی و حقوق بشر و این جور مسائل خیلی هنوز آشنا نبود.
به تدریج که جلو میرود و به دهه ۷۰ میرسیم خب جنبش دانشجویی کم کم به این مفاهیم پی میبرد. با این مفاهیم آشنا میشود. در دهه ۷۰ هنوز در جنبش دانشجویی دغدغه دین را میبینیم ولی دین مداراگرتر شده و به دنبال مفاهیمی مثل دموکراسی و حقوق بشر میگردد. دور روشنفکرهایی مثل روشنفکران دینی بیشتر میگردد و آرمانهایش را بر این مبنا تنظیم میکند. در دهه ۸۰ خب دهه پرتلاطمی بود با توجه به اتفاقاتی که افتاد. اول دهه هشتاد را در نظر بگیریم که زمان روی کار بودن دولت اصلاحطلبان بود و بعدش هم آقای احمدینژاد آمد و بعد هم اتفاقات سال ۸۸. این دهه خب جنبش دانشجویی از قدرت فاصله گرفت و به منتقد دولت اصلاحات تبدیل شد و بعدش به دانشگاهها بیشتر برگشت و سعی کرد که از قدرت فاصله بگیرد و جایگاه مدنی بیشتر پیدا کند تا فعال سیاسی. در دوره احمدینژاد مقاومت را در دوره سرکوب تجربه کرد و بعدش هم جنبش سبز به وجود آمد و به جنبش همگانی مردم پیوست.
الان توی دهه ۹۰ ما بعد از یک دوره سرکوب و یک دوره که همه اتفاقات زیر لایه سکوت رفته میبینیم دوباره فعالان دانشجویی و جنبش دانشجویی سر بر میآورد که با نسل قبلی به خاطر آن سرکوب شدیدی که وجود داشت که تا حدی گسست پیدا کرده و تجربه جدیدی را دارد ارائه میکند که دهه ۹۰ نگاه انتقادی نسبت به گذشته و حال خودش دارد و از ایجاد هزینههای حساب نشده و بیهوده تا حد زیادی پرهیز دارد و امید دارد به تغییرات استراتژی که درعین حال که آرمانهایش را حفظ کرده همان آرمانهایی که دانشجویان از دهه ۷۰ داشتند مثل دموکراسیخواهی، بحث حقوق بشر، استقلالطلبی و به این صورت این آرمانها را هم درعین حال دارد با یک گفتمان جدید و استراتژی جدید دنبال میکند.
آقای منصوری، همین سؤال را میخواهم از شما بپرسم. شما فکر میکنید ۶۰ سال بعد از ۱۶ آذر جنبش دانشجویی در کجا ایستاده؟
احسان منصوری: من فکر میکنم که آقای حکیمزاده اشاره کامل و خوبی کردند. بخشی که فکر میکنم جای تاکید بیشتری دارد که البته این بخش را هم در واقع اشاره کردند تغییری است که جنبش دانشجویی بعد از انقلاب کرده و بعد از دوره اصلاحات شاید در تمام این ادوار ما بخش آرمانگرایی را در جنبش دانشجویی خیلی پررنگ میدیدیم. همیشه حتی در سالهای دوره اولیه دوره اصلاحات ولی در حال حاضر به نظر میرسد که یک مقدار دانشجویان حاضر در دانشگاهها تا حدی فاصله گرفتهاند. یک مقدار بیشتر به سمت فضای عملگرایانه حرکت میکنند. به سمت رفتارهای عملگرایانه حرکت میکنند. یک مقدار شاید رفتارشان به خاطر بررسی هزینه و فایده فعالیتهای دانشجویی تغییر کرده. این البته برآوردی است که میتوانیم از چیزی که در همین مدت کوتاه بعد از انتخابات اخیر از فعالیتهایی که جدیدا در دانشگاه دارد سر بر میآورد داشته باشیم.
ولی همانطور که این بخش را هم اشاره کردند گسستی که در ۴ سال گذشته و زیر فشار سرکوب فوقالعاده شدیدی که از سال ۸۸ و بعد از انتخابات ۸۸ اعمال شد در دانشگاه هم به شدت این موضوع ادامه داشت و حتی با ۴ سال قبلش با ۴ سال قبل دوره آقای احمدینژاد قابل مقایسه نبود یک گسستی در فعالیتهای دانشجویی در این سالها ایجاد شده و شاید خیلی ساده نباشد از حالا پیشبینی کردن مولفههایی را که رفتار جنبش دانشجویی را شکل میدهد. باید منتظر بود و دید که فعالیتها در فضای جدید به چه شکل صورت میپذیرد و چه ظرف جدیدی و شکل جدیدی فعالیتهای دانشجویی در آینده به خودشان میگیرند. ولی فکر میکنم حالا عمدهترین تحولی که نسبت به آن فعالیتی که از ۶۰ سال پیش از ۱۶ آذر شروع شد و در همه ادوار بعدی دیده شده همین تفاوت در عملگرا بودن دانشجویان امروز نسبت به نسلهای پیشین خودش را دانست.
آقای اعتمادی، فکر میکنید که جنبش دانشجویی ۶۰ سال بعد از ۱۶ آذر چقدر در تحقق آرمانهایش موفق بوده؟
امیرحسین اعتمادی: من فکر میکنم در طول این ۶ دهه چه آن زمانی که ملیگرایی تفکر غالب بود و چه چندین دههای که تفکر چپ در جنبش دانشجویی غالب بود و چه از دهه ۸۰ که مطالبات دموکراسی و حقوق بشر و ارزشهای لیبرال در جنبش دانشجویی غالب شد جنبش دانشجویی یک ویژگی مشترک داشت و آن هم آرمانخواهیاش بود. در شرایط فعلی به نظر میرسد که جنبش دانشجویی اگر بشود اسم جنبش را روی آن بگذاریم، از آن آرمانخواهی فاصله گرفته و به نظر میرسد که برخلاف سالهای قبل دیگر آن نقش جنبش پیشرو را در جامعه بازی نمیکند. یعنی به عنوان یک بخش هزینههایی که در این سالها به جنبش دانشجویی شده... احضارها، بازداشتها، اخراج از دانشگاهها... جنبش دانشجویی را به اینجا رسانده که از این هزینه دادنهای زیاد پرهیز کند و سعی کند به عنوان بخشی از جامعه جلوتر از کل جامعه نباشند و همراه با باقی جنبشهای اجتماعی در ایران حرکت کند.
من فکر میکنم که مطالبات جنبش دانشجویی به ویژه در دهه ۸۰، اوایل دهه ۸۰ دولت اصلاحات فاصله گرفت و سعی کرد به عنوان منتقد اصلاحطلبی به معنی حکومتیاش فعالیت کند در جنبش سبز نمود خوب پیدا کرد. یعنی دو کاندیدای مخالف دولت در سال ۸۸ در اینکه مطالبات جنبش دانشجویی را پاسخ بدهند وارد رقابت با هم شده بودند به ویژه در کمپین آقای کروبی ما میدیدیم که چقدر مطالبات جنبش دانشجویی و خواست دموکراسی و خواست آزادی، خواست حقوق بشر پررنگ بوده. برای همین بالطبع ستاد آقای موسوی هم در رقابتی که با آقای کروبی داشت به تدریج پررنگتر شد. منتها فکر میکنم ما انتخابات ۹۲ یک خطی به عنوان خط جداکننده بکشیم و تحولی که بعد از خرداد ۸۸ افتاد در سال ۹۲ به نظر میرسد یک بازگشتی به گذشته و سالهای ۷۶ تا ۸۰ داریم میبینیم. یعنی جنبش دانشجویی دوباره برگشته به این که حامی دولت باشد و مطالبات خودش را از طریق دولت مستقر پیگیری کند و سعی نکند از دولتی که حمایت کرده و با حمایت خودش بر سر کار آمده جلو بزند. من فکر میکنم که این تحول که بعد از ۹۲ به وجود آمده این است و همانطور که قبل تر گفتم از آن آرمانخواهی فاصله گرفته.
آقای حکیمزاده، دولتی که سر کار آمده، دولت آقای روحانی چه تغییراتی داشته با دولت آقای احمدینژاد؟ در این مدت آیا اصلا تغییراتی صورت گرفته و این تغییرات قابل دید هست؟
عباس حکیمزاده: تغییرات... بله صورت گرفته. ولی سرعت تغییرات کند است. ولی خب به عنوان مثال میشود گفت آن فضای به شدت امنیتی از دانشگاهها برچیده شده و یک مقداری دست دانشجوها برای فعالیت کردن، فعالیتهای غیررسمی بازتر شده و برخوردهای چکشی و مداوم یک کمی سایهاش از روی دانشگاهها برداشته شده. نه به صورت کامل. ما الان میبینیم که مثلا دانشجوها که به صورت غیررسمی در دانشگاهها جلسه برگزار میکنند یا توی پارکها جلسه برگزار میکنند تقریبا فضا تا حدی دارد میرود به سمت مشابه آن چه که ما در دوره اول آقای احمدینژاد داشتیم. یعنی خب فضای رسمی را از دانشجوها داشتند میگرفتند و تشکلهای رسمی را غیرقانونی اعلام میکردند. اما تحمل فعالیت دانشجوها در فضای غیررسمی هنوز میشد. برخوردها خیلی شدید نبود که بعد از سال ۸۸ به بعد خیلی برخوردها شدیدتر شد. تقریبا فضا دارد به آن سمت میرود. ولی خب از این بیشتر اتفاق خاص دیگری نیفتاده. یک روندی شروع شده برای بازگشت دانشجویان ستارهدار و اخراج شده و استادان به زور بازنشست شده به دانشگاهها که تا حدی تعدادی از دانشجویان و استادان برگشتهاند ولی هنوز این روند کامل نشده.
آقای اعتمادی، بیش از ۱۰۰ روز از ریاست جمهوری حسن روحانی میگذرد. در این مدت عملکرد آقای روحانی را نسبت به دانشجویان و دانشگاه چطور ارزیابی میکنید؟ آیا اصلا عملکرد مثبتی به نظر شما داشتند؟
امیرحسین اعتمادی: به نظر میرسد که آقای روحانی و دولتش تمایل دارد که آن جو امنیتی که در این ۸ سال و بیشتر در ۴ سال گذشته بر دانشگاهها حاکم شده را بشکند. ولی این تمایل داشتن یک بحث است و اینکه توانایی داشته باشند بحث دیگری است.
انتخابهایی که در وزارت علوم شده در این سه ماه انتخابهای مثبتی است. یعنی چه آن دورهای که آقای توفیقی سرپرستی را داشتند و چه الان که آقای فرجی دانا آمدند به نظر من در این شرایط موجود و به نسبت دورهای که ما در آن قرار داریم انتخابهای مثبتی هستند.
منتها در همین سه ماه که سال تحصیلی شروع شده ما دیدیم که تنها از چندین دانشگاهی که رؤسایش کسانی هستند که امنیتی هستند و اصولا امنیتی شدن فضای دانشگاهها از طریق آنها انجام میشود هنوز تغییری در این رؤسای انتصابی دانشگاهها که زمان دولت احمدینژاد بر سر کار آمدند و مورد تایید رهبر جمهوری اسلامی هم هستند نمیبینیم در دانشگاهها. دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه خواجه نصیر و حتی دانشگاه پلیتکنیک همچنان همان افراد بر سر کار هستند و همان فضا به نظر میرسد که حاکم است.
یعنی شما یک مورد در دانشگاه پلی تکنیک دیدید که دانشجوها به طور خودجوش جشن مرخصی گرفتند برای مجید توکلی و بعدش دیدیم که عدهای احضار شدند، چندین نشریه دانشجویی دوباره توقیف شد. خبری داشتیم که دو تا نشریه دانشجویی در دانشگاه چمران اهواز توقیف شدند. در دانشگاه علم و صنعت چندین دانشجو را به بهانههای اخلاقی و نوع پوشش در خوابگاه و نوع رفتار در خوابگاه به کمیتههای انضباطی احضار کردند. یعنی آن تمایلی که آقای روحانی دارد اگر برسرش ایستادگی نکند و اگر آقای فرج دانا که راس وزارت علوم هستند محکم نایستد برای تغییر این رؤسای دانشگاههایی که همچنان بر سر کار هستند، به نظرم این به شکست میانجامد. آن تحولی که جامعه دانشجویی با انتخاب آقای روحانی و حمایت از آن انتظارش را میکشد ایجاد نمیشود. من میخواهم تاکید کنم که برگزاری جلسات، برگزاری نشستهای دانشجویی میدانیم که در دوره آقای احمدینژاد هم انجام میشد. یعنی حتی در اوج جنبش سبز که فضا به شدت امنیتی شده بود در اخبار یادتان هست که میزگرد بزگرار میشد، مناظره برگزار میشد در دانشگاهها. دانشجویان میرفتند اعتراض میکردند. منتها مساله این است که بعدش چه اتفاقی بیافتد. یعنی آیا این آزادی برای دانشجویان هست که راحت اعتراض کنند، راحت بتوانند نقد کنند و بعدش به فعالیت دانشجویی و یا ادامه تحصیلشان در دانشگاه ادامه دهند. من فکر میکنم حالا زود است برای قضاوت ولی روند همانطور که آقای حکیمزاده گفتند خیلی کند است و آن چنان امیدوارکننده نیست.
آقای منصوری، سؤال بعدی از شماست. از بعد از روی کار آمدن آقای روحانی تعدادی از استادان بازنشسته و اخراج شده به دانشگاهها برگشتند. تعدادی از دانشجویان ستارهدار به دانشگاهها برگشتند و توانستند به تحصیلشان ادامه دهند. شما فکر میکنید اینها میتواند نشانه مثبتی باشد برای بازشدن فضای دانشگاهها؟
احسان منصوری: من فکر میکنم که نشانههای مثبتی هست. همین که داریم میگوییم در مورد بازگشت این دانشجوها. اما مثبت بودن را باید ببینیم به چه نسبتی؟ یعنی انتظارها چیست و اتفاقاتی که افتاده به نسبت آن انتظارات مثبت است یا به نسبت آن فضایی که بوده. اگر ملاک قضاوت را دوره آقای احمدینژاد قرار دهیم، بله قطعا مثبت است و فضا بازتر است و اتفاقات خیلی خوبی دارد در دانشگاهها میافتد. اگر که ملاک قضاوت را انتظارات ما لااقل به عنوان فعالان دانشجویی سابق بگذاریم که خب همچنان فاصله دارد همانطور که دوستان هم اشاره کردند. حتی به نسبت دوره آقای خاتمی اگر که ما فرض کنیم که دستور کار آقای روحانی و دولت ایشان در حوزه دانشگاه مشابه دستور کاری است که اصلاحطلبان داشتند به دلیل این که لااقل کاندیداهای وزارت علوم کاندیداهای اصلاحطلبی بودند و در حال حاضر در وزارت علوم هم مشاور وزیر علوم از مجموعه اصلاحطلب هستند تا مجموعههایی که به شخص آقای روحانی نزدیکتر است... اگر دستور کار همان باشد که خب هنوز هم با آن فضا فاصله خیلی زیادی دارد. البته باید به این تاکید کنم که واقعا فرصتی که از شروع سال بوده فرصت مناسبی نیست برای این که بررسی شود کارنامه یک دولت. اما جهتگیری را لااقل میشود سنجید و بررسی کرد. به نظر میرسد که جهتگیری دولت آقای روحانی جهتگیری محافظهکارانهای باشد در شروع کارشان.
به دلیل اینکه مثلا در مورد دانشجویان ستارهدار ما موارد زیادی داشتیم از دانشجویانی که ستارهدار بودند و محروم بودند در این مدت از تحصیل ولی الان برگشتهاند به دانشگاه وهمین جا هم ثبت نام کردند و وارد دانشگاه شدند. اما مواردی هم بودند از دوستانی که بازداشت بودند در دولت آقای احمدینژاد و بعد دعوت شدند به وزارت علوم و رفتند و کارشان را پیگیری کردند. اما بعد از اینکه انتظاراتی در مجلس شکل گرفت در مورد بازگشت دانشجویان ستاره دار، خب وزارت علوم دارد احتیاط به خرج میدهد و کند عمل میکند در این زمینه. و حتی پیشنهاد دادند که مثلا بعضی از بچههایی که سابقاً بازداشت بودند به جای اینکه الان برگردند به دانشگاه بروند دوباره کنکور بدهند و بعد وارد دانشگاه شوند. یا حتی در مورد رؤسای دانشگاهها که آقای اعتمادی گفتند، رؤسایی هستند که مثلا رییس دانشگاه امیرکبیر که خب سابقه کم نظیری دارند در بین روسای دانشگاهها در سرکوب فعالیت دانشجویی، پروندهسازی و رفتارهایی که نظیر نداشت در سالهای قبل از آن. اما چنین رئیسی در دانشگاه همچنان باقی مانده و چیزی که الان شنیده میشود این است که وزارت علوم احتیاط میکند در برخوردهایش و سعی میکند که حساسیت ایجاد نکند با برخوردهایی که انجام میدهد یا تغییری که در مدیریت انجام میدهد. که مجلس تحت فشار نباشد. به نظر میرسد که این رفتار محافظهکارانه دولت آقای روحانی فعلا شاید دردسرساز نباشد به خاطر اینکه همه این را با دوره آقای احمدینژاد مقایسه میکنند. اما اگر به همین شکل بخواهد پیش برود به هر حال انتظارات از واقعیت موجود جلو میزند و بعد از یک مدتی منجر به نارضایتی از دانشگاهها میشود. و حتی میشود تنشی را بین جنبش دانشجویی و وزارت علوم شاهد بود. اما جهتگیری به هرحال به نسبت دوره قبل مثبتتر است.
آقای حکیمزاده، همانطور که آقای منصوری هم اشاره کردند به آقای فرجی دانا و فشارهایی که ممکن است وجود داشته باشد اخیرا هم دیدیم که مجلس گفته که از توضیحات آقای فرجی دانا در مورد دانشجویان ستارهدار قانع نشده و اصولا این حرفها در رسانهها قابل طرح نیست. شما فکر میکنید که با توجه به این فشارهایی که از سوی مجلس یا گروههای تندرو وجود دارد، آیا واقعا ممکن است که ارادهای برای بازتر شدن فضای دانشگاهها وجود داشته باش، مثلا از طرف وزیر علوم ولی فشارهای دیگری وجود داشته باشد که مانع از این بشود؟ یا اصولا این اراده را شما در وزیر علوم یا دولت آقای روحانی نمیبینید؟
عباس حکیمزاده: همین اراده وجود دارد و هم آن فشارها. یعنی اراده برای بازتر کردن فضا در دولت و وزارت علوم دیده میشود. توی همین مدت هم آن فشارهایی که اشاره کردم و بقیه دوستان آقای منصوری و آقای اعتمادی اشاره کردند که تا حدی برداشته شده... خب این نشاندهنده عزم دولت است برای اینکه یک مقداری از شدت فشارها کم کند. ولی هم در مقابل خواست این تغییرات از طرف مقابل، از طرف نیروهای راست سنتی و هسته اصلی قدرت مقاومت شدیدی وجود دارد که این تغییرات صورت نگیرد و یا هرچه کم دامنهتر باشد و هم از این طرف میبینیم که دولت هم خیلی قصد این که بخواهد به این مساله درگیر شود و درگیری ایجاد کند و آن تغییراتی را که مد نظرش خودش هست به کرسی بنشاند، این قصد وجود ندارد که بخواهد حداقل در این ایام درگیری ایجاد کند.
به همین خاطر ما میبینیم که از آن طرف در مقابل هر گامی که دولت برمیدارد برای بازتر کردن این فضا و بهتر کردن شرایطی که در دولتهای احمدینژاد ایجاد شده بود یک مقاومت سنگینی مشاهده میشود از طرف مقابل. خب این انتظار به صورت عمومی وجود داشت که بعد از روی کار آمدن دولت بحث تغییر روسای دانشگاهها خیلی سریعتر انجام بشود یا بحث استاندارها همینطور. ولی شما میبینید که در همه حوزهها دولت یک مقدار با احتیاط زیادی پیش میرود و همین قضیه طرف مقابل مجال میبیند که در مقابل هر تغییر کوچکی از خودش مقاومت نشان دهد و سعی کند که جلوی این تغییرات را بگیرد.
در مورد نقش دولت و وزیر علوم صحبت کردید. به عنوان جمعبندی میخواهم از هر سه میهمان برنامه خواهش کنم که به طور خلاصه درباره این که جنبش دانشجویی چه آیندهای دارد و چه کار باید بکند توضیح بدهید. آقای حکیمزاده شما شروع کنید.
عباس حکیمزاده: من فکر میکنم که در حال حاضر تمرکز عمده فعالان دانشجویی بازپسگیری تشکلهای دانشجویی است که در این مدت تعطیل شدند و خب فعالان دانشجویی همه تلاششان را میکنند که بتوانند به آن فضای رسمی برگردند. فشارها و مقاومتهایی هم وجود دارد و از آن طرف هم دولت روحانی خیلی در این زمینه تصمیمش را نگرفته که هنوز چه کار میخواهد بکند دقیقا ولی سیگنالهای مثبتی را فرستاده در این زمینه. تلاش عمدهای برای این قضیه دارد در حال حاضر صورت میگیرد و بعد از جنبش سبز همه چیز زیر لایه سکوت فرورفته بود و الان کم کم دارد در میآید. در این مدت چه گروههای دانشجویی مختلف در دانشگاهها فعال بودند. از نیروهای نزدیک به اصلاحطلبان و نیروهایی که چه در زمان جنبش سبز فعال شدند، آن نیروهایی که به انجمنهای اسلامی دفتر تحکیم بیشتر نزدیک بودند، نیروهای چپ، فعالان مختلف... اینها یک مجموعه در دانشگاهها تشکیل دادند که همه خواهان فعالیت رسمی و خب امکاناتی هستند که حقشان است از آن امکانات استفاده کنند. خب یک مقداری از توان انرژی جنبش دانشجویی من فکر میکنم در حال حاضر دارد صرف این میشود که همین نیروها بتوانند با همدیگر به یک تعامل مشترک و موثر برسند. در زمان سرکوبهای شدید که بعد از جنبش سبز داشتیم یک مقداری جنبشی دانشجویی را دچار خلاء گفتمانی یا خلاء استراتژیک کرده بود. همچنان این خلاء دیده میشود. ولی در حال پرشدن است. یعنی فعالان جید جنبش دانشجویی در حال خلق یک گفتمان جدید و استراتژیهای متناسب با آن گفتمان هستند. وضعیت باید یک مقدار ادامه پیدا کند تا ببینیم سمتگیری و جهتگیریاش به چه سمتی خواهد رفت. توی این سالها تجربه جنبش دانشجویی اضافه شده. و از تجربیات گذشته دارد استفاده میکند و با رویکرد جدیدی به این مساله رسیدهاند. باید ادامه پیدا کند تا ما بتوانیم بعدا قضاوت کنیم. الان فکر میکنم که زود است که بتوانیم قضاوت کنیم که جنبش دانشجویی به کدام سمت میرود.
آقای اعتمادی، شما فکر میکنید آینده جنبش دانشجویی به چه صورت خواهد بود؟
امیرحسین اعتمادی: جنبش دانشجویی را که نمیشود یک جنبش یکدست توصیف کرد. یک بخش از جنبش دانشجویی را همانطورکه هر سه نفر گفتیم اصلا از آرمانخواهی فاصله گرفته و سعی میکند که به طور کامل از دولت حمایت کند که این به نظر من نگرانی من به عنوان یک فعال سابق دانشجویی از همین موضوع است. یعنی شما در همین روزهای اخیر آقای ظریف که میرود دانشگاه شعارهایی که درحمایت ایشان داده میشود شعارهای خوبی نیست که یک دانشجو که اصولا ذاتش باید دموکراسی خواه و آزادی طلب باشد مثلا بیاید از یک مقام دولتی به این شکل حمایت کند و حتی اجازه کوچکترین انتقادی را هم ندهد به کسانی که انتقادی دارند. یعنی آن قسمتی که من نگرانش هستم این است که دانشجویان ما حالا در عین حال که میخواهند معتدل باشند، عاقلانهتر رفتار کنند و میخواهند هزینه کمتری بدهند تبدیل شوند به یک حامی تام و تمام دولت و اجازه انتقاد ندهند. خطری هست مثل خطری که شما در دهه شصت اگر به انجمنهای اسلامی در آن زمان رجوع کنید میبینید که انجمنهای اسلامی به عنوان بازوی دولت عملا در انقلاب فرهنگی شرکت داشتند و صداهای مخالف را خفه میکردند.
این شبیهسازی من به این معنی نیست که آن اتفاق خواهد افتاد. ولی به هر حال میتواند نگرانکننده باشد برای طیف دیگری از جنبش دانشجویی که مطالبات بیشتری دارند و یا خواهان آزادی دانشجویان زندانی هستند. خواهان بازگشت همه دانشجویان محروم از تحصیل به دانشگاه هستند. موضوع رفع حصر آقایان موسوی و کروبی به نظر یک موضوع خیلی مهمی است که میتواند این دستهبندی بین جریانهای دانشجویی را بیشتر کند. یعنی به هر حال دو تا آدمی هستند که بالای هفتاد سال سنشان است و خواست آزادیشان به نظر من یک خواست فوری است. یعنی هر روز و هر هفته که اینها بیشتر در زندان بمانند برایشان ممکن است خطر جانی داشته باشد. یعنی سلامتشان را تهدید میکند.
من فکر میکنم که در ماههای آینده ما شاهد دستهبندی در جنبش دانشجویی در بین گروههایی که به تدریج در مقابل فشارهای که بر دولت هست و آقای روحانی و وزارت علوم از طرف آقای خامنهای هست که این تغییرات در فضای دانشگاه و فضای به طور کلی سیاسی داخل ایران اعمال نشود و این فشارها و این مقاومتی که از طرف آقای خامنهای و حامیانش صورت میگیرد باعث میشود که جنبش دانشجویی به نظر من دو دستگی درش ایجاد شود. گروهی که همچنان بایستند پشت دولت و گروهی که بخواهند از دولت فاصله بگیرند و خواستههایشان را دوباره پیگیری کنند.
آقای منصوری، شما آینده جنبش دانشجویی را چطور ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم که جنبش دانشجویی یا بدنه دانشگاه حداقل دچار یک نوع هیجان زدگی به نتایج انتخابات است و به هر حال با خوشبینی به اتفاقات نگاه میکند. دقیقا بازتاب فضایی است که در جامعه ایران وجود دارد. جامعه بسیار خوشبین است نسبت به دولت جدید. بسیار امیدوار است. به هر حال با توجه به خاطره ۸ سال گذشته که جامعه در حوزه اقتصادی دیده و دانشگاه در حوزه سرکوب فضای دانشجویی و تبدیل دانشگاه به محلی با فضای پادگانی... این است که خیلی از موضع منتقدانه یا معترضانه با دولت برخورد نکند و هر اتفاقی را که میافتد مثبت تعبیر کند. بنابراین این درصد فعالان دانشجویی من فکر میکنم لااقل در کوتاه مدت ما شاهدش خواهیم بود در ماههای پیش رو. اما بعد از آن همانطور که گفتم این مطالبات یواش یواش انباشته میشود و انتظار هست که به مطالبات رسیدگی شود. و همانطور که میشود از بعضی فعالان دانشگاهها دید این انتظار وجود دارد که تصور میکنند به زودی این تغییرات که انتظارش هست مثل آزادی دانشجویان زندانی، تغییر روسای دانشگاهها و بازتر شدن فضای دانشگاهها... همه اینها اتفاق بیافتد. اگر اتفاق بیافتد میشود گفت رابطه خوب دانشگاه و دولت همچنان ادامه پیدا میکند.
باید دید که در سالهای آینده چه اتفاقی میافتد. اما اگر که دولت نتواند به این مطالبات پاسخ بدهد به نظر میرسد که بیشتر شاهد فاصله گرفتن جنبش دانشجویی با بدنه دولت باشیم و همراهیاش با دولت آقای روحانی. من فکر میکنم که با توجه به جهتگیری که دولت دارد و افکار نسبتا محافظهکارانهای که دارد فکر میکنم که این اتفاق خواهد افتاد به زودی. و دانشجویان تا حدی از این فضای خوشبینی و مثبتنگری که امروز نسبت به تحولات دارند تا حدی فاصله خواهند گرفت. اما در مورد کلیت جنبش دانشجویی در سالهای آینده فکر میکنم که به زودی به آن فضایی که لااقل در مورد شبکههایش و سنتهایش و نوع فعالیتهایش در دانشگاهها باز خواهد گشت. فعالیتهایی مشاهده میشود اینروزها برای دوباره زنده کردن فضای دانشگاهها و امیدوارم در آیندهای نه چندان دور شاهد پویایی و فعالیت دانشگاه مثل سابق باشیم.
تظاهرات اعتراضی دانشجویان از روز ۱۴ آذر سال ۱۳۳۲ در اعتراض به ورود کاردار سفارت انگلیس به تهران آغاز شد. سفر او به تهران ۴ ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد روی داد. یک روز بعد یعنی ۱۵ آذرماه، تظاهرات اعتراضی به خارج از دانشگاه تهران کشیده شد.
روز شانزدهم آذر درگیریهایی بین سربازان و دانشجویان روی داد که به کشته شدن مصطفی بزرگنیا، عضو کمیته مرکزی سازمان جوانان حزب توده ایران، مهدی شریعترضوی از کادرهای سازمان جوانان حزب توده ایران و احمد قندچی از طرفداران جبهه ملی انجامید.
از آن پس شانزدهم آذر در ایران روز دانشجو نام گرفت. اما جنبش دانشجویی ایران شصت سال پس از روز ۱۶ آذر سال ۳۲ در کجا ایستاده و از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی، چه تغییراتی در فضای دانشگاهها صورت گرفته؟
این پرسشی است که در برنامه دیدگاههای این هفته با سه مهمان مطرح کردهایم. عباس حکیمزاده، دبیر سیاسی سابق دفتر تحکیم وحدت، امیرحسین اعتمادی، سخنگوی دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال و احسان منصوری، عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر.
Your browser doesn’t support HTML5
با آقای حکیمزاده شروع کنیم. الان ۶۰ سال از ۱۶ آذر میگذرد. شما فکر میکنید که وضعیت جنبش دانشجویی بعد از ۶۰ سال به چه صورت است؟
عباس حکیمزاده: سخن در مورد جنبش دانشجویی از ۶۰ سال پیش تا الان بحث مفصلی میطلبد. ولی خب همیشه جنبش دانشجویی در حال تکمیل شدن و پختهتر شدن بوده. از زمانی که دانشگاهها در ایران تشکیل شده تا همین امروز که تقریبا ۶۰ سال میگذرد. ما در طول این دوره جنبش دانشجویی داشتیم در ایران و در دانشگاهها.
نسل اول میبینیم که در فضای ملی شدن صنعت نفت شکل گرفت و رنگ و بوی آن دوران را داشت. یک شکل ضد استعماری ملیگرایانه داشت. نسل بعدش که بعد از انقلاب ۵۷ میشود گفت تقریبا نسل ایدئولوژیکی بود که دنبال به کرسی نشاندن آرمانهایش بود. آن آرمانها و ایدئولوژیها نشأتگرفته از ایدئولوژی چپ، ایدئولوژی اسلامی و همچنین یک حالت ناسیونالیسم هم داشت ولی با مفاهیمی مثل دموکراسی و حقوق بشر و این جور مسائل خیلی هنوز آشنا نبود.
جنبش دانشجویی الان تجربه جدیدی را دارد ارائه میکند که نگاه انتقادی نسبت به گذشته و حال خودش دارد و از ایجاد هزینههای حسابنشده و بیهوده تا حد زیادی پرهیز دارد.عباس حکیمزاده
الان توی دهه ۹۰ ما بعد از یک دوره سرکوب و یک دوره که همه اتفاقات زیر لایه سکوت رفته میبینیم دوباره فعالان دانشجویی و جنبش دانشجویی سر بر میآورد که با نسل قبلی به خاطر آن سرکوب شدیدی که وجود داشت که تا حدی گسست پیدا کرده و تجربه جدیدی را دارد ارائه میکند که دهه ۹۰ نگاه انتقادی نسبت به گذشته و حال خودش دارد و از ایجاد هزینههای حساب نشده و بیهوده تا حد زیادی پرهیز دارد و امید دارد به تغییرات استراتژی که درعین حال که آرمانهایش را حفظ کرده همان آرمانهایی که دانشجویان از دهه ۷۰ داشتند مثل دموکراسیخواهی، بحث حقوق بشر، استقلالطلبی و به این صورت این آرمانها را هم درعین حال دارد با یک گفتمان جدید و استراتژی جدید دنبال میکند.
آقای منصوری، همین سؤال را میخواهم از شما بپرسم. شما فکر میکنید ۶۰ سال بعد از ۱۶ آذر جنبش دانشجویی در کجا ایستاده؟
احسان منصوری: من فکر میکنم که آقای حکیمزاده اشاره کامل و خوبی کردند. بخشی که فکر میکنم جای تاکید بیشتری دارد که البته این بخش را هم در واقع اشاره کردند تغییری است که جنبش دانشجویی بعد از انقلاب کرده و بعد از دوره اصلاحات شاید در تمام این ادوار ما بخش آرمانگرایی را در جنبش دانشجویی خیلی پررنگ میدیدیم. همیشه حتی در سالهای دوره اولیه دوره اصلاحات ولی در حال حاضر به نظر میرسد که یک مقدار دانشجویان حاضر در دانشگاهها تا حدی فاصله گرفتهاند. یک مقدار بیشتر به سمت فضای عملگرایانه حرکت میکنند. به سمت رفتارهای عملگرایانه حرکت میکنند. یک مقدار شاید رفتارشان به خاطر بررسی هزینه و فایده فعالیتهای دانشجویی تغییر کرده. این البته برآوردی است که میتوانیم از چیزی که در همین مدت کوتاه بعد از انتخابات اخیر از فعالیتهایی که جدیدا در دانشگاه دارد سر بر میآورد داشته باشیم.
ولی همانطور که این بخش را هم اشاره کردند گسستی که در ۴ سال گذشته و زیر فشار سرکوب فوقالعاده شدیدی که از سال ۸۸ و بعد از انتخابات ۸۸ اعمال شد در دانشگاه هم به شدت این موضوع ادامه داشت و حتی با ۴ سال قبلش با ۴ سال قبل دوره آقای احمدینژاد قابل مقایسه نبود یک گسستی در فعالیتهای دانشجویی در این سالها ایجاد شده و شاید خیلی ساده نباشد از حالا پیشبینی کردن مولفههایی را که رفتار جنبش دانشجویی را شکل میدهد. باید منتظر بود و دید که فعالیتها در فضای جدید به چه شکل صورت میپذیرد و چه ظرف جدیدی و شکل جدیدی فعالیتهای دانشجویی در آینده به خودشان میگیرند. ولی فکر میکنم حالا عمدهترین تحولی که نسبت به آن فعالیتی که از ۶۰ سال پیش از ۱۶ آذر شروع شد و در همه ادوار بعدی دیده شده همین تفاوت در عملگرا بودن دانشجویان امروز نسبت به نسلهای پیشین خودش را دانست.
آقای اعتمادی، فکر میکنید که جنبش دانشجویی ۶۰ سال بعد از ۱۶ آذر چقدر در تحقق آرمانهایش موفق بوده؟
امیرحسین اعتمادی: من فکر میکنم در طول این ۶ دهه چه آن زمانی که ملیگرایی تفکر غالب بود و چه چندین دههای که تفکر چپ در جنبش دانشجویی غالب بود و چه از دهه ۸۰ که مطالبات دموکراسی و حقوق بشر و ارزشهای لیبرال در جنبش دانشجویی غالب شد جنبش دانشجویی یک ویژگی مشترک داشت و آن هم آرمانخواهیاش بود. در شرایط فعلی به نظر میرسد که جنبش دانشجویی اگر بشود اسم جنبش را روی آن بگذاریم، از آن آرمانخواهی فاصله گرفته و به نظر میرسد که برخلاف سالهای قبل دیگر آن نقش جنبش پیشرو را در جامعه بازی نمیکند. یعنی به عنوان یک بخش هزینههایی که در این سالها به جنبش دانشجویی شده... احضارها، بازداشتها، اخراج از دانشگاهها... جنبش دانشجویی را به اینجا رسانده که از این هزینه دادنهای زیاد پرهیز کند و سعی کند به عنوان بخشی از جامعه جلوتر از کل جامعه نباشند و همراه با باقی جنبشهای اجتماعی در ایران حرکت کند.
جنبش دانشجویی دوباره برگشته به این که حامی دولت باشد و مطالبات خودش را از طریق دولت مستقر پیگیری کند و سعی نکند از دولتی که حمایت کرده و با حمایت خودش بر سر کار آمده جلو بزند. من فکر میکنم که این تحول که بعد از ۹۲ به وجود آمده این است و همانطور که قبل تر گفتم از آن آرمانخواهی فاصله گرفته.امیرحسین اعتمادی
آقای حکیمزاده، دولتی که سر کار آمده، دولت آقای روحانی چه تغییراتی داشته با دولت آقای احمدینژاد؟ در این مدت آیا اصلا تغییراتی صورت گرفته و این تغییرات قابل دید هست؟
عباس حکیمزاده: تغییرات... بله صورت گرفته. ولی سرعت تغییرات کند است. ولی خب به عنوان مثال میشود گفت آن فضای به شدت امنیتی از دانشگاهها برچیده شده و یک مقداری دست دانشجوها برای فعالیت کردن، فعالیتهای غیررسمی بازتر شده و برخوردهای چکشی و مداوم یک کمی سایهاش از روی دانشگاهها برداشته شده. نه به صورت کامل. ما الان میبینیم که مثلا دانشجوها که به صورت غیررسمی در دانشگاهها جلسه برگزار میکنند یا توی پارکها جلسه برگزار میکنند تقریبا فضا تا حدی دارد میرود به سمت مشابه آن چه که ما در دوره اول آقای احمدینژاد داشتیم. یعنی خب فضای رسمی را از دانشجوها داشتند میگرفتند و تشکلهای رسمی را غیرقانونی اعلام میکردند. اما تحمل فعالیت دانشجوها در فضای غیررسمی هنوز میشد. برخوردها خیلی شدید نبود که بعد از سال ۸۸ به بعد خیلی برخوردها شدیدتر شد. تقریبا فضا دارد به آن سمت میرود. ولی خب از این بیشتر اتفاق خاص دیگری نیفتاده. یک روندی شروع شده برای بازگشت دانشجویان ستارهدار و اخراج شده و استادان به زور بازنشست شده به دانشگاهها که تا حدی تعدادی از دانشجویان و استادان برگشتهاند ولی هنوز این روند کامل نشده.
آقای اعتمادی، بیش از ۱۰۰ روز از ریاست جمهوری حسن روحانی میگذرد. در این مدت عملکرد آقای روحانی را نسبت به دانشجویان و دانشگاه چطور ارزیابی میکنید؟ آیا اصلا عملکرد مثبتی به نظر شما داشتند؟
امیرحسین اعتمادی: به نظر میرسد که آقای روحانی و دولتش تمایل دارد که آن جو امنیتی که در این ۸ سال و بیشتر در ۴ سال گذشته بر دانشگاهها حاکم شده را بشکند. ولی این تمایل داشتن یک بحث است و اینکه توانایی داشته باشند بحث دیگری است.
انتخابهایی که در وزارت علوم شده در این سه ماه انتخابهای مثبتی است. یعنی چه آن دورهای که آقای توفیقی سرپرستی را داشتند و چه الان که آقای فرجی دانا آمدند به نظر من در این شرایط موجود و به نسبت دورهای که ما در آن قرار داریم انتخابهای مثبتی هستند.
منتها در همین سه ماه که سال تحصیلی شروع شده ما دیدیم که تنها از چندین دانشگاهی که رؤسایش کسانی هستند که امنیتی هستند و اصولا امنیتی شدن فضای دانشگاهها از طریق آنها انجام میشود هنوز تغییری در این رؤسای انتصابی دانشگاهها که زمان دولت احمدینژاد بر سر کار آمدند و مورد تایید رهبر جمهوری اسلامی هم هستند نمیبینیم در دانشگاهها. دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه خواجه نصیر و حتی دانشگاه پلیتکنیک همچنان همان افراد بر سر کار هستند و همان فضا به نظر میرسد که حاکم است.
یعنی شما یک مورد در دانشگاه پلی تکنیک دیدید که دانشجوها به طور خودجوش جشن مرخصی گرفتند برای مجید توکلی و بعدش دیدیم که عدهای احضار شدند، چندین نشریه دانشجویی دوباره توقیف شد. خبری داشتیم که دو تا نشریه دانشجویی در دانشگاه چمران اهواز توقیف شدند. در دانشگاه علم و صنعت چندین دانشجو را به بهانههای اخلاقی و نوع پوشش در خوابگاه و نوع رفتار در خوابگاه به کمیتههای انضباطی احضار کردند. یعنی آن تمایلی که آقای روحانی دارد اگر برسرش ایستادگی نکند و اگر آقای فرج دانا که راس وزارت علوم هستند محکم نایستد برای تغییر این رؤسای دانشگاههایی که همچنان بر سر کار هستند، به نظرم این به شکست میانجامد. آن تحولی که جامعه دانشجویی با انتخاب آقای روحانی و حمایت از آن انتظارش را میکشد ایجاد نمیشود. من میخواهم تاکید کنم که برگزاری جلسات، برگزاری نشستهای دانشجویی میدانیم که در دوره آقای احمدینژاد هم انجام میشد. یعنی حتی در اوج جنبش سبز که فضا به شدت امنیتی شده بود در اخبار یادتان هست که میزگرد بزگرار میشد، مناظره برگزار میشد در دانشگاهها. دانشجویان میرفتند اعتراض میکردند. منتها مساله این است که بعدش چه اتفاقی بیافتد. یعنی آیا این آزادی برای دانشجویان هست که راحت اعتراض کنند، راحت بتوانند نقد کنند و بعدش به فعالیت دانشجویی و یا ادامه تحصیلشان در دانشگاه ادامه دهند. من فکر میکنم حالا زود است برای قضاوت ولی روند همانطور که آقای حکیمزاده گفتند خیلی کند است و آن چنان امیدوارکننده نیست.
آقای منصوری، سؤال بعدی از شماست. از بعد از روی کار آمدن آقای روحانی تعدادی از استادان بازنشسته و اخراج شده به دانشگاهها برگشتند. تعدادی از دانشجویان ستارهدار به دانشگاهها برگشتند و توانستند به تحصیلشان ادامه دهند. شما فکر میکنید اینها میتواند نشانه مثبتی باشد برای بازشدن فضای دانشگاهها؟
احسان منصوری: من فکر میکنم که نشانههای مثبتی هست. همین که داریم میگوییم در مورد بازگشت این دانشجوها. اما مثبت بودن را باید ببینیم به چه نسبتی؟ یعنی انتظارها چیست و اتفاقاتی که افتاده به نسبت آن انتظارات مثبت است یا به نسبت آن فضایی که بوده. اگر ملاک قضاوت را دوره آقای احمدینژاد قرار دهیم، بله قطعا مثبت است و فضا بازتر است و اتفاقات خیلی خوبی دارد در دانشگاهها میافتد. اگر که ملاک قضاوت را انتظارات ما لااقل به عنوان فعالان دانشجویی سابق بگذاریم که خب همچنان فاصله دارد همانطور که دوستان هم اشاره کردند. حتی به نسبت دوره آقای خاتمی اگر که ما فرض کنیم که دستور کار آقای روحانی و دولت ایشان در حوزه دانشگاه مشابه دستور کاری است که اصلاحطلبان داشتند به دلیل این که لااقل کاندیداهای وزارت علوم کاندیداهای اصلاحطلبی بودند و در حال حاضر در وزارت علوم هم مشاور وزیر علوم از مجموعه اصلاحطلب هستند تا مجموعههایی که به شخص آقای روحانی نزدیکتر است... اگر دستور کار همان باشد که خب هنوز هم با آن فضا فاصله خیلی زیادی دارد. البته باید به این تاکید کنم که واقعا فرصتی که از شروع سال بوده فرصت مناسبی نیست برای این که بررسی شود کارنامه یک دولت. اما جهتگیری را لااقل میشود سنجید و بررسی کرد. به نظر میرسد که جهتگیری دولت آقای روحانی جهتگیری محافظهکارانهای باشد در شروع کارشان.
به نظر میرسد که این رفتار محافظهکارانه دولت آقای روحانی فعلا شاید دردسرساز نباشد به خاطر اینکه همه این را با دوره آقای احمدینژاد مقایسه میکنند. اما اگر به همین شکل بخواهد پیش برود به هر حال انتظارات از واقعیت موجود جلو میزند و بعد از یک مدتی منجر به نارضایتی از دانشگاهها میشود.احسان منصوری
آقای حکیمزاده، همانطور که آقای منصوری هم اشاره کردند به آقای فرجی دانا و فشارهایی که ممکن است وجود داشته باشد اخیرا هم دیدیم که مجلس گفته که از توضیحات آقای فرجی دانا در مورد دانشجویان ستارهدار قانع نشده و اصولا این حرفها در رسانهها قابل طرح نیست. شما فکر میکنید که با توجه به این فشارهایی که از سوی مجلس یا گروههای تندرو وجود دارد، آیا واقعا ممکن است که ارادهای برای بازتر شدن فضای دانشگاهها وجود داشته باش، مثلا از طرف وزیر علوم ولی فشارهای دیگری وجود داشته باشد که مانع از این بشود؟ یا اصولا این اراده را شما در وزیر علوم یا دولت آقای روحانی نمیبینید؟
عباس حکیمزاده: همین اراده وجود دارد و هم آن فشارها. یعنی اراده برای بازتر کردن فضا در دولت و وزارت علوم دیده میشود. توی همین مدت هم آن فشارهایی که اشاره کردم و بقیه دوستان آقای منصوری و آقای اعتمادی اشاره کردند که تا حدی برداشته شده... خب این نشاندهنده عزم دولت است برای اینکه یک مقداری از شدت فشارها کم کند. ولی هم در مقابل خواست این تغییرات از طرف مقابل، از طرف نیروهای راست سنتی و هسته اصلی قدرت مقاومت شدیدی وجود دارد که این تغییرات صورت نگیرد و یا هرچه کم دامنهتر باشد و هم از این طرف میبینیم که دولت هم خیلی قصد این که بخواهد به این مساله درگیر شود و درگیری ایجاد کند و آن تغییراتی را که مد نظرش خودش هست به کرسی بنشاند، این قصد وجود ندارد که بخواهد حداقل در این ایام درگیری ایجاد کند.
به همین خاطر ما میبینیم که از آن طرف در مقابل هر گامی که دولت برمیدارد برای بازتر کردن این فضا و بهتر کردن شرایطی که در دولتهای احمدینژاد ایجاد شده بود یک مقاومت سنگینی مشاهده میشود از طرف مقابل. خب این انتظار به صورت عمومی وجود داشت که بعد از روی کار آمدن دولت بحث تغییر روسای دانشگاهها خیلی سریعتر انجام بشود یا بحث استاندارها همینطور. ولی شما میبینید که در همه حوزهها دولت یک مقدار با احتیاط زیادی پیش میرود و همین قضیه طرف مقابل مجال میبیند که در مقابل هر تغییر کوچکی از خودش مقاومت نشان دهد و سعی کند که جلوی این تغییرات را بگیرد.
در مورد نقش دولت و وزیر علوم صحبت کردید. به عنوان جمعبندی میخواهم از هر سه میهمان برنامه خواهش کنم که به طور خلاصه درباره این که جنبش دانشجویی چه آیندهای دارد و چه کار باید بکند توضیح بدهید. آقای حکیمزاده شما شروع کنید.
عباس حکیمزاده: من فکر میکنم که در حال حاضر تمرکز عمده فعالان دانشجویی بازپسگیری تشکلهای دانشجویی است که در این مدت تعطیل شدند و خب فعالان دانشجویی همه تلاششان را میکنند که بتوانند به آن فضای رسمی برگردند. فشارها و مقاومتهایی هم وجود دارد و از آن طرف هم دولت روحانی خیلی در این زمینه تصمیمش را نگرفته که هنوز چه کار میخواهد بکند دقیقا ولی سیگنالهای مثبتی را فرستاده در این زمینه. تلاش عمدهای برای این قضیه دارد در حال حاضر صورت میگیرد و بعد از جنبش سبز همه چیز زیر لایه سکوت فرورفته بود و الان کم کم دارد در میآید. در این مدت چه گروههای دانشجویی مختلف در دانشگاهها فعال بودند. از نیروهای نزدیک به اصلاحطلبان و نیروهایی که چه در زمان جنبش سبز فعال شدند، آن نیروهایی که به انجمنهای اسلامی دفتر تحکیم بیشتر نزدیک بودند، نیروهای چپ، فعالان مختلف... اینها یک مجموعه در دانشگاهها تشکیل دادند که همه خواهان فعالیت رسمی و خب امکاناتی هستند که حقشان است از آن امکانات استفاده کنند. خب یک مقداری از توان انرژی جنبش دانشجویی من فکر میکنم در حال حاضر دارد صرف این میشود که همین نیروها بتوانند با همدیگر به یک تعامل مشترک و موثر برسند. در زمان سرکوبهای شدید که بعد از جنبش سبز داشتیم یک مقداری جنبشی دانشجویی را دچار خلاء گفتمانی یا خلاء استراتژیک کرده بود. همچنان این خلاء دیده میشود. ولی در حال پرشدن است. یعنی فعالان جید جنبش دانشجویی در حال خلق یک گفتمان جدید و استراتژیهای متناسب با آن گفتمان هستند. وضعیت باید یک مقدار ادامه پیدا کند تا ببینیم سمتگیری و جهتگیریاش به چه سمتی خواهد رفت. توی این سالها تجربه جنبش دانشجویی اضافه شده. و از تجربیات گذشته دارد استفاده میکند و با رویکرد جدیدی به این مساله رسیدهاند. باید ادامه پیدا کند تا ما بتوانیم بعدا قضاوت کنیم. الان فکر میکنم که زود است که بتوانیم قضاوت کنیم که جنبش دانشجویی به کدام سمت میرود.
آقای اعتمادی، شما فکر میکنید آینده جنبش دانشجویی به چه صورت خواهد بود؟
امیرحسین اعتمادی: جنبش دانشجویی را که نمیشود یک جنبش یکدست توصیف کرد. یک بخش از جنبش دانشجویی را همانطورکه هر سه نفر گفتیم اصلا از آرمانخواهی فاصله گرفته و سعی میکند که به طور کامل از دولت حمایت کند که این به نظر من نگرانی من به عنوان یک فعال سابق دانشجویی از همین موضوع است. یعنی شما در همین روزهای اخیر آقای ظریف که میرود دانشگاه شعارهایی که درحمایت ایشان داده میشود شعارهای خوبی نیست که یک دانشجو که اصولا ذاتش باید دموکراسی خواه و آزادی طلب باشد مثلا بیاید از یک مقام دولتی به این شکل حمایت کند و حتی اجازه کوچکترین انتقادی را هم ندهد به کسانی که انتقادی دارند. یعنی آن قسمتی که من نگرانش هستم این است که دانشجویان ما حالا در عین حال که میخواهند معتدل باشند، عاقلانهتر رفتار کنند و میخواهند هزینه کمتری بدهند تبدیل شوند به یک حامی تام و تمام دولت و اجازه انتقاد ندهند. خطری هست مثل خطری که شما در دهه شصت اگر به انجمنهای اسلامی در آن زمان رجوع کنید میبینید که انجمنهای اسلامی به عنوان بازوی دولت عملا در انقلاب فرهنگی شرکت داشتند و صداهای مخالف را خفه میکردند.
این شبیهسازی من به این معنی نیست که آن اتفاق خواهد افتاد. ولی به هر حال میتواند نگرانکننده باشد برای طیف دیگری از جنبش دانشجویی که مطالبات بیشتری دارند و یا خواهان آزادی دانشجویان زندانی هستند. خواهان بازگشت همه دانشجویان محروم از تحصیل به دانشگاه هستند. موضوع رفع حصر آقایان موسوی و کروبی به نظر یک موضوع خیلی مهمی است که میتواند این دستهبندی بین جریانهای دانشجویی را بیشتر کند. یعنی به هر حال دو تا آدمی هستند که بالای هفتاد سال سنشان است و خواست آزادیشان به نظر من یک خواست فوری است. یعنی هر روز و هر هفته که اینها بیشتر در زندان بمانند برایشان ممکن است خطر جانی داشته باشد. یعنی سلامتشان را تهدید میکند.
من فکر میکنم که در ماههای آینده ما شاهد دستهبندی در جنبش دانشجویی در بین گروههایی که به تدریج در مقابل فشارهای که بر دولت هست و آقای روحانی و وزارت علوم از طرف آقای خامنهای هست که این تغییرات در فضای دانشگاه و فضای به طور کلی سیاسی داخل ایران اعمال نشود و این فشارها و این مقاومتی که از طرف آقای خامنهای و حامیانش صورت میگیرد باعث میشود که جنبش دانشجویی به نظر من دو دستگی درش ایجاد شود. گروهی که همچنان بایستند پشت دولت و گروهی که بخواهند از دولت فاصله بگیرند و خواستههایشان را دوباره پیگیری کنند.
آقای منصوری، شما آینده جنبش دانشجویی را چطور ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم که جنبش دانشجویی یا بدنه دانشگاه حداقل دچار یک نوع هیجان زدگی به نتایج انتخابات است و به هر حال با خوشبینی به اتفاقات نگاه میکند. دقیقا بازتاب فضایی است که در جامعه ایران وجود دارد. جامعه بسیار خوشبین است نسبت به دولت جدید. بسیار امیدوار است. به هر حال با توجه به خاطره ۸ سال گذشته که جامعه در حوزه اقتصادی دیده و دانشگاه در حوزه سرکوب فضای دانشجویی و تبدیل دانشگاه به محلی با فضای پادگانی... این است که خیلی از موضع منتقدانه یا معترضانه با دولت برخورد نکند و هر اتفاقی را که میافتد مثبت تعبیر کند. بنابراین این درصد فعالان دانشجویی من فکر میکنم لااقل در کوتاه مدت ما شاهدش خواهیم بود در ماههای پیش رو. اما بعد از آن همانطور که گفتم این مطالبات یواش یواش انباشته میشود و انتظار هست که به مطالبات رسیدگی شود. و همانطور که میشود از بعضی فعالان دانشگاهها دید این انتظار وجود دارد که تصور میکنند به زودی این تغییرات که انتظارش هست مثل آزادی دانشجویان زندانی، تغییر روسای دانشگاهها و بازتر شدن فضای دانشگاهها... همه اینها اتفاق بیافتد. اگر اتفاق بیافتد میشود گفت رابطه خوب دانشگاه و دولت همچنان ادامه پیدا میکند.
باید دید که در سالهای آینده چه اتفاقی میافتد. اما اگر که دولت نتواند به این مطالبات پاسخ بدهد به نظر میرسد که بیشتر شاهد فاصله گرفتن جنبش دانشجویی با بدنه دولت باشیم و همراهیاش با دولت آقای روحانی. من فکر میکنم که با توجه به جهتگیری که دولت دارد و افکار نسبتا محافظهکارانهای که دارد فکر میکنم که این اتفاق خواهد افتاد به زودی. و دانشجویان تا حدی از این فضای خوشبینی و مثبتنگری که امروز نسبت به تحولات دارند تا حدی فاصله خواهند گرفت. اما در مورد کلیت جنبش دانشجویی در سالهای آینده فکر میکنم که به زودی به آن فضایی که لااقل در مورد شبکههایش و سنتهایش و نوع فعالیتهایش در دانشگاهها باز خواهد گشت. فعالیتهایی مشاهده میشود اینروزها برای دوباره زنده کردن فضای دانشگاهها و امیدوارم در آیندهای نه چندان دور شاهد پویایی و فعالیت دانشگاه مثل سابق باشیم.