سال تحصیلی ۹۱-۹۲ و دغدغه‌های جنبش دانشجویی

  • امير مصدق کاتوزيان
با رسیدن اول ماه مهر و به صدا درآمدن مجدد زنگ مدارس دانشجویان هم خود را برای سال تحصیلی ۱۳۹۱ـ۱۳۹۲ آماده کرده‌اند. دانشجویان سال اولی مثل همیشه با هیجان و یک دنیا پرسش و رسیدن به آرزوی ۱۲ ساله خود پا به پردیس‌هایی گذاشته‌اند که هر ساختمان و کلاس و گوشه و کنج آن تا مدتی هم نا‌آشنا، هم پررمز و راز و هم دلربا است. اما سه سالی است که در پی انتخابات بحث برانگیز ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در پردیس‌ها و دانشگاه‌ها از سر و صدا و هیاهیوی سالها پیش از آن خبر چندانی نیست. نه جر و بحث زیادی بر سر خواست‌های صنفی، چه رسد به رویدادهای سیاسی روز،‌ نه نشریات دانشجویی منتقد، نه دفترهای انجمن‌های دانشجویی و نه تریبون آزاد و نه حتی به گفته فعالان دانشجویی کارهای فوق‌ برنامه مثل تئاتر و فیلم و موسیقی و شعرخوانی و غیره که یا از رمق افتاده یا در برخی از دانشگاه‌ها اصلا خبری از آن‌ها نیست.

از شر و شور فعالیت‌های دانشجویی و رویارویی‌های بعد از انتخابات ۲۲ خرداد میان دانشجویان منتقد و دانشجویان بسیجی هم برای دانشجویانی که در این چند سال اخیر پا به دانشگاه گذاشته‌اند، تنها روایت سال بالایی‌ها باقی مانده و یادآوری محرومیت شماری از فعالان دانشجویی از تحصیل،‌ ستاره‌دار شدن عده‌ای دیگر و مغضوب شدن برخی مانند آن دسته که پس از سپری کردن مدتی در زندان با قید وثیقه آزاد شدند یا عده‌ای از فعالان دانشجویی مثل عبدالله مومنی، بهاره هدایت و مجید توکلی که هنوز زندانی‌اند.

با اینهمه در آستانه سال جدید تحصیلی اهدای جایزه بین‌المللی صلح دانشجویی در نروژ به مجید توکلی دانشجوی دانشگاه امیرکبیر یا همان پلی تکنیک تهران که بعد از انتخابات ۲۲ خرداد زندانی شد برای شماری از دانشجویان که با حسرت از روزهای پرشور و حال پرسشگری و نقد و اعتراض در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد و به ویژه در ۸ سال ریاست جمهوری محمد خاتمی یاد می‌کنند مایه شادمانی و سربلندی بود.

حالا با آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۱ـ۱۳۹۲ این دانشجویان مانده‌اند و کوله‌باری که در چند سال آینده باید با توشه دانش و فن و میوه پژوهش و پرسش پر کنند تا خود را برای تلاش و زندگی در جهان بیرون از پردیس آماده سازند. اما تا آن زمان شماری از همین دانشجویان هم با ویژگی‌های سه سال گذشته که به آن پرداخته شد روبرویند و هم با چالش‌هایی نظیر تفکیک جنسیتی، برخورد با علوم انسانی و زمزمه دوباره اسلامی کردن دانشگاه‌ها. یادآور انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۸ به بعد در دهه آغاز انقلاب که پژواک آن حتی برای بسیاری از مدافعان وقتش جذابیت ندارد یا از آن گذشته برایشان با نگاه به پیامدهای خواسته و ناخواسته آن ناخوشایند است.

در این میان سازمان عفو بین‌الملل در تازه‌ترین بیانیه خود در مورد ایران با ذکر نمونه‌هایی می‌گوید دانشجویان ایران در آستانه سال جدید تحصیلی با سرکوب روبه‌رویند. همزمان دیدبان حقوق بشر با انتشار بیانیه‌ای می‌گوید زنان دانشجو در ایران در مقایسه با دانشجویان مرد با محدودیت‌های بیشتری روبه‌رو هستند. دانشجویان پرسشگر و منتقد سه سال پس از اعتراض به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و بیش از سه دهه پس از انقلاب فرهنگی سال نو تحصیلی را چگونه آغاز می‌کنند؟ این پرسش اصلی برنامه دیدگاه‌ها است از سه میهمان این هفته:‌ محمد صادقی،‌ عضو شورای مرکزی سازمان دانش‌آموختگان ایران،‌ ادوار تحکیم وحدت در پاریس،‌ سعید قاسمی نژاد، سخنگوی دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال و فعال و تحلیل‌گر سیاسی در نیویورک و علی افشاری عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال و تحلیل‌گر سیاسی در واشنگتن.

Your browser doesn’t support HTML5

بررسی محمد صادقی، سعید قاسمی نژاد و علی افشاری از دغدغه های امسال جنبش دانشجویی



آقای صادقی، شما که در میان میهمانان برنامه دیرتر از همه از ایران خارج شدید. یعنی حدود دو سال پیش،‌ بررسی‌تان از وضعیت فعالان دانشجویی چیست در سال تحصیلی جدید ۱۳۹۱ـ۱۳۹۲؟ چالش‌هایی که با آن روبه‌ رو هستند.

محمد صادقی: به هر حال شرایطی که امروز بر جامعه ایران حاکم است یک شرایط ویژه ای است. بعد از انتخابات بحث‌برانگیز خرداد سال ۸۸ و حاکم شدن یک باند نظامی امنیتی و سیطره یک نگاه پلیسی امنیتی در تمام حوزه‌های خصوصی و عمومی جامعه به تبع جنبش دانشجویی که در میان بقیه جنبش‌ها مثل کارگران،‌ زنان، معلمان و قومیت‌ها از یک ظرفیت‌های بیشتری برای به چالش کشیدن سیاست‌های حاکمیت برخوردار است.

یک صراحت بیشتری هم جنبش دانشجویی دارد و مطالباتش هم ساختارشکنانه تر است برای حاکمیت یک جای ویژه‌ای هست برای سرکوب کردنش و خود حاکمیت هم به خوبی فهمیده که دانشگاه چه پتانسیل عظیمی برای اعتراض دارد. شاهد این ادعا هم هم برخوردهای حاکمیت در طول این چند سال اخیر است که هزاران دانشجو یا بازداشت شدند یا از تحصیل محروم شدند، تعلیق شدند و پروندهای باز در دادگاه دارند و اساسا امکان فعالیت به شکل کلاسیک برای جنبش دانشجویی و جریانات دانشجویی نیست.

حاکمیت برخوردش با این فعالان دانشجویی و بالا بردن هزینه فعالیت‌های سیاسی را به عنوان آینه تمام‌نما در مقابل دانشجویان جدیدالورود گذاشته که اگر شما به غیر از تحصیل و درس به یک فعالیت انتقادی و اعتراض‌آمیز دست بزنید فرجامی جز زندان و بازداشت ندارد و شوخی هم ندارد.
محمد صادقی عضو شورای مرکزی سازمان دانش‌آموختگان ایران

از طرفی این هزینه بالای فعالیت سیاسی باعث شده که فعالان دانشجویی یا دانشجویان جدیدالورود که امز وارد دانشگاه‌ شده‌اند اساسا هراس داشته باشند یا خیلی میل و رغبتی برای فعالیت سیاسی نداشته باشند. چرا که هزینه‌فایده می‌کنند. کوچکترین اکت سیاسی، نگارش یک مقاله در نشریات دانشجویی یا یک اعتراض فرجامی نظیر زندان و بازداشت و محرومیت از تحصیل دارد و این دغدغه برای خانواده‌ها هم هست. یعنی اگر پیش از این خانواده‌ها دغدغه شان تامین مخارج تحصیل فرزندشان بود یا مثلا رفت‌‌ وآمدشان به شهرستان‌ها یا دلنگرانی‌های مرسوم بود اما امروز خانواده‌ها واقعا بیم این را دارند که سرنوشت فرزندان‌شان چیزی نظیر سرنوشت عبدالله مومنی، بهاره هدایت، مجید توکلی و سایر فعالان دانشجویی باشد.

حاکمیت برخوردش با این فعالان دانشجویی و بالا بردن هزینه فعالیت‌های سیاسی را به عنوان آینه تمام‌نما در مقابل دانشجویان جدیدالورود گذاشته. که اگر شما به غیر از تحصیل و درس به یک فعالیت انتقادی و اعتراض‌‌آمیز دست بزنید فرجامی جز زندان و بازداشت ندارد و شوخی هم ندارد. محموعه این عوامل سبب شده که در طی سالهای اخیر جنبش دانشجویی به نوعی در یک رکود و رخوت قرار بگیرد. عمری در یک شرایط تعلیق به سر ببرد. به اینها اضافه کنید تعداد کثیری از فعالان جنبش دانشجویی که الان در زندان هستند یا طی یکی دو سال اخیر از کشور خارج شده‌اند و آن نیروی محرک و موتور محرک جنبش دانشجویی واقعا از این منظر ضعیف شده.

جمع‌بندی این که شرایطی که الان جنبش دانشجویی دارد من اسمش را گذاشته‌ام فعالیت در دوران سرکوب و واقعا شرایط دشوار است و فکر می‌کنم ما باید با توجه به مختصات فضای سیاسی امروز ایران این شرایطی را که جنبش دانشجویی امروز در آن قرار دارد را با ملاک‌ها و معیارهای پیشین نسنجیم و این را با شرایط امروز در نظر بگیریم.

آقای قاسمی نژاد، شما ۴ سال است که خارج شدید از ایران. با توجه به آن چیزی که آقای صادقی گفتند فکر می‌کنید فعالان دانشجویی چگونه می‌توانند بر این چالش‌ها فائق بیایند؟

سعید قاسمی‌نژاد: من هم موافقم با آقای صادقی و فکر می‌کنم مهمترین عاملی که الان خیلی موثر است هزینه بالاست. این چون حکومت تصمیم گرفته که به هیچ وجه نگذارد که ما یک فضای سیاسی باز در دانشگاه داشته باشیم و جنبش دانشجویی به آن شکلی که بود و نمود سیاسی بارز داشت حضور خودش را با احکام سنگین قضایی که می‌گیرد، احکام سنگین انضباطی و اخراج از دانشگاه... کاری که فعالان دانشجویی چه فعالان پیشین و چه فعالان جدید باید بکنند این است که این تغییر فضا را به خوبی درک کنند و سعی کنند یک استراتژی تازه ای تبیین کنند. سازمانهای کلاسیک قبلی توانایی عمل در این فضا را ندارند.
ما نیازمند این هستیم که جنبش دانشجویی را حول هسته‌های کوچکتر که هدف اصلی‌شان شناخته شدن نباشد و هدف اصلی‌شان سازماندهی درون دانشگاه باشد، این هسته‌ها را بشود سازماندهی کرد.
سعید قاسمی‌نژاد، سخنگوی دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال

ما نیازمند این هستیم که جنبش دانشجویی را حول هسته‌های کوچکتر که هدف اصلی‌شان شناخته شدن نباشد و هدف اصلی شان سازماندهی درون دانشگاه باشد، این هسته‌ها را بشود سازماندهی کرد.

این که چطور می‌شود این هسته‌های پراکنده را به هم وصل کرد آن بحث دیگری است که من فکر می‌کنم آنجا نقش فعالان دانشجویی شناخته شده تر و شاید عمدتا در خارج از کشور هستند می‌توانند نقش صدا و سخنگوی این هسته‌های پراکنده‌تر، کوچکتر و مخفی‌تر را ایفا کنند. این استراتژی هست که به نظر من شاید بتواند در این فضا پاسخ بدهد تا زمانی که یک اتفاق جدید بیافتد و فضا بازتر شود و ما دوباره بتوانیم سازمانهای گسترده‌تر و سازمانهای شناخته شده تر بتوانند فعالانه تر عمل کنند.

آقای افشاری، شما حدود هفت سال است که از ایران خارج شدید برای ادامه تحصیل. در این فاصله دو نسل دانشجو می‌توانسته مدرک لیسانس بگیرد و در آستانه گرفتنش باشد. مشخصه‌های تغییرات بلند مدت در فعالیت‌های دانشجویی و عللش چیست؟ از آن زمانی که شما در ایران بودید تا آقایان قاسمی‌نژاد و سپس آقای صادقی فعال بودند.


علی افشاری: تغییراتی که گسترده بوده در طول این هفت سال گذشته و سال به سال هم نسل جدید دانشجویان هم به دلیل باورها و خصوصیات و نوعا مطالباتی که داشتند تفاوتهای چشمگیری با نسل قبلی داشتند و این آهنگ تغییرات هم سال به سال رشد داشته. ولی آن چیزی که به طور مشخص می‌شود گفت در سه سال گذشته تفاوتش را نشان داده هزینه فعالیت‌های انتقادی و اعتراضی در دانشگاه‌ها در مقایسه با دوران اصلاحات حتی دوران هاشمی رفسنجانی خیلی سنگین تر شده و به نوعی فضای نزدیک به انقلاب فرهنگی یا پیش از انقلاب است که آستانه تحمل حکومت برای این کنش‌های انتقادی تقریبا به صفر رسید.
فعالیت‌های انتقادی و اعتراضی در دانشگاه‌ها در مقایسه با دوران اصلاحات حتی دوران هاشمی رفسنجانی خیلی سنگین‌تر شده... این دوره گذار هم طولانی شده که از فعالیت‌هایی که پیش از انتخابات ۸۸ بود رفتند به سمت فعالیت‌های جدید که حالت پوشیده دارد، غیررسمی است، به نوعی قانونی نیست، مبتنی بر رفتارهای غافلگیرکننده هست، نتوانسته این دوره گذار را کوتاه کند و از الگوهای جدید فعالیت استفاده کند.
علی افشاری عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت

از طرف دیگر دانشجوها اکثرا مدرک تحصیلی یا پایان تحصیلات‌شان برای زندگی و معیشت خودشان نیاز زیادی دارند. از آن طرف بحران بازار کار هم جدی است و خانواده‌ها بالاخره سرنوشت بچه‌هایشان را در ادامه تحصیل می‌بینند و از آن طرف هم فشار بسیار خورد کننده حاکمیت پادگانی را در دانشگاه‌ها شاهد هستیم. مجموعه این عوامل باعث شده که دانشجوی امروز هم شرایط سخت‌تری داشته باشد و هم به نوعی هم از آن الگوهای قدیمی فاصله گرفته باشد.

به نظر من در این سال تحصیلی جدید مساله گسترش مناسبات دانش‌آموزی و دبیرستانی در دانشگاه‌ها جدی‌تر از دو سال قبل شده. این یکی از مسایل جدی است. من با همه بحث‌هایی که آقای صادقی و آقای قاسمی‌نژاد گفتند موافقم و به آنها اضافه می‌کنم که این دوره گذار هم طولانی شده که از فعالیت‌هایی که پیش از انتخابات ۸۸ بود رفتند به سمت فعالیت‌های جدید که حالت پوشیده دارد، غیررسمی است، به نوعی قانونی نیست،‌ مبتنی بر رفتارهای غافلگیر کننده هست، نتوانسته این دوره گذار را کوتاه کند و از الگوهای جدید فعالیت استفاده کند.

آقای صادقی، حالا به یک مورد خاص بپردازیم. اخیرا تلاش‌هایی صورت می‌گیرد برای برانگیختن توجه شهروندان و زمانداران به صلح. مثلا فراخوان صلح و آزادی با ۹ امضا که یکی از امضا‌کندگانش رییس اسبق دانشگاه تهران است و دیگری یک دانشجویی که چند سالی هم زندان بوده. اینها آیا جذابیت دارد برای دانشجویان فعال در فضایی که همین الان هر سه نفر شما تصویر کردید؟


به هر حال صلح طلبی و مخالفت با جنگ فکر می‌کنم برای هر فردی چه دانشجو و کنشگر سیاسی و اجتماعی در اولویت اول باشد و قطعا در شرایطی که کشور ما به سر می‌برد، شرایط خاص منطقه و بحران‌های شدیدی که هم در بعد داخلی و هم از منظر خارجی در خصوص پرونده هسته‌ای ایران و احتمال وقوع یک جنگ خانمان سوز هست.

من فکر می‌کنم مخالفت فعال با جنگ امروز اولویت دانشجویان هم قطعا هست و به تبع هر گونه تلاش در جهت تبلیغ صلح و تلاش در جهت تبلیغ و اشاعه صلح طلبی از سوی گنشگران سیاسی مورد قبول و حمایت دانشجویان و جنبش دانشجویی و جوانان و مردم خواهد بود و به تبع جنبش دانشجویی ایران و فعالان دانشجویی هم از این قاعده مستثنی نیستند و نسل جدید هم در خصوص آینده کشورش قطعا دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی دارد چون از سویی فشارهای خارجی و از سوی دیگر ماجراجویی‌های حاکمیت در خصوص پرونده هسته‌ای و تقابلش با جهان خارج سبب شده که این نگرانی در تمام آحاد جامعه به ویژه نسل جوان در خصوص آینده کشور به وجود بیاید.

من فکر می‌کنم این حرکت مثبت و قابل تقدیر از سوی این عده که در خصوص صلح فعالیت می‌کنند و پیش از این هم بوده و تلاش‌هایی از این دست کم نبوده قطعا مورد قبول و حمایت همه مردم از جمله دانشجویان خواهد بود.

آقای قاسمی‌نژاد، سالهای گذشت، سال گذشته به خصوص تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها مورد بحث بود. امسال از شواهد امر چه بر می‌آید؟ در مورد این چالش در برابر دانشجویانی که سال ۱۳۹۱ـ۱۳۹۲ را شروع کردند.


به نظر می‌رسد که از اخباری که این ور آن ور منتشر می‌شود این است که یک بار دیگر حاکمیت تصمیم گرفته این برنامه را یک قدم دیگر جلو ببرد. اما از آنجا که نزدیک به فضای انتخابات می‌شویم و معمولا در این فضا مجبور است حاکمیت و روال همیشگی بوده که یک مقدار آزادی‌های اجتماعی را بیشتر می کند، احتمالا حدس می‌زنم که به مرور که ما جلو برویم این ... ها کمتر شود. این برنامه ای است که حاکمیت جمهوری اسلامی از مدتها پیش داشته و این آرزویی است که داشتند و در تمام این سالها نتوانستند و اگر ادامه پیدا کند این حکومت یکی از برنامه‌هایشان در عرصه اجتماعی و عرصه دانشگاه همین خواهد بود.

ولی سووالی که از آقای صادقی پرسیدید من به نظرم آن نکته‌ای که در سووال قبلی گفتم اینجا ... خیلی بهتر است. این فراخوان داده شده خیلی فراخوان عالی است و خیلی دوستانی که این فراخوان را دادند شجاعت زیادی به خرج دادند. ولی چیزی که ما شاهدش هستیم در فضای سیاسی اجتماعی ایران و در فضای شبکه‌های اجتماعی خیلی بهتر می‌شود دید این است که ... جامعه ما به هر حال کم شده.

این به آن معنا نیست که حمایت نمی‌کند یا علاقمند نیست. ولی حمایت فعال معمولا از مباحث سیاسی یا هرچه باشد بسیار کم شده و شما نمودش را کمتر می‌بینید. در عوض رفته روی مطالبات اجتماعی. یعنی شما اگر کمپین‌هایی را معمولا در فیس بوک گذاشته می‌شود و بعد رشد می‌کند و در رسانه‌ها ما شاهد آن هستیم شما نگاه کنید آنها رشد زیادی دارند. یعنی نفوذ می‌کند از محدودیت شبکه‌های اجتماعی به یک جمعیت گسترده تری.

نمونه‌اش کدام است؟

نمونه‌اش من فکر می‌کنم کمپین «نه به حجاب اجباری» این یک چیزی حدود بیست و هفت هشت هزار تا ساپورتر دارد روی فیس بوک. ولی ما شاهد کمپین‌های سیاسی هستیم که خیلی هم چهره‌های شناخته شده سیاسی ایران شروع می‌‌کنند و از ابتدا هم در رسانه‌ها می‌رود ولی آن توجه را به خودش جلب نمی‌کند. این به نظرم خسیسه دوران پس از جنبش سبز است در جامعه ما که این را باید در هر تحلیلی به آن توجه کرد.

آقای افشاری، یکی دیگر از موردهایی که در سالهای گذشته بوده برخورد با علوم انسانی است که در بالاترین سطوح جمهوری اسلامی ایران به آن توجه شده. رهبر جمهوری اسلامی ایران به ویژه، فکر می‌کنید این چالش به چه صورتی بروز خواهد کرد امسال در دانشگاه‌های ایران؟


به هر حال این سیاست امسال هم با جدیت بیشتری گسترش پیدا خواهد کرد. و آن گونه که مقامات وزارت علوم و نماینده رهبری در دانشگاه‌ها اعلام کرده قرار است که شورای عالی انقلاب فرهنگی رئوس یک سری علوم انسانی جدید در قالب دانشگاه‌های اسلامی بزودی مطرح کند. که این به این معناست که باز یک سری رشته‌ها حذف می‌شوند و محتوای درسی یعنی آن سیلابوس درسی و متونی که هم داده می‌شود باز یک نگاه‌های خاصی به طور مشخص توسط مووسسه امام خمینی و مصباح یزدی این دیدگاه ها تولید می‌شود اینها را می‌خواهند در کتب درسی و علوم انسانی بگنجانند. این موضوع بعید می‌دانم خودش تبدیل شود به یک چالش مستقیم. یعنی جنبش دانشجویی و حکومت.

اما چالش در جایی خواهد بود که علیرغم همه این فشارها یعنی دخالت حکومت در تدوین جزوات آموزشی یا دستوری کردن علوم انسانی و محدود کردن فضای آزادی بیان،‌ آزادی‌های آکادمیک و برخورد نقادانه با تمامی عموم را حکومت دارد جلوتر می‌برد ولی برونداد جامعه دانشگاهی کشور اعتنایی به این حرف‌ها نمی‌کند.

خب حرفهایی که ما شاید صریح‌ترش را اخیرا شاهد بودیم که عده‌ای می‌گویند اصلا علوم بر مبنای نظرات میشل فوکو می‌گویند غرب با قدرت این مسیر را برده جلو. این برتری عملی‌اش ناشی از حقیقت نبوده بلکه قدرت بوده و ما هم با استفاده از همین فرمول می‌توانیم این مطالب را تحمیل کنیم. به نظر من این شعار آنجا خودش را نشان خواهد داد.

آقای صادقی،‌ آقای قاسمی‌نژاد صحبت کردند از تغییر فضا به دلیل نزدیک شدن به انتخابات آینده ریاست جمهوری. با این وضعیت این دانشجوهایی که شما گفتید با مشکل روبه‌رو هستند و فشار رویشان هست بعضی‌‌هایشان ستاره دارشده‌اند، از تحصیل محروم شده اند و بعضی دیگر به حد بازداشت و گذاشتن وثیقه رسیده‌اند. آیا در شرایط‌ شان تغییری داده خواهد شد بر اساس تجارب قبلی یا نه؟


رسم بر این بوده که هر چه به انتخابات در جمهوری اسلامی هر انتخاباتی به ویژه ریاست جمهوری که نزدیک می‌شدیم فضا اندکی بازتر می‌شد و به دلیل درست شدن کمپین‌های مختلف و برگزاری تریبون‌های آزاد در دانشگاه یا مناظره‌هایی که از سوی کاندیداهای انتخابات در سطح دانشگاه برگزار می‌شد مثل سخنرانی و یا کمپین‌های تبلیغاتی، این امکان برای طرح مطالبات جنبش دانشجویی از سوی فعالان دانشجویی وجود داشت و در خلال این برنامه‌های تبلیغاتی و برنامه‌هایی که داشتند در داخل دانشگاه‌ها، کسانی که معترض بودند به وضعیت موجود در کشور، می‌توانستند فارغ از اینکه خودشان بخواهند در انتخابات شرکت کنند یا نه از این فضا برای افشاگری علیه سیاست‌های نادرست حاکمیت و همچنین طرح مطالبات بخش های محذوف جامعه، زنان،‌ کارگران، قومیت‌ها و معلمان و به ویژ‌ه جنبش دانشجویی استفاده کنند.

منتها شرایطی که فعلا هست من می‌فکر می‌کنم نهادهای امنیتی و نظامی حاکم بر دانشگاه و حاکم بر کل کشور در شرایط فعلی هنوز به آن جمع‌بندی نرسیدند که آیا این امکان را فراهم کنند و این تریبون‌های آزاد و امکان هرگونه فعالیت تبلیغاتی در دانشگاه‌ها را ایجاد کنند یا خیر.

چون ما نگاه می‌کنیم فقط بحث سرکوب جنبش دانشجویی مختص به بازداشت یا احضار و اینها نبود. یک نوع سرکوب پنهان در فضای دانشگاه‌ها بوده. یعنی اینها از طرفی فضاهای دانشگاه‌ را تغییر درش ایجاد کردند. یعنی آن محل‌هایی که سابق بر این تربیون‌های آزاد برگزار می‌شد یا دانشجویان در آنجا جمع می‌دند و با هم گپ و گفتی داشتند. یک گروه‌ها و کلونی‌هایی را تشکیل می‌دادند... همه این ها را تغییر دادند... سلف سرویس، دفاتر انجمن‌های اسلامی، نمی‌دانم نشریات دانشجویی... همه اینها را تعطیل کردند و اساسا امکان فعالیت به سبک و سیاق مثلا انتخابات گذشته در داخل دانشگاه‌ها وجود ندارد. چرا که اصلا تشکل منتقد در سطح دانشگاه‌ها دفتری ندارد. نشریه دانشجویی منتقدی وجود ندارد.

اینها به نوعی می‌خواهند دانشگاه‌ها را تبدیل کنند به حالت دبیرستان که در آن درس خوانده شود و نه برنامه خاصی باشد، نه اعتراضی باشد و نه تریبونی باشد و نه اساسا فضایی برای طرح این مطالبات. حالا باید شرایط را نگاه کنیم در فواصل دیگر و ببینیم این امکان وجود خواهد داشت یا خیر. اما این را بایستی اذعان کنیم که اگر این امکان داده شود و در داخل دانشگاه‌ها این سخنرانی‌ها و مناظره‌ها و کمپین‌های تبلیغاتی باشد بیشک فعالان جنبش دانشجویی و دانشجویان آن فضا را به چالش خواهند کشید و مطالبات را قطعا مطرح خواهند کرد. از این گریزی نیست.

فعالان دانشجویی مثل شما که برای ادامه تحصیل به خارج آمدند به علاوه بدنه دانشجویی تازه از ایران به خارج آمده جمعیت قابل اعتنایی است. این عده برنامه فعالیتی دارند، هماهنگ با یا مستقل از، دانشجویان فعال داخل ایران؟ آقای قاسمی‌‌نژاد.

چندین بار تلاش شده که فعالان دانشجویی در خارج از کشور بتوانند در یک سازمان دور هم گرد بیایند که تا به حال به نتیجه نرسیده. دلایلش هم مختلف است. من فکر می‌کنم بهترین کار آن است که نیروهایی که به هم نزدیک‌ترند بتوانند کار مشترک با هم بکنند و در آینده اگر امکانش بود بتوانند حول یک سازمان بزرگتر گرد هم بیایند.

آقای افشاری، پاسخ شما به همین سووال.


به نظر من شرایط خارج و داخل خیلی متفاوت است. فعالیت‌های دانشجویی در دانشگاه‌های خارج از کشور در مراحل بسیار ابتدایی خودش قرار دارد. بسیاری از فعالان دانشجویی هم که آمده‌اند بیرون بعضی از اینها اصلا دانشجو نیستند. این را نمی‌شود در همان طبقه یا کاتاگوری قرار داد که دانشجویان داخل را در نظر گرفت. بخشی از آنها دیگر فعالان سیاسی هستند. به نظر من ظرفیت در کوتاه مدت ظرفیت چندان قابل اعتنایی در فعالیت‌هایی دانشجویی خارج از کشور وجود ندارد. آنها حداکثر بتوانند یک سمینارها و برنامه‌هایی بگذارند که در محیط‌های محلی خودشان بتوانند یک عده‌ای را جذب فعالیت کنند. بیش از این من ظرفیتی در کوتاه مدت نمی‌بینم در دانشگاه‌های خارج از کشور.

آقای صادقی نظر شما در همین باره.

من هم با صحبت‌های افشاری در این بخش موافق هستم که اساسا نوع فعالیت و سرنوشت جنبش دانشجویی در ایران را خود فعالان دانشجویی در داخل ایران بایستی تعیین کنند. منتها کاری که از دست فعالان سابق دانشجویی که الان در خارج از کشور هستند بر می‌آید الان اولویت آنها باشد به اعتقاد من همین انتقال تجربه است. خوب به هر حال اینها اندکی پیش از این در همین شرایط فعالیت می‌کردند و با همین هزینه‌ها و فضای بسته دست و پنجه نرم کردند. انتقال تجربه است. از سوی دیگر جلب حمایت‌های بین‌المللی و همانطور که آقای قاسمی‌نژاد در همان ابتدا فرمودند صدایی باشند برای دانشجویان زندانی و شرایطی که در دانشگاه‌های ایران هست. بیش از این نقشی را من برای فعالان دانشجویی در خارج از کشور نمی‌توانم قایل باشم. جز انتقال تجربه و اعلام حمایت‌های معنوی و صدایی باشند برای دانشجویان زندانی.