باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا میگوید برای حل مسئله هستهای ایران بار دیگر از دیپلماسی بهره خواهد گرفت. این گفته را روز چهارشنبه گذشته آقای اوباما در اولین کنفرانس خبری خود در واشینگتن در پی انتخاب شدن مجدد به ریاست جمهوری آمریکا بر زبان آورد. باراک اوباما همچنین وعده داد تلاش او برای آغاز گفتوگوها با ایران ماه آینده آغاز خواهد شد. اما افزود گفتوگوها برای یافتن راه حل محدود به آمریکا نیست و جامعه جهانی را هم در بر میگیرد. به گفته باراک اوباما به ایران اجازه داده نخواهد شد صاحب بمب اتم شود اما برای حل مسئله به صورت دیپلماتیک هنوز یک دریچه زمانی وجود دارد.
رئیس جمهور آمریکا در همین گفتهها افزود اعمال شدیدترین تحریمهای تاریخ دارد بر روی اقتصاد ایران اثر میگذارد و باید راهی باشد که ایران همزمان با بهرهمندی از کاربرد صلحآمیز انرژی هستهای به تعهدات بینالمللی خود وفادار باشد و به جامعه جهانی تضمینهای روشنی بدهد که در پی دستیابی به سلاح هستهای نیست. برخی از ناظران میگویند آقای اوباما که خیالش از سرانجام رقابت انتخاباتی راحت شده با این گفتهها میکوشد از فضای جدید بهره ببرد برای دادن فرصتی تازه و دوباره به ایران به منظور رسیدن به توافق با کشورهای ۱+۵.
از سوی دیگر به تازگی روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت بدون ذکر نام یک مقام بلندپایه اسرائیلی از او نقل کرد که ایران و آمریکا در بحرین گفتوگوهای پنهانی داشتند. پیش از آن هم روزنامه نیویورک تایمز ماه پیش گزارش داد دولتهای تهران و واشینگتن در اصول در مورد وارد شدن در مذاکرات مستقیم به توافق رسیدهاند. گزارشی که ایران و آمریکا هر دو آن را تکذیب کردند.
با گفتههای تازه باراک اوباما پس از انتخاب شدن مجدد به ریاست جمهوری آمریکا مناسبات ایران و واشینگتن به کدام سو میرود؟ این پرسش را با سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در میان گذاشتهایم. با کوروش همایونپور فعال سیاسی حزب دموکرات آمریکا، حزب باراک اوباما در واشینگتن، محمد صادق جوادی حصار مشاور مهدی کروبی رهبر حزب اعتماد ملی در مشهد و علیرضا حقیقی تحلیلگر سیاسی مناسبات ایران و آمریکا در تورونتو.
آقای کوروش همایونپور، محتوای اولین گفتههای باراک اوباما بعد از انتخاب مجدد به ریاست جمهوری درباره ایران و لحن او چه چیزی را نشان میدهد در زمینه چشمانداز مناسبات تهران و واشینگتن؟
کوروش همایونپور: به نظر من کاملا نشان میدهد که آقای اوباما مایل به مذاکره دیپلماتیک با ایران و رفع و رجوع این مسئله اتمی ایران از طریق مذاکره هست. خیلی واضح میگوید که هنوز فکر میکند یک دریچه زمانی برای حل این مشکل وجود دارد و در عین حال میگوید که تمام تلاش خودمان را میکنیم و اگر ایران جدی باشد این مسئله حل خواهد شد.
معنی «هنوز» در این گفته چیست؟ معنی دریچه زمانی چیست؟
معنی دریچه زمانی یعنی این که هنوز زمان وجود دارد برای رفع قضیه از طریق مذاکره. هنوزش هم معنیاش این است که تا تابستان آینده فرصت داریم. یک ذره دلیل فنی دارد که ایران چند کیلوگرم اورانیوم غنی شده در حد ۲۰ درصد و غیره دارد که اینها فکر میکنند تا تابستان آینده ایران ۲۴۰ کیلوگرم که مقدار لازم برای تولید یک بمب اتمی است پیدا میکند و هنوز مسئله بر میگردد به آن تابستان آینده و رسیدن ایران به سطح ۲۴۰ کیلوگرم.
آقای جوادی حصار، از لابهلای گفتههای تازه مسئولان ایران بعد از انتخاب مجدد باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا چه میشود فهمید؟ تمایل به ادامه رویارویی یا برگزیدن میز مذاکره؟
محمد صادق جوادی حصار: آنچه این روزها در فضای سیاسی به چشم میآید و به گوش میرسد این است که واژگانی از جنس مذاکره، گفتوگو و امتیازاتی که احتمالا رد و بدل خواهد شد، در این فضای کوتاه بیشتر به چشم میآید. در مطبوعات ذکر شد که تیمی حداقل از سوی ایران به طور پنهان با مقامات آمریکایی گفتوگوهایی داشتهاند و اخیرا در صحبتهای رئیس قوه قضائیه حتی شنیده شد که آمریکاییها تصور نکنند ما پای مذاکره به آنها امتیازی خواهیم داد.
اینها همه حکایت از این دارد که باب گفتوگو و باب مذاکره اگر بناست باز شود یکی از موقعیتهایش همین مدت کوتاه باقیمانده از دوره آقای احمدینژاد میتواند باشد. به دلایل زیادی. از جمله آن دلایل این است که به زعم من اصولگرایان همواره سعی میکردند تصمیمهای مهم و سرنوشتساز و تصمیماتی که میتواند بر روند کلی جریانهای کشور در مواجهات بیرونی تاثیر مستقیم داشته باشد به دست جریانهای اپوزیسیون داخلی یا اصلاحطلبان اتقاق نیافتد و صورت نگیرد.
اگر قرار است کاری شود که شاید یکی از دلایلش همین باشد که در همین مدت کوتاه اتفاق بیافتد و توی پرونده دولت اصولگرا علیرغم همه ضعفهایی که میتوانسته وجود داشته باشد و دارد یک نقطه قوت هم وجود داشته باشد که این تابوی مذاکره با آمریکا توسط آقای احمدینژاد و تیم او شکسته شد و اینها با هم پای میز مذاکره نشستند. اگر چه در گذشته یعنی همین چند سال قبل گفتوگوها بین غرب و ایران بر سر منازعات هستهای بیشتر و جدیتر در دوره آقای احمدینژاد رخ نمود و خودش را به جهان عرضه کرد. بنابراین من تصور میکنم که از فضای سیاسی ایران میشود استشمام کرد که ایران دارد تمایل آشکاری به گفتوگو با آمریکا برای حل منازعات فیمابین بر سر مسئله هستهای نشان میدهد.
آقای حقیقی، برخی از ناظران خارجی ایران میگویند که در این سال میلادی سه دور مذاکره نتایجی را که ایران میخواسته در پی نداشته. اما ایران به این علت که فشارها و نتایج تحریمها را حس میکند، خواهان ادامه مذاکرهاست. علاوه بر این گزارشهایی هم در مورد احتمال مذاکره مستقیم میان تهران و واشینگتن در رسانهها بازتاب پیدا کرده که آقای جوادی حصار هم به آن اشاره کردند. روسیه به شدت بر روی این نوع برخورد تاکید گذاشته. شاهین ترازو به کدام سو سنگینی میکند؟
علیرضا حقیقی: خب اگر اتفاق خاصی پیش نیاید و همین وضعیت حفظ شود شاهین ترازو به سمت مذاکره ایران و آمریکاست. ایران مایل است با آمریکا مصالحه و مذاکره کند اما ملاحظاتی دارد. آن چیزی که به نظر میرسد که تعیینکننده است این است که آیا سیاست اوباما و آمریکا سیاست تغییر رژیم است یا نیست. این ملاحظهای است که رهبر ایران چندین بار هم تکرار کرده که ما اگر مسئله هستهای را برداریم آنها مسئلهشان با ما تمام نمیشود.
نکته دوم اینکه در چه سطحی اگر ایران کاری انجام دهد آنها به ایران چیزی خواهند داد. ایران یک تجربه بد دارد در مورد تعلیق هستهای. دو سال و نیم تعلیق کرد و در ازای آن در دولت جرج بوش عملا چیزی گیر ایران نیامد. در دولت اصلاحات. و به هر حال آن هم یکی از دلایلی بود که دولت بعدی اصلاحات نتوانست پیروز شود. آن تجربه بد وجود دارد و بنابراین الان باید مشخص شود که ایران دنبال معامله نقد با نقد میگردد.
نکته سوم این است که ملاحظات و تضمینهای امنیتی آمریکا در صورتی که این مذاکرات شروع شود در مورد عدم مداخله و به کار نگرفتن سیاست نظامی علیه ایران چه خواهد بود.
و نکته چهارم هم این است که آن چیزی که در مورد ایران به رسمیت میشناسند حق غنیسازی است یا نه. حتی اگر شده مثلا هزارتا سانتریفیوژ کار کند و این حق را در مورد ایران به رسمیت بشناسند. این هم خط قرمز ایران است. فقط مشکل این است که من برخلاف نظر آقای جوادیحصار معتقدم که نهادهای حاکمیت خیلی تمایل ندارند که این توافق در زمان آقای احمدینژاد صورت بگیرد. علتش هم این است که آقای احمدینژاد میخواهد از این توافق یک بستری برای تداوم دولت خودش فراهم کند. همه هم و غمش این است که این توافق در دوره آقای احمدینژاد صورت بگیرد. از مزایایش در حوزه اقتصاد بهرهمند شود و تصویر جدیدتری را برای مردم ایجاد کند که بعله آن قهرمانی که مسایل را حل میکند من هستم و بنابراین دولت باید تداوم داشته باشد. آقای مشایی بیاید رئیس جمهور شود و یا کسی که من انتخاب میکنم. و بعید میدانم که اصولگرایان و نهاد حاکمیت مایل به چنین قضیهای باشند.
آقای همایونپور، درباره ملاحظات چهارگانه که آقای حقیقی گفتند آیا مشخص هست که در واشنگتن چه نظرهایی هست؟ تغییر رژیم، جدول زمانی، ملاحظات و تضمینهای امنیتی و حق غنیسازی؟
کوروش همایونپور: من فکر میکنم اینها دو دسته هستند. یک دسته سوالهای فنیتر و جزیی تر است مثل درصد غنیسازی و غیره که آنها به نظر من همه از طریق مذاکره قابل حل است. ولی این نکته را نباید فراموش کنیم که اگر هم مشکلات خاصی وجود داشته باشد برای مذاکرات بین ایران و آمریکا در دوران بوش، این ربطی به دوران آقای اوباما ندارد. اوباما از همان روز اول ریاست جمهوریش پس از ادای سوگند ریاست جمهوری در نطقی که کرد و در نطق معروفش در قاهره و همانطور که میدانیم حداقل دو تا نامه برای آقای خامنهای فرستاد... در حقیقت هیچ رییس جمهور آمریکا در این سالهای اخیر به اندازه آقای اوباما مایل به رفع و رجوع این منازعات از طریق مذاکره و دیپلماسی نبوده. این موضوع هم درست است که در زمان ایشان این تحریمها افزایش پیدا کرد و تشدید شد. اما به این دلیل که ایران جواب مثبتی نداده بود. به این دلیلی که ایران قدم مثبتی برنداشت در این زمینه. از نظر کلی آقای اوباما صددرصد و دولت آمریکا صد در صد مایل است از طریق مذاکره این قضیه را حل کند. خط قرمز دولت آمریکا هم همانطور که میدانیم فقط دسترسی ایران به سلاح اتمی است که آن مساله کلاهک اتمی هم جزو آن است.
ب
نابراین از نظر آمریکاییها هنوز فرصت زیاد است. اما به خاطر فشارهای دیگری که وجود دارد مانند فشارهای داخلی، مخالفان آقای اوباما در داخل آمریکا و فشار اسرائیل و لابی اسرائیل در داخل آمریکا ایشان نمیتواند بگوید حالا ما سه سال به این قضیه فرصت میدهیم. بنابراین از نظر اوباما این خیلی مشخص است در حقیقت تا تابستان آینده حاضر است به این قضیه فرصت بدهد. برای همین است که من نظرم این است که ایران اگر تا تابستان آینده به نتیجه مثبتی از راه مذاکره نرسد خودش را از نظر نظامی شدیدا در معرض خطر قرار خواهد داد. دیگر بعد از تابستان آینده شانس دخالت نظامی چه از طریق آمریکا و چه از طریق آمریکا و اسرائیل و یا اسرائیل به تنهایی ولی با حمایت ضمنی آمریکا خیلی بالا خواهد رفت.
آقای جوادیحصار، از یک طرف این مسئلهای هست که آقای همایونپور به آن اشاره میکنند و مساله خط قرمز تابستان آینده و از طرف دیگر گفته آقای حقیقی هست که این مساله در زمان محمود احمدینژاد حل شود یا بعدش. در مطبوعات ایران چیزهایی که بازتاب یافته تا چه حد موید نظر شماست که آقای حقیقی با آن تفاوت نظر دارند؟
محمد صادق جوادی حصار: در این که در میان اصولگراها هم با آقای احمدینژاد زاویه شدید وجود دارد تردید نیست. اما مسئله هستهای را در مناسبات بینالمللی فراتر از دولت درش دخالت دارند. یعنی دولت یک بخشی از آن است. مجموعه نظام و بیشتر رهبری در این موضوع هدایت امر را به عهده دارد و نمایندگان ایشان در شورای عالی دفاع یا شورای امنیت ملی. به نظر من بحث این که آقای احمدینژاد تلاش کند ا ین را به حساب خودش بگذارد یک بحثی است که اصولگراهایی که حامی احمدینژاد بودهاند این کار را خواهند کرد و این تلاش را خواهند کرد. همانطور که آقای حقیقی هم فرمودند. اما حل مساله هستهای در دورهای غیر از دوره اصلاحطلبان به نظر من جزو استراتژیهای مجموعه نظام بوده. الان هم تردید این که اصلاحطلبان دوباره به عرصه برگردند و فضای این که امکان دارد با نابسامانیهای شدید اقتصادی که به وجود آمده امکان بازگشت نادلخواه زمام امور به دست اصلاحطلبان در کشور پیش بیاید این دغدغه را خواهند داشت که حداقل کلیدش را زده باشند و کارهایش را کرده باشند و هدایت را اگر حتی بعد از دولت احمدینژاد هم یک اتفاق میخواهد بیافتد هدایت را در دست کلیت مجموعه هدایتکننده نظام بدانند نه در دست دولتی که میآید.
اگر آن دولت اصلاحطلبان باشند به نظر من فشارها بر دولت اصلاحطلب خیلی شدید تر خواهد بود از آنچه که امروز با آقای احمدینژاد به فرض مشکلات موجود وجود داشته باشد. بنابراین من در این قضیه همچنان نظرم این است که تلاش مضاعفی صورت خواهد گرفت که این کار به دست شخصیتهایی از جنس آقای خاتمی صورت نگیرد. چون اینها به کارنامه درازمدت اصلاحطلبان و گروههای اپوزیسیون داخل نظام خیلی حساسیت دارند. بعضی وقتها حاضرند که هزینههای بیشتری را تقبل کنند اما این کار به دست جریانهای منتقد صورت نگیرد. چون عقبه خیلی چیزها را برایشان خراب میکند و ناکارآمدیهایی که برایشان بروز کرده مسئولیتش به عهده جریاناتی خواهد بود در آینده که از اتفاقات میمون و مبارکی که میتوانسته دست اصلاحطلبان بیافتد پیشگیری کردهاند.
ضمن اینکه همینجا میخواهم یک پرانتز باز کنم. یک بار دیگر در صحبتی عرض کردم. یک گله بسیار جدی من حداقل خودم به عنوان یک اصلاحطلب از مدیریتهای سیاسی در آمریکا در دوره اصلاحطلبان دارم. آن اینکه آنها همیشه با این که ما از اصلاحطلبان حمایت میکنیم با این که ما اصلاحطلبان را تحت پوشش قرار میدهیم هیچ کاری که برای اصلاحطلبان نکردند هیچ که آتش شدیدی را بر علیه اصلاحطلبان فراهم کردند و اجازه دادند که در داخل نظام مضایق بسیار شدیدی علیه اینها فراهم شود به این اتهام که آنها دارند از شما حمایت میکنند و شما عقبه آنها هستید. اینجا آتشبیار معرکه آنها هستید. شواهد این را نشان میدهد که آنها دوست دارند و تمایل دارند با یک تیمی مذاکره کنند که آن تیم پشتیبانی قوی مردمی از جنسی که در دوره اصلاحات اتفاق افتاد برای آقای خاتمی که ۲۴ میلیون رای را به طور واقعی پشت سر خودش داشت صورت نگیرد و یک مجموعهای بیایند که مردد باشند در حمایت از تصمیم خودشان. یعنی مردد باشند که اگر این تصمیم را در آنجا گرفتند و این وعده را دادند و آن وعده را گرفتند این وعده دادنها و وعده گرفتنها پیمان بستنها و عهدنامه امضا کردنها اینها میتواند مورد تایید مردم هم باشد. این گروه اگر این پشتیبانی قوی را از جانب مردم داشته باشند خب میتوانند خیلی بهتر با حتی تیم آمریکایی مذاکره کنند. آمریکاییها به نظر من در سیاستهایشان نشان نمیدهند که حاضرند این جور تیمی را ازش استقبال کنند. دوست دارند یک تیمی باشد که خیلی پشتیبانی قوی نداشته باشد.
آقای حقیقی، یکی از عوامل تعیین کننده در سمت و سو دادن به نوع برخورد آمریکا و ایران به اختلاف نظرهایشان سمتگیری اسرائیل و ترغیب به تعیین خط قرمز برای توقف غنیسازی اورانیوم در ایران بود در تابستان آینده. انتخاب مجدد باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا از فشارهای اسرائیل خواهد کاست یا نه؟
علیرضا حقیقی: بستگی دارد ببینیم انتخابات اسرائیل چه میشود. تحولات فعلی در غزه چه میشود و همه اینها تعیین کنندهاست. اسرائیلیها خط قرمزهایشان خیلی وسیعتر است. آنها میگویند حتی ایران نباید دانشی پیدا کند که آن دانش ممکن است حتی به تولید بمب هستهای منجر شود. دولت اوباما چنین خط مرزی را نمیخواهد قبول کند چون بسیار کار خطرناکی است و محدودیتهای زیادی را علیه ایران اعمال میکند. در عین حال دولت اوباما هم توجه دارد که ایران از جنبه حقوقی مسئله حق غنیسازی را دارد و مشکلاتی که هست مربوط به مسایل پروتکل هست که وقتی نوشته شده به این مسایل... در عین حال تخلف ایران هم از آژانس مثل تخلفاتی است که آمریکا و روسیه دارند الان. آمریکا و روسیه طبق پروتکلی که قبول کردند باید سلاح هستهایشان را به تدریج از بین میبردند که هیچکدامشان این کار را انجام ندادند. یعنی آنها هم متخلفاند. نسبت به قانون بینالمللی. ولی مسئله ایران مساله سیاسی است. یعنی چون کشوری است که در عرصه بینالمللی ادعاهایی دارد و مشکلاتی دارد خب طبیعی است که درگیرمیشود. مسئله کلیدی در مورد ایران این است که اگر از ایران انتظار دارند که نقش مثبتی در منطقه داشته باشد و با نظم بینالمللی بتواند به یک توافق و تعامل دست پیدا کند باید نقشی را برای ایران قایل شوند. مسئولیتی برای ایران. یعنی مسئولیتپذیری ایران رابطه دارد با نقشی که ایران برایش قایل میشوند.
اگر شما بخواهید ایران را ببرد گوشه کرنر و همه امکانات را ازش بگیرید و سیاستهای تبلیغاتی و اقتصادیشان همهاش دائم علیه ایران باشد خب طبیعی است که واکنش ایران را به دنبال خواهد داشت. دوما که تجربه ایران نشان میدهد که کشورهایی مثل هند و چین که جمعیت بسیار بزرگی داشتند به قدرت تولیدی و اقتصادی شان توانستند آن مراحل را طی کنند و آمریکاییها در نهایت با آنها به سازش رسیدند. ولی مسئله اساسی این است دولتی که فعلا در ایران بر سر کار هست سیاست ضد تولیدی است. یعنی قدرت تولید ایران را کاهش میدهد و توان ایران را برای چانهزنی میآورد پایین. من حرفهای آقای همایونپور را قبول دارم که در اول دوره اوباما با نامهنگاری و ابتکاری که اوباما انجام داد و جواب تبریک آقای احمدینژاد را با نامهنگاری به آقای خامنهای آغاز کرد بسیار مثبت بود. میتوانست به یک توافقی هم دست پیدا کنند.
اگر مسایل مربوط به انتخابات پیش نیامده بود قطعا ایران و آمریکا به یک توافقی هم دست پیدا کرده بودند. ولی بعدش اگر دقت کنید در مذاکرات ژنو ایران قولهایی داد و بعدا آن قولها را انجام نداد. در مورد انتقال سنگ اورانیوم. ولی در مورد مذاکرات ترکیه و برزیل که به ایران آمده بودند آنها با چراغ سبز اوباما آمدند ولی آقای اوباما مذاکرات را به رسمیت نشناخت و توافق ایران را به رسمیت نشناخت و تشدید کردند. هیچ نشانهای از اینکه امتیازات خاصی به ایران داده شود وجود نداشته و همه اینها هست که مسئله کلیدی را دارد انجام میدهد. حال باید ببینیم که با توجه به اینکه شمشیر داموکلس انتخابات از سر اوباما برداشته شده چه امتیازات خاصی را در حوزههای تحریم اقتصادی و سیاسی به ایران میدهد.
سیاسی به این مفهوم که اوباما باید قبول کند رابطهاش در ارتباط با ایران میتواند مثل رابطهای باشد که با عربستان، کویت، مصر و کشورهای منطقه دارد. مسایل داخلی ایران مربوط به مسایل سیاسی ایران خب طبیعی است که باید توسط ملت ایران انجام گیرد. در مورد حقوق بشر هم وظیفه همه دولتهاست که نسبت به هم دخالت کنند. هم ایران باید دخالت کند نسبت به حقوق بشر آمریکا و هم آمریکا بتواند نسبت به حقوق بشر ایران دخالت کند. ولی مناسبات سیاسی داخل ایران به عهده ملت ایران است که خودشان بایستی مسایلشان را حل و فصل کنند.
در مجموع به نظر من اوباما فرصت جدیدی پیدا کرده و رهبران ایران هم میدانند که این فرصت محدود است و به نظر من زمینههای مذاکرات پشت چه در سطح کارشناسی و چه در سطح ردههای میانی سیاسی به نظر من مقدماتش دارد فراهم میشود. اگر آن جدول نقد به نقد انجام معامله صورت گیرد و تضمینهای لازم هم داده شود که ایران میتواند نقش لازم را در امنیت خلیج فارس داشته باشد به نظر من امکانات مصالحه خیلی بیش از هر زمان دیگری است و مصالحه به هر حال زمینههای این را فراهم میکند که از یک جنگ خانمانسوز جلوگیری شود و نهادهای حاکمیت هم به خوبی میدانند که اگر جنگی صورت بگیرد تمام زیرساختهای ایران نابود میشود و دستآوردهای انقلاب و جنگ و همه آنها بر باد فنا خواهد رفت.
بنابراین آمریکا هم چون همین ملاحظه را دارد که جنگ از لحاظ اقتصادی دولت را با مشکل روبهرو کند به نظر من زمینههای عینی این مصالحه الان بیش از هر زمان دیگری فراهم است.
آقای همایونپور، با این اوصاف در بر روی پاشنه سابق یعنی اعمال فشار همزمان با بازگذاشتن راه گفتوگو میچرخد یا چیزی دارد عوض میشود؟ تمایل بیشتر به گفتوگو حالا که رقیب انتخاباتی شکست خورده، یا برعکس اعمال فشار بیشتر چون این تصور در میان سیاستگذاران خارجی دولت آمریکا هست که تحریمها اثر کرده؟
کوروش همایونپور: به نظر من تحریمها و فشارها ادامه پیدا میکند. این طور نیست که اینها قطع شود. اما چنان چه ایران عکسالعمل سریع و مثبت نشان دهد و این گفتوگوها در آینده نزدیک انجام شود به نظر من ممکن است این تحریمها و فشارها کمی تخفیف پیدا کند یا حداقل تشدید نشود. ولی هرچه بیشتر زمان بگذرد و هرچه بیشتر ایران عکسالعمل مثبت نشان ندهد به نظر من تحریمها تشدید هم خواهد شد.
رئیس جمهور آمریکا در همین گفتهها افزود اعمال شدیدترین تحریمهای تاریخ دارد بر روی اقتصاد ایران اثر میگذارد و باید راهی باشد که ایران همزمان با بهرهمندی از کاربرد صلحآمیز انرژی هستهای به تعهدات بینالمللی خود وفادار باشد و به جامعه جهانی تضمینهای روشنی بدهد که در پی دستیابی به سلاح هستهای نیست. برخی از ناظران میگویند آقای اوباما که خیالش از سرانجام رقابت انتخاباتی راحت شده با این گفتهها میکوشد از فضای جدید بهره ببرد برای دادن فرصتی تازه و دوباره به ایران به منظور رسیدن به توافق با کشورهای ۱+۵.
از سوی دیگر به تازگی روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت بدون ذکر نام یک مقام بلندپایه اسرائیلی از او نقل کرد که ایران و آمریکا در بحرین گفتوگوهای پنهانی داشتند. پیش از آن هم روزنامه نیویورک تایمز ماه پیش گزارش داد دولتهای تهران و واشینگتن در اصول در مورد وارد شدن در مذاکرات مستقیم به توافق رسیدهاند. گزارشی که ایران و آمریکا هر دو آن را تکذیب کردند.
با گفتههای تازه باراک اوباما پس از انتخاب شدن مجدد به ریاست جمهوری آمریکا مناسبات ایران و واشینگتن به کدام سو میرود؟ این پرسش را با سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در میان گذاشتهایم. با کوروش همایونپور فعال سیاسی حزب دموکرات آمریکا، حزب باراک اوباما در واشینگتن، محمد صادق جوادی حصار مشاور مهدی کروبی رهبر حزب اعتماد ملی در مشهد و علیرضا حقیقی تحلیلگر سیاسی مناسبات ایران و آمریکا در تورونتو.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای کوروش همایونپور، محتوای اولین گفتههای باراک اوباما بعد از انتخاب مجدد به ریاست جمهوری درباره ایران و لحن او چه چیزی را نشان میدهد در زمینه چشمانداز مناسبات تهران و واشینگتن؟
کوروش همایونپور: به نظر من کاملا نشان میدهد که آقای اوباما مایل به مذاکره دیپلماتیک با ایران و رفع و رجوع این مسئله اتمی ایران از طریق مذاکره هست. خیلی واضح میگوید که هنوز فکر میکند یک دریچه زمانی برای حل این مشکل وجود دارد و در عین حال میگوید که تمام تلاش خودمان را میکنیم و اگر ایران جدی باشد این مسئله حل خواهد شد.
معنی «هنوز» در این گفته چیست؟ معنی دریچه زمانی چیست؟
معنی دریچه زمانی یعنی این که هنوز زمان وجود دارد برای رفع قضیه از طریق مذاکره. هنوزش هم معنیاش این است که تا تابستان آینده فرصت داریم. یک ذره دلیل فنی دارد که ایران چند کیلوگرم اورانیوم غنی شده در حد ۲۰ درصد و غیره دارد که اینها فکر میکنند تا تابستان آینده ایران ۲۴۰ کیلوگرم که مقدار لازم برای تولید یک بمب اتمی است پیدا میکند و هنوز مسئله بر میگردد به آن تابستان آینده و رسیدن ایران به سطح ۲۴۰ کیلوگرم.
آقای جوادی حصار، از لابهلای گفتههای تازه مسئولان ایران بعد از انتخاب مجدد باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا چه میشود فهمید؟ تمایل به ادامه رویارویی یا برگزیدن میز مذاکره؟
محمد صادق جوادی حصار: آنچه این روزها در فضای سیاسی به چشم میآید و به گوش میرسد این است که واژگانی از جنس مذاکره، گفتوگو و امتیازاتی که احتمالا رد و بدل خواهد شد، در این فضای کوتاه بیشتر به چشم میآید. در مطبوعات ذکر شد که تیمی حداقل از سوی ایران به طور پنهان با مقامات آمریکایی گفتوگوهایی داشتهاند و اخیرا در صحبتهای رئیس قوه قضائیه حتی شنیده شد که آمریکاییها تصور نکنند ما پای مذاکره به آنها امتیازی خواهیم داد.
اینها همه حکایت از این دارد که باب گفتوگو و باب مذاکره اگر بناست باز شود یکی از موقعیتهایش همین مدت کوتاه باقیمانده از دوره آقای احمدینژاد میتواند باشد. به دلایل زیادی. از جمله آن دلایل این است که به زعم من اصولگرایان همواره سعی میکردند تصمیمهای مهم و سرنوشتساز و تصمیماتی که میتواند بر روند کلی جریانهای کشور در مواجهات بیرونی تاثیر مستقیم داشته باشد به دست جریانهای اپوزیسیون داخلی یا اصلاحطلبان اتقاق نیافتد و صورت نگیرد.
اصولگرایان میخواهند تصمیمهای مهم و سرنوشتساز مؤثر بر مواجهات بیرونی به دست جریانهای اپوزیسیون داخلی یا اصلاحطلبان اتقاق نیافتد و صورت نگیرد.محمدصادق جوادی حصار
اگر قرار است کاری شود که شاید یکی از دلایلش همین باشد که در همین مدت کوتاه اتفاق بیافتد و توی پرونده دولت اصولگرا علیرغم همه ضعفهایی که میتوانسته وجود داشته باشد و دارد یک نقطه قوت هم وجود داشته باشد که این تابوی مذاکره با آمریکا توسط آقای احمدینژاد و تیم او شکسته شد و اینها با هم پای میز مذاکره نشستند. اگر چه در گذشته یعنی همین چند سال قبل گفتوگوها بین غرب و ایران بر سر منازعات هستهای بیشتر و جدیتر در دوره آقای احمدینژاد رخ نمود و خودش را به جهان عرضه کرد. بنابراین من تصور میکنم که از فضای سیاسی ایران میشود استشمام کرد که ایران دارد تمایل آشکاری به گفتوگو با آمریکا برای حل منازعات فیمابین بر سر مسئله هستهای نشان میدهد.
آقای حقیقی، برخی از ناظران خارجی ایران میگویند که در این سال میلادی سه دور مذاکره نتایجی را که ایران میخواسته در پی نداشته. اما ایران به این علت که فشارها و نتایج تحریمها را حس میکند، خواهان ادامه مذاکرهاست. علاوه بر این گزارشهایی هم در مورد احتمال مذاکره مستقیم میان تهران و واشینگتن در رسانهها بازتاب پیدا کرده که آقای جوادی حصار هم به آن اشاره کردند. روسیه به شدت بر روی این نوع برخورد تاکید گذاشته. شاهین ترازو به کدام سو سنگینی میکند؟
علیرضا حقیقی: خب اگر اتفاق خاصی پیش نیاید و همین وضعیت حفظ شود شاهین ترازو به سمت مذاکره ایران و آمریکاست. ایران مایل است با آمریکا مصالحه و مذاکره کند اما ملاحظاتی دارد. آن چیزی که به نظر میرسد که تعیینکننده است این است که آیا سیاست اوباما و آمریکا سیاست تغییر رژیم است یا نیست. این ملاحظهای است که رهبر ایران چندین بار هم تکرار کرده که ما اگر مسئله هستهای را برداریم آنها مسئلهشان با ما تمام نمیشود.
نکته دوم اینکه در چه سطحی اگر ایران کاری انجام دهد آنها به ایران چیزی خواهند داد. ایران یک تجربه بد دارد در مورد تعلیق هستهای. دو سال و نیم تعلیق کرد و در ازای آن در دولت جرج بوش عملا چیزی گیر ایران نیامد. در دولت اصلاحات. و به هر حال آن هم یکی از دلایلی بود که دولت بعدی اصلاحات نتوانست پیروز شود. آن تجربه بد وجود دارد و بنابراین الان باید مشخص شود که ایران دنبال معامله نقد با نقد میگردد.
نکته سوم این است که ملاحظات و تضمینهای امنیتی آمریکا در صورتی که این مذاکرات شروع شود در مورد عدم مداخله و به کار نگرفتن سیاست نظامی علیه ایران چه خواهد بود.
و نکته چهارم هم این است که آن چیزی که در مورد ایران به رسمیت میشناسند حق غنیسازی است یا نه. حتی اگر شده مثلا هزارتا سانتریفیوژ کار کند و این حق را در مورد ایران به رسمیت بشناسند. این هم خط قرمز ایران است. فقط مشکل این است که من برخلاف نظر آقای جوادیحصار معتقدم که نهادهای حاکمیت خیلی تمایل ندارند که این توافق در زمان آقای احمدینژاد صورت بگیرد. علتش هم این است که آقای احمدینژاد میخواهد از این توافق یک بستری برای تداوم دولت خودش فراهم کند. همه هم و غمش این است که این توافق در دوره آقای احمدینژاد صورت بگیرد. از مزایایش در حوزه اقتصاد بهرهمند شود و تصویر جدیدتری را برای مردم ایجاد کند که بعله آن قهرمانی که مسایل را حل میکند من هستم و بنابراین دولت باید تداوم داشته باشد. آقای مشایی بیاید رئیس جمهور شود و یا کسی که من انتخاب میکنم. و بعید میدانم که اصولگرایان و نهاد حاکمیت مایل به چنین قضیهای باشند.
آقای همایونپور، درباره ملاحظات چهارگانه که آقای حقیقی گفتند آیا مشخص هست که در واشنگتن چه نظرهایی هست؟ تغییر رژیم، جدول زمانی، ملاحظات و تضمینهای امنیتی و حق غنیسازی؟
کوروش همایونپور: من فکر میکنم اینها دو دسته هستند. یک دسته سوالهای فنیتر و جزیی تر است مثل درصد غنیسازی و غیره که آنها به نظر من همه از طریق مذاکره قابل حل است. ولی این نکته را نباید فراموش کنیم که اگر هم مشکلات خاصی وجود داشته باشد برای مذاکرات بین ایران و آمریکا در دوران بوش، این ربطی به دوران آقای اوباما ندارد. اوباما از همان روز اول ریاست جمهوریش پس از ادای سوگند ریاست جمهوری در نطقی که کرد و در نطق معروفش در قاهره و همانطور که میدانیم حداقل دو تا نامه برای آقای خامنهای فرستاد... در حقیقت هیچ رییس جمهور آمریکا در این سالهای اخیر به اندازه آقای اوباما مایل به رفع و رجوع این منازعات از طریق مذاکره و دیپلماسی نبوده. این موضوع هم درست است که در زمان ایشان این تحریمها افزایش پیدا کرد و تشدید شد. اما به این دلیل که ایران جواب مثبتی نداده بود. به این دلیلی که ایران قدم مثبتی برنداشت در این زمینه. از نظر کلی آقای اوباما صددرصد و دولت آمریکا صد در صد مایل است از طریق مذاکره این قضیه را حل کند. خط قرمز دولت آمریکا هم همانطور که میدانیم فقط دسترسی ایران به سلاح اتمی است که آن مساله کلاهک اتمی هم جزو آن است.
ب
ایران اگر تا تابستان آینده به نتیجه مثبتی از راه مذاکره نرسد خودش را از نظر نظامی شدیدا در معرض خطر قرار خواهد داد.کوروش همایونپور
نابراین از نظر آمریکاییها هنوز فرصت زیاد است. اما به خاطر فشارهای دیگری که وجود دارد مانند فشارهای داخلی، مخالفان آقای اوباما در داخل آمریکا و فشار اسرائیل و لابی اسرائیل در داخل آمریکا ایشان نمیتواند بگوید حالا ما سه سال به این قضیه فرصت میدهیم. بنابراین از نظر اوباما این خیلی مشخص است در حقیقت تا تابستان آینده حاضر است به این قضیه فرصت بدهد. برای همین است که من نظرم این است که ایران اگر تا تابستان آینده به نتیجه مثبتی از راه مذاکره نرسد خودش را از نظر نظامی شدیدا در معرض خطر قرار خواهد داد. دیگر بعد از تابستان آینده شانس دخالت نظامی چه از طریق آمریکا و چه از طریق آمریکا و اسرائیل و یا اسرائیل به تنهایی ولی با حمایت ضمنی آمریکا خیلی بالا خواهد رفت.
آقای جوادیحصار، از یک طرف این مسئلهای هست که آقای همایونپور به آن اشاره میکنند و مساله خط قرمز تابستان آینده و از طرف دیگر گفته آقای حقیقی هست که این مساله در زمان محمود احمدینژاد حل شود یا بعدش. در مطبوعات ایران چیزهایی که بازتاب یافته تا چه حد موید نظر شماست که آقای حقیقی با آن تفاوت نظر دارند؟
محمد صادق جوادی حصار: در این که در میان اصولگراها هم با آقای احمدینژاد زاویه شدید وجود دارد تردید نیست. اما مسئله هستهای را در مناسبات بینالمللی فراتر از دولت درش دخالت دارند. یعنی دولت یک بخشی از آن است. مجموعه نظام و بیشتر رهبری در این موضوع هدایت امر را به عهده دارد و نمایندگان ایشان در شورای عالی دفاع یا شورای امنیت ملی. به نظر من بحث این که آقای احمدینژاد تلاش کند ا ین را به حساب خودش بگذارد یک بحثی است که اصولگراهایی که حامی احمدینژاد بودهاند این کار را خواهند کرد و این تلاش را خواهند کرد. همانطور که آقای حقیقی هم فرمودند. اما حل مساله هستهای در دورهای غیر از دوره اصلاحطلبان به نظر من جزو استراتژیهای مجموعه نظام بوده. الان هم تردید این که اصلاحطلبان دوباره به عرصه برگردند و فضای این که امکان دارد با نابسامانیهای شدید اقتصادی که به وجود آمده امکان بازگشت نادلخواه زمام امور به دست اصلاحطلبان در کشور پیش بیاید این دغدغه را خواهند داشت که حداقل کلیدش را زده باشند و کارهایش را کرده باشند و هدایت را اگر حتی بعد از دولت احمدینژاد هم یک اتفاق میخواهد بیافتد هدایت را در دست کلیت مجموعه هدایتکننده نظام بدانند نه در دست دولتی که میآید.
اگر آن دولت اصلاحطلبان باشند به نظر من فشارها بر دولت اصلاحطلب خیلی شدید تر خواهد بود از آنچه که امروز با آقای احمدینژاد به فرض مشکلات موجود وجود داشته باشد. بنابراین من در این قضیه همچنان نظرم این است که تلاش مضاعفی صورت خواهد گرفت که این کار به دست شخصیتهایی از جنس آقای خاتمی صورت نگیرد. چون اینها به کارنامه درازمدت اصلاحطلبان و گروههای اپوزیسیون داخل نظام خیلی حساسیت دارند. بعضی وقتها حاضرند که هزینههای بیشتری را تقبل کنند اما این کار به دست جریانهای منتقد صورت نگیرد. چون عقبه خیلی چیزها را برایشان خراب میکند و ناکارآمدیهایی که برایشان بروز کرده مسئولیتش به عهده جریاناتی خواهد بود در آینده که از اتفاقات میمون و مبارکی که میتوانسته دست اصلاحطلبان بیافتد پیشگیری کردهاند.
آمریکا تمایل دارد با تیمی مذاکره کند که از پشتیبانی قوی مردمی از جنسی که در دوره اصلاحات آقای خاتمی داشت نداشته باشدمحمدصادق جوادی حصار
ضمن اینکه همینجا میخواهم یک پرانتز باز کنم. یک بار دیگر در صحبتی عرض کردم. یک گله بسیار جدی من حداقل خودم به عنوان یک اصلاحطلب از مدیریتهای سیاسی در آمریکا در دوره اصلاحطلبان دارم. آن اینکه آنها همیشه با این که ما از اصلاحطلبان حمایت میکنیم با این که ما اصلاحطلبان را تحت پوشش قرار میدهیم هیچ کاری که برای اصلاحطلبان نکردند هیچ که آتش شدیدی را بر علیه اصلاحطلبان فراهم کردند و اجازه دادند که در داخل نظام مضایق بسیار شدیدی علیه اینها فراهم شود به این اتهام که آنها دارند از شما حمایت میکنند و شما عقبه آنها هستید. اینجا آتشبیار معرکه آنها هستید. شواهد این را نشان میدهد که آنها دوست دارند و تمایل دارند با یک تیمی مذاکره کنند که آن تیم پشتیبانی قوی مردمی از جنسی که در دوره اصلاحات اتفاق افتاد برای آقای خاتمی که ۲۴ میلیون رای را به طور واقعی پشت سر خودش داشت صورت نگیرد و یک مجموعهای بیایند که مردد باشند در حمایت از تصمیم خودشان. یعنی مردد باشند که اگر این تصمیم را در آنجا گرفتند و این وعده را دادند و آن وعده را گرفتند این وعده دادنها و وعده گرفتنها پیمان بستنها و عهدنامه امضا کردنها اینها میتواند مورد تایید مردم هم باشد. این گروه اگر این پشتیبانی قوی را از جانب مردم داشته باشند خب میتوانند خیلی بهتر با حتی تیم آمریکایی مذاکره کنند. آمریکاییها به نظر من در سیاستهایشان نشان نمیدهند که حاضرند این جور تیمی را ازش استقبال کنند. دوست دارند یک تیمی باشد که خیلی پشتیبانی قوی نداشته باشد.
آقای حقیقی، یکی از عوامل تعیین کننده در سمت و سو دادن به نوع برخورد آمریکا و ایران به اختلاف نظرهایشان سمتگیری اسرائیل و ترغیب به تعیین خط قرمز برای توقف غنیسازی اورانیوم در ایران بود در تابستان آینده. انتخاب مجدد باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا از فشارهای اسرائیل خواهد کاست یا نه؟
علیرضا حقیقی: بستگی دارد ببینیم انتخابات اسرائیل چه میشود. تحولات فعلی در غزه چه میشود و همه اینها تعیین کنندهاست. اسرائیلیها خط قرمزهایشان خیلی وسیعتر است. آنها میگویند حتی ایران نباید دانشی پیدا کند که آن دانش ممکن است حتی به تولید بمب هستهای منجر شود. دولت اوباما چنین خط مرزی را نمیخواهد قبول کند چون بسیار کار خطرناکی است و محدودیتهای زیادی را علیه ایران اعمال میکند. در عین حال دولت اوباما هم توجه دارد که ایران از جنبه حقوقی مسئله حق غنیسازی را دارد و مشکلاتی که هست مربوط به مسایل پروتکل هست که وقتی نوشته شده به این مسایل... در عین حال تخلف ایران هم از آژانس مثل تخلفاتی است که آمریکا و روسیه دارند الان. آمریکا و روسیه طبق پروتکلی که قبول کردند باید سلاح هستهایشان را به تدریج از بین میبردند که هیچکدامشان این کار را انجام ندادند. یعنی آنها هم متخلفاند. نسبت به قانون بینالمللی. ولی مسئله ایران مساله سیاسی است. یعنی چون کشوری است که در عرصه بینالمللی ادعاهایی دارد و مشکلاتی دارد خب طبیعی است که درگیرمیشود. مسئله کلیدی در مورد ایران این است که اگر از ایران انتظار دارند که نقش مثبتی در منطقه داشته باشد و با نظم بینالمللی بتواند به یک توافق و تعامل دست پیدا کند باید نقشی را برای ایران قایل شوند. مسئولیتی برای ایران. یعنی مسئولیتپذیری ایران رابطه دارد با نقشی که ایران برایش قایل میشوند.
اگر شما بخواهید ایران را ببرد گوشه کرنر و همه امکانات را ازش بگیرید و سیاستهای تبلیغاتی و اقتصادیشان همهاش دائم علیه ایران باشد خب طبیعی است که واکنش ایران را به دنبال خواهد داشت. دوما که تجربه ایران نشان میدهد که کشورهایی مثل هند و چین که جمعیت بسیار بزرگی داشتند به قدرت تولیدی و اقتصادی شان توانستند آن مراحل را طی کنند و آمریکاییها در نهایت با آنها به سازش رسیدند. ولی مسئله اساسی این است دولتی که فعلا در ایران بر سر کار هست سیاست ضد تولیدی است. یعنی قدرت تولید ایران را کاهش میدهد و توان ایران را برای چانهزنی میآورد پایین. من حرفهای آقای همایونپور را قبول دارم که در اول دوره اوباما با نامهنگاری و ابتکاری که اوباما انجام داد و جواب تبریک آقای احمدینژاد را با نامهنگاری به آقای خامنهای آغاز کرد بسیار مثبت بود. میتوانست به یک توافقی هم دست پیدا کنند.
اگر مسایل مربوط به انتخابات پیش نیامده بود قطعا ایران و آمریکا به یک توافقی هم دست پیدا کرده بودند.علیرضا حقیقی
اگر مسایل مربوط به انتخابات پیش نیامده بود قطعا ایران و آمریکا به یک توافقی هم دست پیدا کرده بودند. ولی بعدش اگر دقت کنید در مذاکرات ژنو ایران قولهایی داد و بعدا آن قولها را انجام نداد. در مورد انتقال سنگ اورانیوم. ولی در مورد مذاکرات ترکیه و برزیل که به ایران آمده بودند آنها با چراغ سبز اوباما آمدند ولی آقای اوباما مذاکرات را به رسمیت نشناخت و توافق ایران را به رسمیت نشناخت و تشدید کردند. هیچ نشانهای از اینکه امتیازات خاصی به ایران داده شود وجود نداشته و همه اینها هست که مسئله کلیدی را دارد انجام میدهد. حال باید ببینیم که با توجه به اینکه شمشیر داموکلس انتخابات از سر اوباما برداشته شده چه امتیازات خاصی را در حوزههای تحریم اقتصادی و سیاسی به ایران میدهد.
سیاسی به این مفهوم که اوباما باید قبول کند رابطهاش در ارتباط با ایران میتواند مثل رابطهای باشد که با عربستان، کویت، مصر و کشورهای منطقه دارد. مسایل داخلی ایران مربوط به مسایل سیاسی ایران خب طبیعی است که باید توسط ملت ایران انجام گیرد. در مورد حقوق بشر هم وظیفه همه دولتهاست که نسبت به هم دخالت کنند. هم ایران باید دخالت کند نسبت به حقوق بشر آمریکا و هم آمریکا بتواند نسبت به حقوق بشر ایران دخالت کند. ولی مناسبات سیاسی داخل ایران به عهده ملت ایران است که خودشان بایستی مسایلشان را حل و فصل کنند.
در مجموع به نظر من اوباما فرصت جدیدی پیدا کرده و رهبران ایران هم میدانند که این فرصت محدود است و به نظر من زمینههای مذاکرات پشت چه در سطح کارشناسی و چه در سطح ردههای میانی سیاسی به نظر من مقدماتش دارد فراهم میشود. اگر آن جدول نقد به نقد انجام معامله صورت گیرد و تضمینهای لازم هم داده شود که ایران میتواند نقش لازم را در امنیت خلیج فارس داشته باشد به نظر من امکانات مصالحه خیلی بیش از هر زمان دیگری است و مصالحه به هر حال زمینههای این را فراهم میکند که از یک جنگ خانمانسوز جلوگیری شود و نهادهای حاکمیت هم به خوبی میدانند که اگر جنگی صورت بگیرد تمام زیرساختهای ایران نابود میشود و دستآوردهای انقلاب و جنگ و همه آنها بر باد فنا خواهد رفت.
بنابراین آمریکا هم چون همین ملاحظه را دارد که جنگ از لحاظ اقتصادی دولت را با مشکل روبهرو کند به نظر من زمینههای عینی این مصالحه الان بیش از هر زمان دیگری فراهم است.
آقای همایونپور، با این اوصاف در بر روی پاشنه سابق یعنی اعمال فشار همزمان با بازگذاشتن راه گفتوگو میچرخد یا چیزی دارد عوض میشود؟ تمایل بیشتر به گفتوگو حالا که رقیب انتخاباتی شکست خورده، یا برعکس اعمال فشار بیشتر چون این تصور در میان سیاستگذاران خارجی دولت آمریکا هست که تحریمها اثر کرده؟
کوروش همایونپور: به نظر من تحریمها و فشارها ادامه پیدا میکند. این طور نیست که اینها قطع شود. اما چنان چه ایران عکسالعمل سریع و مثبت نشان دهد و این گفتوگوها در آینده نزدیک انجام شود به نظر من ممکن است این تحریمها و فشارها کمی تخفیف پیدا کند یا حداقل تشدید نشود. ولی هرچه بیشتر زمان بگذرد و هرچه بیشتر ایران عکسالعمل مثبت نشان ندهد به نظر من تحریمها تشدید هم خواهد شد.