به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن، نقش زنان در اقتصاد ایران، موضوع گفتوگوی اقتصادی امروز رادیو فردا با فریدون خاوند است.
برای بحث در این زمینه، از بازار کار آغاز میکنیم. زنان ایرانی در زندگی اقتصادی کشورشان چه جایگاهی دارند؟
فریدون خاوند: وقتی به جایگاه زنان در بازار کار ایران نگاه میکنیم، قبل از هر چیز متوجه یک تناقض بزرگ میشویم. میبینیم که از یک طرف سطح سواد در میان زنان ایرانی به شکل قابل ملاحظهای بالا رفته و به خصوص حضور آنها در آموزش عالی کاملاً چشمگیر است، تا جایی که دانشجویان دختر در حال حاضر نسبت به پسران اکثریت دارند. ولی از طرف دیگر (و تناقض هم در همین جا است)، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سطح پایینی هست.
برای محاسبه نرخ مشارکت اقتصادی، شمار افرادی که در عرصه اقتصادی فعال هستند، اعم از این که شاغل باشند یا متقاضی کار، نسبت به کل جمعیت بالای ده سال سنجیده میشوند.
نرخ مشارکت اقتصادی در ایران، با تعریفی که عرض شد، برای مردان شصت درصد است و برای زنان سیزده درصد، نزدیک به یک پنجم مردان. نرخ مشارکت زنها در ایران حتی از استانداردهای خاورمیانه، که از این نظر یکی از واپسماندهترین نقاط دنیا است، عقبتر است.
از آن مهمتر، نرخ مشارکت اقتصادی زنها از بعد از انقلاب تا امروز تقریبا تفاوتی نکرده، در حالی که در بسیاری از مناطق دنیا به خصوص آسیا، ما در سه دهه گذشته شاهد اوجگیری مشارکت اقتصادی زنها بودهایم، گاه در سطحی بالای ۶۵ درصد.
در عرصه کسب و کار و به خصوص به عنوان کارآفرین، زنهای ایرانی چه نقشی دارند؟
در این عرصه هم، موانع موجود بر سر راه زنان کم نیست. قاعدتاً، با توجه به شمار دخترانی که به مدارک دانشگاهی دست پیدا میکنند، طبیعی به نظر میرسد که شمار روزافزونی از آنها، بعد از پایان تحصیل، واحدهای تولیدی و بازرگانی خودشان را ایجاد کنند.
در عمل شمار زنان فعال در عرصه کسبوکار زیاد نیست. میتوان گفت که حتی شمار زیادی از پسران، چون نمیتوانند امیدواری زیادی داشته باشند به پیدا کردن کار با تکیه بر مدرک دانشگاهی، آموزش عالی را رها میکنند و وارد بازار کار میشوند، در حالی که دختران، به دلیل شرایط سیاسی و فرهنگی ایران امکان کمتری برای این کار دارند.
برای ورود به دنیای کسب و کار، باید از لحاظ اجتماعی آزاد بود، مسافرت کرد، از اعتماد بانکدار و کارخانهدار برخوردار شد، و اگر کسب و کار با مشکل روبرو شد، باید هزینه داد و حتی زندان رفت.
زنها در ایران چنین دامنه مانوری ندارند. یک زن کارآفرین باسابقه تعریف میکند که برای حل مشکل مالی به بانک مراجعه کرده. رئیس بانک به او گفته «برو مردت را بردار بیار».
آیا در برابر مشکلات ناشی از بحران اقتصادی، مردان و زنان در موقعیت برابری هستند؟
به هیچوجه. تبعیض در این زمینه بیداد میکند. رکود اقتصادی دو سه سال اخیر، وضعیت زنان را در بازار کار از آنچه بود، بدتر کرد.
وقتی کارخانهای مجبور میشود فعالیتش را کم بکند، اولین قربانیهای «تعدیل» نیروی کار، زنها هستند. بار سنگین تورم، رکود و تحریم، بیش از همه بر دوش زنها بوده و هست.
Your browser doesn’t support HTML5
برای بحث در این زمینه، از بازار کار آغاز میکنیم. زنان ایرانی در زندگی اقتصادی کشورشان چه جایگاهی دارند؟
فریدون خاوند: وقتی به جایگاه زنان در بازار کار ایران نگاه میکنیم، قبل از هر چیز متوجه یک تناقض بزرگ میشویم. میبینیم که از یک طرف سطح سواد در میان زنان ایرانی به شکل قابل ملاحظهای بالا رفته و به خصوص حضور آنها در آموزش عالی کاملاً چشمگیر است، تا جایی که دانشجویان دختر در حال حاضر نسبت به پسران اکثریت دارند. ولی از طرف دیگر (و تناقض هم در همین جا است)، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سطح پایینی هست.
برای محاسبه نرخ مشارکت اقتصادی، شمار افرادی که در عرصه اقتصادی فعال هستند، اعم از این که شاغل باشند یا متقاضی کار، نسبت به کل جمعیت بالای ده سال سنجیده میشوند.
نرخ مشارکت اقتصادی در ایران، با تعریفی که عرض شد، برای مردان شصت درصد است و برای زنان سیزده درصد، نزدیک به یک پنجم مردان. نرخ مشارکت زنها در ایران حتی از استانداردهای خاورمیانه، که از این نظر یکی از واپسماندهترین نقاط دنیا است، عقبتر است.
از آن مهمتر، نرخ مشارکت اقتصادی زنها از بعد از انقلاب تا امروز تقریبا تفاوتی نکرده، در حالی که در بسیاری از مناطق دنیا به خصوص آسیا، ما در سه دهه گذشته شاهد اوجگیری مشارکت اقتصادی زنها بودهایم، گاه در سطحی بالای ۶۵ درصد.
در عرصه کسب و کار و به خصوص به عنوان کارآفرین، زنهای ایرانی چه نقشی دارند؟
در این عرصه هم، موانع موجود بر سر راه زنان کم نیست. قاعدتاً، با توجه به شمار دخترانی که به مدارک دانشگاهی دست پیدا میکنند، طبیعی به نظر میرسد که شمار روزافزونی از آنها، بعد از پایان تحصیل، واحدهای تولیدی و بازرگانی خودشان را ایجاد کنند.
در عمل شمار زنان فعال در عرصه کسبوکار زیاد نیست. میتوان گفت که حتی شمار زیادی از پسران، چون نمیتوانند امیدواری زیادی داشته باشند به پیدا کردن کار با تکیه بر مدرک دانشگاهی، آموزش عالی را رها میکنند و وارد بازار کار میشوند، در حالی که دختران، به دلیل شرایط سیاسی و فرهنگی ایران امکان کمتری برای این کار دارند.
برای ورود به دنیای کسب و کار، باید از لحاظ اجتماعی آزاد بود، مسافرت کرد، از اعتماد بانکدار و کارخانهدار برخوردار شد، و اگر کسب و کار با مشکل روبرو شد، باید هزینه داد و حتی زندان رفت.
زنها در ایران چنین دامنه مانوری ندارند. یک زن کارآفرین باسابقه تعریف میکند که برای حل مشکل مالی به بانک مراجعه کرده. رئیس بانک به او گفته «برو مردت را بردار بیار».
آیا در برابر مشکلات ناشی از بحران اقتصادی، مردان و زنان در موقعیت برابری هستند؟
به هیچوجه. تبعیض در این زمینه بیداد میکند. رکود اقتصادی دو سه سال اخیر، وضعیت زنان را در بازار کار از آنچه بود، بدتر کرد.
وقتی کارخانهای مجبور میشود فعالیتش را کم بکند، اولین قربانیهای «تعدیل» نیروی کار، زنها هستند. بار سنگین تورم، رکود و تحریم، بیش از همه بر دوش زنها بوده و هست.