از رسم آیین چهارشنبهسوری در بسیاری از نقاط ایران تنها هیاهو و صدای ترقهها به جا ماندهاست. بوی گوگردی که فضا را پر میکند و برخی از شهروندانی که از سر و صدای انفجار ترقهها گلایه میکنند.
مثل این میماند که گذشته این آیین دیرین را هم تنها در ترانهها باید سراغ گرفت. آنجا که شهیار قنبری در «کودکانه» از شوق یک خیز بلند بر فراز «بوتههای نور» میگوید؛ و یا شرحی از «قاشق زدن یک دختر چادر سیاه» ارایه میکند.
Your browser doesn’t support HTML5
دریکی از برنامههای نگاه تازه همراه با محمدرضا کاظمی حوالی نوروز سال ۱۳۹۰ به چهارشنبهسوری پرداختیم.
آنجا بود که احمد کریمی حکاک نویسنده و استاد ادبیات فارسی در آمریکا از «در تیرگی شبانه تاریخ» ماندن چهارشنبه سوری سخن گفت.
به گفته این استاد دانشگاه در هیچیک از متون تاریخی مانند آثارالباقیه ابوریحان بیرونی به چهارشنبهسوری به عنوان یکی از اعیاد ایرانیها اشارهای نشده است.
احمد کریمی حکاک میگوید برخی مخالفان سیاستهای دولت جمهوری اسلامی، برخورد این حکومت با مسئله چهارشنبهسوری را به عنوان نماد مخالفت آن با «هویت ملی» میگیرند و به گفته آقای کریمی حکاک به گزافه میروند.
این استاد دانشگاه درباره دلیل مقاومت حکومت در برابر برگزاری چهارشنبه سوری میگوید برگزارکنندگان این مراسم آن را به «امری سیاسی» تبدیل کردهاند و عملاً «وضعیت ناامنی برای خودشان» به وجود آوردهاند.
به گفته پدرام سروش پور موبد زرتشتی پریدن از آتش در این دین جایگاهی ندارد و «سنت مسیر خود را به اشتباه رفته» و در این باره «دچار تناقض» شده است.
به گفته موبد زرتشتی پدرام سروشپور در تهران نزدیکترین آیین به جشن چهارشنبه سوری در نزد زرتشتیان، آیین پنجه است که پنج روز آخر سال را در بر میگیرد.
آقای سروش پور میگوید که در این پنج روز روان درگذشتگان به خانههای خود باز میگردد و زرتشتیان با برپا کردن آتش در پشت بامها و دور هم جمع شدن روان آنها را بدرقه میکنند.
به گفته این موبد زرتشتی پریدن از آتش در این دین جایگاهی ندارد و «سنت مسیر خود را به اشتباه رفته» و در این باره «دچار تناقض» شده است.