هفته گذشته چهاردهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان تئاتر ایران برگزار شد.
در این جشن برگزیدگان یک سال تئاتر ایران از نگاه منتقدان معرفی شدند. نمایشهای «و آنک انسان» به کارگردانی محمد رضاییراد،«همهوایی» به کارگردانی افسانه ماهیان و «صدای آهسته برف» به کارگردانی جابر رمضانی به عنوان آثار برتر سال ۹۳ تئاتر ایران معرفی شدند.
این جشن علاوه بر معرفی برگزیدگان تئاتر ایران، محلی بود برای بیان نظرات انتقادی درباره وضعیت فعلی هنر نمایش ایران. نظراتی که عمدتا حاکی از افت کیفی تئاتر ایران در چند سال اخیر است.
این نظرات مخالف دیدگاه دیگری است که میگوید با گسترده تر شدن مخاطبان تئاتر، هنر نمایش ایران در سالهای اخیر خلاقانهتر از هنرهای دیگر عمل کرده است.
Your browser doesn’t support HTML5
فرزانه ابراهیمزاده، روزنامه نگار حوزه تئاتر که یکی از برگزیدگان همین جشن بود با رد این نظر میگوید نمایش ایران باوجود گسترده شدن مخاطبانش با افت کیفی همراه بوده است:
«اتفاقی که در چهار پنج سال اخیر افتاده این است که با افتتاح سالنهایی خارج از مرکز شهر، تئاتر به لحاظ جغرافیایی در تهران پخش شده و یک مقدار از مرکز شهر فراتر رفته است. در کنار آن، بخش اقتصاد تئاتر هم در چند سال اخیر اهمیت پیدا کرده و این نکتهای است که به نظرم باعث شده تا موضوع خلاقانه بودن تئاتر دقیق نباشد. به خاطر اینکه بسیاری از فعالان تئاتری برای اینکه کارشان فروش داشته باشد و بتوانند بهره اقتصادی از تئاتر داشته باشند، فعالیتهای زیادی میکنند و یکی از این فعالیتها، بحث آوردن چهرههای شناخته شده سینما به تئاتر است. این اتفاق هم ابتدا از کارهای تماشاخانه ایرانشهر آغاز شد. پس از آن حالا موضوع آوردن اسپانسر به تئاتر مسئله ساز شده. اینها یک مقداری تئاتر را از هنر ناب بودن درآورده و به سمت نوعی از نمایش برده که کمی طعنه میزند به تئاترهای لاله زار.»
با وجود انتقادها از سطح کیفی تئاتر ایران اما افزایش چرخه مالی تئاتر در سال های اخیر، نکتهای است که بر اساس آمارهای موجود غیر قابل کتمان است. این موضوع باعث طرح این نکته از سوی برخی ناظران شده که طبقه جدیدی به جمع مخاطبان تئاتر اضافه شده است.
فرزانه ابراهیم زاده درباره درستی این نظر چنین اعتقادی دارد:
«طبقه متوسط تئاتربین همچنان دارند تئاتری را که خودشان دنبال میکردند میبینند، منتها با کیفیت نازلتر به نظر من. شما الاندر سالن تئاتر شهر میبینید کارهایی روی صحنه میآید که شاید در گذشته ما این کارها را نمیدیدیم. ذائقه مخاطب تئاتری یک مقدار تفاوت پیدا کرده است. در دو سه ماه گذشته نمایشی در تالار وحدت روی صحنه رفت که بلیت صد هزار تومانی داشت و تمام بازیگرهایش از سینما بودند. تماشاگر طبقه متوسط قاعدتاً نمیتواند صدهزار تومان یا حتی پنجاه هزار تومان بلیت برای تئاتر بخرد. این تناقضی است که دارم میگویم. وقتی کارگردان در تماشاخانه ایرانشهر میبیند که برای یک کار نازل بلیت صدهزار تومانی فروخته میشود و مردم میآیند و میبینند، به جای اینکه به کیفیت کار فکر کند قطعاً به کمیت کار و اینکه چگونه باید سالن را پر کند، فکر میکند.»
خانم ابراهیم زاده به دلیل گفت و گو با محمد چرمشیر از چهرههای شناخته شده نسل جدید تئاتر بعد از انقلاب ایران برنده جایزه بهترین گفت و گو از جشن منتقدان و نویسندگان تئاتر ایران شد. او درباره شرایط این نسل و کارهای اخیرش میگوید:
«متاسفانه الان بخشی از این کارگردانها یا کار نمیکنند و یا کارهایشان با مشکلاتی روبهرو است. البته من احساس میکنم این نسل به زودی میتواند راهش را پیدا کند. اما جه زمان این اتفاق میافتد نمیدانم. به قول آقای چرمشیر در همان مصاحبه، شاید کسانی وارد بازی شدهاند که میخواهند قاعده بازی را عوض کنند و اگر یک مدتی در تئاتر کار کنند ممکن است اینها هم بتوانند راه خودشان را پیدا کنند و ما دوباره شاهد تئاترهایی باشیم که در حد استاندارد ما است.»