فرشید امین از «تغییر» می‌گوید

جلد آلبوم «گرفتار» از فرشید امین

مادر دلبندم!
به پدر بگو همه چیز روبه‌راه است
حالم خوب است
سربازها به وطن بازمی‌گردند؛ دگرگونی در یک قدمی است
به پدر بگو خبردار شده‌ام جنگ در حال تمام شدن است
پیش از این که به وطن برگردم،
نگاهی خواهم کرد به آرامگاه آنها که به اینجا آمدند، اما برنگشتند


شعر بالا قسمتی از ترانه «تغییر» است که فرشید امین آن را در شبی که باراک اوباما به ریاست جمهوی آمریکا برگزیده شد، در گردهمایی بزرگ حزب دموکرات اجرا کرد.


فرشید امین پیش از این که با ترانه «تغییر» خبرساز شود، با ترانه «نسترن» در بین ایرانیان شناخته شده بود.


برنامه «نگاه تازه» برای آشنایی بیشتر با یکی دیگر از خوانندگان پاپ، این هفته به سراغ فرشید امین رفته است.


رادیو فردا: آقای امین! شما قبل از این که ترانه ایرانی بخوانید با گروه‌های خارجی و در زمینه موسیقی غربی فعالیت می‌کردید. درست است؟


فرشید امین: من در ابتدا با یک گروه آمریکایی و به عنوان نوازنده و شاعر کار می‌کردم. اسم گروه «فیر آو هیومن» یعنی «ترس بشر» بود.


حدود چه سالی؟


فرشید امین: دهه ۹۰ بود. بعد از آن هم با چند نفر از خواننده‌های معروف آمریکا، مثل بلاندی، جولیان لنون و گروه تاکینگ هد، تورهای هنری برگزار کردم.


حتی قرار شد با یکی از کمپانی‌های مشهور آمریکایی قراردادی ببندم؛ اما چون قرارداد آن طور که باید تنظیم نشد، از کار کردن با گروه‌های امریکایی دلزده شدم.


همان زمان بود که اولین آهنگ ایرانی‌ام به نام نسترن را نوشتم.


گفتی که از کار کردن با گروه‌های فرنگی دلزده شدی؛ چرا؟


فرشید امین: خوب، خیلی زحمت کشیدم، کار آمریکایی مثل کار موسیقی ایرانی نیست که فقط چند شب آخر هفته کنسرت برگزار شود.


کنسرت در غرب ممکن است تمام روزهای هفته برگزار شود و هر شب برنامه داشته باشی.



بزرگ‌ترین کمپانی آمریکایی در آن روزها کمپانی Capitol EMI در نیویورک بود. این کمپانی می‌خواست با ما یک قرارداد چند میلیون دلاری ببندد. اما دو نفری که درگیر کار قرارداد بودند با همدیگر دچار اختلاف شدند و این وسط قرارداد حیف و میل شد و من بر اثر همین قضیه بود که دلزده شدم.


در همان حال خانواده و دوستانم به من گفتند که چرا آهنگ ایرانی نمی‌نویسی. من تا آن موقع ایرانی ننوشته بودم ولی زبان فارسی را خوب بلد بودم؛ کتاب هم زیاد خوانده بودم...


بیشتر چه کتاب‌هایی خوانده بودید؟


فرشید امین: کتاب‌های زیادی خوانده بودم: اشعار خیام، شاملو، آثار پزشکزاد، کارهای صادق هدایت، اعتصامی و در زبان انگلیسی هم آثار کسانی مثل نیچه و کارلوس کاستاندا را خوانده بودم.


در دانشگاه در رشته علوم ریاضی تحصیل کردم اما در کنارش گرامر انگلیسی هم می‌خواندم. بعد که آمدم آمریکا آهنگ نسترن را نوشتم و همه چیز عوض شد.


نسترن نام شخص خاصی بود؟


فرشید امین: نه؛ هیچ کدام ازآهنگ‌های من خطاب به شخص خاصی نبوده است. من از اسامی نسترن، لیلا، رویا، بانو و اسامی زیاد دیگی در ترانه‌هایم استفاده کرده‌ام. در بین اینها نسترن مشهور شد اما اسم خاصی نبود.


همیشه این ذهنیت وجود دارد و مخاطب فکر می‌کند وقتی یک اسم خاصی در ترانه‌ای می‌آید حتما یک پشتوانه ذهنی دارد.


فرشید امین: بله درست است. اما خوب وقتی من اسم دهها نفر را در ترانه‌هایم تکرار می‌کنم [می‌خندد]...


اتفاقا سوال من هم همین است. وقتی داشتم ترانه بانو را گوش می‌کردم به همین نکته فکر می‌کردم که داستان چیست. این همه اسم دختر از کجا آمده است و مبنای انتخاب این اسم‌ها چه بوده است؟


فرشید امین: من آهنگ نسترن را که ساختم خیلی گل کرد. بعد از آن، از شما چه پنهان، آهنگ دیگری به نام لیلا داشتم که چون به گیتار اسپانی‌اش علاقه زیادی دارم و آهنگ نهفته در موسیقی اسم لیلا به ملودی گیتار اسپانی‌اش نزدیک است این اسم را برای اجرای گیتار اسپانی‌اش انتخاب کردم.


من از موزیک آمریکایی وارد موسیقی ایرانی شده بودم و در مورد موسیقی ایرانی بسیار کم می دانستم. فقط آهنگ‌هایی را از خوانندگان بسیار مشهور می‌شناختم.


مثلا کدام خوانندگان؟


فرشید امین: مثل داریوش، ابی و معین. آن زمان تازه ترانه نون و پنیر و سبزی ساخته شده بود و داشت پخش می‌شد.


می‌دانید! موزیک آمریکایی کاری که می‌کند این است که شما همیشه می‌خواهید آلبوم بعدی را متفاوت‌تر از آلبوم قبلی کار کنید. اما کار موسیقی ایرانی به این گونه نیست؛ اگر مردم کاری را دوست داشتند همان کار را دوباره از تو درخواست می‌کنند و اگر کار متفاوتی ارائه کنی از تو دلسرد می‌شوند.


من چون تازه از آن نوع موسیقی آمده بودم، دائما به این فکر می‌کردم که کار تازه‌ای بکنم. این برایم کافی نبود که فقط بیایم و ایرانی بخوانم؛ می‌خواستم یک آلبوم ارائه کنم که فرق کند.


بعد دیدم که اسامی ایرانی خیلی زیبا و خوش آهنگند و در متن شعر خوب می‌نشینند؛ چون همه این اسامی معنادارند. می‌توان بر اساس این معانی ترانه نوشت. مثلا سپیده.


گفتید که با حال و هوای موسیقی ایرانی آشنایی چندانی نداشتید. ولی من در ایران شاهد بودم که آهنگی مثل نسترن را در تمام میهمانی‌ها می‌شد شنید و خیلی‌ها با آن می‌رقصیدند. این اتفاق چطور افتاد؟


فرشید امین: درود بر شما که این سوال را پرسیدید. ببینید! وقتی که من درحوزه موسیقی آمریکایی کار می‌کنم نمی‌آیم کاری بکنم که شبیه کار آمریکایی باشد.


مثلا الان که برای یک کمپانی آمریکایی روی آخرین آهنگم به نام تغییر کار می‌کنم آنها وقتی می‌خواهند با من قرارداد ببندند به این نگاه نمی‌کنند که یک خواننده ایرانی می‌خواهد انگلیسی بخواند. آنها فقط به استانداردهایشان اهمیت می‌دهند.


در کالیفرنیا رادیویی هست به نام رادیوی ایر آمریکا؛ که البته همان رادیویی نیست که برنامه‌اش در ایران به اسم صدای آمریکا پخش می‌شود بلکه صرفا یک رادیوی آمریکایی است که برای مردم کالیفرنیا برنامه پخش می‌کند.


این رادیو مرا به همراه گروه مارون فایو برای مصاحبه دعوت کردند. صحبت‌شان این بود که استاندارد ترانه تغییر استانداردی آمریکایی است.


من این را در موسیقی ایرانی هم به کارمی‌بندم. من نیامدم موزیک ایرانی بسازم و لابه‌لای کلماتم چند کلمه آمریکایی به کار ببرم. مثل آهنگ‌هایی که اخیرا هنرمندان ایرانی اجرا می‌کنند و خیلی هم باب شده و به آن اینترنشنال می‌گوییم و در نوع خود هم بسیار زیباست.


اما کار من این نبود. من یک کار ایرانی ارائه کردم. کاری که برای شخصیتی که خیلی‌ها از فرشید امین سراغ داشتند بسیار اصیل بود.


آن زمان کسانی که مرا می‌شناختند و با موسیقی آمریکایی من آشنا بودند، وقتی ترانه‌های ایرانی مرا شنیدند تعجب کردند. می‌گفتند فکر می‌کردیم موزیکی ارائه دهی که از کلمات آمریکایی در آن استفاده کرده باشی. یا مثلا رپ بخوانی.


شاید برخی از مخاطبان وقتی کار موسیقی غربی تو را شنیده باشند بپرسند چرا موزیک انگلیسی نمی‌خوانی و لس‌آنجلسی می‌خوانی؟


فرشید امین: سوال خیلی خوبی است. ببینید! شما هر جا که باشید جو آنجا شما را می‌گیرد. چه بخواهید وچه نخواهید، این محیط است که بر شما اثر می‌گذارد و شما را به جنب و جوش وادار می‌کند.


من امیدوارم با این کارم، یعنی ترانه "تغییر" که پیش از این "با من دعا کن" نام داشت، نه تنها برای دنیا و صلح جهانی قدمی برداشته باشم بلکه برای خودم نیز همراه با تغییراتی باشد. و امیدوارم بتوانم این تغییرات را در ترانه‌های ایرانی‌ام ایجاد کنم.


امروز که موزیک ایرانی رواج پیدا کرده و خواننده‌ها می‌توانند در داخل ایران بخوانند، این قضاوت صورت می‌گیرد که مثلا فلان موزیک «لس‌آنجلسی» است؛ اما قبلا که موزیک پاپ فقط مال لس‌آنجلس بود این حرف‌ها زده نمی‌شد و بیشتر می گفتند "بیشتر بزن برقصیم". حتی خود شماها هم این درخواست را می‌کردید [می‌خندد]...


فکر می‌کنم نسترن اولین آهنگی بود که ریتم شش و هشت داشت و برای رقص مناسب بود. البته کمی هم منفی بود. آن زمان غالبا در ترانه‌ها از این که چقدر تو زیبایی یا چقدر حالت چشمانت زیباست صحبت می‌شد. همه‌اش توصیف مثبت از یک نفر بود. اما ترانه نسترن آمد و با همان رقص درونی‌اش گفت: این اداها چیست که تو در می‌آری. این زبان را از کجا پیدا کردی؟


فرشید امین: من در کار قبلی‌ام موسیقی راک را تجربه کرده بودم. موزیک راک موزیک محکمی است و خواننده محکم می‌خواند.


وقتی نسترن را ساختم درست در همان حال و هوای راک بودم. انگار که کسی آمده است با یک ریتم شش و هشت یک ترانه راک خوانده است.


اما در مورد ترانه تغییر، من به عنوان یک خواننده ایرانی فکر می‌کنم اگر هر کار متفاوتی در حوزه موسیقی ایرانی انجام می‌دادم، اگر بسیار متفاوت بود مردم طرد می‌کردند و می‌گفتند: این با فرشید امینی که ما می‌شناسیم فرق می‌کند.


اما چون ترانه تغییر به زبان دیگری بود در وهله اول مورد توجه آمریکایی‌ها قرار گرفت. البته ایرانی‌ها هم بسیار پشتیبانی کردند و از آنان بسیار سپاسگزارم.


من همیشه خواننده ایرانی خواهم بود. خون ایرانی در رگ‌های من است، زبان فارسی عشق من است و موزیک فرنگی من در کنار کار ایرانی‌ام خواهد بود.


چرا آن سبک راک را، که امروز خیلی از خوانندگان جوان در داخل ایران هم به این سبک گرایش دارند، در موسیقی ایرانی خودت پیاده نکردی؟


فرشید امین: ده سال پیش اگر موسیقی راک و رپ را که امروز جوانان ایرانی می‌خوانند ارائه می‌کردی به نظرشان خیلی عجیب می‌آمد.


الان این سبک‌ها برای ما عادی شده است. در گذشته باید کلامتان شیرین بود و یک کلمه توهین‌آمیز نمی‌توانستی در متن ترانه بیاوری.


البته من همان موزیک را جور دیگری در ترانه نسترن ارائه کردم. همان طور که گفتم نسترن یک ترانه شش و هشت بود. البته شاید اگر امروز بخواهم آن را بسازم به شکل راک گیتار بسازم. اما نسترن اولین آهنگی بود که با بیس سولو آغاز می‌شد.


فکر می‌کنید الان که محدودیت‌ها کمتر شده است شما می‌توانید یک موسیقی راک با مفهوم عمیق بسازید؟


فرشید امین: آن موقع لس‌آنجلس این طور بود. اما الان خود لس‌آنجلس از موزیک خودش خسته شده است.


این روزها فرشید امین به خاطر ترانه دیگری در رسانه‌های ایرانی و غیرایرانی مطرح شده است: در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا فرشید امین به عنوان اولین خواننده ایرانی در گردهمایی حزب دموکرات به اجرای برنامه پرداخت. ماجرای آهنگ «تغییر» از کجا شروع شد؟


فرشید امین: چند ماه پیش به اصرار مدیر برنامه‌هایم و یکی از تهیه کنندگان آلبوم‌هایم در لس‌آنجلس، شروع به نوشتن چند آهنگ انگلیسی کردم.


یک کمپانی آمریکایی که در هالیوود فیلم می‌سازد آهنگ‌های قبلی مرا که قبل از نسترن ضبط کرده بودم شنیده و خوشش آمده بود. از من خواست آهنگی برای یک فیلم بسازم. ماجرا از این جا شروع شد و من چند آهنگ ساختم.


شخصی که در همان جا بخشی از آهنگ تغییر را شنیده بود از من دعوت کرد برای اجرای این آهنگ به برنامه شب صلح بروم که حزب دموکرات میزبان آن بود.


وقتی این آهنگ را آنجا خواندم یک نفر از تصمیم گیرندگان بزرگ حزب دموکرات که در کالیفرنیا مسئول برنامه‌های باراک اوباما بود، آن را شنید و بر اساس آن، حزب دموکرات از من دعوت کرد که به برنامه شب چهار نوامبر بروم و این ترانه را آنجا هم بخوانم.


باراک اوباما در جریان تبلیغات انتخاباتی با شعار معروف «تغییر» که نام آهنگ و ترانه‌ای از فرشید امین نیز هست. فرشید امین، «تغییر» را برای اعضای حزب دموکرات آمریکا نیز اجرا کرد.(عکس از AFP)

داستانش را از کجا پیدا کردی؟


فرشید امین: من داشتم با هواپیما از اروپا به آمریکا برمی‌گشتم. همسفرم یک افسر آمریکایی بود که در ارتش این کشور به پزشکی اشتغال داشت.


گفت که از عراق برمی‌گردد. در مورد نارضایتی سربازان و جوانان آمریکایی در عراق حرف زد و گفت که وقتی یک سرباز آمریکایی در جنگ بشدت زخمی می‌شود برای پدر و مادرش یک ستاره نقره‌ای می‌فرستند. وقتی یک سرباز کشته می‌شود یک ستاره طلایی برای والدینش ارسال می‌کنند.


این حرف‌ها انگیزه نوشتن این آهنگ شد. و به این دلیل آن را به انگلیسی نوشتم که می‌خواستم پیام صلح داده باشم. در شرایطی که مناسب بود.


مردم از جنگ خسته شده بودند و این سوال مطرح بود که برای چه باید بجنگیم. شاید دلیل این که این آهنگ مورد تحسین قرار گرفت این بود که می‌گفتند این ترانه را یک ایرانی برای صلح خوانده است.


ترانه‌ای متفاوت درباره تصاویر و اخباری که رسانه‌ها درباره ایران پخش می‌کنند. تصویری که اینجا از ایران و ایرانی به مردم نشان می‌دهند با حقیقت تفاوت دارد؛ و این موضوع هم برای خودش داستانی دارد.


و یک سؤال خصوصی: آیا ازدواج کرده‌ای؟ بچه هم داری؟


فرشید امین: اگر بین خودمان بماند بله؛ ازدواج کرده‌ام و دو بچه کوچک دارم.


یعنی دوست نداری مردم بدانند؟


فرشید امین: نه. بدم هم نمی‌آید مردم بدانند. فرقی نمی‌کند. الان چندین سال است که همسرم را می‌شناسم. او یک آمریکایی است و ما از پنج سال قبل از ازدواج همدیگر را می‌شناسیم و از همان اول هم فقط با او بوده‌ام.


گفت‌وگو با فرشید امین قسمتی از برنامه نگاه تازه این هفته بود. سؤال این شماره از نگاه تازه «نامه‌ای به باراک اوباما، رییس جمهوری منتخب آمریکا» است.


شما می‌توانید تا اول ژانویه (یازدهم دی) نامه‌ای در حداکثر پنج سطر به رییس جمهوری آمریکا بنویسید.


این مسابقه را دکتر رسول نفیسی و دکتر احمد نقیب‌زاده داوری می‌کنند. جایزه این مسابقه نیز آلبوم «گرفتار» با امضای فرشید امین خواهد بود.