یکی از شعارهایی که طی هفتههای اخیر در اعتراضهای دانشجویی در بسیاری از دانشگاههای ایران، به ویژه در دانشگاه شیراز، شنیده میشد شعاری بود در اعتراض به «شیوه اداره پادگانی دانشگاه».
تجمعات دانشجویی هفتههای اخیر با هدف پایان دادن به بازداشت و احضار دانشجویان توسط نهادهای امنیتی و قضایی صورت گرفته بود.
از جمله در دانشگاه شیراز، به دستور مقامهای امنیتی شماری از دانشجویان بازداشت شدهاند که تاکنون چهار تن از آنان ظرف روزهای گذشته با سپردن قرار تأمین آزاد شدند.
اما بنا به گفته دانشجویان این دانشگاه، همچنان شش دانشجوی دیگر در بازداشت به سر میبرند و روند احضار دانشجویان به اداره اطلاعات فارس متوقف نشده است.
مسئولان دانشگاه شیراز حاضر نشدند در باره رویدادهای اخیر این دانشگاه توضیحاتی به رادیو فردا بدهند.
اما دکتر احمد نقیبزاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در گفتوگویی با رادیو فردا در پاریس به ریشه یابی رویدادهای اخیر دانشگاه شیراز پرداخته است.
رادیو فردا: آقای نقیبزاده! نگرانی دانشجوها نسبت به چیزی که «شیوه اداره پادگانی دانشگاهها» مینامند دقیقا متوجه چیست؟
احمد نقیبزاده: مسأله کمی پیچیدهتر و وسیعتر است. دولت ایران، در راستای اهداف انقلابی خود و برنامههایی که داشته، تاکنون دو بار رودست خورده است.
بار اول در مسأله انرژی هستهای بوده. به خاطر انرژی هستهای تمام صنایع کشور خوابیده و وضعیت اقتصادی کشور به حالت ورشکستگی درآمده است. در صورتی که حتی اگر پیشرفت در برنامه انرژی هستهای به حد خاصی برسد، آن را بمباران میکنند و مسأله تمام میشود.
مشخص نیست که آیا این هدف از پیش برنامهریزی شده یا از جایی توصیه شده است یا نه.
دوم این که مطرح میشود که آمریکا یا کشورهای دیگر میخواهند روی دانشجوها یا طبقات کارگر سرمایه گذاری کنند و دولت را نسبت به این قضیه حساس کردهاند.
بنابر این نگاه دولت را نسبت به دانشگاهها به یک نگاه امنیتی تبدیل کردهاند؛ و این نگاه هر روز وضعیت را وخیمتر میکند و در نهایت دولت را در مقابل ملت قرار میدهد. همین نگاه باعث شده که دانشگاهها حالت پادگانی به خود بگیرند.
به عنوان مثال، چون فکر میکنند دانشجویان از خارج از کشور تحریک میشوند، ورود و خروج را سخت میگیرند و کمیتههای انضباطی را فعال کردهاند. ولی ما که در بطن دانشگاه هستیم میدانیم که چنین چیزهایی صحت ندارد.
همان طور که میدانید کمیتههای انضباطی از گذشته فعال بودهاند. آیا برای این کمیته ها حیطه فعالیت مشخصی تعیین شده است؟
احمد نقیبزاده: خیر، حیطه مشخصی تعریف نشده است. کمیتههای انضباطی هم به مسایل اخلاقی دانشجویان رسیدگی میکنند و هم به مسایل سیاسی سطح پایین.
در گذشته وضعیت دانشگاهها در مناطق قومی دچار مشکل بود و اعتراضاتی صورت میگرفت. البته این اعتراضات براحتی قابل کنترل بود. ولی نگاه امنیتی باعث شده است که این اعتراضات به سایر دانشگاهها هم کشیده شود.
ما میدانیم که روحیه دانشجویان چگونه است. وقتی شما دانشجویان را تحریک کنید، تحقیر کنید و رفقای آنها را بازداشت کنید، ترس ایجاد نمیکند، هیجان ایجاد میکند.
ولی انگار دولت این مسایل را درک نمیکند و وضعیت هر روز وخیمتر میشود. من معتقدم که اشتباه از طرف دولت است و باید این نگاه امنیتی را تغییر دهد.
نکته مهمتر مشکل سوء مدیریت است. افرادی که سوء مدیریت دارند در رأس کار قرار میگیرند و آن وقت میگویند چرا اعتراض میکنید. طبیعی است که نباید چنین افرادی در رأس کار قرار گیرند.
یکی از انتقادات دانشجویان دانشگاه شیراز نسبت به عملکرد ریاست این دانشگاه بوده است. آن طور که دانشجویان میگویند، ریاست این دانشگاه انتصابی است نه انتخابی. آیا در تمام دانشگاهها ریاست دانشگاه به صورت انتخابی است؟
احمد نقیبزاده: متأسفانه هرگز چنین چیزی وجود نداشته است. در سراسر دنیا ریاست دانشگاهها به صورت انتخابی انجام میشود ولی در ایران وزیر علوم ریاست دانشگاه را پیشنهاد میکند و حکم ریاست هم از بالا صادر میشود. در نتیجه حالت نارضایتی ایجاد میکند.
وقتی دانشجویان به مدیر دانشگاه اعتراض دارند باید مدیر عوض شود. اگر رئیس دانشگاه عوض شود چه اتفاقی میافتد؟ مگر قحط آدم است؟
دولت میخواهد در مقابل خواستههای مردم، و به خصوص قشر دانشجو، مقاومت کند. دانشگاهیان قشر فرهیخته جامعه هستند و اعتراضات آنها به طور حتم دلیل منطقی دارد. این مقاومت فقط اوضاع را بدتر میکند.
در شرایطی که امکان مفاهمه وجود دارد و دولت، ریاست دانشگاه و حتی مسئولان استان میتوانند باب مذاکره را باز کنند، چرا مقاومت میشود و کار به جایی میرسد که حتی خود دانشجویان اعلام میکنند که از شرایط به وجود آمده راضی نیستند...
باید روحیه گفتوگو و مفاهمه وجود داشته باشد تا چنین کاری صورت گیرد. دولت فکر میکند حق با او ست و نباید یک قدم عقب نشینی کند؛ چون ممکن است در آینده مجبور شود بیشتر عقب نشینی کند.
و اینکه صحبت از مردمسالاری دینی میشود شوخی است و همه میدانند. کدام مردمسالاری دینی؟ پشت دموکراسی عقلانیت وجود دارد؛ و اگر این عقلانیت وجود نداشته باشد مانند دوران هیتلر و استالین میشود که آنها هم مردم را به خیابان میکشیدند.
چنین وضعیتی قشر فرهیخته جامعه را در تنگنا و فشار قرار میدهد. دولت باید حساب بخشهای مختلف جامعه را از هم جدا کند.
در دانشگاهها باید آزادیهایی وجود داشته باشد. در فضای آکادمیک باید اعتراضات براحتی صورت گیرد و دانشجویان تحت تعقیب و آزار نباشند.
وقتی در دانشگاه یک مدیر ضعیف و کمتجربه به ریاست میرسد، اعتراضاتی به وجود میآید. باید این اعتراضات مورد توجه قرار گیرد و مدیر تغییر کند. ولی این اتفاق رخ نمیدهد و این دیدگاه وجود دارد که دولت نباید در مقابل اقشار مختلف اجتماع عقب نشینی کند.
من نمیدانم از زمانی که دولت نهم روی کار آمده این مدیران جدید را از کجا پیدا کردهاند و در رأس کار گذاشتهاند که همه مردم ناراضی هستند.
حتی وضعیت سازمان و نهادهای دست راستی هم، که فکر میکردیم در این دولت وضعیت آنها خوب شود، همه به هم ریخته است و سوء مدیریت کشور را به ورطه نابودی کشانده است.
من نمیدانم برنامهای پشت این کار هست یا نه. اگر برنامه و منظور خاصی وجود ندارد بدانند که چنین اتفاقی در حال رخ دادن است و قبل از این که دیر شود باید جلوی این کار را بگیرند.
با مقایسه وضعیت دانشجویان در دولت فعلی و دولتهای گذشته به نظر میرسد شرایط سختتر شده است. به عنوان مثال در دولت گذشته وزارت علوم نسبت به اعتراض دانشجویان نظر مثبتی داشت. اما در دولت نهم، آن طور که دانشجویان میگویند، وزارت علوم دانشجویان را در حالتی قرار میدهد که یا با عناوینی مانند «دانشجویان ستارهدار» از تحصیل باز بمانند یا اعتراض نکنند، ساکت بمانند و به تحصیل خود ادامه دهند.
احمد نقیبزاده: این مسأله به دو عامل باز میگردد: اول این که در ترکیب دولت بیشتر نظامیان دیده میشوند. البته کسانی که از سپاه پاسداران هستند تعلیم دیدهاند، ولی رویکرد نظامی دارند. آدم نظامی همه مسایل را نظامی، و آدم امنیتی همه مسایل را امنیتی میبیند.
دوم خواست رئیس دولت است. به عنوان مثال آقای خاتمی نمیخواست درگیری به وجود آید؛ و درگیری پیش نمیآمد.
ولی آقای احمدینژاد انتظار دارد که تمام وزرا، مانند نوکر، از او تبعیت کنند و هیچ اختیاری نداشته باشند. کوچکترین حرکت بدون اجازه آقای احمدینژاد با تنبیه روبهرو میشود.
وزاری چند وزارتخانه هم که به او تحمیل شدهاند همیشه درگیری دارند. وزرای ضعیف به ضرر رئیس دولت است. به عنوان مثال وزیر علوم از خود استقلال عمل ندارد که بخواهد کاری انجام دهد.