مداحی؛ از سینه زنی تا سیاستگری

عزدارای در عاشورا

مداحی و تحولاتی که در سال های اخير در اين حوزه روی داده است، توجه ويژه ای را به خود معطوف کرده است.


دست کم در تاريخ معاصر ايران، نوحه خوانی و مداحی، امری صرفا مذهبی و عبادی نبوده و ارتباطی پيچيده و تنگاتنگ با قدرت داشته است. همزمان با ماه محرم، رشته مقالاتی را در همين زمينه تدارک ديده ايم. قسمت نخست، به بررسی تاريخچه مداحی و نوحه خوانی اختصاص دارد.


سرچشمه های مداحی


اغلب تاریخ نگاران بر این نظرند که مداحی و نوحه خوانی از دوران صفویه در ایران رواج یافته است.


برخی نیز معتقدند که نخستین بار در دوره پادشاهان آل بویه بوده که عزادرای برای خاندان علی را از راه نوحه خوانی و روضه خوانی٬ تعزیه٬ حرکت دادن دسته های عزادرای و سینه زنی به وجود آوردند.


هر چه هست، نقش صفویه در این میان پر رنگ تر است. صفویان که در همسایگی امپراتوری عثمانی بودند، تشیع را حت ی به زور شمشیر رواج دادند.


آنها برای ایجاد تمایز اسلام خود با اسلام عثمانی، با بهره گیری از برخی آ ي ین های مسیحی و زرتشتی و ایجاد تغییراتی در آن ، اشکال تازه ای از آ ي ین های مذهبی را ساخته و رواج دادند.


مداحی، نوحه خوانی و روضه خوانی نیز از جمله همین آي ین ها بود. شاه عباس انجام مراسم عزاداری را بار دیگر احیا کرد و در زمان او بود که ملا حسین کاشفی کتاب روضه الشهدا، را درباره مصیبت های خاندان علی به رشته نگارش درآورد.


جعفر شهری در کتاب طهران قدیم نوشته:« از زمانی که ملا حسین کاشفی هراتی واعظ با استفاده از مقاتل و کتب گذشه ها در مقتل کتابی به نام روضه الشهدا تدوین و تمام نموده ، استفاده و استنساخ آن را وقف عام نمود و چون جامع ترین کتاب در این زمینه بود، در این ماه(محرم) هرکس عقیده و سوادی داشت آن را بر مردم می خواند و گریه می گرفت .» از این جا به بعد است که « کم کم این کتاب اجتماع مذهبی را بر آن داشت تا در خانه و مسجد وقتی را به روضه الشهدا خوانی مخصوص گردانند و به خوش خوان ها و بهتر خوان ها اجرتی بپردازند .»


ملا حسین کاشفی، کتاب دیگری نیز با عنوان سلطان نامه تالیف کرد و در آن مبانیفکری وساختاری نمایشی ایران را درقالب پرده خوانی و مداحی توصیف کرد.


با این همه نگاهی به دیوان های شعرای بخش نخست دوره صفویه نشان می دهد که چندان اثری از عاشورا و عاشورا نگاری در آنها به چشم نمی خورد.


پس از شاه اسماعیل ، اما در دوره جانشینش شاه تهماسب صفوی، رویکرد به اینگونه اشعار رشد ی فزاینده یافت. وی این فرصت را پیدا کرد تا در راه تعمیق باورهای مذهبی از راه ترویج شعائر اهل بیت و تشویق به عزاداری امام حسین و سرایش شعر عاشورایی گام هایی بر دارد .


نکته دیگری که می توان با اتکا به آن صفویه را موجد اصلی شکل گیری مداحان و مداحی دانست، تاسیس « تکیه خانه » بود که در همین دوره شکل گرفت و به روایتی ، مخصوص منقبت خوانی اهل بیت و عزاداری حسینی در مناسبت های اسلامی به ویژه محرم بود .


وقتی پادشاهان قاجار زمام امور را به دست گرفتند، روضه خوانی و شیشه گردانی و تیغ زن و قفل بند و نعش و کجاوه و نخل در محرم و نمایش فضیحه در نهم ربیع الاول و اشت غ ال ب ه شغل مداحی و سبابی و دوره گردی دراویش و مانند آن رایج شد.


اگر چه گفته می شود در عصر صفوی مداحان از قرب بیشتری در نزد حاکمان برخوردار بودند،و به خاطر سنت طولانی مداحی شاهان، مداحان تشیع نیز از جایگاه شاسته تری برخوردار بودند، نقش روحانیان نیز پر رنگ بود و از آن پس پر رنگ تر نیز شد تا جایی که از آن پس مداحان همواره در سایه روحانیان قرار داشته اند.


جذب مخاطب و گرم کردن مجلس و آماده کردن فضا کار مداحان بود که بسته به مورد نوحه یا مولودی می خواندند.


وقتی پادشاهان قاجار زمام امور را به دست گرفتند، روضه خوانی و شیشه گردانی و تیغ زن و قفل بند و نعش و کجاوه و نخل در محرم و نمایش فضیحه در نهم ربیع الاول و اشت غ ال ب ه شغل مداحی و سبابی و دوره گردی دراویش و مانند آن رایج شد.

روحانیان زمانی بر منبر می رفتند که فضا برای روضه و وعظ فراهم می شد. روحانیان،در طول آن سال ها به واسطه تخصصشان در شریعت و منابع دینی همواره مورد اعتنا و اعتماد مردم و مشورت شاهان بودند.


مداحان تنها در مجلس مداح بودند و در بیرون از آن زندگی عادی داشتند، برخلاف روحانیان که با لباس های مخصوص و عمامه جایگاهی آسمانی برای خود اختيار کرده بودند.


کار مداح روایت حماسی حوادثی بود که بر پیشوایان دینی گذشته بود و کار روحانی حکایت آسمانی آن. صدا نقش مهمی در کار مداحان داشت و اشعاری که اغلب کار ناظمانی دیگر بود،به این صدا روایت می شد.


مداحی تا همین سال های اخیر هرگز یک شغل نبود و مداحان بر خلاف روحانیان گروهی اجتماعی متمايز و جداگانه ای نیز نبودند ، بلکه افرادی بودند که نان از شغل و حرفه دیگر می خوردند و تنها مزیتشان صدا بود و آشنایی با آوازخوانی.


اگر چه در عهد قاجار ، مداحی در میان انظار مخصوص مردان بود و تنها مردان مجاز بودند تا در آ ي ین ها و مناسبت های مذهبی، مدح و نوحه بخوانند، اما برخی از منابع تاریخی از نوح ه خوانی زنان در مراسم زنانه که در اندرونی برگزار می شد، روایاتی نقل کرده اند. در چنین مراسمی البته تنها پسر بچه های کمتر از شش و هفت سال حق حضور داشتند.


مداحان تفاوت دیگری نیز با روحانیان داشتند. آنها بر خلاف روحانیان که پایگاهی به نام مسجد داشتند، خود را به مساجد و منابر محدود نمی دانستند و به واسطه جایگاه غیر قدسی شان در قهوه خانه ها و مجالس دیگر به مداحی و نوحه خوانی مشغول می شدند.


مداحان و مشروطه


این ماجرا تا جنبش مشروطه خواهی تداوم یافت. در جریان مشروطه خواهی ، اما مداحان نیز جایگاه تازه تری کسب کردند. در اجتماعاتی ک ه در دوره مشروطه برپا می شد، واعظان وعظ می کردند و سخنوران سخنرانی های انقلابی.


شاعران شعرهای وطنی می خواندند و مداحان نیز نوحه سر می دادند. گزارش ها ي ی از دوران مشروطيت نشان می دهد که در آن انقلاب، هم مشروطه خواهان و هم مستبدين بارها و بارها از مجالس روضه خوانی و عزاداری ها سود برده و گاهی هم در همان مج ا لس به زد وخورد پرداخته اند.


مشهور ترين اتفاق را تاريخ به نام واقعه توپخانه ثبت کرده که عزاداری مفصلی بود که در دوران استبداد صغير به پايمردی شيخ فضل الله نوری با پول دربار محمد علی شاه برپا شد.


مشرو ع ه خواهان در چادرها ي ی که زده شده بود تعزيه و نوحه خوانی برپا می کردند و بزرگ ترين مداحان شهر،مشغول گريه گرفتن از جماعت بودند.


سخن مداحان تا آن حد اعتبار یافته بود که وقتی مداحی از مداحان نزدیک به شيخ فضل الله در جریان مداحی گفته بود مشروطه خواه کسی است که چشم نامحرم به حرم کربلا داشته است، جماعتی ، جوان مشروطه خواهی را گیر انداخته و چشم او را به مصداق مشروطه خواهی در آورده بودند.


احمد کسروی و ديگر تاريخ نويسان از واقعه توپخانه و ماجراهای ديگری در جريان انقلاب مشروطه سخن گفته اند که در تهران رخ داده است.


در شهرهای دور و نزديک نیز مداحان در آن دوره قدرت بي ش تری کسب کردند و در کنار روضه خوانان به جهت دادن مردم پرداختند.


اگر چه مداحی در پیوند با شاهان صفوی شکل گرفت ، اما انقلاب مشروطه، برای نخستین بار مداحان را در برابر سلطنت قرار داد.


اگر در کربلا قزاق بودی


رضا خان تا وقتی رضا خان بود و حت ی در سال های نخست پادشاهی به آ ي ین های عزاداری و از جمله مداحی و نوحه خوانی دامن زد.


وی قزاق ها را که در عشرت آباد بودند با وضع آبرومندانه ای سامان می داد و خودش هم جلو دسته در حالی که گل به سر و رویش مالیده بود، با پای برهنه راه می افتاد و سینه می زد.


قزاق ها نوحه های جالبی داشت ند و از جمله می خواندند :« اگر در کربلا قزاق بودی/ حسین بی یاور و تنها نبودی »


رضا خان با آن قد و قامت رشید در جلو دسته و سایر قزاق ها به ترتیب درجه و منزلت نظامی در پشت سر او ردیف شده و سینه می زدند.


با پشت سرگذاشتن سال های نخست اما ، رضا شاه در صدد بر آمد که همه این کارها را پایان دهد.


از آن پس بود که روضه خوانان و مداحان فقط به ذکر مصيبت آن هم در مجالس دارای مجوز مشغول شدند.


وقتی سخنوران به پرداخت تاوان سخنان خویش جان باختند، مداحان نیز برای مصون ماندن چون روحانیان، « دعا به جان اعليحضرت » را بر مداحی های خود افزودند و این سنتی شد که تا آخرين روزهای سلطنت ادامه داشت.


در دوره زمامداری محمد رضا پهلوی نیز مداحان به مداحی و نوحه خوانی متعارف خود مشغول بودند.


در سال های پس از شهريور بيست، کارگردانی مداحی ها در بيت آيت الله بهبهانی در تهران متمرکز شده بود ، اما اين تمرکز مانع از آن نبود که شخصيت ها و احزاب هر کدام مداحانی مخصوص به خود نداشته باشند که تنها در جلسات آنها ظاهر می شدند و در انتهای عزاداری ها شخصيت های معلومی مانند سيد ضيا الدين طباطبائی را مدح می گفتند.


گسترش هیات های مذهبی که غیر از مساجد، پایگاهی غیر رسمی برای گروهی از روحانیان بود، به تدریج جایگاه مداحان را در هیات های مذهبی تقویت کرد. پهلوی دوم اما برای حفظ مداحان به ساواک دستور داد تا از طريق اداره اوقاف و یا از بودجه خود برای برخی از مداحان مشهور حقوق و مقرری مشخصی تعيين کند.

وقتی در اواخر دهه بیست و با به سر رسیدن دوران تبعید،آيت الله کاشانی به تهران بازگشت،کم کمکارگردان سياست در شهر شد و چنان که خود آرزو داشت در همان نقطه ای نشست که سی سال قبل سيد حسن مدرس نشسته بود، وی کوشيد مانع از دسترسی گروه های ديگر به مداحان شود و نفوذ آنها را به خود منحصر کند، کاری که هرگزموفق به آن نشد.


در اين زمان عده ای از مداحان به دسته سيد ضيا و عده ای به واسطه سليمان بهبودی و محمد علی مسعودی به دربار بستگی داشتند ، اما با نزديک شدن نهضت ملی کردن نفت و احاطه موج ملی گرا ي ی به فضای سياسی، مداحان به گفته آيت الله کاشانی جرات نداشتند که جز هواداری از نهضت، امر سياسی ديگری را وارد مداحی ها و نوحه خوانی های خود کنند.


گسترش هیات های مذهبی که غیر از مساجد، پایگاهی غیر رسمی برای گروهی از روحانیان بود، به تدریج جایگاه مداحان را در هیات های مذهبی تقویت کرد. پهلوی دوم اما برای حفظ مداحان به ساواک دستور داد تا از طريق اداره اوقاف و یا از بودجه خود برای برخی از مداحان مشهور حقوق و مقرری مشخصی تعيين کند.


عبدالرضا هلالی از مداحان شناخته شده ساليان اخير

مداحان نیز به طور مداوم دعا به جان اعلحضرت را در جریان مداحی ها تکرار می کردند و گاه حتی شاه را نیز در ردیف اولیا ء خدا قرار می دادند.


در سال های پس از دهه چهل نیز برخی از مداحان در پیوند با برخی از نزدیکان آیت الله خمینی قرار گرفتند، گروهی دیگر که اکثریت نیز بودند ، اما همچنان به شاه وفادار ماندند.


علی اکبر هاشمی رفسنجانی،در یک گفت و گو با اشاره به تامین منابع مالی فعالیت های خود و همفرکانش در سال های پیش از انقلاب از طریق طرح مدام مساله عاشورا، به استفاده های دیگر و از جمله همانند سازی با عاشورا اشاره کرده و آن را کاری دانسته که تنها در انحصار روحانیان بوده است.


آقای رفسنجانی در عین حال نوحه خوانان و مداحان را در آن سال ها به دو گروه تقسیم می کند: « وقتی كه سراغ مصیبت خوانی ‏ها و نوحه خوانی ‏ها، دستجات و عزاداری‏ها می‏رفتیم دو تیپ می‏دیدیم؛ ی ک تیپ بودند كه ما با آن تباین داشتیم و دولت هم بیشتر از آنها حمایت می‏كرد و آنها را تشویق می‏كرد كه عواطف مردم را با مسائل سطحی جلب بكنند و آتش خواسته‏های مردم را با آن چیزها خاموش بكنند. ی ک عده‏ای هم بودند كه می‏گفتند باید احساسات مردم را در جهت اصلاح جامعه و نظام و كارهای مبنایی جامعه سمت و سو داد.در آن دوره بهترین پایگاه ما این جلسات بود، حتی جلسات ماه رمضان كه مردم برای خود ماه رمضان جمع می‏شوند نیز بدون امام حسین هیچ بود. »


همین دو دستگی مداحان اندکی بعد و به دنبال سقوط سلطنت، تعدادی از مداحان را به رهبران جمهوری اسلامی نزدیک کرد و تعدادی دیگر را در برابر ج وخه های مرگ قرار د ا د.


اعدام مداحان در همان روزها پیامی نيز با خود داشت؛ م داحی دیگر صدای خوش و عشق به اهل بیت نبود، بلکه بيش از پيش به سیاست گره خورده بود.