«خط فارسی را دريابيد»

بيانيه اخير جمعی از زبان شناسان، ادبا و استادان سرشناس و معتبر ايرانی درباره تشديد آشفتگی رسم الخط فارسی از پر رنگ تر شدن نگرانی هايی خبر می دهد که در سه دهه اخير در محافل فرهنگی ايران مطرح بوده است.

بيانيه اخير جمعی از زبان شناسان، ادبا و استادان سرشناس و معتبر ايرانی درباره تشديد آشفتگی رسم الخط فارسی در نوع خود در تاريخ آکادميک ايران بی سابقه است و از پر رنگ تر شدن نگرانی هايی خبر می دهد که در سه دهه اخير در محافل فرهنگی ايران مطرح بوده است.


چهره هايی چون محمدرضا شفيعی کدکنی، مظاهر مصفا، علی محمد حق شناس، محمود انوار، علی شيخ الاسلامی، اسماعيل حاکمی و... در اين بيانيه با اشاره به نمودارهايی چون «روی آوردن بسياری از کاربران کامپيوتر و فن آوري های نوين به الفبای انگليسی» و «بهره گيری ميليون ها مشترک تلفن های همراه از خط بيگانه در ميليون ها پيام کوتاهی که روزانه ارسال مي کنند»، بر آنند که «متخصصان ما» به دلايلی چون «تحولات گسترده و شتابان در عرصه فن آوری» نتوانسته اند « در زمينه تطابق بخشيدن خط فارسی با فن آوری های نوين چاره انديشی کرده و تدبيری جامع بينديشند.»


امضاء کنندگان بيانيه با تاکيد بر «نگرانی اصحاب فرهنگ و دوستداران خط فارسی» از « اهل فرهنگ، استادان و محققان زبان و ادب فارسی، متخصصان فن آوری های نوين، رسانه های گروهی، وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات، فرهنگستان زبان فارسی، شورای انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی» خواسته اند که «اين مشکل را جدی و اساسی تلقی کرده و برای دوام و بقای ملت و فرهنگ ايران برای حل آن اقدام کنند.»


در کشورهای پيشرفته که ارتقاء فرهنگی بخش مهمی از سرمايه گذاری جامعه را به خود اختصاص می دهد، نهادهايی برخوردار از اعتبار و مرجعيت علمی برای خط يا خط های رايج در جامعه آيين نگارش تدوين کرده و اغلب مولفان، ناشران، رسانه ها و توليد کنندگان کتاب های آموزشی رسم الخط يکسان و يک دست معيار را رعايت می کنند.


اين نهادها هر از چندی دشواری های نو را بررسی کرده و رسم الخط را با تحولات تکنولوژی و دست آوردهای پژوهشی هماهنگ می کنند.



در چند دهه اخير که کامپيوترهای خانگی امکانات بی شماری را به ارمغان آورده اند، تدوين آيين نگارش برای خط و به کارگيری رسم الخط واحدی که با ذات زبان و خط و امکانات رايانه ها هماهنگی بيشتری داشته باشد به ضرورتی مبرم بدل شده است.

رسم الخط يکسان و منطبق با دست آوردهای علمی و زبان نه فقط نگارش را از آشفتگی و خواننده را از سر درگمی نجات می دهد، بلکه در تسهيل سواد آموزی و بهره گيری از امکانات تکنولوژی نيز نقش مهمی ايفاء می کند.


ناهماهنگی خط و زبان


ايرانيان به فارسی سخن می گويند و با الفبای عربی می نويسند. به رغم ناهماهنگی های بسيار بين زبان فارسی با ريشه هند و اروپايی و خط عربی با ريشه سامی، ايرانيان با ابداعاتی چون افزودن چهار حرف ژ، پ، گ، و چ بر دشواری های برآمده از ناهماهنگی خط و زبان فائق آمدند و خط عربی را در زبان فارسی جذب کردند.


با اين همه مشکلاتی چون حروفی که درعربی متفاوت و متمايز اداء می شوند و در زبان فارسی يکسان، مانند ض، ز، ظ ، س، ص، ث و...، نمايش حروف صدا دار به صورت علامت هايی در بالا و پايين خط پايه که به حذف آنها در نوشتار منجر شد و حذف برخی اجزاء الفبا چون کسره اضافه در نوشتار، سواد آموزی و قرائت و فهم درست برخی متون را به امری دشوار بدل می کند.


تحولات دوران مشروطه از جمله صنعت چاپ و نشر کتاب برای بازار، افزايش با سوادان، انتشار روزنامه و... توجه متفکران متجدد را به دشواری های خط فارسی جلب کرد.


چون ديگر زمينه ها سه گرايش سنتی، افراطی و تلفيق گرا سه پيشنهاد متفاوت مطرح کردند.


سنتی ها با هر نوع اصلاح و دگرگونی خط مخالف بودند. افراطی ها طرح تغيير خط به لاتين و تلفيقی ها ضرورت اصلاح خط و تدوين آيين نگارش يک دست را مطرح کردند.


در دهه های بعدی، صنعت نشر به دليل افزايش کمی و کيفی کتاب های درسی، رشد کمی و کيفی مطبوعات و افزايش تعداد مولفان رشد و توسعه بيشتری يافت اما هيچ مرجع پذيرفته شده و معتبری برای تدوين رسم الخط فارسی پديد نيامد و ناشران، مطبوعات و مولفان، بر مبنای دانش، برداشت ها و سليقه های خود، رسم الخط های متفاوت و گاه ناهمگونی را به کار می گرفتند.


کار به جايی رسيد که حتی کتاب های درسی و دانشگاهی با رسم الخط های متفاوت منتشر می شدند.


در دهه های ۴۰ و ۵۰، برخی ناشران معتبر بخش خصوصی چون فرانکلين، خوارزمی و امير کبير، برخی سازمان های دولتی چون نهادی که انتشار کتاب های درسی را بر عهده داشت و برخی نشريات چون خوشه با سردبيری احمد شاملو و روزنامه آيندگان برای نگارش خط فارسی آيين ها و رسم الخط هايی تدوين و اجرا کردند.


اما به دلايل گوناگون، از جمله غيبت نهادی که اعتبار علمی آن مرجعيت آن را تضمين کند، بی اعتباری فرهنگستان دوم ، روان شناسی غالب بر جامعه ايرانی و.. رسم الخطی واحد و يک دست پديد نيامد.


در اين دو دهه که تحقيق درباره شيوه های علمی سواد آموزی گسترش يافته بود، بحث درباره پيوسته نويسی و جدا نويسی به بحث های پر باری دامن زد.


در سه دهه گذشته، بسياری از مولفان، ناشران و مطبوعات رسم الخط مرکز نشر دانشگاهی را پذيرفتند، اما دلايل گوناگون از جمله کاستی های اين رسم الخط، بی توجهی برخی ناشران بازاری و نهادهای دولتی نشر کتاب های درسی به آيين نگارش خط فارسی و برخی مشخصه های روان شناسی غالب بر جامعه ايرانی مانع از آن شدند که رسم الخطی واحد و يک دست در جامعه ايرانی رواج يايد.



تحقق خواست هايی که در بيانيه اخير استادان و ادبای ايرانی مطرح شده است اما بيش از هر چيز به تاسيس نهادی مستقل مشروط است که با بهره مندی از پذيرش، مرجعيت و مقبوليت در ميان اهل فرهنگ و مردم از حمايت های دولتی نيز برخوردار باشد.

خط فارسی و برنامه های کامپيوتری


در چند دهه اخير که کامپيوترهای خانگی امکانات بی شماری را به ارمغان آورده اند، تدوين آيين نگارش برای خط و به کارگيری رسم الخط واحدی که با ذات زبان و خط و امکانات رايانه ها هماهنگی بيشتری داشته باشد به ضرورتی مبرم بدل شده است.


برخی کشورها چون چين، ژاپن و کره جنوبی، به رغم مشکلات بسيار برآمده از شکل و ساختار خط خود، با تدوين رسم الخط واحدی که با زبان، خط، دست آوردهای نو در امر سواد آموزی و فن آوری های نوين هماهنگ است، گام مهمی در ارتقاء فرهنگی جامعه برداشتند.


در ايران که شيوه نگارش خط به سليقه ها و برداشت های مولفان، ناشران، مطبوعات و برنامه نويسان کامپيوتری واگذار شده است و هيچ نهاد فرهنگی معتبری از مرجعيت علمی جامع برخوردار نيست، فن آوری های نوين آشفتگی های پيشين خط را تشديد کرده اند.


در دو دهه گذشته « شورای بازنگری و اصلاح خط فارسی» به ابتکار سردبير مجله آدينه و بر اساس پيشنهادهای ايرج کابلی با حضور نويسندگانی چون احمد شاملو، هوشنگ گلشيری، زبان شناسانی چون محمد رضا باطنی، علی محمد حق شناس و متخصصان برنامه نويسی کامپيوتری چون دکتر صنعتی تشکيل و برخی مصوبات آن در مجله آدينه و کتاب های احمد شاملو چاپ و اجرا شد.


فرهنگستان زبان فارسی در چند جلسه با يکی دو تن از اعضای شورا برخی پيشنهادهای شورا چون لزوم نوشتن کسره اضافه را پذيرفت.


با گذشت چند سال، برخی پيشنهادهای ايرج کابلی و شورای بازنگری و اصلاح رسم الخط فارسی رايج و برخی ديگر به دليل دوری از پسند و هنجارها، افراط، ناهماهنگی با زبان و مشکلات عملی و منطقی فراموش شدند.


در دهه اخير با رواج تلفن های همراه و کامپيوتر، گسترش وبلاگ ها و وبسايت های فارسی و بر بستر عواملی چون بی توجهی به ويراستاری، نثر، زبان و خط فارسی، غيبت نهادی معتبر و برخوردار از مرجعيت و نفوذ معنوی در ميان اهل فرهنگ، بی توجهی دولت به زبان و خط فارسی و... آشفتگی زبان و خط چندان تشديد شد که واکنش جمعی برخی استادان، زبان شناسان و ادبای ايرانی را بر انگيخت.


تحقق خواست هايی که در بيانيه اخير استادان و ادبای ايرانی مطرح شده است اما بيش از هر چيز به تاسيس نهادی مستقل مشروط است که با بهره مندی از پذيرش، مرجعيت و مقبوليت در ميان اهل فرهنگ و مردم از حمايت های دولتی نيز برخوردار باشد.