مارگارت هیلدا تاچر که طولانیتر از هر نخست وزیر دیگری در ۱۷۰ سال گذشته سکان دولت بریتانیا را در دست داشت، از نسل غولهای تاریخساز در عرصه سیاست جهانی به شمار میرفت. روزنامهنویسان اتحاد شوروی سابق به او لقب «بانوی آهنین» را دادند، عنوانی که نخست وزیر محافظهکار از داشتن آن خرسند مینمود.
خانم تاچر در سال ۱۹۷۳ و در منصب وزیر آموزش در دولت ادوارد هیث پیشبینی کرد که در زمان حیات او هیچ نخست وزیر زنی در بریتانیا به قدرت نخواهد رسید. با وجود این پس از شکست محافظهکاران در انتخابات سال ۱۹۷۵ وی ادوارد هیث را از رهبری حزب کنار زد و در سال ۱۹۷۹ با پیروزی در انتخابات سراسری به عنوان اولین نخست وزیر زن در یک کشور بزرگ اروپایی به قدرت رسید.
در صحنه سیاسی بریتانیا وینستون چرچیل نزدیکترین الگویی است که برای ارزیابی جایگاه تاریخی خانم تاچر مورد مقایسه قرار میگیرد. چرچیل بسیار کوتاهتر از خانم تاچر قدرت را در دست داشت و به عنوان یکی از معماران اصلی شکست آلمان نازی سهامدار عمده پیروزی در جنگ جهانی دوم بود. خانم تاچر در ابتدای دهه هشتاد بر سر حفظ جزیره «فالکلند» علیه آرژانتین وارد جنگ شد و به پیروزی رسید.
مردم آمریکا در کنار رونالد ریگان او را ستارهای در آسمان سیاست و مردم اتحاد شوروی او را شیرزنی قهرمان میدیدند. هنگام پردهبرداری از مجسمه تمامقدی که از او در وست مینستر، پارلمان بریتانیا، نصب شده است، در اشاره به لقب خود، خانم تاچر گفت: «مجسمه آهنین را ترجیح میدادم، ولی مجسمه برنز هم قابل قبول است!»
به گونهای استثنایی و شاید بیش از هر چهره سیاسی معاصر دیگر موافقان و مخالفان بارونس تاچر در دو خط مشخص قرار گرفتهاند. زنان در هماوردیهای او با مردان سیاسی چهره یک قهرمان را میدیدند و در صفی کاملا متفاوت، اکثریت بزرگی از مردم اسکاتلند خانم تاچر را دشمن خود میخواندند. در رقابت بر سر مخالفت با خانم تاچر تنها سندیکاهای کارگری، بهخصوص معدنکاران ذغال سنگ، گوی رقابت را از مردم اسکاتلند ربودند.
تجارت آزاد
خانم تاچر موفقیت سیاسی خود را تا حد زیادی مدیون حمایت و پشتیبانی از تجارت آزاد و اجرای الگوهای اقتصاددان برجسته اسکاتلندی آدام اسمیت بود. در کنار ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا، او در شکست اقتصاد متمرکز و مدیریت شده دولتی، اشتغال کامل بدون سوددهی (جوامع کمونیستی)، و اقتصاد تعاونی و جایگزین ساختن آنها با خصوصیسازی داراییهای دولتی، مقرراتزدایی از تجارت و توسعه اقتصاد آزاد در جهان نقش تاثیرگذاری ایفا کرد. او یکی از معماران دهکده جهانی در دهه هشتاد به شمار میرفت و با آن که مبتکر ابتکار عملها نبود، به تغییرات بازار مشروعیت بخشید.
ذهنیت او از تجارت آزاد، حقوق و قدرت فردی، آزادی انتخاب در اقتصاد و سیاست، تا سالها بعد از دوران حکومت وی نیز در شکل دادن و تثبیت جایگاه کنونی بریتانیا نقش موثر داشت. او خط مشی دولت خود را در نقش رهبر حزب اقلیت پس از شکست دادن ادوارد هیث از سال ۱۹۷۵ تا پیروزی در انتخابات سال ۱۹۷۹ شکل داد.
باور به خود
در جهانبینی او بیتردید کسان دیگری هم شریک بودند، ولی تفاوت آنها با بانوی آهنین در قدرت باور به خود و داشتن شهامت پیگیری آرمانهایی بود که برای کشورش و جهان در نظر داشت.
وی مانند ریگان، رئیس جمهور پیشین آمریکا، جهان را در دو سوی خط خوبها و بدها میدید و از به زبان آوردن این جهانبینی پرهیز نداشت. رهبران اتحاد شوروی سابق امپراتوری خود را هدف این طرز فکر میدیدند.
خانم تاچر ساختارشکن و مخالف «حفظ وضع موجود» بود، یک شورشی دست راستی که خود را بر اساس باورهای شخصی، و نه اهرمهای قدرت در دست، در تقابل با کانونهای تثبیت شده قدرت قرار داد. «تاچریسم» که اکنون یک روش سیاسی و اقتصادی شناخته شده معتبر در جهان به شمار میرود میراث تنها نخست وزیر زن بریتانیاست.
خانم تاچر و ایران
در صورتی که مداخله بریتانیا در انقلاب سال ۱۹۷۹ را بتوان پذیرفت، دولت محافظهکار خانم تاچر در آن کمترین نقشی نداشت. خانم تاچر چند ماه بعد از به قدرت رسیدن آیتالله خمینی در ایران، در سال ۱۹۷۹ به قدرت رسید و تا سال ۱۹۹۰ در قدرت باقی ماند.
خانم تاچر با رهبران جمهوری اسلامی مخالف بود و در زمان او مناسبات دو کشور در وضعیت سرد و انتقادی قرار داشت. سردی مناسبات ایران و بریتانیا در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق و در زمان دولت تاچر تا حدودی به حمایت لندن از رژیم صدام حسین انجامید.
خانم تاچر در مقام رهبر حزب مخالف، با پادشاه سابق ایران دیدار کرده بود. بسیاری از اعضای دولتهای وقت ایران پیش از انقلاب با او و رهبران حزب محافظهکار بریتانیا مناسبات کاری نزدیک داشتند.
یکی از بهیادماندنیترین رویدادهای تاریخی دهه هشتاد که تصاویر آن تاکنون هزاران بار از شبکههای تلویزیونی جهان پخش شده، انفجار ساختمان سفارت ایران در محله کنزینگتون لندن توسط ماموران عملیات مخصوص بریتانیا در روز ۵ ماه مه سال ۱۹۸۰ بود.
پنج روز پیشتر از حمله نظامی به محل سفارت که دستور آن را خانم تاجر با وجود مخاطرات موجود صادر کرده بود، شش مرد مسلح سفارت ایران را اشغال کرده و با گرفتن ۲۶ گروگان خواستار آزاد ساختن زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی در خوزستان شده بودند.
خانم تاچر در دفتر کار خود و از راه تلویزیون، عملیات انفجار ساختمان سفارت ایران را تماشا میکرد.
زندگی شخصی
مارگارت تاچر دختر دوم رابرت و بئاتریس بود. در ۱۷ سالگی به دانشگاه آکسفورد وارد شد و در کالج سامرویل شیمی خواند. در سال ۱۹۴۷ فارغالتحصیل و در ۲۳ سالگی و با وجود مخالفت فعالان سیاسی محلی، برای شرکت در انتخابات منطقه کنت نامزد شد.
در جریان فعالیتهای انتخاباتی با دنیس تاچر، یک تاجر متوسط که به راگبی و سیاست علاقه فراوان داشت، آشنا شد و اندکی بعد با وی ازدواج کرد.
از دنیس و مارگارت دو فرزند باقی مانده است. مارک فرزند ارشد آنها در کار تجارت بود و به اتهام واسطهگری فروش اسلحه در آفریقا زندانی شد. دختر آنها که کمتر از مارک مورد توجه خانم تاچر قرار داشت به روزنامهنویسی رو کرد و همیشه زندگی سادهای داشت.
خانم تاچر در سال ۱۹۵۸ از حوزه فینچلی در شمال لندن به مجلس راه یافت و پلکان ترقی را از آن تاریخ به سرعت طی کرد. خانم تاچر در طول بیش از ۱۱ سال نخست وزیری در سه انتخابات سراسری به پیروزی رسید.
با فوت دنیس در سال ۲۰۰۳ تنهایی خانم تاچر به اوج رسید. این دومین ضربه بزرگ در زندگی شخصی او بعد از بازنشستگی اجباری از سیاست بود. خانم تاچر به زندگی در دنیای سیاست و در کنار دنیس خو کرده بود.
شاید گفتهها و نوشتههای چرچیل بیش از هر چهره سیاسی دیگری از سوی مردم و سیاستمداران مورد استفاده قرار میگیرد، ولی پارهای از گفتههای خانم تاچر نیز شهرت جهانی یافتهاند.
او در شروع کار خود به عنوان نخست وزیر طی نطقی گفت: «در جایی که تفاوت هست باید همراهی بیاوریم، در جایی که اشتباه صورت گرفته، باید به حقیقت رو کنیم، در جایی که تردید پیش آمده باور را جانشین کنیم، و زمانی که یاس حاکم شده به امید رو کنیم.
پیکر بارونس تاچر مانند وینستون چرچیل و پرنسس دایانا بر روی یک عراده توپ قرار است همراه با صدها نماینده از نیروهای مسلح از محل کلیسای معروف سنت پل در لندن تشییع شود. برای آخرین وداع با بانوی آهنین رهبران برجسته جهان بار دیگر در لندن جمع میشوند. در روز به خاکسپاری وی لندن نیمه تعطیل خواهد شد، و هواداران او برای ادای احترام به بانوی آهنین در یک صف قرار میگیرند.
خانم تاچر در سال ۱۹۷۳ و در منصب وزیر آموزش در دولت ادوارد هیث پیشبینی کرد که در زمان حیات او هیچ نخست وزیر زنی در بریتانیا به قدرت نخواهد رسید. با وجود این پس از شکست محافظهکاران در انتخابات سال ۱۹۷۵ وی ادوارد هیث را از رهبری حزب کنار زد و در سال ۱۹۷۹ با پیروزی در انتخابات سراسری به عنوان اولین نخست وزیر زن در یک کشور بزرگ اروپایی به قدرت رسید.
در صحنه سیاسی بریتانیا وینستون چرچیل نزدیکترین الگویی است که برای ارزیابی جایگاه تاریخی خانم تاچر مورد مقایسه قرار میگیرد. چرچیل بسیار کوتاهتر از خانم تاچر قدرت را در دست داشت و به عنوان یکی از معماران اصلی شکست آلمان نازی سهامدار عمده پیروزی در جنگ جهانی دوم بود. خانم تاچر در ابتدای دهه هشتاد بر سر حفظ جزیره «فالکلند» علیه آرژانتین وارد جنگ شد و به پیروزی رسید.
مردم آمریکا در کنار رونالد ریگان او را ستارهای در آسمان سیاست و مردم اتحاد شوروی او را شیرزنی قهرمان میدیدند. هنگام پردهبرداری از مجسمه تمامقدی که از او در وست مینستر، پارلمان بریتانیا، نصب شده است، در اشاره به لقب خود، خانم تاچر گفت: «مجسمه آهنین را ترجیح میدادم، ولی مجسمه برنز هم قابل قبول است!»
به گونهای استثنایی و شاید بیش از هر چهره سیاسی معاصر دیگر موافقان و مخالفان بارونس تاچر در دو خط مشخص قرار گرفتهاند. زنان در هماوردیهای او با مردان سیاسی چهره یک قهرمان را میدیدند و در صفی کاملا متفاوت، اکثریت بزرگی از مردم اسکاتلند خانم تاچر را دشمن خود میخواندند. در رقابت بر سر مخالفت با خانم تاچر تنها سندیکاهای کارگری، بهخصوص معدنکاران ذغال سنگ، گوی رقابت را از مردم اسکاتلند ربودند.
تجارت آزاد
خانم تاچر موفقیت سیاسی خود را تا حد زیادی مدیون حمایت و پشتیبانی از تجارت آزاد و اجرای الگوهای اقتصاددان برجسته اسکاتلندی آدام اسمیت بود. در کنار ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا، او در شکست اقتصاد متمرکز و مدیریت شده دولتی، اشتغال کامل بدون سوددهی (جوامع کمونیستی)، و اقتصاد تعاونی و جایگزین ساختن آنها با خصوصیسازی داراییهای دولتی، مقرراتزدایی از تجارت و توسعه اقتصاد آزاد در جهان نقش تاثیرگذاری ایفا کرد. او یکی از معماران دهکده جهانی در دهه هشتاد به شمار میرفت و با آن که مبتکر ابتکار عملها نبود، به تغییرات بازار مشروعیت بخشید.
ذهنیت او از تجارت آزاد، حقوق و قدرت فردی، آزادی انتخاب در اقتصاد و سیاست، تا سالها بعد از دوران حکومت وی نیز در شکل دادن و تثبیت جایگاه کنونی بریتانیا نقش موثر داشت. او خط مشی دولت خود را در نقش رهبر حزب اقلیت پس از شکست دادن ادوارد هیث از سال ۱۹۷۵ تا پیروزی در انتخابات سال ۱۹۷۹ شکل داد.
باور به خود
در جهانبینی او بیتردید کسان دیگری هم شریک بودند، ولی تفاوت آنها با بانوی آهنین در قدرت باور به خود و داشتن شهامت پیگیری آرمانهایی بود که برای کشورش و جهان در نظر داشت.
وی مانند ریگان، رئیس جمهور پیشین آمریکا، جهان را در دو سوی خط خوبها و بدها میدید و از به زبان آوردن این جهانبینی پرهیز نداشت. رهبران اتحاد شوروی سابق امپراتوری خود را هدف این طرز فکر میدیدند.
خانم تاچر ساختارشکن و مخالف «حفظ وضع موجود» بود، یک شورشی دست راستی که خود را بر اساس باورهای شخصی، و نه اهرمهای قدرت در دست، در تقابل با کانونهای تثبیت شده قدرت قرار داد. «تاچریسم» که اکنون یک روش سیاسی و اقتصادی شناخته شده معتبر در جهان به شمار میرود میراث تنها نخست وزیر زن بریتانیاست.
خانم تاچر و ایران
در صورتی که مداخله بریتانیا در انقلاب سال ۱۹۷۹ را بتوان پذیرفت، دولت محافظهکار خانم تاچر در آن کمترین نقشی نداشت. خانم تاچر چند ماه بعد از به قدرت رسیدن آیتالله خمینی در ایران، در سال ۱۹۷۹ به قدرت رسید و تا سال ۱۹۹۰ در قدرت باقی ماند.
خانم تاچر با رهبران جمهوری اسلامی مخالف بود و در زمان او مناسبات دو کشور در وضعیت سرد و انتقادی قرار داشت. سردی مناسبات ایران و بریتانیا در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق و در زمان دولت تاچر تا حدودی به حمایت لندن از رژیم صدام حسین انجامید.
خانم تاچر در مقام رهبر حزب مخالف، با پادشاه سابق ایران دیدار کرده بود. بسیاری از اعضای دولتهای وقت ایران پیش از انقلاب با او و رهبران حزب محافظهکار بریتانیا مناسبات کاری نزدیک داشتند.
یکی از بهیادماندنیترین رویدادهای تاریخی دهه هشتاد که تصاویر آن تاکنون هزاران بار از شبکههای تلویزیونی جهان پخش شده، انفجار ساختمان سفارت ایران در محله کنزینگتون لندن توسط ماموران عملیات مخصوص بریتانیا در روز ۵ ماه مه سال ۱۹۸۰ بود.
پنج روز پیشتر از حمله نظامی به محل سفارت که دستور آن را خانم تاجر با وجود مخاطرات موجود صادر کرده بود، شش مرد مسلح سفارت ایران را اشغال کرده و با گرفتن ۲۶ گروگان خواستار آزاد ساختن زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی در خوزستان شده بودند.
خانم تاچر در دفتر کار خود و از راه تلویزیون، عملیات انفجار ساختمان سفارت ایران را تماشا میکرد.
زندگی شخصی
مارگارت تاچر دختر دوم رابرت و بئاتریس بود. در ۱۷ سالگی به دانشگاه آکسفورد وارد شد و در کالج سامرویل شیمی خواند. در سال ۱۹۴۷ فارغالتحصیل و در ۲۳ سالگی و با وجود مخالفت فعالان سیاسی محلی، برای شرکت در انتخابات منطقه کنت نامزد شد.
در جریان فعالیتهای انتخاباتی با دنیس تاچر، یک تاجر متوسط که به راگبی و سیاست علاقه فراوان داشت، آشنا شد و اندکی بعد با وی ازدواج کرد.
از دنیس و مارگارت دو فرزند باقی مانده است. مارک فرزند ارشد آنها در کار تجارت بود و به اتهام واسطهگری فروش اسلحه در آفریقا زندانی شد. دختر آنها که کمتر از مارک مورد توجه خانم تاچر قرار داشت به روزنامهنویسی رو کرد و همیشه زندگی سادهای داشت.
خانم تاچر در سال ۱۹۵۸ از حوزه فینچلی در شمال لندن به مجلس راه یافت و پلکان ترقی را از آن تاریخ به سرعت طی کرد. خانم تاچر در طول بیش از ۱۱ سال نخست وزیری در سه انتخابات سراسری به پیروزی رسید.
با فوت دنیس در سال ۲۰۰۳ تنهایی خانم تاچر به اوج رسید. این دومین ضربه بزرگ در زندگی شخصی او بعد از بازنشستگی اجباری از سیاست بود. خانم تاچر به زندگی در دنیای سیاست و در کنار دنیس خو کرده بود.
شاید گفتهها و نوشتههای چرچیل بیش از هر چهره سیاسی دیگری از سوی مردم و سیاستمداران مورد استفاده قرار میگیرد، ولی پارهای از گفتههای خانم تاچر نیز شهرت جهانی یافتهاند.
او در شروع کار خود به عنوان نخست وزیر طی نطقی گفت: «در جایی که تفاوت هست باید همراهی بیاوریم، در جایی که اشتباه صورت گرفته، باید به حقیقت رو کنیم، در جایی که تردید پیش آمده باور را جانشین کنیم، و زمانی که یاس حاکم شده به امید رو کنیم.
پیکر بارونس تاچر مانند وینستون چرچیل و پرنسس دایانا بر روی یک عراده توپ قرار است همراه با صدها نماینده از نیروهای مسلح از محل کلیسای معروف سنت پل در لندن تشییع شود. برای آخرین وداع با بانوی آهنین رهبران برجسته جهان بار دیگر در لندن جمع میشوند. در روز به خاکسپاری وی لندن نیمه تعطیل خواهد شد، و هواداران او برای ادای احترام به بانوی آهنین در یک صف قرار میگیرند.