نگاهی به کاشان با «چشم‌های ایرانی»

  • شیرین فامیلی
کتاب «چشم‌های ایرانی» مجموعه عکس و روایت از شهر کاشان است که سعید شریفی عکاس و نویسنده و فیلمساز ساکن برلین به زبان آلمانی نوشته است.

عکس‌های این کتاب که همه سیاه و سفیدند، معماری زیبای این شهر و فضاهای تاریخی همچون مساجد، مدارس قدیمی یا خانه‌‌های سنتی و بام‌های گنبدی کاشان را به نمایش می‌گذارد و تصویری از فراز کاشان با نمایش این بام‌ها زینت‌بخش جلد کتاب است.

بام‌هایی که اولین بار سعید شریفی هنگام نوجوانی در بالای یکی از آنها کاشان را از نگاه خودش کشف کرد. او در این باره به رادیوفردا می‌گوید: «وقتی چهارده سالم بود، گاهی از مدرسه خسته می‌شدم، با معلم‌ها زیاد رابطه خوبی نداشتم. خلاصه گاهی صبح‌ها به جای رفتن به مدرسه سوار اتوبوس می‌شدم و می‌رفتم شهرهای اطراف تهران را می‌گشتم و شب برمی‌گشتم که پدر و مادرم نفهمند من مدرسه نرفتم. در یکی از این سفرهام کاشان را کشف کردم.»

سعید شریفی که خود متولد شهر ری در جنوب تهران است در آن سن از دیدن شهر قدیمی کاشان شگفت‌زده می‌شود. او می‌گوید: «من وقتی گنبدهای شهر و بازار و تیمچه امین‌الدوله را دیدم، خیلی تعجب کردم. وقتی داخل خیابان‌ها و کوچه‌ها راه می‌رفتم برای من که بچه جنوب تهران بود آن کوچه‌های مارپیچ و خانه‌های به نظرخرابه چیز تازه‌ای نبود. اما وقتی بر روی تپه‌ای قرار گرفتم و از آنجا به شهر نگاه کردم، بی‌اختیار از آن همه زیبایی به حیرت افتادم و فهمیدم که زیر این بام‌ها و تپه‌ها گنجی پنهان شده است.»


این تجربه شخصی و کشف گنجی به نام شهر کاشان تا سال‌ها در ذهن سعید شریفی می‌ماند. سال‌ها بعد مشغولیت در کار فیلم و عکاسی در خارج از کشور بار دیگر او را به شهر کاشان می‌کشاند.

می‌گوید: «با تجربه شخصی که از کاشان داشتم، همیشه به خودم می‌گفتم یک روزی به این شهر برمی‌گردم، تا این که حدود سی سال بعد برای ساختن فیلمی به آنجا بازگشتم. قبل از شروع فیلمبرداری عکس‌هایی از نقاط مختلف کاشان که مورد علاقه‌ام است گرفتم. این همیشه شیوه من در کار فیلم است:اول عکس، بعد فیلم. وزارت ارشاد برای ساختن فیلم به من مجوز نداد و نتیجه این شد که من عکس‌ها را همراه با روایت‌هایی درباره آن در کتاب چشم‌های ایرانی منتشر کردم.»

گرچه کتاب به زبان آلمانی نوشته شده، اسم داستان با روایت‌های کوتاه کتاب به زبان فارسی نوشته شده تا به گفته نویسنده «گرافیک زیبای خروف فارسی» را که به‌خصوص برای آلمانی‌ها جذابیت دارد به نمایش بگذارد.


روایت‌های کتاب گاه مربوط به تصاویرند و گاه مستقل ازآنها. همچون: دیدار دوباره، شهر دگرگون، تیمچه امین‌الدوله، سکوت، دیدار و...

نویسنده در توضیح این که چرا این نام را برای کتاب خود برگزیده به رادیوفردا می‌گوید: «منظوراصلی من کاشان از چشم و نگاه ایرانی است. با تغییراتی که طی سال‌ها درایران به وجود آمد به نظرم عملا به فرهنگ اصیل و قدیمی ایرانی بی‌توجهی شده است. البته نه فقط از سوی حکومت‌ها که خود مردم هم به فرهنگ ایرانی خود گاه اهمیت نداده‌اند. من با توجه به این مسئله خواستم با این نام بر نگاه ایرانی تاکید کنم. ضمن این که همه ما زمانی چشم‌هایی بوده که بر زندگی و روح و روان‌مان تاثیر داشته و این نام اشاره‌ای بر این موضوع هم هست.»

سعید شریفی به شوق جهانگردی بیش از سی سال پیش از ایران خارج می‌شود. بعدها در دانشکده هنر برلین در رشته فیلم و عکاسی تحصیل می‌کند. کار فرهنگی و هنری را با فیلم و عکس شروع کرده و بعد به نویسندگی می‌پردازد.

از دیگر کارهای هنری سعید شریفی فیلم مستند «در خانه خدا اتاق خالی نیست» نام دارد که در نیکاراگوئه در سال ۱۹۹۶ ساخته است.

این فیلم که ماجراهایی از کلیسایی مخروبه در شهر ماناگوآ را که در آن سال‌ها محل تجمع همجنس‌خواهان بود تصویر می‌کند، در جشنواره سینمایی، مونیخ، هامبورگ، برلین، اسپانیا شرکت کرده و در جشنواره تونس برنده جایزه فیلم مستند شده است.

کتاب «چشم‌های ایرانی» را انتشارات راویان در سال ۲۰۱۱ منتشر کرده است. این کتاب قرار
است تا پایان سال جاری میلادی به زبان فارسی نیز ترجمه و منتشر شود.