روزنامه نوآوران با چاپ کاریکاتوری از علی جنتی که بیانگر اخبار متفاوت دربارهٔ استعفای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است، نوشته «شایعات این بار دامن وزیر ارشاد را گرفته است».
این روزنامه با اشاره به این که «بعد از ناکامی محافل تندرو در طرح حمله و از کار انداختن دولت از ناحیه دیپلماسی که هنوز هم به قوت خود باقی است، این بار طرح حمله از حوزه فرهنگ را آغاز کردهاند»، به مرور حملات رسانهای جناح اصولگرا به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از آغاز دولت یازدهم پرداخته و نوشته است: هرچند شخص وزیر ارشاد نیز در روزهای اخیر و در واکنش به شایعاتی مبنی بر برکناریاش چنین پاسخ داده بود که «همواره صحبتهایی درخصوص برکناریام میشود و شایعاتی در این باره وجود دارد، اما اینها شایعه است و برکناریام صحت ندارد»، اما تأکید کرده که حالا این احتمال هم مطرح است که برکناری علی جنتی نه با حکم رئیس جمهور بلکه «با تقدیم استعفانامه اش به روحانی انجام شود».
آیت وکیلیان در گزارش روزنامه نوآوران به وضعیت دوگانه علی جنتی نیز اشاره کرده و نوشته است: «علی جنتی فرزند ارشد دبیر شورای نگهبان است. در نگاه اول همین پشتوانه میتواند سیاسیون را به این مسیر سوق دهد که علی جنتی وزیری است که از کانال مجلس یا مخالفان تهدید نخواهد شد، اما وضعیت به گونهای دیگر پیش رفت؛ روزی که علی جنتی به عنوان وزیر پیشنهادی دولت به مجلس معرفی شد، دو نماینده تندروی مجلس، کریمی قدوسی و رسایی، از ارادت فکری علی جنتی به وزیر ارشاد دولت نخست محمد خاتمی، صحبت به میان آوردند و از این انتخاب «احساس خطر» کرده و این توصیه را عنوان کردند که آقای جنتی تنها باید به رهبر انقلاب ارادت فکری داشته باشد».
روزنامه نوآوران از گزینههای احتمالی برای جانشینی علی جنتی هم یاد کرده و نوشته است: «برخی چهرههای نزدیک به دولت هم از احتمال جایگزینی رضا صالحی امیری، رئیس فعلی کتابخانه ملی با علی جنتی در کابینه سخن به میان میآورند و خبرگزاریها و سایتهای خبری نزدیک به اصولگرایان نیز در گمانهزنیهایشان حسامالدین آشنا را گزینهٔ محتمل برای تصدی وزارت ارشاد اعلام میکنند».
همزمان احمد غلامی در سرمقاله روزنامه شرق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را «وزارتِ وزیرکُش» توصیف کرده و نوشته است: «اگر علی جنتی هم نتواند به سیاقِ برخی دیگر از وزرای ارشاد، تا آخرِ دوره چهارساله خود وزیر بماند، آینده «فرهنگ» بسیار مبهمتر خواهد شد. رئیس دولت اصلاحات، چندی پیش از ریاست جمهوریاش، مقامِ وزارت ارشاد را تا آخر دوره تاب نیاورد. محمدحسین صفارهرندی هم نتوانست تا آخر یک دوره سرِ کار خود بماند. عطاالله مهاجرانی نیز سه سال بیشتر دوام نیاورد و سرانجام از سمتِ خود کناره گرفت».
این روزنامه تأکید کرده است که «مرور سردستی بر تاریخ وزارت فرهنگ و ارشاد چند دهه اخیر با تمرکز بر این شخصیتها، نشان میدهد که این وزارتخانه کلیدی بیش از همه به محل برخورد جناحها یا به بیان بهتر به محل تسویهحساب جناحهای سیاسی با هم بدل شده است».
سرمقالهنویس شرق دربارهٔ موقعیت علی جنتی در دولت یازدهم با اشاره به این که خودِ وزیر فرهنگ نیز زمانی که روی کار آمد از «وضعیت نگرانکننده فرهنگ و مصائب حوزه نشر» گفت و از این که دولت به تنهایی نمیتواند وضعیت فرهنگ را کنترل کند» نوشته است: اما او (علی جنتی) تنها ماند، «در معرضِ تندترین حملات مخالفان قرار گرفت و از سوی دولت نیز چندان حمایت قاطعانهای نشد و از آنجا که برخلاف برخی دیگر از چهرههای سیاسی جایگاه و پایگاه چندانی هم در میان اهالی فرهنگ نداشت، هیچ اتفاق منسجم و درخورِ جمعی نیز در دوران وزارت او ازسوی اهالی ادبیات و هنر رخ نداد که او بتواند به پشتوانه آن راه به جایی ببرد. مذاکرات هستهای پیش رفت، درگیریهای سیاسی شدت و حدت گرفت، مسائل اقتصادی رفع و رجوع شد، اما نوبت به فرهنگ نرسید. وزارت ارشاد نتوانست آن طور که جنتی گفته بود و میخواست پای مجوزهایش بایستد؛ فیلمهایی از اکران بازماند، کتابهایی پشت سد ممیزی ماند و کنسرتهایی لغو شد و سرانجام تعدادی از اندک چهرههای بزرگ مانده در فرهنگ و هنر ما، ترک وطن کردند».
روزنامه جهان صنعت نیز با چاپ یادداشتی از صلاحالدین هرسنی، استاد دانشگاه، دربارهٔ «چند و چون یک استعفا» نوشته است: «دوآلیسم حاکم در الگوهای رفتاری علی جنتی در مقام وزیر فرهنگ را هم استقلال عمل و همیگانگی و یکدستی رفتار در انجام کارویژهها و برنامههای این وزارت را از او سلب میکرد» و «این دوآلیسم حاکم بر رفتار علی جنتی ناشی از موقعیت سیاسی او بود».
این روزنامه یادآوری کرده است که علی جنتی «در مقام وزیر فرهنگ دولت تدبیر و امید، بنا به مأموریت این وزارت آن هم در روزگاران پسااحمدینژاد از یک سو باید به منویات فرهنگی این دولت با شعار تغییر» عمل میکرد و «هم باید از خود وزیری نشان میداد که برنامههایش به خواستهها و مطالبات اصلاحطلبان نزدیک است»، اما مأموریت او به عنوان وزیری که میخواهد تغییر را در راستای منویات دولت تدبیر و امید در دستور کار قرار دهد، با توجه به تعلق و جایگاه سیاسی پدرش احمد جنتی «که به جبهه ضداصلاحات گرایش داشت، در اساس سخت و چالشزا» بوده است.
یادداشتنویس جهان صنعت این را هم نوشته که «در صورت صحت تصمیم به استعفا از سوی علی جنتی، چنین تصمیمی پیامدهای خاص خود را دارد که قبل از هر چیز متوجه برنامههای فرهنگی دولت تدبیر و امید است» و «بدون تردید اقدام به چنین تصمیمی به معنای شکست سیاستهای فرهنگی دولت تدبیر و امید خواهد بود و میتواند بهانهای به دست دلواپسان دهد تا آخرین تیر ترکش خود را با هدف تکدورهای شدن، به سوی راهبرد و سیاست تدبیر و امید دولت روحانی پرتاب کنند».
روزنامه شهروند در تیتر یک خود با عنوان «آموزش و پرورش روی خط تنبیه» نوشته است: «آموزش و پرورش ایران در هفتهای که گذشت حال و روز خوبی نداشت؛ در روزهایی که هرچند تعطیل بود، اما تعداد زیادی از ایرانیها در چند روز گذشته تصاویر مربوط به چند دانش آموز را دست به دست کردند که معلمانشان آنها را تنبیه و زخمی کرده بودند».
الناز محمدی در گزارش روزنامه شهروند با اشاره به این که ماجرا، اول از همه با انتشار خبری دربارهٔ شلاق زدن و اخراج ده دانشآموز مدرسه شهید چمران در روستای مختارآباد شهر «رودبار جنوب» کرمان شروع شد، و بعد از آن هم اداره آموزش و پرورش کرمان در اطلاعیهای اعلام کرد که «فیلم و مصاحبه تنبیه بدنی و اخراج دانشآموزان شهرستان رودبار جنوب، منتشرشده در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، کذب محض و مغرضانه است»، اما «هنوز یک روز از تکذیب خبر شلاق زدن دانشآموزان روستای مختارآباد استان کرمان به دلیل ناتوانی در پرداخت حق ثبتنام مدرسه نگذشته بود که این بار ایرنا از کتک خوردن دانشآموزان مدرسهای در شهر «کلاله» استان گلستان توسط معلمشان خبر داد».
به نوشته این روزنامه، پس از آن «محمد پارسا» دانش آموز یک دبیرستان در منطقه ۹ تهران «به دلیل هل داده شدن توسط معلمش، سرش در برخورد با چارچوب در کلاس شکسته و سه بخیه خورد»، و حالا در تازهترین مورد هم «قصیر قادری، دانشآموز دبستان ادیب روستای خیرآباد بمپور در ایرانشهر استان سیستان وبلوچستان» که روز ۱۱ مهر توسط معلمش کتک خورده «از شدت جراحات در بیمارستان بستری شده و بعد تصویر چشمهای بادکرده و صورت کبود او موجی از ناراحتی را در میان ایرانیها به راه انداخته است».
روزنامه آرمان هم در گزارشی با تیتر «سونامی تنبیه بدنی در مدارس» نوشته است: «قیصر قادری دانشآموز پایه پنجم دبستان ادیب روستای خیرآباد بمپور که توسط معلمش مورد تنبیه بدنی شدید قرار گرفته، به دلیل شدت مصدومیت در بیمارستان ایران ایرانشهر بستری شد. پسلرزههای این حادثه تکاندهنده استعفای رئیس آموزش و پرورش منطقه بمپور، تعلیق مدیر مدرسه و احضار معلم خاطی به هیئت بازرسی بوده است.»
رامین علیزاده گزارشنویس روزنامه آرمان با اشاره به این که «مواردی از تنبیه بدنی در کرمان و گلستان نیز گزارش شده» نوشته است: انتشار این اخبار «علاوه بر این که واکنشهای زیادی را به دنبال داشت، به افشاگریهای گستردهای دربارهٔ تنبیه بدنی در مدارس ایران دامن زد که مواردی از آن تکذیب شده و مواردی دیگر در دست بررسی است».
روزنامه اعتماد با چاپ گزارشی از «روایتهای مرگ خانواده پزشک تبریزی» نوشته است: «با غذای نذری آلوده دو عضو خانواده دکتر علیرضا صلحی کشته و سه عضو بستری شدند.»
این روزنامه نوشته است: علیرضا صلحی، پزشک تبریزی که یک سال پیش با توصیه «گوش دادن به صدای شجریان برای بهبود بیماری» و «تقبل هزینه درمان برخی از بیمارانش» مشهور شده بود، هرگز تصور نمیکرد که روزی خانوادهاش مورد سوء قصد افرادی ناشناس قرار گیرند و این بار نامش، با کشته شدن همسر و مادربزرگش بر سر زبانها بیفتد».
یکی از نزدیکان علیرضا صلحی با اشاره به بستری بودن مادر و پدر و مرخص شدن برادر این پزشک تبریزی دربارهٔ جزئیات حادثه به روزنامه اعتماد گفته است: «یک روز قبل از حادثه، زمانی که علیرضا جلوی درمانگاه ایستاده بود و میخواست سوار ماشینش شود، مردی ناشناس سراغش رفت و با بهانه این که میخواهد غذای نذری بدهد، تعداد اعضای خانوادهاش را پرسید. علیرضا آن مرد را نمیشناخت اما با تصور این که او از بیماران قبلیاش است و حتماً غذای نذری دارد، گفت شش نفر هستند. روز بعد، همان مرد دوباره به درمانگاه رفت و زمانی که علیرضا قصد خروج داشت، شش غذای نذری به او داد. علیرضا آنها را به خانه برد و خودش دوباره به درمانگاه برگشت. عصر که شد، دوباره به خانه برگشت اما دید که همه اعضای خانوادهاش دچار مسمومیت شدهاند و بیحال افتادهاند. سریع همهشان را به بیمارستان سینا منتقل کردند اما همسر و مادربزرگ علیرضا جان خود را از دست دادند».
روزنامه اعتماد با اشاره به این که «علیرضا صلحی عضو حزب اتحاد ملت است و قبلاً هم رئیس انجمن اسلامی دانشگاه آزاد تبریز بود» از قول همین فرد که او را بدون ذکر نام از «نزدیکان علیرضا صلحی» معرفی کرده نوشته است: «الان همه بیشتر میگویند که ممکن است یک تسویهحساب پزشکی علت وقوع حادثه باشد»، اما کسی منتظر مرگ اعضای خانواده آقای صلحی بود، چرا که «همسر علیرضا، المیرا محمدخانلو، ساعت ۱۰ شب یکشنبه فوت کرد اما ظهر همان روز اتفاق عجیبی افتاد. طرفهای ساعت ۱۳ زنی ناشناس با پلیس تماس گرفته و گفته بود که المیرا (همسر دکتر صلحی) در بیمارستان فوت کرده است، در حالی که آن زمان او هنوز زنده بود. انگار که کسی منتظر مرگ خانواده علیرضا بوده باشد».
محمد اسماعیل سعیدی، از نمایندگان تبریز در مجلس دهم به این روزنامه گفته است: «بر اساس آخرین اخبار و اطلاعات به دست آمده، غذای نذری مسموم بوده اما باید عمدی و غیرعمدی بودن آن به طور دقیق بررسی شود.»
روزنامه ایران هم در گزارشی با عنوان «معمای مرگ خانواده پزشک سرشناس تبریزی» نوشته است: «همزمان با مرگ مرموز دو تن از اعضای خانواده پزشک سرشناس تبریزی و مسمومیت شدید سایر اعضای خانوادهاش، تحقیقات ویژه جنایی برای رازگشایی از این پرونده جنجالی در حالی ادامه دارد که معاون سیاسی -امنیتی استانداری آذربایجان شرقی امنیتی بودن این حادثه را رد کرده است»، اما «به گفته این پزشک، خانواده او پس از خوردن غذای نذری» جانشان را از دست دادهاند.
به گزارش این روزنامه، علاوه بر تعیین نماینده ویژه از سوی وزیر بهداشت برای رسیدگی به پرونده کشته شدن همسر و مادربزرگ علیرضا صلحی، ایرج حریرچی، قائم مقام و معاون کل وزارت بهداشت نیز به دنبال این حادثه به نمایندگی از سوی وزیر بهداشت راهی تبریز شده و ضمن عیادت از پدر، مادر و برادر پزشک ۳۲ ساله ضمن همدردی با خانواده آنها گفته است: «از همه بهویژه رسانهها میخواهم از هر گونه گمانیزنی و قضاوتهای شتابزده در این باره خودداری کرده و اجازه دهند دستگاههای امنیتی و قضایی ابعاد اصلی این حادثه را کشف کنند. دانشگاه علوم پزشکی تبریز هم از طریق مقامات استانی پیگیر این حادثه است و دستگاههای امنیتی و قضایی استان نیز در حال بررسی موضوع هستند.»
محمد اسماعیل سعیدی، نماینده تبریز، به روزنامه ایران گفته است: «مجلس باید حادثه مسمومیت خانواده پزشک تبریزی را پیگیری کند. این اتفاق تلخ را به این پزشک جوان تبریزی تسلیت میگویم. ما از شنیدن این خبر متأثر شدیم و پیگیر موضوع هستیم. در حال حاضر باید مشخص شود این غذای آلوده به صورت عمدی تهیه شده یا عمدی در کار نبوده است. از مسئولان امنیتی و پلیس آگاهی نیز میخواهم مراتب را با جدیت و به سرعت پیگیری کنند تا عاملان این حادثه مشخص شوند. با توجه به این که این حادثه بعد از خوردن غذای نذری پیش آمده بازتابهای زیادی در داخل استان و کشور داشته است و باید هر چه سریعتر موضوع بررسی و نتایج برای تنویر افکار عمومی اطلاعرسانی شود.»
به گزارش این روزنامه، در حالی که حکمتعلی مظفری رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی گفته که «هنوز علت مرگ همسر و مادربزرگ پزشک تبریزی مشخص نیست و پرونده در دست بررسی قرار دارد و با توجه به این که پرونده در مرحله تحقیقات است هرگونه اظهارنظر دربارهٔ صحت و سقم ادعای مطرح شده عاری از واقعیت است»، جمال حسینی مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تبریز اعلام کرده است که «مسمومیت غذایی این خانواده مشخص و قطعی شده است بنابراین خانواده پزشک جوان تبریزی به دلایل مشکوک و با غذای آلوده نذری مورد سوءقصد قرار گرفتهاند».
«یک منبع آگاه در پلیس آگاهی تبریز» هم به روزنامه ایران گفته که «تحقیقات پلیس با جدیت کامل ادامه دارد اما انگیزههای مسمومیت غذایی هنوز مشخص نشده است. همچنین هنوز پزشکی قانونی دربارهٔ علت مرگ اعضای خانواده دکتر صلحی نظری نداده و کارآگاهان تبریزی نیز در حال بررسی و پیگیری این پرونده هستند» و «فرد مظنون به پخش غذای نذری آلوده هنوز دستگیر نشده و تحت تعقیب است».