رادیوفردا: حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی، چهارشنبه شب، ۱۶ بهمنماه، در گفتوگوی تلویزیونی خود به دلیل مشکلات پیش آمده در چگونگی توزیع سبد کالا از مردم عذرخواهی کرد. اصولا سبد کالا چیست و چه نقشی در سیاست اقتصادی و اجتماعی دولت یازدهم دارد؟
فریدون خاوند: تصمیم به توزیع دو بسته کالای رایگان تا پایان سال ۹۲ از سوی هیئت وزیران دولت یازدهم، به تعبیر رسمی، در راستای سیاستهای حمایتی از برخی قشرهای آسیبپذیر گرفته شده و قرار شد این دو بسته به همه کسانی که زیر پوشش کمیته امداد امام هستند ارائه بشود.
محتوای این بسته، بر اساس همان تصمیم، ده کیلو برنج، ۱٫۸ کیلو روغن نباتی مایع، ۴ کیلو گوشت مرغ، ۸۰۰ گرم پنیر و ۱٫۸ کیلو تخم مرغ است.
اولین دور توزیع این سبد، که یکشنبه سیزدهم بهمن انجام گرفت، صحنههای تکاندهندهای را از واقعیتهای بسیار تلخ اقتصادی و اجتماعی ایران به وجود آورد و نشان داد که مردم، در کشوری برخوردار از این همه امکانات بالقوه تامینکننده ثروت و پیشرفت، چطور برای دریافت این چند قلم کالا ساعتها منتظر میمانند، با هم درگیر میشوند و مناعت انسانیشان بر باد میرود.
توزیع اسفبار این سبد که بعضیها آن را «سبد فلاکت» نامگذاری کردهاند، پیامدهای زیادی داشته و حتی به وسیلهای برای کشمکشهای بین جناحهای سیاسی جمهوری اسلامی بدل شده است.
آیا توزیع سبد کالا قرار است جای پرداخت یارانههای نقدی را بگیرد؟
رئیس جمهوری در برنامه چهارشنبه شب تکرار کرد که قرار نیست توزیع سبد کالا جای پرداخت یارانه نقدی را بگیرد، و همین طور انگشت گذاشت بر مشکلات عملیاتی مثل توزیع کالا، با گفتن این که ما نه یک سیستم مالیاتی دقیق داریم و نه یک نظام اجتماعی که به ما اجازه دهد افراد آسیبپذیر را شناسایی کنیم.
گویا قرار شده از این به بعد ادامه توزیع سبد کالا زیر نظر آقای ربیعی وزیر تعاون و کار و رفاه اجتماعی انجام بگیرد تا شاید سامان بهتری در آن به وجود بیاید.
آیا میتوان توزیع سبد کالا را، به دلیل مسائل دردناکی که بر سر آن پیش آمد، نخستین اشتباه مهم دولت روحانی در عرصه اقتصادی و اجتماعی تلقی کرد؟
آقای روحانی در نزدیک به شش ماهی که از عمر دولتش میگذرد موفق شد در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی اقتصادی چرخش مهمی را به وجود بیاورد و این بزرگترین دستاورد او است.
درعوض در عرصه سیاست اقتصادی کشور، آقای روحانی با وجود برخورداری از یک تیم اقتصادی در مجموع مطلع و منسجم، هنوز نتوانسته پیامآور یک تحول چشمگیر باشد و به نظر میرسد که این دست و آن دست میکند.
روی آوردن به ابتکارهایی مثل توزیع سبد کالا، نشانهای از همین تردید است.
مردمی که روز یکشنبه برای دست پیدا کردن به سبد کالای رایگان این خواری بزرگ را به جان خریدند، قربانیان بیکاری و تورماند. برای بازسازی اقتصادی ایران باید کل ساختارهای اقتصادی کشور متحول شود و این امکانپذیر نیست مگر از راه متلاشی کردن مجموعه شبکههای درهم تنیدهای که به برکت این ساختارها به نان و نوا رسیدهاند.
تا امروز هیچ نشانهای در دست نیست که نشان دهد دولت یازدهم میخواهد این بساط را جمع کند و اقتصاد ایران را با مقتضیات قرن بیست و یکم آشتی بدهد.
اصولا آیا با ابتکارهایی از نوع توزیع سبد کالا، میتوان به جنگ فقر رفت؟
این بدترین راه مقابله با فقر است. از آغاز پایهگذاری جمهوری اسلامی، گرایشهای نیرومند متکی بر تیمچهها و حجرهها به جای تکیه کردن بر علم اقتصاد، به تفکر صدقهای روی آوردند که معروفترین نمونه آن در سیاست احمدینژادی پرداخت یارانههای نقدی تجسم پیدا کرد.
برآیند این گونه سیاستها، مناظر دلخراشی بود که یکشنبه گذشته در جریان توزیع سبد کالا دیدیم. این مناظر آشکارترین نشانه شکست همین تفکر سی و پنج ساله است و ثابت کرد که در جهان قرن بیست و یکم از «تفکر تیمچهای» کاری ساخته نیست. در سیاست اقتصادی کشور هم، مثل سیاست خارجی، باید از قواعد دنیای مدرن پیروی کرد.
فریدون خاوند: تصمیم به توزیع دو بسته کالای رایگان تا پایان سال ۹۲ از سوی هیئت وزیران دولت یازدهم، به تعبیر رسمی، در راستای سیاستهای حمایتی از برخی قشرهای آسیبپذیر گرفته شده و قرار شد این دو بسته به همه کسانی که زیر پوشش کمیته امداد امام هستند ارائه بشود.
Your browser doesn’t support HTML5
محتوای این بسته، بر اساس همان تصمیم، ده کیلو برنج، ۱٫۸ کیلو روغن نباتی مایع، ۴ کیلو گوشت مرغ، ۸۰۰ گرم پنیر و ۱٫۸ کیلو تخم مرغ است.
اولین دور توزیع این سبد، که یکشنبه سیزدهم بهمن انجام گرفت، صحنههای تکاندهندهای را از واقعیتهای بسیار تلخ اقتصادی و اجتماعی ایران به وجود آورد و نشان داد که مردم، در کشوری برخوردار از این همه امکانات بالقوه تامینکننده ثروت و پیشرفت، چطور برای دریافت این چند قلم کالا ساعتها منتظر میمانند، با هم درگیر میشوند و مناعت انسانیشان بر باد میرود.
توزیع اسفبار این سبد که بعضیها آن را «سبد فلاکت» نامگذاری کردهاند، پیامدهای زیادی داشته و حتی به وسیلهای برای کشمکشهای بین جناحهای سیاسی جمهوری اسلامی بدل شده است.
آیا توزیع سبد کالا قرار است جای پرداخت یارانههای نقدی را بگیرد؟
رئیس جمهوری در برنامه چهارشنبه شب تکرار کرد که قرار نیست توزیع سبد کالا جای پرداخت یارانه نقدی را بگیرد، و همین طور انگشت گذاشت بر مشکلات عملیاتی مثل توزیع کالا، با گفتن این که ما نه یک سیستم مالیاتی دقیق داریم و نه یک نظام اجتماعی که به ما اجازه دهد افراد آسیبپذیر را شناسایی کنیم.
گویا قرار شده از این به بعد ادامه توزیع سبد کالا زیر نظر آقای ربیعی وزیر تعاون و کار و رفاه اجتماعی انجام بگیرد تا شاید سامان بهتری در آن به وجود بیاید.
آیا میتوان توزیع سبد کالا را، به دلیل مسائل دردناکی که بر سر آن پیش آمد، نخستین اشتباه مهم دولت روحانی در عرصه اقتصادی و اجتماعی تلقی کرد؟
آقای روحانی در نزدیک به شش ماهی که از عمر دولتش میگذرد موفق شد در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی اقتصادی چرخش مهمی را به وجود بیاورد و این بزرگترین دستاورد او است.
درعوض در عرصه سیاست اقتصادی کشور، آقای روحانی با وجود برخورداری از یک تیم اقتصادی در مجموع مطلع و منسجم، هنوز نتوانسته پیامآور یک تحول چشمگیر باشد و به نظر میرسد که این دست و آن دست میکند.
روی آوردن به ابتکارهایی مثل توزیع سبد کالا، نشانهای از همین تردید است.
مردمی که روز یکشنبه برای دست پیدا کردن به سبد کالای رایگان این خواری بزرگ را به جان خریدند، قربانیان بیکاری و تورماند. برای بازسازی اقتصادی ایران باید کل ساختارهای اقتصادی کشور متحول شود و این امکانپذیر نیست مگر از راه متلاشی کردن مجموعه شبکههای درهم تنیدهای که به برکت این ساختارها به نان و نوا رسیدهاند.
تا امروز هیچ نشانهای در دست نیست که نشان دهد دولت یازدهم میخواهد این بساط را جمع کند و اقتصاد ایران را با مقتضیات قرن بیست و یکم آشتی بدهد.
اصولا آیا با ابتکارهایی از نوع توزیع سبد کالا، میتوان به جنگ فقر رفت؟
این بدترین راه مقابله با فقر است. از آغاز پایهگذاری جمهوری اسلامی، گرایشهای نیرومند متکی بر تیمچهها و حجرهها به جای تکیه کردن بر علم اقتصاد، به تفکر صدقهای روی آوردند که معروفترین نمونه آن در سیاست احمدینژادی پرداخت یارانههای نقدی تجسم پیدا کرد.
برآیند این گونه سیاستها، مناظر دلخراشی بود که یکشنبه گذشته در جریان توزیع سبد کالا دیدیم. این مناظر آشکارترین نشانه شکست همین تفکر سی و پنج ساله است و ثابت کرد که در جهان قرن بیست و یکم از «تفکر تیمچهای» کاری ساخته نیست. در سیاست اقتصادی کشور هم، مثل سیاست خارجی، باید از قواعد دنیای مدرن پیروی کرد.