هفت تن از نمایندگان سابق مجلس شورای اسلامی ایران موسوم به نمایندگان ادوار مجلس ایران که هم اکنون در ایالات متحده آمریکا، اروپا و آسیای جنوب شرقی سکونت دارند با انتشار نامهای به آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خواستار انجام «گفتوگوهای دوجانبه شفاف بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در خصوص مسئله هستهای ایران» شدند. آنها خواستهاند که این مذاکرات مستقیم و بیواسطه انجام شود.
رادیوفردا در این باره با حسن یوسفی اشکوری، یکی از امضاکنندگان این نامه و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، گفتوگو کرده است:
حسن یوسفی اشکوری: الان با توجه به شرایطی که پیش آمده است دوستان ما به این نتیجه رسیدند که هم از رهبر ایران و هم از رئیس جمهور آمریکا بخواهند که به این گفتوگوی سازنده توجه کنند و از هر دو طرف هم بخواهند که بالاخره در معامله سیاسی بدهبستان وجود دارد، امتیازاتی بدهند، امتیازاتی بگیرند به گونهای که بازی برد برد باشد، برای هر دو طرف.
آقای اشکوری، آیا نشانههای خاصی را در سیاستهای خارجی باراک اوباما و ایالات متحده آمریکا دیدید که باعث شد چنین نامهای را بنویسید؟
سیاست اوباما که از گذشته سیاست گفتوگو با ایران بود که متاسفانه در دوره قبل به خوبی از آن استفاده نشد. حالا با توجه به سیاست جدیدی که اوباما انتخاب کرده است، وزیر دفاعی که دارد انتخاب میکند، وزیر خارجهای که دارد برمیگزیند، همه اینها نشان میدهد که سیاست اوباما در جهت تلاش بیشتر برای گفتوگو با ایران است.
در مقابل از رهبر جمهوری اسلامی ایران هم خواستهایم که مستقیما مشکلاتشان را با آمریکا حل کنند.
چرا برای نوشتن این نامه مستقیما رهبر جمهوری اسلامی ایران، آقای خامنهای را مخاطب خودتان قرار دادهاید؟
برای این که برای حفظ منافع ملی به هر حال دوستان ما به این نتیجه رسیدند که در این شرایط مستقیما از رهبران دو کشور بخواهیم، چرا که تصمیمگیران نهایی هستند. به خصوص در ایران که دیگر معروف شده است که سیاست خارجی و از جمله سیاست هستهای صرفا در دست آقای خامنهای است.
ضمنا از سوی دیگر به خود طرف غربی از جمله آمریکا، آژانس و خانم اشتون هم نوشتیم برای این که ایشان هم فعلا نماینده و سخنگوی اتحادیه اروپاست.
در این نامه نمایندگان ادوار به نوعی اشاره میکنند به مسئله حساسیت تاریخی مذاکرات. منظور از این «حساسیت تاریخی» چیست؟
ما واقعا تصور میکنیم که اگر هر دو طرف به خصوص طرف ایرانی از این فرصت استفاده لازم را نکنند، چه بسا برای همه پشیمانی به بار بیاورد و چه بسا ممکن است منجر به حمله نظامی به ایران شود و اگر بار دوم نخست وزیر جنگجو و سلطهطلب فعلی اسرائیل به قدرت برسد و دولت تشکیل بدهد، همان طور که باز هم اخیرا اعلام کرده و هشدار داده است، ممکن است که آن فاجعهای که تا به حال بروز آن به تاخیر افتاده است به وقوع بپیوندد.
نویسندگان این نامه خط مشیای را هم برای این مذاکرات در نظر گرفتهاند و پیشنهاد دادهاند به رهبران دو کشور.
خواستهایم که این نامه ما در حد توصیه و موعظه باقی نماند، بهخصوص تا حدود زیادی هم ما متوجه این مسئله بودهایم که حداقل در این گفتوگوهای استانبول به بعد طرفهای غربی انعطاف لازم را نشان ندادهاند.
بنابراین در این نامه یادآور شدهایم که اگر بنا باشد ایران به پای میز مذاکره بیاید، بایستی عوامل مشوقی وجود داشته باشد.
نامه شما در زمانی دارد منتشر میشود که پیش از آن تعدادی از چهرههای موسوم به ملی – مذهبی هم نامهای نوشته بودند و در آن گفته بودند که شرایط را برای مذاکرات احتمالی با ایالات متحده آمریکا مناسب نمیدانند.
این نامه ما به لحاظ مضمونی و محتوایی با آن نامه دوستان ما در ایران تفاوت دارد، ولی تعارض ندارد.
به علاوه آن چه ما در اینجا گفتهایم حداقل در چشمانداز پنج یا شش ماه آینده قابل وقوع است و در طول این پنج یا شش ماه آینده هم که انتخابات ریاست جمهوری ایران در پیش است و آن پیشنهاد دوستان ما هم از نظر من معقول است به خاطر این که اگر دولت و رهبری ایران بخواهد با آمریکاـ بهخصوص به طور مستقیم- مذاکره کند بایستی از موضع اقتدار باشد و این اقتدار حاصل نمیشود، مگر این که حکومت بار دیگر مشروعت از دست رفته خود را به دست بیاورد.
این مشروعیت از دست رفته هم ایجاد نخواهد شد، مگر این که واقعا در داخل کشور یک انتخابات سالم و عادلانه و قانونی و ملی برگزار شود. همان انتخابات آزادی که آقای خامنهای به شدت نسبت به آن اعتراض دارد و آن را به عنوان خط قرمز اعلام کرده است.
ما در واقع میخواهیم بگوییم که این خط قرمز است که موقعیت شما را در سطح جهانی ضعیف میکند و باید در آینده دولتی وجود داشته باشد که این دولت، اکثریت ملت ایران را نمایندگی کند و از این نظر است که شما میتوانید با دولت آمریکا یا اتحادیه اروپا مذاکره کنید تا بتوانید به اهداف ملی رسیده و از منافع ملی دفاع نمایید.
Your browser doesn’t support HTML5
رادیوفردا در این باره با حسن یوسفی اشکوری، یکی از امضاکنندگان این نامه و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، گفتوگو کرده است:
حسن یوسفی اشکوری: الان با توجه به شرایطی که پیش آمده است دوستان ما به این نتیجه رسیدند که هم از رهبر ایران و هم از رئیس جمهور آمریکا بخواهند که به این گفتوگوی سازنده توجه کنند و از هر دو طرف هم بخواهند که بالاخره در معامله سیاسی بدهبستان وجود دارد، امتیازاتی بدهند، امتیازاتی بگیرند به گونهای که بازی برد برد باشد، برای هر دو طرف.
آقای اشکوری، آیا نشانههای خاصی را در سیاستهای خارجی باراک اوباما و ایالات متحده آمریکا دیدید که باعث شد چنین نامهای را بنویسید؟
سیاست اوباما که از گذشته سیاست گفتوگو با ایران بود که متاسفانه در دوره قبل به خوبی از آن استفاده نشد. حالا با توجه به سیاست جدیدی که اوباما انتخاب کرده است، وزیر دفاعی که دارد انتخاب میکند، وزیر خارجهای که دارد برمیگزیند، همه اینها نشان میدهد که سیاست اوباما در جهت تلاش بیشتر برای گفتوگو با ایران است.
در مقابل از رهبر جمهوری اسلامی ایران هم خواستهایم که مستقیما مشکلاتشان را با آمریکا حل کنند.
چرا برای نوشتن این نامه مستقیما رهبر جمهوری اسلامی ایران، آقای خامنهای را مخاطب خودتان قرار دادهاید؟
برای این که برای حفظ منافع ملی به هر حال دوستان ما به این نتیجه رسیدند که در این شرایط مستقیما از رهبران دو کشور بخواهیم، چرا که تصمیمگیران نهایی هستند. به خصوص در ایران که دیگر معروف شده است که سیاست خارجی و از جمله سیاست هستهای صرفا در دست آقای خامنهای است.
ضمنا از سوی دیگر به خود طرف غربی از جمله آمریکا، آژانس و خانم اشتون هم نوشتیم برای این که ایشان هم فعلا نماینده و سخنگوی اتحادیه اروپاست.
در این نامه نمایندگان ادوار به نوعی اشاره میکنند به مسئله حساسیت تاریخی مذاکرات. منظور از این «حساسیت تاریخی» چیست؟
ما واقعا تصور میکنیم که اگر هر دو طرف به خصوص طرف ایرانی از این فرصت استفاده لازم را نکنند، چه بسا برای همه پشیمانی به بار بیاورد و چه بسا ممکن است منجر به حمله نظامی به ایران شود و اگر بار دوم نخست وزیر جنگجو و سلطهطلب فعلی اسرائیل به قدرت برسد و دولت تشکیل بدهد، همان طور که باز هم اخیرا اعلام کرده و هشدار داده است، ممکن است که آن فاجعهای که تا به حال بروز آن به تاخیر افتاده است به وقوع بپیوندد.
نویسندگان این نامه خط مشیای را هم برای این مذاکرات در نظر گرفتهاند و پیشنهاد دادهاند به رهبران دو کشور.
خواستهایم که این نامه ما در حد توصیه و موعظه باقی نماند، بهخصوص تا حدود زیادی هم ما متوجه این مسئله بودهایم که حداقل در این گفتوگوهای استانبول به بعد طرفهای غربی انعطاف لازم را نشان ندادهاند.
بنابراین در این نامه یادآور شدهایم که اگر بنا باشد ایران به پای میز مذاکره بیاید، بایستی عوامل مشوقی وجود داشته باشد.
نامه شما در زمانی دارد منتشر میشود که پیش از آن تعدادی از چهرههای موسوم به ملی – مذهبی هم نامهای نوشته بودند و در آن گفته بودند که شرایط را برای مذاکرات احتمالی با ایالات متحده آمریکا مناسب نمیدانند.
این نامه ما به لحاظ مضمونی و محتوایی با آن نامه دوستان ما در ایران تفاوت دارد، ولی تعارض ندارد.
به علاوه آن چه ما در اینجا گفتهایم حداقل در چشمانداز پنج یا شش ماه آینده قابل وقوع است و در طول این پنج یا شش ماه آینده هم که انتخابات ریاست جمهوری ایران در پیش است و آن پیشنهاد دوستان ما هم از نظر من معقول است به خاطر این که اگر دولت و رهبری ایران بخواهد با آمریکاـ بهخصوص به طور مستقیم- مذاکره کند بایستی از موضع اقتدار باشد و این اقتدار حاصل نمیشود، مگر این که حکومت بار دیگر مشروعت از دست رفته خود را به دست بیاورد.
این مشروعیت از دست رفته هم ایجاد نخواهد شد، مگر این که واقعا در داخل کشور یک انتخابات سالم و عادلانه و قانونی و ملی برگزار شود. همان انتخابات آزادی که آقای خامنهای به شدت نسبت به آن اعتراض دارد و آن را به عنوان خط قرمز اعلام کرده است.
ما در واقع میخواهیم بگوییم که این خط قرمز است که موقعیت شما را در سطح جهانی ضعیف میکند و باید در آینده دولتی وجود داشته باشد که این دولت، اکثریت ملت ایران را نمایندگی کند و از این نظر است که شما میتوانید با دولت آمریکا یا اتحادیه اروپا مذاکره کنید تا بتوانید به اهداف ملی رسیده و از منافع ملی دفاع نمایید.