سخنان خامنهای در آستانه شروع مذاکرات اتمی ژنو در برابر نیروهای بسیجی به چه معنا بود؟ آیا این سخنان برای تسهیل مذاکرات بود یا دشوار کردن آنها؟ آیا این سخنان خوشبینانهاند یا بدبینانه؟ او در چه وضعیت ذهنیای نسبت به مذاکرات ۲۹ و ۳۰ آبان به سر میبرد؟ او چه انتظاری از این مذاکرات دارد و با سخنانش در پی تامین کدام هدف است؟ برداشت طرفهای مذاکره از این سخنان چیست یا چه میتواند باشد؟
انفعالی- تهاجمی
سکوت خامنهای در برابر شش کشوری که در مذاکرات هستند (بالاخص فرانسه که در رسانههای دولتی مقصر به نتیجه نرسیدن دور قبل مذاکرات معرفی شد) و گفتار خود حق پندارانه و دوگانه وی در مورد ویژگیهای استکبار (خودبرتربینی، حقناپذیری، جنایت و فریب) که همه بر خود رژیم جمهوری اسلامی هم اطلاق دارند از وضعیت انفعالی خامنهای (به خاطر در گل ماندن ماشین تولید دلار وی و ورشکستگی مالی حکومت) در عین تلاش همیشگیاش برای ماندن در موضع تهاجمی حکایت دارد.
وضعیت روحی "انفعالی- تهاجمی" برای پیشبرد کارها مناسب نیست، چون از امید تهی است. این وضعیت عمدتا به صورت ترمز عمل میکند، اما بیانگر نوعی تعلیق و شناور بودن وضعیت ذهنی نیز هست. طرفهای مذاکره نیز از این گونه وضعیت بیتصمیمی میتوانند چنین نتیجه بگیرند که حتی بدون افزایش فشار پنجرهها را در برابر مذاکرات همچنان باز نگاه دارند.
استیصال، حفظ آبرو و فرافکنی
ناسزاگویی خامنهای به اسرائیل (که آن را سگ هار نجس منطقه مینامد) در عین وقوف وی به نقشی که اسرائیل در این مذاکرات بازی میکند میتواند ناشی از سه احساس موازی باشد:
استیصال در برابر قدرت دیپلماتیک اسرائیل که بدون حضور در مذاکرات در آن موثر است؛ مقامات اسرائیلی در چند هفته گذشته در تماس و مذاکره با مقامات روسیه، آمریکا و فرانسه بوده و نه تنها در جریان مذاکرات قرار گرفتهاند، بلکه در مذاکرات ورودی نیز داشتهاند، مثل این که اعلام کردهاند زیر بار توافق با جمهوری اسلامی نخواهند رفت. طبعا جمهوری اسلامی از این وضعیت راضی نیست بدون آن که بتواند کاری در این باب انجام دهد؛
نیاز به توجیه نتایج مذاکرات و عقبنشینیها برای وفاداران به نظام جهت حفظ آبروی خود (و نه منافع و امنیت ملی)؛ حکومتی که ۲۵ سال است خود را عقبنشینیناپذیر معرفی کرده اکنون باید عقبنشینی کند و این یعنی از کف رفتن اعتماد و مشروعیت در نگاه وفاداران؛ و
فرافکنی به این معنا که اسرائیل را منشاء مشکلات منطقه معرفی میکند در حالی که با حذف اسرائیل مجادلات عمده منطقه (تروریسم، جنگ فرقهای، رقابت جمهوری اسلامی و عربستان و ترکیه بر سر قدرت برتر منطقهای بودن، و رقابت تسلیحاتی) باقی خواهند ماند.
تهدید امنیتی دنیا
بیتالغزل سخنان خامنهای در آستانه مذاکرات، رفع اتهام تهدید امنیتی از رژیم جمهوری اسلامی و انتقال این اتهام به اسرائیل است: «تهديد واقعی جهان، نيروهای شرآفرين دنيا از جمله رژيم جعلی اسرائيل و حاميان آن هستند». اما در ۳۵ سال گذشته این جمهوری اسلامی بوده که اسرائیل را به محو شدن از نقشه تهدید کرده و اسرائیل علیرغم در اختیار داشتن سلاح اتمی چنین تهدیدی را علیه هیچ کشوری در منطقه مطرح نساخته است.
تهدیدهای جمهوری اسلامی بالاخص در دوران دولت احمدینژاد تا حدی بود که امروز اگر اکثریت مردم در کشورهای غربی و از جمله ایران خواهان به نتیجه رسیدن مذاکرات هستند این به خاطر احساس خطر آنها از جمهوری اسلامی مجهز به بمب اتمی یا در پی آن و جنگ ناشی از آن است، چون این نظام بدون بمب هم برای مردم ایران و دنیا مخاطره ایجاد کرده است، چه برسد به این که صاحب بمب اتمی نیز باشد. افکار عمومی مردم در کشورهای غربی امروز ایران را تهدیدی علیه صلح تلقی میکند، تهدیدی بسیار فراتر از اسرائیل. سخنان خامنهای در عین در برداشتن توهین به اسرائیل این نگرانی را رفع نمیکند و نقض غرض است.
خط قرمز
خامنهای میگوید که خط قرمزها را روشن کرده است: «از یک طرف اصرار دارم که از مسئولین فعلی در بحث مذاکرات حمایت کنم، نیاز به کمک دارند و من هم کمک میکنم؛ از طرف دیگر اصرار دارم یک قدم از حقوق هستهای ملت نباید عقبنشینی بشود، خطوط قرمز باید رعایت شود». مقامات رژیم در سطوح پایینتر هم میگویند خط قرمز آنها غنیسازی است. اما مشخص نکردهاند که کدام وجه از غنیسازی یعنی
درصد آن (۳.۵ یا ۲۰ یا بیشتر)،
جهت و سمت و سوی آن (تولید برق، تولید دارو یا بمب) در کنار دیگر تاسیسات اتمی، و
میزان آن (کافی برای چند بمب یا چند نیروگاه)
خط قرمز است. به همین دلیل آینده مذاکرات مبهم میماند. طرفهای غربی شروطی را برای هر سه موضوع مطرح ساختهاند، اما واکنش جمهوری اسلامی به آنها تکرار همان خط قرمز مبهم بوده است.
نظام تصمیمگیری محفلی
با شناختی که از نظام تصمیمگیری محفلی و پنهانکاری و عدم صراحت مقامات حتی در برابر یکدیگر وجود دارد نمیتوان با قاطعیت گفت که مذاکرهکنندگان ایرانی خود دقیقا میدانند چه میکنند یا چه میخواهند. همچنین با قاطعیت نمیتوان گفت که سناریوهای مختلف را خود برای خود و با مقامات بیت و سپاه از پیش هماهنگ کردهاند. به همین علت است که خامنهای هنوز دل محکمی از مذاکرهکنندگان ندارد و در روز آغاز مذاکرات با لحنی عصبی به آنها به طور غیرمستقیم هشدار میدهد. اعلام حمایت وی در کنار این هشدار برای گریز از انتقادات مربوط به این هشدارهاست.
تیم مذاکرهکننده ایرانی در شرایطی در برابر گروه ۵+۱ قرار میگیرد که هم رئیس دولت اعلام کرده خزانه کشور خالی است (و تحریمها بسیار موثر بودهاند) و هم رهبر کشور عدم اعتماد خود را به آنان به طور ضمنی به بسیجیان اعلام میکند.
-------------------------------------------------------------
نظرات مطرح در اینجا الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
انفعالی- تهاجمی
سکوت خامنهای در برابر شش کشوری که در مذاکرات هستند (بالاخص فرانسه که در رسانههای دولتی مقصر به نتیجه نرسیدن دور قبل مذاکرات معرفی شد) و گفتار خود حق پندارانه و دوگانه وی در مورد ویژگیهای استکبار (خودبرتربینی، حقناپذیری، جنایت و فریب) که همه بر خود رژیم جمهوری اسلامی هم اطلاق دارند از وضعیت انفعالی خامنهای (به خاطر در گل ماندن ماشین تولید دلار وی و ورشکستگی مالی حکومت) در عین تلاش همیشگیاش برای ماندن در موضع تهاجمی حکایت دارد.
وضعیت روحی "انفعالی- تهاجمی" برای پیشبرد کارها مناسب نیست، چون از امید تهی است. این وضعیت عمدتا به صورت ترمز عمل میکند، اما بیانگر نوعی تعلیق و شناور بودن وضعیت ذهنی نیز هست. طرفهای مذاکره نیز از این گونه وضعیت بیتصمیمی میتوانند چنین نتیجه بگیرند که حتی بدون افزایش فشار پنجرهها را در برابر مذاکرات همچنان باز نگاه دارند.
استیصال، حفظ آبرو و فرافکنی
ناسزاگویی خامنهای به اسرائیل (که آن را سگ هار نجس منطقه مینامد) در عین وقوف وی به نقشی که اسرائیل در این مذاکرات بازی میکند میتواند ناشی از سه احساس موازی باشد:
استیصال در برابر قدرت دیپلماتیک اسرائیل که بدون حضور در مذاکرات در آن موثر است؛ مقامات اسرائیلی در چند هفته گذشته در تماس و مذاکره با مقامات روسیه، آمریکا و فرانسه بوده و نه تنها در جریان مذاکرات قرار گرفتهاند، بلکه در مذاکرات ورودی نیز داشتهاند، مثل این که اعلام کردهاند زیر بار توافق با جمهوری اسلامی نخواهند رفت. طبعا جمهوری اسلامی از این وضعیت راضی نیست بدون آن که بتواند کاری در این باب انجام دهد؛
نیاز به توجیه نتایج مذاکرات و عقبنشینیها برای وفاداران به نظام جهت حفظ آبروی خود (و نه منافع و امنیت ملی)؛ حکومتی که ۲۵ سال است خود را عقبنشینیناپذیر معرفی کرده اکنون باید عقبنشینی کند و این یعنی از کف رفتن اعتماد و مشروعیت در نگاه وفاداران؛ و
فرافکنی به این معنا که اسرائیل را منشاء مشکلات منطقه معرفی میکند در حالی که با حذف اسرائیل مجادلات عمده منطقه (تروریسم، جنگ فرقهای، رقابت جمهوری اسلامی و عربستان و ترکیه بر سر قدرت برتر منطقهای بودن، و رقابت تسلیحاتی) باقی خواهند ماند.
تهدید امنیتی دنیا
بیتالغزل سخنان خامنهای در آستانه مذاکرات، رفع اتهام تهدید امنیتی از رژیم جمهوری اسلامی و انتقال این اتهام به اسرائیل است: «تهديد واقعی جهان، نيروهای شرآفرين دنيا از جمله رژيم جعلی اسرائيل و حاميان آن هستند». اما در ۳۵ سال گذشته این جمهوری اسلامی بوده که اسرائیل را به محو شدن از نقشه تهدید کرده و اسرائیل علیرغم در اختیار داشتن سلاح اتمی چنین تهدیدی را علیه هیچ کشوری در منطقه مطرح نساخته است.
تهدیدهای جمهوری اسلامی بالاخص در دوران دولت احمدینژاد تا حدی بود که امروز اگر اکثریت مردم در کشورهای غربی و از جمله ایران خواهان به نتیجه رسیدن مذاکرات هستند این به خاطر احساس خطر آنها از جمهوری اسلامی مجهز به بمب اتمی یا در پی آن و جنگ ناشی از آن است، چون این نظام بدون بمب هم برای مردم ایران و دنیا مخاطره ایجاد کرده است، چه برسد به این که صاحب بمب اتمی نیز باشد. افکار عمومی مردم در کشورهای غربی امروز ایران را تهدیدی علیه صلح تلقی میکند، تهدیدی بسیار فراتر از اسرائیل. سخنان خامنهای در عین در برداشتن توهین به اسرائیل این نگرانی را رفع نمیکند و نقض غرض است.
خط قرمز
خامنهای میگوید که خط قرمزها را روشن کرده است: «از یک طرف اصرار دارم که از مسئولین فعلی در بحث مذاکرات حمایت کنم، نیاز به کمک دارند و من هم کمک میکنم؛ از طرف دیگر اصرار دارم یک قدم از حقوق هستهای ملت نباید عقبنشینی بشود، خطوط قرمز باید رعایت شود». مقامات رژیم در سطوح پایینتر هم میگویند خط قرمز آنها غنیسازی است. اما مشخص نکردهاند که کدام وجه از غنیسازی یعنی
درصد آن (۳.۵ یا ۲۰ یا بیشتر)،
جهت و سمت و سوی آن (تولید برق، تولید دارو یا بمب) در کنار دیگر تاسیسات اتمی، و
میزان آن (کافی برای چند بمب یا چند نیروگاه)
خط قرمز است. به همین دلیل آینده مذاکرات مبهم میماند. طرفهای غربی شروطی را برای هر سه موضوع مطرح ساختهاند، اما واکنش جمهوری اسلامی به آنها تکرار همان خط قرمز مبهم بوده است.
نظام تصمیمگیری محفلی
با شناختی که از نظام تصمیمگیری محفلی و پنهانکاری و عدم صراحت مقامات حتی در برابر یکدیگر وجود دارد نمیتوان با قاطعیت گفت که مذاکرهکنندگان ایرانی خود دقیقا میدانند چه میکنند یا چه میخواهند. همچنین با قاطعیت نمیتوان گفت که سناریوهای مختلف را خود برای خود و با مقامات بیت و سپاه از پیش هماهنگ کردهاند. به همین علت است که خامنهای هنوز دل محکمی از مذاکرهکنندگان ندارد و در روز آغاز مذاکرات با لحنی عصبی به آنها به طور غیرمستقیم هشدار میدهد. اعلام حمایت وی در کنار این هشدار برای گریز از انتقادات مربوط به این هشدارهاست.
تیم مذاکرهکننده ایرانی در شرایطی در برابر گروه ۵+۱ قرار میگیرد که هم رئیس دولت اعلام کرده خزانه کشور خالی است (و تحریمها بسیار موثر بودهاند) و هم رهبر کشور عدم اعتماد خود را به آنان به طور ضمنی به بسیجیان اعلام میکند.
-------------------------------------------------------------
نظرات مطرح در اینجا الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.