شمارش معکوس به سمت خط قرمز در ایران

بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل در حال کشیدن خط قرمز برای برنامه هسته‌ای ایران

مارک گرچت و مارک دوبوویتز، دو تن از کار‌شناسان «بنیاد دفاع از دموکراسی»، که یکی از مراکز پژوهش‌های استراتژیک در آمریکاست در تحلیلی در روزنامه «وال استریت جورنال» می‌نویسند که کاهش شدید درآمد نفت ایران و سقوط ارزش ریال فشار زیادی بر اقتصاد ایران وارد کرده و مسلما برای کسانی که امیدوارند از طریق اعمال تحریم بتوان برنامه‌ هسته‌ای ایران را متوقف کرد علائم امیدوارکننده‌ای است.

اما در عین حال محدودیت‌های مربوط به معاملات ارزی باعث خواهد شد که ایران به روش‌ها و منابع مالی پنهان‌تری روی بیاورد، از ذخایر ارزی خود استفاده کند و خود را برای یک دوره سخت و طولانی آماده کند.

با توجه به پیشرفت‌های تا به امروز ایران در امر غنی‌سازی، دانش مربوط به بهره‌وری تسلیحاتی از تجهیزات هسته‌ای و زرادخانه موشکی که در اختیار دارد باید گفت که مسیر رسیدن ایران به تولید سلاح هسته‌ای بسیار کوتاه و در عین حال چندان پرهزینه نیست.

این دو کار‌شناس که به نظر می‌رسد مدافع حمله نظامی پیش‌دستانه به ایران برای جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاح‌های هسته‌ای هستند، می‌گویند برای تشخیص مدت زمان باقی مانده یا به اصطلاح رسیدن ایران به خط قرمز باید عوامل زیر را در نظر گرفت.

نکته اول به دست آوردن ارزیابی دقیق از زمانی است که اقتصاد ایران فلج خواهد شد. این شرایط زمانی از راه خواهد رسید که ذخایر ارز خارجی ایران به پایان رسیده و این کشور نتواند هزینه‌های مربوط به واردات کالاهای مهم را پرداخت کند، ریال به پولی بی‌ارزش بدل شده و در ‌‌نهایت تنها وسیله مبادله فلزات قیمتی و از جمله طلا خواهد بود.

در همین حال هیچ نشانه مشخصی حاکی از این که آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه پاسداران قصد تجدید نظر در سیاست‌های خود را داشته باشند در دست نیست. حدس و گمان‌های منطقی حکم می‌کند که فلج شدن اقتصاد ایران حداقل باید شش ماه قبل از هسته‌ای شدن این کشور از راه برسد. برای گسترش پیامدهای فلج اقتصادی و از کار افتادن دستگاه‌های حکومتی حداقل به این شش ماه زمان نیاز هست.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اواخر بهار تا اوایل تابستان را به عنوان خط قرمز ایران اعلام کرد، یعنی زمانی که این کشور از حجم کافی اورانیوم با غلظت بیست درصد برای ساخت یک بمب هسته‌ای برخوردار خواهد شد.

باراک اوباما خط قرمز مشخصی برای ایران تعیین نکرده، ولی به نظر می‌رسد که منظور وی از هسته‌ای شدن ایران نه برخورداری از اورانیوم کافی، بلکه شروع مراحل ساخت بمب یا کلاهک هسته‌ای است. از نظر رئیس جمهور آمریکا این خط قرمزی است که ایران نباید از آن عبور کند. بنابراین تا زمانی که اقدامات مشخص ایران برای ساخت بمب کشف نشده است می‌توان از اقدام نظامی علیه آن کشور اجتناب کرد.

مارک گرچت و «مارک دوبوویتز، کار‌شناسان مرکز پژوهشی «بنیاد دفاع از دموکراسی»، در بخش بعدی تحلیل خود یادآوری می‌کنند که بخش اعظم اورانیوم با غلظت بیست درصد ایران در تاسیسات فردو در نزدیکی قم تولید می‌شود. بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ماهی یک بار از این تاسیسات دیدن می‌کنند. بنابراین نمی‌توان با دقت تعیین کرد که تولید حجم کافی اورانیوم برای تولید یک بمب چه زمانی روی خواهد داد.

بر اساس شواهد موجود شاید بتوان حدس زد که ایران در پایان سال ۲۰۱۳ به این مرحله خواهد رسید و زمانی که ایران تبدیل اورانیوم با غلظت بیست درصد به اورانیوم با غلظت تسلیحاتی را شروع کند دیگر حمله نظامی بهترین روش برای جلوگیری از آن نیست. چون بخش‌های دیگر مربوط به تولید کلاهک هسته‌ای را ایران می‌تواند در مراکز فنی بسیار کوچک و کاملا جداگانه از تاسیسات هسته‌ای بسازد.

اگر ما ژانویه ۲۰۱۴ را خط قرمز نهایی ایران و لحظه رسیدن این کشور به تولید بمب هسته‌ای بدانیم بنابراین تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا باید بتوانند اقتصاد جمهوری اسلامی ایران را تا ماه ژوئیه ۲۰۱۳ کاملا فلج کنند.

اما با در نظر گرفتن این که ایران هنوز هم از محل فروش نفت سالانه حدود ۵۰ میلیارد درآمد خواهد داشت و در عین حال می‌تواند از ذخایر ارز خارجی خود نیز استفاده کند بعید است که اقتصاد این کشور تا تابستان آینده از پای دربیاید. بنابراین سیاستگذاران امنیتی و مالی دولت آمریکا باید دقیقا بررسی کنند که از چه راه‌های دیگری می‌توان ایران را از پشتوانه‌ها و ذخایر ارزی محروم کرده و اقتصاد آن را هر چه سریع‌تر به حالت فلج کامل درآورد.

کار‌شناسان مرکز پژوهشی «بنیاد دفاع از دموکراسی» توصیه می‌کنند که بانک مرکزی ایران به اتهام حمایت از تروریسم و ارتباط با برنامه‌های هسته‌ای در فهرست تحریم قرار داده شود. در عین حال آمریکا باید استثنا‌هایی را که در مورد معاملات نفتی برخی از کشور‌ها با ایران در برابر فروش کالاهای مصرفی قائل شده است حذف کند. علاوه بر این آمریکا باید نفتکش‌های خارجی را که به بندرهای آمریکا سفر می‌کنند از حمل نفت برای ایران و مشتریان آن کشور منع کند.

واقعا جای تعجب دارد که چرا یک چنین گام‌هایی در گذشته برداشته نشده‌اند. در غیاب این محدودیت‌ها اقتصاد ایران توانسته است خود را سر پا نگاه دارد و بنابراین تا قبل از آن که زمان حمله نظامی فرا برسد فرصت بسیار کمی برای تاثیرگذاری تحریم‌ها باقی مانده است.