«موسسه علوم و امنیت بینالملل» که یکی از مراکز پژوهشهای راهبردی در زمینه امور امنیت و دفاعی است، در گزارش جدیدی با اشاره به برخی تحلیلهای غلط از رویکرد نظام جمهوری اسلامی در مسئله ساخت بمب هستهای و نقش فشارهای بینالمللی در بازداشتن ایران از پیگیری برنامه تسلیحاتی هستهای، بار دیگر تصریح میکند که بدون مذاکرات انجام شده، فشارهای بینالمللی، تحریمها و البته عملیات اطلاعاتی با هدف محدودسازی فعالیتهای اتمی ایران، این کشور «احتمالاً» تاکنون به تسلیحات اتمی دست یافته بود، اما در عین حال تأکید میکند که این نتیجه را میتوان تنها به عنوان یکی از پیامدهای احتمالی به شمار آورد.
در گزارش فوق که توسط دیوید آلبرایت و آندریا استریکر، از کارشناسان مؤسسه، نوشته و بر روی وبسایت رسمی این مرکز پژوهشی منتشر شده، نویسندگان بخشی از گزارش یک سال پیش مؤسسه را نقل کردهاند که بهظاهر بحثبرانگیز شده است:
«بدون مذاکرات انجام شده، فشارهای بینالمللی، تحریمها و البته عملیات اطلاعاتی با هدف محدودسازی فعالیتهای اتمی ایران، جمهوری اسلامی «احتمالاً» تاکنون به تسلیحات اتمی دست یافته بود. ایران نشان داده که در برابر فشار بینالمللی آسیبپذیر است.
[جمهوری اسلامی] هم اکنون در مقابل تلاش برای ساخت سلاحهای اتمی با چندین عامل بازدارنده مواجه است که از آن جمله میتوان به بیم تهاجم نظامی اسرائیل و شاید دیگر کشورها اشاره کرد، گزینهای که در صورت عدم پایبندی ایران به تعهدهایش در چارچوب پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای، انپیتی، و حرکت به سوی تولید اورانیوم با درصد غنیسازی بالا مطرح خواهد شد.»
-جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای اتمی: محدودسازی گزینههای هستهای آینده در گزارشی از مؤسسه علوم و امنیت بینالملل به مؤسسه صلح ایالات متحده آمریکا، مورخه ۵ مارس ۲۰۱۲ (۱۵ اسفند ۱۳۹۰)
نویسندگان گزارش جدید «موسسه علوم و امنیت بینالملل» با اشاره به آن چه «برداشت نادرست» از تحلیل این مؤسسه توصیف کردهاند مینویسند: مرکز [آمریکایی] «پروژه ایران» در سپتامبر سال ۲۰۱۲ میلادی با انتشار گزارشی به نادرستی با استناد به نقل قول فوق از تحلیل ما نوشته بود که «برخی استدلال میکنند که بدون تحریمها و دیگر فشارها، ایران تاکنون به سلاح هستهای دست مییافت. ما با چنین برداشتی موافق نیستیم، زیرا همان گونه که مقامهای رسمی اطلاعاتی ایالات متحده نیز با اطمینان زیاد اعلام کردهاند، رهبر جمهوری اسلامی هنوز تصمیمی مبنی بر ساخت سلاح اتمی اتخاذ نکرده است».
«موسسه علوم و امنیت بینالملل» تأکید میکند که «پروژه ایران» تحلیل این مؤسسه را به نادرستی طرح کرده و همان گونه که در نقل قول مربوط به ۵ مارس سال گذشته نیز تصریح شده «مؤسسه بر این باور نیست که بدون فشارهای بینالمللی، نتایج مذاکرات، تحریمها و دیگر اقدامات، ایران قطعاً به سلاح هستهای دست مییافت، بلکه احتمال [این دستیابی] وجود داشت».
علاوه بر این مورد باید نقش دیگر عوامل بازدارنده ایران در دهه ۲۰۰۰ میلادی را نیز به فهرست یاد شده افزود که از آن جمله میتوان مواردی از این قبیل را برشمرد: حمله نظامی در بازه زمانی منتهی به جنگ سال ۲۰۰۳ خلیج فارس و بعد از آن، کشف خجالتآور فعالیتها و تأسیسات هستهای مخفی و اعلامنشده ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی هستهای، و قدرت چانهزنی وزرای خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان در اواخر سال ۲۰۰۳، که در مجموع برآیند همه آنها به تعلیق برنامه هستهای حساس ایران انجامید.
به ظاهر یکی از منابع مهم تحلیلهای اطلاعاتی در آمریکا برآورد اطلاعاتی ملی (انآیای) در سال ۲۰۰۷ بوده که در آن به وضوح به نقش «نظارت و فشار بینالمللی» در تصمیم ایران مبنی بر توقف برنامه تسلیحاتی هستهای کشور اشاره شده است. بر اساس این سند اطلاعاتی «با اطمینان بالا میتوان گفت که در پاییز سال ۲۰۰۳ برنامه تسلیحاتی هستهای در ایران وجود داشته است».
این سند در همین حال وجود اشتراک نظر میان سازمانهای اطلاعاتی غربی درباره عدم تصمیم مجدد حکومت ایران برای از سرگیری ساخت سلاحهای اتمی را نیز تأیید میکند: «بسیاری معتقدند که اعمال فشار ممتد، از جمله تحریمها و تهدید به حمله نظامی، نقش مهمی در بازداشتن رژیم از اتخاذ تصمیم ساخت بمب اتمی بازی کرده است.» همین تلقی را میتوان در سیاست دولت باراک اوباما در مسئله بازداشتن ایران از ساخت تسلیحات اتمی مشاهده کرد.
گزارش یاد شده میافزاید که معلوم نیست در غیاب فشارهای بینالمللی ایران چه رفتاری را در پیش میگرفت. گرچه موسسه علوم و امنیت بینالمللی کماکان بر این باور است که در صورت عدم وجود فهرست طولانی عوامل متعدد بازدارنده ایران، احتمال دارد که این کشور تاکنون به سلاحهای اتمی دست مییافت.
موسسه علوم و امنیت بینالملل در نهایت «ادامه استفاده از این روشها، البته با ترکیبی متفاوت از آن چه در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ طرحریزی شد» را بهترین شیوه برای متوقفسازی برنامه تسلیحاتی هستهای در حال حاضر و در آینده و پیشگیری از بروز جنگ دانسته است.
در گزارش فوق که توسط دیوید آلبرایت و آندریا استریکر، از کارشناسان مؤسسه، نوشته و بر روی وبسایت رسمی این مرکز پژوهشی منتشر شده، نویسندگان بخشی از گزارش یک سال پیش مؤسسه را نقل کردهاند که بهظاهر بحثبرانگیز شده است:
«بدون مذاکرات انجام شده، فشارهای بینالمللی، تحریمها و البته عملیات اطلاعاتی با هدف محدودسازی فعالیتهای اتمی ایران، جمهوری اسلامی «احتمالاً» تاکنون به تسلیحات اتمی دست یافته بود. ایران نشان داده که در برابر فشار بینالمللی آسیبپذیر است.
[جمهوری اسلامی] هم اکنون در مقابل تلاش برای ساخت سلاحهای اتمی با چندین عامل بازدارنده مواجه است که از آن جمله میتوان به بیم تهاجم نظامی اسرائیل و شاید دیگر کشورها اشاره کرد، گزینهای که در صورت عدم پایبندی ایران به تعهدهایش در چارچوب پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای، انپیتی، و حرکت به سوی تولید اورانیوم با درصد غنیسازی بالا مطرح خواهد شد.»
-جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای اتمی: محدودسازی گزینههای هستهای آینده در گزارشی از مؤسسه علوم و امنیت بینالملل به مؤسسه صلح ایالات متحده آمریکا، مورخه ۵ مارس ۲۰۱۲ (۱۵ اسفند ۱۳۹۰)
نویسندگان گزارش جدید «موسسه علوم و امنیت بینالملل» با اشاره به آن چه «برداشت نادرست» از تحلیل این مؤسسه توصیف کردهاند مینویسند: مرکز [آمریکایی] «پروژه ایران» در سپتامبر سال ۲۰۱۲ میلادی با انتشار گزارشی به نادرستی با استناد به نقل قول فوق از تحلیل ما نوشته بود که «برخی استدلال میکنند که بدون تحریمها و دیگر فشارها، ایران تاکنون به سلاح هستهای دست مییافت. ما با چنین برداشتی موافق نیستیم، زیرا همان گونه که مقامهای رسمی اطلاعاتی ایالات متحده نیز با اطمینان زیاد اعلام کردهاند، رهبر جمهوری اسلامی هنوز تصمیمی مبنی بر ساخت سلاح اتمی اتخاذ نکرده است».
«بسیاری معتقدند که اعمال فشار ممتد، از جمله تحریمها و تهدید به حمله نظامی، نقش مهمی در بازداشتن رژیم از اتخاذ تصمیم ساخت بمب اتمی بازی کرده است.»
«موسسه علوم و امنیت بینالملل» تأکید میکند که «پروژه ایران» تحلیل این مؤسسه را به نادرستی طرح کرده و همان گونه که در نقل قول مربوط به ۵ مارس سال گذشته نیز تصریح شده «مؤسسه بر این باور نیست که بدون فشارهای بینالمللی، نتایج مذاکرات، تحریمها و دیگر اقدامات، ایران قطعاً به سلاح هستهای دست مییافت، بلکه احتمال [این دستیابی] وجود داشت».
علاوه بر این مورد باید نقش دیگر عوامل بازدارنده ایران در دهه ۲۰۰۰ میلادی را نیز به فهرست یاد شده افزود که از آن جمله میتوان مواردی از این قبیل را برشمرد: حمله نظامی در بازه زمانی منتهی به جنگ سال ۲۰۰۳ خلیج فارس و بعد از آن، کشف خجالتآور فعالیتها و تأسیسات هستهای مخفی و اعلامنشده ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی هستهای، و قدرت چانهزنی وزرای خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان در اواخر سال ۲۰۰۳، که در مجموع برآیند همه آنها به تعلیق برنامه هستهای حساس ایران انجامید.
به ظاهر یکی از منابع مهم تحلیلهای اطلاعاتی در آمریکا برآورد اطلاعاتی ملی (انآیای) در سال ۲۰۰۷ بوده که در آن به وضوح به نقش «نظارت و فشار بینالمللی» در تصمیم ایران مبنی بر توقف برنامه تسلیحاتی هستهای کشور اشاره شده است. بر اساس این سند اطلاعاتی «با اطمینان بالا میتوان گفت که در پاییز سال ۲۰۰۳ برنامه تسلیحاتی هستهای در ایران وجود داشته است».
این سند در همین حال وجود اشتراک نظر میان سازمانهای اطلاعاتی غربی درباره عدم تصمیم مجدد حکومت ایران برای از سرگیری ساخت سلاحهای اتمی را نیز تأیید میکند: «بسیاری معتقدند که اعمال فشار ممتد، از جمله تحریمها و تهدید به حمله نظامی، نقش مهمی در بازداشتن رژیم از اتخاذ تصمیم ساخت بمب اتمی بازی کرده است.» همین تلقی را میتوان در سیاست دولت باراک اوباما در مسئله بازداشتن ایران از ساخت تسلیحات اتمی مشاهده کرد.
گزارش یاد شده میافزاید که معلوم نیست در غیاب فشارهای بینالمللی ایران چه رفتاری را در پیش میگرفت. گرچه موسسه علوم و امنیت بینالمللی کماکان بر این باور است که در صورت عدم وجود فهرست طولانی عوامل متعدد بازدارنده ایران، احتمال دارد که این کشور تاکنون به سلاحهای اتمی دست مییافت.
موسسه علوم و امنیت بینالملل در نهایت «ادامه استفاده از این روشها، البته با ترکیبی متفاوت از آن چه در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ طرحریزی شد» را بهترین شیوه برای متوقفسازی برنامه تسلیحاتی هستهای در حال حاضر و در آینده و پیشگیری از بروز جنگ دانسته است.