مخالفان تحریمها شش دلیل عمده علیه آنها ذکر میکنند:
تحریمها فقط علیه حکومت جمهوری اسلامی نیست، بلکه برای مردم نیز رنجآور بودهاند.
راه را برای تقابل بیشتر میان رژیم و دول غربی هموار میکنند و ممکن است به جنگ منجر شوند.
تحریمها به فرایند دموکراسی در ایران کمکی نخواهد کرد، بلکه مخل آن است، چون طبقه متوسط را که حامل جریان دموکراسیخواهی هستند تضعیف میکنند.
ناقض حقوق اساسی شهروندان ایرانی یا حقوق بشرند.
تحریمها در منصرف کردن حکومت از غنیسازی تاثیری نداشتهاند؛ سانتریفیوژها همچنان میچرخند اما چرخ زندگی مردم نمیچرخد.
موجب قدرت گرفتن افراطیها در ایران میشوند و قاچاق و بازار زیرزمینی را رونق میبخشند که به نفع سپاهیان/امنیتیها و به ضرر شهروندان عادی است.
در مقابل موافقان تحریمها به دلایل زیر تمسک میجویند:
جامعهٔ بینالملل در میان گزینهٔ جنگ و تحریم در برابر رژیمی یاغی و خطرناک بهتر است گزینهٔ کمخطرتر تحریم را برگزیند؛ آمد و رفت روسای قوای مجریه نیز تا وقتی که علی خامنهای و حزب پادگانی در قدرت هستند تاثیری بر این یاغیگری و تنشزایی نخواهند داشت.
تحریمها برای گسترش دموکراسی در ایران نیست، بلکه برای بالا بردن ضریب امنیت ملی در دنیاست.
تصمیم یک کشور بر عدم معامله با کشور دیگر یا کشورهایی که با آن کشور معامله دارند حق قانونی هر کشوری است و ناقض هیچ یک از قوانین بینالمللی نیست. ممکن است خیری در معامله با دیگر کشورها باشد اما کشورها موظف به انجام اعمال خیر نیستند.
تحریمها در برخی کشورها موثر ودر برخی دیگر ناموثر بودهاند. در ایران حداقل تاثیر آنها رای نیاوردن کسی مثل جلیلی و رای اکثریت به مصالحهٔ هستهای بوده است. همچنین تحریمها وجوهی از برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی را کند ساختهاند.
اسلامگرایان در ایران (۱۳۵۷) یا طالبان در افغانستان و صدام و قذافی و بشار اسد در عراق و لیبی و سوریه هنگامی قدرت گرفتند که تحریمی علیه آنها وجود نداشت. دیکتاتوری و نقض حقوق مردم توسط حکومتهای دیکتاتوری را نمیتوان به سیاستهای دیگر دولتها مربوط دانست.
تحریمها ممکن است برای کارگران در کشورهای غربی و مردم ایران رنجآور باشد، اما این رنج قطعا کمتر است از دستیابی رژیمی تمامیتخواه و جاهطلب در منطقهٔ خاورمیانه به سلاح هستهای.
هر یک از استدلالهای دو طرف مبانی و پیشفرضهایی دارد که افراد ممکن است به طور اصولی بر سر آنها با هم اختلاف داشته باشند و به توافق نرسند. کسی ممکن است جریان اسلامگرایی شیعهٔ حاکم بر ایران را خطری برای صلح جهانی بداند و کس دیگری چنین دیدگاهی نداشته باشد. کسی ممکن است تحریمها را ناقض حقوق بینالملل بداند و کس دیگر طور دیگری بیندیشد. اما با فرض همهٔ پیشفرضها و اختلافات موجود و فرض شرایط موجود بینالمللی و در نظر گرفتن امکان بسیار اندک لغو آنها در کوتاهمدت (کند بودن روند قانونگذاری در کنگرهٔ آمریکا) سه روش برای کاهش تحریمها یا کاهش اثرات تحریمها در ایران وجود دارد که هم دولتهای خارجی دستی در آنها نخواهند داشت تا با سوء ظن و دشمنی با آنها برخورد شود و هم در نهایت بیش از همهٔ دنیا به نفع مردم ایران تمام میشوند:
بازگشتن سپاهیان به پادگانها
بسیاری از تحریمها متوجه سپاه و نهادهایی است که با سپاه یا تحت نظر سپاه همکاری میکنند. در سالهای گذشته هر چه قدر حوزهٔ نفوذ سپاه گسترش یافت و سپاهیان شرکتهای بیشتری را در اختیار گرفتند تحریمها نیز گسترش و تشدید یافتند. برای مثال، تحریمهای بانکی از آنجا آغاز شد که برخی از بانکها تحت نظر سپاه به فعالیت پرداختند یا معاملات سپاه در حوزهٔ هستهای را انجام دادند. واگذاری پروژههای حوزهٔ انرژی به سپاه سیگنالی برای تحریم هر چه بیشتر و خودداری سرمایهگذاری در این حوزه توسط شرکتهای غربی بوده است. وقتی بزرگترین پروژههای کشور در اختیار سپاه است هرگونه تحریم نهادهای نظامی به آن پروژهها آسیب میرساند.
کوچکسازی دولت
تحریمها بنا به تعریف علیه یک مجموعه نهاد به نام حکومت جمهوری اسلامی بودهاند و نه شهروندان ایرانی. بنابراین هر چه حکومت دامنهٔ عملش را گسترش داده باشد حیطهٔ تاثیر آنها افزایش مییابد. مشکل آنجاست که حکومت ایران غولی بی شاخ و دم است. وقتی رادیو و تلویزیون در کشور دولتی است طبعا تحریم حکومت به تحریم رادیو و تلویزیون نیز میانجامد. اگر حکومت امور کشور را به مردم واگذار کند و بخش خصوصی مستقل (و نه شبه دولتیها) امور اقتصادی کشور را به دست بگیرند بسیاری از تحریمها بر آنها تاثیری نخواهد داشت.
در ایران دارو را که واردات آن منفعت اندکی دارد دولت وارد میکند و اتومبیل تجملی و گرانقیمت را که درآمد بسیار دارد بخش خصوصی، و این بخش در واردات آن نیز با مشکلات تحریم برخورد نمیکند (تنها ۶۰۰ میلیون دلار در ۷ ماه آخر سال ۱۳۹۱ - تابناک، ۱۷ مرداد ۱۳۹۲- یعنی زمانی که تحریمهای بانکی هم اعمال میشده اتومبیل لوکس وارد کشور شده است). اگر دارو را نیز بخش خصوصی وارد کند طبعا نباید مشکلی داشته باشد. آیا شنیدهاید که واردکنندگان اتومبیل در ایران با مصائب تحریمها برخورد کرده باشند؟
مقامات نفتی دولت احمدینژاد در یک مقطع متوجه این موضوع شدند و تلاش کردند برخی شرکتهای خصوصی صوری برای صادرات نفت تشکیل دهند، اما کسی در دنیا این اقدام آنها را جدی نگرفت. تا وقتی که بخش خصوصی در ایران جایگاه خود را پیدا نکند فشار به حکومت طبعا و مستقیما به مردم وارد خواهد شد.
انتقال برنامهٔ اتمی از نهادهای نظامی به نهادهای پژوهشی غیرنظامی
تا زمانی که سپاه پاسداران برنامهٔ اتمی کشور را تحت نظر دارد و آن را هدایت میکند هیچ کس در دنیا باور نمیکند که این برنامه صلحآمیز است. وقتی این برنامه به نهادهای پژوهشی دانشگاهی انتقال یابد این امر محقق میشود. دانشگاهها و موسسات پژوهشی کشور یک کشور خارجی نیستند که انتقال اورانیوم غنیشده و دیگر مواد و تجهیزات این برنامه به آنها خلاف غرور ملی باشد. متاسفانه رژیم حاکم نه تنها سازمانهای بینالمللی، بلکه نهادهای داخلی را قابل اعتماد نمی داند. پنهانکاری برنامهٔ اتمی بیش از دنیای خارج در برابر خود مردم ایران است.
***
اکنون کسانی که با تحریمها مخالفند میتوانند با سه درخواست یعنی بازگشت سپاه به پادگانها و بیرون کشیدن پای آن از اقتصاد و فرهنگ و سیاست کشور، خصوصیسازی واقعی و کوچکسازی دولت، و انتقال برنامهٔ اتمی به موسسات پژوهشی دانشگاهی حساسیت نسبت به بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و اتمی را بکاهند. چرا مخالفان تحریم به حکومت و سپاه توصیه نمیکنند پایشان را از زندگی مردم بیرون بکشند؟ این راه حل بیشتر تضمینکنندهٔ منافع و امنیت ملی است یا پررنگ کردن دشمنی با ایالات متحده و اسرائیل؟
مقامات جمهوری اسلامی در کنار ذکر مشکلات تحریمها همیشه به فوائد آنها نیز اشاره داشتهاند. چرا کوچکسازی دولت، بازگشت نظامیان به پادگانها و واگذاری برنامهٔ اتمی به موسسات پژوهشی بخشی از این فوائد نباشند؟
در جریان جنبش اصلاحات در دههٔ هفتاد و بعد از ظهور جنبش سبز در دههٔ هشتاد شاهد یک تغییر گفتمانی جدی بودیم، یعنی تحلیل مشکلات بر اساس ساختارها و فرایندها و روندهای داخل کشور. اما ظاهرا سرکوبها دوباره دارد جامعه را به سمتی هل میدهد که مشکلات را به گردن دیگران بیندازند. این گفتمان برای جریان دموکراسیخواهی و تامین معیشت شرافتمندانهٔ مردم بسیار خطرناکتر از تحریمهاست.
-------------------------------------------------------------------
نظرات مطرح در اینجا الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
تحریمها فقط علیه حکومت جمهوری اسلامی نیست، بلکه برای مردم نیز رنجآور بودهاند.
راه را برای تقابل بیشتر میان رژیم و دول غربی هموار میکنند و ممکن است به جنگ منجر شوند.
تحریمها به فرایند دموکراسی در ایران کمکی نخواهد کرد، بلکه مخل آن است، چون طبقه متوسط را که حامل جریان دموکراسیخواهی هستند تضعیف میکنند.
ناقض حقوق اساسی شهروندان ایرانی یا حقوق بشرند.
تحریمها در منصرف کردن حکومت از غنیسازی تاثیری نداشتهاند؛ سانتریفیوژها همچنان میچرخند اما چرخ زندگی مردم نمیچرخد.
موجب قدرت گرفتن افراطیها در ایران میشوند و قاچاق و بازار زیرزمینی را رونق میبخشند که به نفع سپاهیان/امنیتیها و به ضرر شهروندان عادی است.
در مقابل موافقان تحریمها به دلایل زیر تمسک میجویند:
جامعهٔ بینالملل در میان گزینهٔ جنگ و تحریم در برابر رژیمی یاغی و خطرناک بهتر است گزینهٔ کمخطرتر تحریم را برگزیند؛ آمد و رفت روسای قوای مجریه نیز تا وقتی که علی خامنهای و حزب پادگانی در قدرت هستند تاثیری بر این یاغیگری و تنشزایی نخواهند داشت.
تحریمها برای گسترش دموکراسی در ایران نیست، بلکه برای بالا بردن ضریب امنیت ملی در دنیاست.
تصمیم یک کشور بر عدم معامله با کشور دیگر یا کشورهایی که با آن کشور معامله دارند حق قانونی هر کشوری است و ناقض هیچ یک از قوانین بینالمللی نیست. ممکن است خیری در معامله با دیگر کشورها باشد اما کشورها موظف به انجام اعمال خیر نیستند.
تحریمها در برخی کشورها موثر ودر برخی دیگر ناموثر بودهاند. در ایران حداقل تاثیر آنها رای نیاوردن کسی مثل جلیلی و رای اکثریت به مصالحهٔ هستهای بوده است. همچنین تحریمها وجوهی از برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی را کند ساختهاند.
اسلامگرایان در ایران (۱۳۵۷) یا طالبان در افغانستان و صدام و قذافی و بشار اسد در عراق و لیبی و سوریه هنگامی قدرت گرفتند که تحریمی علیه آنها وجود نداشت. دیکتاتوری و نقض حقوق مردم توسط حکومتهای دیکتاتوری را نمیتوان به سیاستهای دیگر دولتها مربوط دانست.
تحریمها ممکن است برای کارگران در کشورهای غربی و مردم ایران رنجآور باشد، اما این رنج قطعا کمتر است از دستیابی رژیمی تمامیتخواه و جاهطلب در منطقهٔ خاورمیانه به سلاح هستهای.
هر یک از استدلالهای دو طرف مبانی و پیشفرضهایی دارد که افراد ممکن است به طور اصولی بر سر آنها با هم اختلاف داشته باشند و به توافق نرسند. کسی ممکن است جریان اسلامگرایی شیعهٔ حاکم بر ایران را خطری برای صلح جهانی بداند و کس دیگری چنین دیدگاهی نداشته باشد. کسی ممکن است تحریمها را ناقض حقوق بینالملل بداند و کس دیگر طور دیگری بیندیشد. اما با فرض همهٔ پیشفرضها و اختلافات موجود و فرض شرایط موجود بینالمللی و در نظر گرفتن امکان بسیار اندک لغو آنها در کوتاهمدت (کند بودن روند قانونگذاری در کنگرهٔ آمریکا) سه روش برای کاهش تحریمها یا کاهش اثرات تحریمها در ایران وجود دارد که هم دولتهای خارجی دستی در آنها نخواهند داشت تا با سوء ظن و دشمنی با آنها برخورد شود و هم در نهایت بیش از همهٔ دنیا به نفع مردم ایران تمام میشوند:
بازگشتن سپاهیان به پادگانها
بسیاری از تحریمها متوجه سپاه و نهادهایی است که با سپاه یا تحت نظر سپاه همکاری میکنند. در سالهای گذشته هر چه قدر حوزهٔ نفوذ سپاه گسترش یافت و سپاهیان شرکتهای بیشتری را در اختیار گرفتند تحریمها نیز گسترش و تشدید یافتند. برای مثال، تحریمهای بانکی از آنجا آغاز شد که برخی از بانکها تحت نظر سپاه به فعالیت پرداختند یا معاملات سپاه در حوزهٔ هستهای را انجام دادند. واگذاری پروژههای حوزهٔ انرژی به سپاه سیگنالی برای تحریم هر چه بیشتر و خودداری سرمایهگذاری در این حوزه توسط شرکتهای غربی بوده است. وقتی بزرگترین پروژههای کشور در اختیار سپاه است هرگونه تحریم نهادهای نظامی به آن پروژهها آسیب میرساند.
کوچکسازی دولت
تحریمها بنا به تعریف علیه یک مجموعه نهاد به نام حکومت جمهوری اسلامی بودهاند و نه شهروندان ایرانی. بنابراین هر چه حکومت دامنهٔ عملش را گسترش داده باشد حیطهٔ تاثیر آنها افزایش مییابد. مشکل آنجاست که حکومت ایران غولی بی شاخ و دم است. وقتی رادیو و تلویزیون در کشور دولتی است طبعا تحریم حکومت به تحریم رادیو و تلویزیون نیز میانجامد. اگر حکومت امور کشور را به مردم واگذار کند و بخش خصوصی مستقل (و نه شبه دولتیها) امور اقتصادی کشور را به دست بگیرند بسیاری از تحریمها بر آنها تاثیری نخواهد داشت.
در ایران دارو را که واردات آن منفعت اندکی دارد دولت وارد میکند و اتومبیل تجملی و گرانقیمت را که درآمد بسیار دارد بخش خصوصی، و این بخش در واردات آن نیز با مشکلات تحریم برخورد نمیکند (تنها ۶۰۰ میلیون دلار در ۷ ماه آخر سال ۱۳۹۱ - تابناک، ۱۷ مرداد ۱۳۹۲- یعنی زمانی که تحریمهای بانکی هم اعمال میشده اتومبیل لوکس وارد کشور شده است). اگر دارو را نیز بخش خصوصی وارد کند طبعا نباید مشکلی داشته باشد. آیا شنیدهاید که واردکنندگان اتومبیل در ایران با مصائب تحریمها برخورد کرده باشند؟
مقامات نفتی دولت احمدینژاد در یک مقطع متوجه این موضوع شدند و تلاش کردند برخی شرکتهای خصوصی صوری برای صادرات نفت تشکیل دهند، اما کسی در دنیا این اقدام آنها را جدی نگرفت. تا وقتی که بخش خصوصی در ایران جایگاه خود را پیدا نکند فشار به حکومت طبعا و مستقیما به مردم وارد خواهد شد.
انتقال برنامهٔ اتمی از نهادهای نظامی به نهادهای پژوهشی غیرنظامی
تا زمانی که سپاه پاسداران برنامهٔ اتمی کشور را تحت نظر دارد و آن را هدایت میکند هیچ کس در دنیا باور نمیکند که این برنامه صلحآمیز است. وقتی این برنامه به نهادهای پژوهشی دانشگاهی انتقال یابد این امر محقق میشود. دانشگاهها و موسسات پژوهشی کشور یک کشور خارجی نیستند که انتقال اورانیوم غنیشده و دیگر مواد و تجهیزات این برنامه به آنها خلاف غرور ملی باشد. متاسفانه رژیم حاکم نه تنها سازمانهای بینالمللی، بلکه نهادهای داخلی را قابل اعتماد نمی داند. پنهانکاری برنامهٔ اتمی بیش از دنیای خارج در برابر خود مردم ایران است.
***
اکنون کسانی که با تحریمها مخالفند میتوانند با سه درخواست یعنی بازگشت سپاه به پادگانها و بیرون کشیدن پای آن از اقتصاد و فرهنگ و سیاست کشور، خصوصیسازی واقعی و کوچکسازی دولت، و انتقال برنامهٔ اتمی به موسسات پژوهشی دانشگاهی حساسیت نسبت به بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و اتمی را بکاهند. چرا مخالفان تحریم به حکومت و سپاه توصیه نمیکنند پایشان را از زندگی مردم بیرون بکشند؟ این راه حل بیشتر تضمینکنندهٔ منافع و امنیت ملی است یا پررنگ کردن دشمنی با ایالات متحده و اسرائیل؟
مقامات جمهوری اسلامی در کنار ذکر مشکلات تحریمها همیشه به فوائد آنها نیز اشاره داشتهاند. چرا کوچکسازی دولت، بازگشت نظامیان به پادگانها و واگذاری برنامهٔ اتمی به موسسات پژوهشی بخشی از این فوائد نباشند؟
در جریان جنبش اصلاحات در دههٔ هفتاد و بعد از ظهور جنبش سبز در دههٔ هشتاد شاهد یک تغییر گفتمانی جدی بودیم، یعنی تحلیل مشکلات بر اساس ساختارها و فرایندها و روندهای داخل کشور. اما ظاهرا سرکوبها دوباره دارد جامعه را به سمتی هل میدهد که مشکلات را به گردن دیگران بیندازند. این گفتمان برای جریان دموکراسیخواهی و تامین معیشت شرافتمندانهٔ مردم بسیار خطرناکتر از تحریمهاست.
-------------------------------------------------------------------
نظرات مطرح در اینجا الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.