با افزایش تولید نفت و گاز در جهان، اعمال تحریمهای شدیدتر علیه صادرات نفتی ایران آسانتر شده است. گفتوگوی اقتصادی روز رادیوفردا با فریدون خاوند به همین موضوع میپردازد.
رادیوفردا: به گزارش روزنامه «واشینگتن پست»، گروهی از قانونگذاران و تحلیلگران آمریکایی قطع کامل صادرات نفتی ایران به بازارهای جهانی، از راه تشدید تحریمها، را پیشنهاد کردهاند. آیا اصولا بازار جهانی انرژی، در شرایط فعلی، میتواند از تمام نفت ایران صرف نظر کند؟
فریدون خاوند: این پرسشی است با ابعاد سیاسی و اقتصادی گسترده که طبعا محافل رهبری و دستگاههای کارشناسی جمهوری اسلامی هم برای آن اهمیت زیادی قائلند.
گفتمان رسمی در جمهوری اسلامی، تا حدود یک سال پیش، این بود که با قطع شدن جریان نفت ایران به طرف بازارهای جهانی، قیمت طلای سیاه سر به فلک میزند و اقتصاد دنیا فرو میریزد. طی یک سال گذشته حدود یک میلیون بشکه در روز از صادرات ایران کم شده و اتفاق مهمی نیفتاده است.
امروز پرسش این است که اگر این یک میلیون بشکه صادرات روزانه باقیمانده هم قطع بشود، چه اتفاقی میافتد؟ درخود ایران، محافل کارشناسی مستقل بر پایه تحلیل آخرین تحولات بازار جهانی انرژی به این نتیجه رسیدهاند که رابطه میان عرضه و تقاضای انرژی در دنیا به هم خورده و در شرایط فعلی، حتی قطع احتمالی کل صادرات نفتی ایران به دلیل شدت گرفتن تحریمها، خطری برای اقتصاد دنیا به وجود نمیآورد. چنین تحلیلهایی را در نشریههای اقتصادی تهران میبینیم.
این که آمریکاییها، از جمله در کنگره، به تازگی قطع کامل صادرات نفتی ایران را پیش میکشند، بر پایه تحلیل عرضه و تقاضا در بازار جهانی نفت است. البته آمریکا و متحدان غربی آن، حتی با شدت بخشیدن مقررات تضییقی و به کار گرفتن مکانیسمهای تازه مالی و پولی، نمیتوانند صدور نفت ایران به بازارهای جهانی را به صورت کامل قطع کنند. تجربه نشان میدهد که کشور مورد تحریم همیشه راههایی را برای دور زدن بخشی از فشارها پیدا میکند.
ولی در شرایط فعلی و با توجه به وضعیت بازار نفت، حتی اگر کل جریان نفت ایران هم به بازارهای جهانی قطع شود، در عرضه و تقاضای انرژی و بهای آن اتفاق مهمی روی نخواهد داد. این چیزی است که از تازهترین ارزیابیهای محافل کارشناسی بینالمللی به دست میآید.
چه اتفاقی در بازار جهانی انرژی افتاده که باعث شده متقاضیان نفت بتوانند از صادرات ایران صرف نظر بکنند؟
استفاده از نفت و گاز شیستی که روش تازهای است برای دستیابی به این دو ماده، تحول تازهای را در جهان به وجود آورده و جغرافیای انرژی، رابطه میان عرضه و تقاضا و معادله قدرت را برهم زده است. در اواخر قرن بیستم و سالهای اول قرن بیست و یکم، پیدایش قدرتهای نوظهور و نیاز روزافزون آنها به نفت، کفه را به سود تولیدکنندگان و سازمان «اوپک» به گونهای تاریخی سنگین کرد. امروز، با اوجگیری بهرهبرداری از نفت و گاز شیستی، انقلاب تازهای در عرصه انرژی به وجود آمده که همه پیامدهای آن هنوز روشن نیست.
البته بهرهبرداری از نفت و گاز شیستی میتواند باعث بروز مشکلات زیستمحیطی شود. ولی شمار روزافزونی از محافل کارشناسی غرب به این نتیجه رسیدهاند که میتوان این مشکلات را مهار کرد.
برنده اصلی این تحول بزرگ ایالات متحده آمریکاست که از این پس نه تنها در مقام یک مصرفکننده بزرگ، بلکه به عنوان یک تولیدکننده در حال اوجگیری میتواند بر بازار جهانی انرژی تاثیری قاطعانه داشته باشد. روز سهشنبه، چهاردهم مه، ۲۴ اردیبهشت، آژانس بینالمللی انرژی در گزارش خود گفت که در سال گذشته میلادی تولید نفت آمریکا یک میلیون بشکه در روز افزایش یافت و به بالای ۹ میلیون بشکه در روز رسید.
همان گزارش میگوید که در سال ۲۰۱۵، دو سال دیگر، تولید نفت آمریکا از روسیه جلو میزند و سه سال بعد از آن، آمریکاییها با تولید دوازده میلیون بشکه نفت در روز با فاصله بسیار کم بعد از عربستان سعودی قرار خواهند گرفت. به این ترتیب امکان این که تا پایان دهه جاری میلادی آمریکا به نخستین تولیدکننده نفت در دنیا بدل شود، کاملا جدی است.
علاوه بر آمریکا، کاناداییها هم که در سال ۲۰۱۲ سه میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت از شنهای قیری استخراج کردند، میتوانند تولید خود را از این محل تا پنج سال دیگر به پنج میلیون بشکه در روز برسانند.
علاوه بر آن چه در کشورهای غیر عضو «اوپک» میگذرد، در درون سازمان «اوپک» هم بعضی از کشورها بهویژه عراق میتوانند تولید نفت خود را به صورتی چشمگیر بالا ببرند.
مجموعه این عوامل، صادرات کنونی نفت ایران را به بازارهای جهانی، که حدود یک میلیون بشکه در روز است، به یک متغیر کاملا حاشیهای بدل میکند، و به همین دلیل است که امکان شدت گرفتن تحریم علیه جمهوری اسلامی به منظور قطع کامل صادرات نفت ایران مطرح میشود، بدون این که تکانی در بازار جهانی انرژی به وجود بیاید. در گذشتهای نه چندان دور، طرح چنین احتمالهایی میتوانست غوغا برپا کند.
سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک)، در تازهترین گزارش خود، از سقوط جایگاه ایران به مقام پنجم در میان تولیدکنندگان این سازمان خبر داده، حال آن که رستم قاسمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی، با تکذیب این ارزیابی میگوید که ایران همچنان دومین تولیدکننده نفت در سازمان «اوپک» است. حرف کدام طرف را باور کنیم؟
در گفتهای که خبرگزاری «مهر» از آقای رستمی نقل کرده، تفاوت میان «ظرفیت تولید» و «تولید» نادیده گرفته شده است. «ظرفیت تولید» مقدار نفتی است که یک کشور به صورت بالقوه میتواند تولید کند، حال آن که «تولید» مقدار نفتی هست که واقعا تولید میشود.
گزارش ماهانه سازمان «اوپک» در جدولی به «تولید واقعی» نفت از سوی اعضای این سازمان پرداخته و گفته است که ایران، از این لحاظ، بعد از عربستان سعودی، عراق، کویت و امارات متحده عربی، در جایگاه پنج قرار گرفته، حال آن که دو سال پیش دوم بود. وزیر نفت جمهوری اسلامی، به جای «تولید واقعی»، بر «ظرفیت تولیدی» تاکید میکند و میگوید که ایران از این لحاظ، همچنان بعد از عربستان در مقام دوم است.
ظرفیت تولید نفت ایران سه میلیون و پانصد هزار تا چهار میلیون بشکه در روز ارزیابی میشود، حال آن که تولید واقعی کشور حدود دو میلیون و ششصد هزار بشکه در روز است. در واقع تا پیش از شدت گرفتن تحریمها، ایران روزانه سه میلیون و ششصد هزار بشکه نفت تولید میکرد که حدود دو میلیون بشکه آن صادر میشد و بر این اساس دومین تولیدکننده و صادرکننده نفت در سازمان اوپک بود.
در حال حاضر، به دلیل تحریمها، ایران نمیتواند بیش از یک میلیون بشکه در روز صادر بکند و چون امکان ذخیرهسازی نفت را هم، به دلیل محدود بودن مخازن زمینی یا تانکرها ندارد، از سر اجبار تولیدش را یک میلیون بشکه پایین آورده و به رده پنجمین تولیدکننده «اوپک» سقوط کرده است.
آیا میشود از زوال باز هم بیشتر صنعت نفت در ایران جلوگیری کرد؟
تجربه همه این سالها در ایران نشان داده است که شعارزدگی و ندیدن واقعیات، میتواند به تصمیمگیریهای نادرست و حتی فاجعهبار منجر بشود. اگر ایران نتواند به تحلیل دقیق معادله قدرت در همه زمینهها از جمله بازار جهانی نفت برسد، ناگزیر به تصمیمگیریهای غیر عقلایی دست میزند که برای آینده کشور و آینده صنعت نفت ایران خطرناک است.
ایران مرحله حساسی را از سر میگذراند و خوشبختانه برای تحلیل مسائل داخلی و بینالمللی، توان کارشناسی بسیار بالایی در کشور وجود دارد، هر چند کانونهای تصمیمگیری جمهوری اسلامی این تواناییها را به حاشیه راندهاند و به همین علت در توهم دست و پا میزنند.
سپردن سکان اداره کشور به دست کارشناسان میتواند خیلی از خطرها را دور کند و بهخصوص زمینه مساعدی به وجود بیاورد برای طرح یک دیپلماسی اقتصادی کارآمد که یکی از ابعاد مهم آن دیپلماسی نفتی است تا ایران بتواند جایگاه شایسته خودش را در این زمینه دوباره به دست بیاورد.
رادیوفردا: به گزارش روزنامه «واشینگتن پست»، گروهی از قانونگذاران و تحلیلگران آمریکایی قطع کامل صادرات نفتی ایران به بازارهای جهانی، از راه تشدید تحریمها، را پیشنهاد کردهاند. آیا اصولا بازار جهانی انرژی، در شرایط فعلی، میتواند از تمام نفت ایران صرف نظر کند؟
فریدون خاوند: این پرسشی است با ابعاد سیاسی و اقتصادی گسترده که طبعا محافل رهبری و دستگاههای کارشناسی جمهوری اسلامی هم برای آن اهمیت زیادی قائلند.
گفتمان رسمی در جمهوری اسلامی، تا حدود یک سال پیش، این بود که با قطع شدن جریان نفت ایران به طرف بازارهای جهانی، قیمت طلای سیاه سر به فلک میزند و اقتصاد دنیا فرو میریزد. طی یک سال گذشته حدود یک میلیون بشکه در روز از صادرات ایران کم شده و اتفاق مهمی نیفتاده است.
امروز پرسش این است که اگر این یک میلیون بشکه صادرات روزانه باقیمانده هم قطع بشود، چه اتفاقی میافتد؟ درخود ایران، محافل کارشناسی مستقل بر پایه تحلیل آخرین تحولات بازار جهانی انرژی به این نتیجه رسیدهاند که رابطه میان عرضه و تقاضای انرژی در دنیا به هم خورده و در شرایط فعلی، حتی قطع احتمالی کل صادرات نفتی ایران به دلیل شدت گرفتن تحریمها، خطری برای اقتصاد دنیا به وجود نمیآورد. چنین تحلیلهایی را در نشریههای اقتصادی تهران میبینیم.
این که آمریکاییها، از جمله در کنگره، به تازگی قطع کامل صادرات نفتی ایران را پیش میکشند، بر پایه تحلیل عرضه و تقاضا در بازار جهانی نفت است. البته آمریکا و متحدان غربی آن، حتی با شدت بخشیدن مقررات تضییقی و به کار گرفتن مکانیسمهای تازه مالی و پولی، نمیتوانند صدور نفت ایران به بازارهای جهانی را به صورت کامل قطع کنند. تجربه نشان میدهد که کشور مورد تحریم همیشه راههایی را برای دور زدن بخشی از فشارها پیدا میکند.
ولی در شرایط فعلی و با توجه به وضعیت بازار نفت، حتی اگر کل جریان نفت ایران هم به بازارهای جهانی قطع شود، در عرضه و تقاضای انرژی و بهای آن اتفاق مهمی روی نخواهد داد. این چیزی است که از تازهترین ارزیابیهای محافل کارشناسی بینالمللی به دست میآید.
چه اتفاقی در بازار جهانی انرژی افتاده که باعث شده متقاضیان نفت بتوانند از صادرات ایران صرف نظر بکنند؟
استفاده از نفت و گاز شیستی که روش تازهای است برای دستیابی به این دو ماده، تحول تازهای را در جهان به وجود آورده و جغرافیای انرژی، رابطه میان عرضه و تقاضا و معادله قدرت را برهم زده است. در اواخر قرن بیستم و سالهای اول قرن بیست و یکم، پیدایش قدرتهای نوظهور و نیاز روزافزون آنها به نفت، کفه را به سود تولیدکنندگان و سازمان «اوپک» به گونهای تاریخی سنگین کرد. امروز، با اوجگیری بهرهبرداری از نفت و گاز شیستی، انقلاب تازهای در عرصه انرژی به وجود آمده که همه پیامدهای آن هنوز روشن نیست.
البته بهرهبرداری از نفت و گاز شیستی میتواند باعث بروز مشکلات زیستمحیطی شود. ولی شمار روزافزونی از محافل کارشناسی غرب به این نتیجه رسیدهاند که میتوان این مشکلات را مهار کرد.
برنده اصلی این تحول بزرگ ایالات متحده آمریکاست که از این پس نه تنها در مقام یک مصرفکننده بزرگ، بلکه به عنوان یک تولیدکننده در حال اوجگیری میتواند بر بازار جهانی انرژی تاثیری قاطعانه داشته باشد. روز سهشنبه، چهاردهم مه، ۲۴ اردیبهشت، آژانس بینالمللی انرژی در گزارش خود گفت که در سال گذشته میلادی تولید نفت آمریکا یک میلیون بشکه در روز افزایش یافت و به بالای ۹ میلیون بشکه در روز رسید.
همان گزارش میگوید که در سال ۲۰۱۵، دو سال دیگر، تولید نفت آمریکا از روسیه جلو میزند و سه سال بعد از آن، آمریکاییها با تولید دوازده میلیون بشکه نفت در روز با فاصله بسیار کم بعد از عربستان سعودی قرار خواهند گرفت. به این ترتیب امکان این که تا پایان دهه جاری میلادی آمریکا به نخستین تولیدکننده نفت در دنیا بدل شود، کاملا جدی است.
علاوه بر آمریکا، کاناداییها هم که در سال ۲۰۱۲ سه میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت از شنهای قیری استخراج کردند، میتوانند تولید خود را از این محل تا پنج سال دیگر به پنج میلیون بشکه در روز برسانند.
علاوه بر آن چه در کشورهای غیر عضو «اوپک» میگذرد، در درون سازمان «اوپک» هم بعضی از کشورها بهویژه عراق میتوانند تولید نفت خود را به صورتی چشمگیر بالا ببرند.
مجموعه این عوامل، صادرات کنونی نفت ایران را به بازارهای جهانی، که حدود یک میلیون بشکه در روز است، به یک متغیر کاملا حاشیهای بدل میکند، و به همین دلیل است که امکان شدت گرفتن تحریم علیه جمهوری اسلامی به منظور قطع کامل صادرات نفت ایران مطرح میشود، بدون این که تکانی در بازار جهانی انرژی به وجود بیاید. در گذشتهای نه چندان دور، طرح چنین احتمالهایی میتوانست غوغا برپا کند.
سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک)، در تازهترین گزارش خود، از سقوط جایگاه ایران به مقام پنجم در میان تولیدکنندگان این سازمان خبر داده، حال آن که رستم قاسمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی، با تکذیب این ارزیابی میگوید که ایران همچنان دومین تولیدکننده نفت در سازمان «اوپک» است. حرف کدام طرف را باور کنیم؟
در گفتهای که خبرگزاری «مهر» از آقای رستمی نقل کرده، تفاوت میان «ظرفیت تولید» و «تولید» نادیده گرفته شده است. «ظرفیت تولید» مقدار نفتی است که یک کشور به صورت بالقوه میتواند تولید کند، حال آن که «تولید» مقدار نفتی هست که واقعا تولید میشود.
گزارش ماهانه سازمان «اوپک» در جدولی به «تولید واقعی» نفت از سوی اعضای این سازمان پرداخته و گفته است که ایران، از این لحاظ، بعد از عربستان سعودی، عراق، کویت و امارات متحده عربی، در جایگاه پنج قرار گرفته، حال آن که دو سال پیش دوم بود. وزیر نفت جمهوری اسلامی، به جای «تولید واقعی»، بر «ظرفیت تولیدی» تاکید میکند و میگوید که ایران از این لحاظ، همچنان بعد از عربستان در مقام دوم است.
ظرفیت تولید نفت ایران سه میلیون و پانصد هزار تا چهار میلیون بشکه در روز ارزیابی میشود، حال آن که تولید واقعی کشور حدود دو میلیون و ششصد هزار بشکه در روز است. در واقع تا پیش از شدت گرفتن تحریمها، ایران روزانه سه میلیون و ششصد هزار بشکه نفت تولید میکرد که حدود دو میلیون بشکه آن صادر میشد و بر این اساس دومین تولیدکننده و صادرکننده نفت در سازمان اوپک بود.
در حال حاضر، به دلیل تحریمها، ایران نمیتواند بیش از یک میلیون بشکه در روز صادر بکند و چون امکان ذخیرهسازی نفت را هم، به دلیل محدود بودن مخازن زمینی یا تانکرها ندارد، از سر اجبار تولیدش را یک میلیون بشکه پایین آورده و به رده پنجمین تولیدکننده «اوپک» سقوط کرده است.
آیا میشود از زوال باز هم بیشتر صنعت نفت در ایران جلوگیری کرد؟
تجربه همه این سالها در ایران نشان داده است که شعارزدگی و ندیدن واقعیات، میتواند به تصمیمگیریهای نادرست و حتی فاجعهبار منجر بشود. اگر ایران نتواند به تحلیل دقیق معادله قدرت در همه زمینهها از جمله بازار جهانی نفت برسد، ناگزیر به تصمیمگیریهای غیر عقلایی دست میزند که برای آینده کشور و آینده صنعت نفت ایران خطرناک است.
ایران مرحله حساسی را از سر میگذراند و خوشبختانه برای تحلیل مسائل داخلی و بینالمللی، توان کارشناسی بسیار بالایی در کشور وجود دارد، هر چند کانونهای تصمیمگیری جمهوری اسلامی این تواناییها را به حاشیه راندهاند و به همین علت در توهم دست و پا میزنند.
سپردن سکان اداره کشور به دست کارشناسان میتواند خیلی از خطرها را دور کند و بهخصوص زمینه مساعدی به وجود بیاورد برای طرح یک دیپلماسی اقتصادی کارآمد که یکی از ابعاد مهم آن دیپلماسی نفتی است تا ایران بتواند جایگاه شایسته خودش را در این زمینه دوباره به دست بیاورد.