برنامه‌ تلويزيونی روحانی و پنج بازنمايی از وضعيت دولت

برنامه‌ تلويزيونی حسن روحانی در ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ علی رغم تکرار بسياری از سخنان گذشته‌ روحانی و ديگر مقامات کشور از پنج جهت وضعيت سياسی کشور را باز می‌نماياند: افزايش تنش ميان رهبر و دولت، احساس نياز دولت به پناه بردن به نظريه‌ توطئه، گرايش دولت به برنامه‌های پوپوليستی، سرگشتگی در ميان منتقدان بالفعل و حاميان بالقوه، و تعليق دولت ميان گزارش‌دهی و تبليغات سياسی به جای پاسخگويی.
اخلال در برنامه
عزت الله ضرغامی مدير راديو و تلويزيون دولتی در مقامی نيست که بتواند مانع از پخش زنده‌ مصاحبه‌ رئيس دولت شود يا آن را به تاخير بيندازد يا مصاحبه‌کننده‌ای را به وی تحميل کند. حتی اگر اختلاف بر سر ميزبان مصاحبه باشد ضرغامی در مقامی نيست که بتواند با رئيس دولت گلاويز شود. اين اخلال در برنامه يقينا از آيت الله خامنه‌ای و دفتر وی نشات می گيرد چون ضرغامی بدون هماهنگی با بيت تصميم نمی گيرد. اين برخورد احتمالا در برابر سه اقدام دولت که برای دستگاه رهبری و خود رهبر ناخوشايند بوده صورت می گيرد:
۱) گفتگوی تلفنی آقای روحانی باراک اوباما ، رئيس جمهور آمريکا، که با آيت الله خامنه‌ای از قبل هماهنگ نشده بود.
۲) انتقاد روحانی از آن دسته مخالفان نظامی- امنيتی دولت که با توافق ژنو مخالف هستند و کم‌سواد ناميدن آنها؛ با توجه به شکل گيری حلقه‌ نزديک خامنه‌ای از همه‌ اين "کم‌سواد"ها طبيعی است که خامنه‌ای از اين سخن آزرده شود.
۳) سخنان ظريف با وزير امور خارجه‌ آمريکا مبنی بر ورود نداشتن وزارت خارجه در ماجرای سوريه. اين بدين معنی است که نظاميان و رهبر جمهوری اسلامی تصميم گيران سياست‌های جمهوری اسلامی در ارتباط با سوريه هستند و بايد مسئوليت آن را در آينده نيز بر عهده بگيرند که اين البته با روحيه‌ مسئوليت‌گريزی خامنه‌‌ای و تيم نظامی امنيتی‌اش نمی‌خواند.
در دوسال پايانی دولت احمدی نژاد که شکاف آقای خامنه‌ای و وی افزايش يافت شاهد اين گونه برخوردها با مصاحبه‌های تلويزيونی محمود احمدی نژاد بوديم.
توطئه‌ ايران‌هراسی
حسن روحانی نگرش منفی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی را به توطئه‌ ايران‌هراسی نسبت می دهد. او آگاهانه ايران را مساوی با حکومت گرفته و هراس بين المللی از رژيم جمهوری اسلامی را هراس از ايران نام می گذارد. او همچنين تلاش ۳۵ ساله و بی وقفه‌ رژيم جمهوری اسلامی برای تنش زايی و نقض حقوق مردم و عمليات تروريستی را در پرانتز می گذارد و هراس از رژيم را ساختگی معرفی کرده و به ديگران نسبت می دهد. در دنيا نه ايران‌هراسی و نه اسلام‌هراسی وجود دارد. آن چه هست هراس از رژيم‌های تنش زا مثل رژيم جمهوری اسلامی و اسلامگرايانی است که از خشونت برای کسب قدرت و تحکيم آن استفاده می کنند. به نظر می آيد که روحانی در اين موضوع به ادبيات ضد غربی تماميت خواهان پناه می برد تا از فشار آنها بر دولت بکاهد.
نه مصاحبه، نه گزارش به مردم
برنامه‌های تلويزيونی روحانی (دو برنامه تاکنون) همانند برنامه‌های احمدی نژاد نه گزارش به مردم است و نه مصاحبه‌ رسانه‌ای. گزارش به مردم نيست چون مصاحبه کننده يا مصاحبه کنندگان وجود دارند و ميان صحبت‌های وی حرف می زنند. اما مصاحبه هم نيست، چه نوع جمعی و چه نوع فردی آن، چون اگر قرار بر مصاحبه باشد ديگر او نبايد به برنامه جهت دهد يا موضوعات مورد نظر خودش را پيش ببرد که می برد. در مصاحبه‌ جمعی ده‌ها رسانه حضور دارند و سوالات خود را می پرسند، در حالی که روسای دولت در ايران با اين فرم خيلی راحت نيستند. در مصاحبه‌ فردی نيز اداره کننده‌ مصاحبه ميزبان است و نه مهمان، در حالی که روسای دولت در جمهوری اسلامی حتی در انتخاب مصاحبه کننده نيز دخالت می کنند.
فرار از شکل مصاحبه‌ فردی يا جمعی و پاسخ دادن به سوالات به جای هدايت برنامه در واقع نوعی روش فرار از پاسخگويی است. البته روسای دولت در جمهوری اسلامی تصور می کنند - به درستی- که پاسخ دادن به مجری تلويزيون دولتی پاسخگويی به مردم نيست، بلکه پاسخگويی به دستگاه رهبری است. ميزبانان شبکه‌های دولتی راديويی و تلويزيونی جمهوری اسلامی در واقع خادم دستگاه رهبری هستند و نه عموم شهروندان.
فقدان توازن ميان منتقدان و حاميان
دولت روحانی چون نمی خواهد به مطالبات رای دهندگان به خود (پايگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان و عملگرايان پاسخ دهد) تلاش وافری برای مسکوت گذاشتن آنها کرده است. از همين جهت دولت روحانی تلاش کرده مشکلات خود را در کاست حکومتی با مذاکره و دادن و گرفتن حل کند. اما هنگامی که دولت مورد انتقاد مخالفان نظامی و امنيتی خود قرار می گيرد کسانی که از آنها انتظار پشتيبانی دارد سکوت می کنند چون نمی توانند انتظار حمايت از دولت را به وقت سرکوب داشته باشند. به همين دليل رئيس دولت علی رغم اذعان به احترام به منتقدان در برنامه‌ی تلويزيونی در سخن گفتن با دانشگاهيان آنها را بی سواد می نامد چون نمی تواند ميان منتقدان نظامی-امنيتی و حاميان دانشگاهی‌اش توازن قدرت برقرار کند.
عامه‌گرايی و بهره‌برداری سياسی
دولت روحانی با انتقاد از سياست‌های عامه‌گرای دولت احمدی نژاد بر سر کار آمد. اما با گذشت کمتر از شش ماه اين دولت به همان سياست‌های عامه گرا رجوع کرده است. اين رجوع نيز با فقر و تورم و بيکاری توجيه می شود. روحانی در برنامه‌ تلويزيونی خود هم از توزيع کالای مجانی دفاع کرد و هم عملا وعده داد که يارانه‌ها به همين صورت باقی می ماند در حالی که وی در کارزارهای انتخاباتی وعده‌ی اصلاح نحوه‌ی پرداخت را داده بود. اگر توزيع پول نقد کار خوبی نيست و اکثر اعضای دولت چنين باوری دارند رئيس دولت نبايد اين موضوع را از مردم پنهان کند. همچنين اگر دولت بر اين باور است که توزيع کالای مجانی مشکل مردم را حل نمی کند بايد به اين باور وفادار بماند.
به نظر می آيد اين موج از توزيع کالای مجانی توسط دولت بيان اين نکته باشد که توافق در موضوع هسته‌ای و متعاقب آن توقف تحريم‌های بيشتر به سفره‌ مردم مربوط می شود و چرخ زندگی مردم را بهتر می گرداند. اين بهره برداری سياسی در واقع بر در پيش گرفتن يک مجموعه سياست اقتصادی و اجتماعی سازگار و متوجه به بهبود بلند مدت زندگی مردم تاثير منفی می گذارد. در ضمن مخالفان دولت نيز دست آن را خوانده‌اند و اين بهره برداری سياسی را به "دشمن" نسبت می دهند (نگاه کنيد به تيتر اصلی روزنامه‌ کيهان در ۱۷ بهمن ۱۳۹۲: "شرمن: سبد کالا با پول ما ميان فقرا توزيع شد").

----------------------------------------------------------
نظرات مطرح در اینجا الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.