بهرغم آغاز تحریم نفتی اروپا علیه ایران و طرح صد نماینده مجلس شورای اسلامی برای بستن تنگه هرمز در خلیج فارس بازار جهانی نفت همچنان آرام است. گفتوگوی اقتصادی روز رادیوفردا به همین موضوع میپردازد.
رادیوفردا: در واکنش به اجرای تصمیم اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم خرید نفت ایران، صد نماینده مجلس شورای اسلامی طرحی را برای بستن تنگه هرمز امضا کردهاند. بازار جهانی نفت تا چه حد این واکنش را جدی تلقی کرده است؟
فریدون خاوند: آن چه روز دوشنبه در دو بازار عمده مبادلات نفتی بینالمللی، یعنی نیویورک و لندن، اتفاق افتاد، نشان میدهد که نه به اجرا گذاشته شدن منع واردات نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا، و نه طرح پیشنهادی یک صد نماینده مجلس اسلامی در مورد مقابله به مثل از راه بستن تنگه هرمز، هیچ یک کمترین تاثیری بر قیمت نفت نداشتهاند و حتی بهای این کالا کمی هم پایین آمد.
البته اواخر هفته گذشته قیمت هر بشکه نفت هشت یا نه دلار بالا رفت، ولی این افزایش در واکنش به توافق تازه اعضای منطقه یورو اتفاق افتاد که چشمانداز نسبتا مساعدی را برای خروج این منطقه از بحران ترسیم کرد، وگرنه ایران و پرونده هستهای و مسائل نفتیاش هیچ نقشی در این جریان نداشت.
در واقع با همکاری عربستان سعودی و عراق و لیبی، عرضه نفت به بازار در شرایط عادی و احتمالا کمی هم بالاتر از تقاضا ادامه دارد و در این میان تنها سر ایران بیکلاه مانده که سهم بازارش را دودستی به دیگران تقدیم کرده است.
طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد بستن تنگه هرمز تا چه حد عملی است؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که از ایران پیامهای کاملا متناقضی به گوش میرسد. از یک طرف شماری از صاحبمنصبان جمهوری اسلامی میگویند که تحریم برای ایران «یک موهبت» است و به خودکفایی و رشد اقتصادی کشور کمک میکند، و از طرف دیگر فریاد اعتراض علیه تحریمها بلند میشود و حتی بستن تنگه هرمز را پیش میکشند.
اما در مورد این که اصولا آیا میتوان تنگه هرمز را بست، باید بر چند نکته تاکید کرد:
از لحاظ حقوقی، هرمز یک گذرگاه بینالمللی است و بر پایه رسوم بینالمللی ناظر بر دریاها و کنوانسیون ۱۹۸۲ در سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها که در مونتهگوبی جامائیکا به امضا رسید، هر گونه کشتی، با هر پرچمی، حق دارد از آن عبور کند.
از لحاظ اقتصادی، نفت خود ایران از تنگه هرمز میگذرد و تنش در این تنگه اول از همه منافع ایران را به خطر میاندازد. به علاوه چین، یکی از معدود متحدهای ایران (البته وقتی که منافعش ایجاب کند)، با بسته شدن این تنگه، بیش از غربیها زیان میبیند و تهران نفعی در ناراضی کردن پکن ندارد.
و بالاخره از لحاظ نظامی، معلوم نیست نیروی دریایی ایران چگونه خواهد توانست با قدرت عظیم دریایی غرب، که در خلیج فارس مستقر است، مقابله کند.
با توجه به همه این عوامل، بازارها دیروز به طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد تنگه هرمز توجهی نشان ندادند.
ولی ایران میتواند بگوید که غرب از صدور نفتش به بازارهای جهانی جلوگیری میکند. با این استدلال، آیا نمیتوان اقدام ایران را در بستن تنگه هرمز نوعی دفاع قانونی و طبیعی به حساب آورد؟
قدرتهای غربی در قبال ایران روش زیرکانهای در پیش گرفتهاند. ایران در حال حاضر در محاصره دریایی نیست و میتواند نفتش را صادر کند. در واقع مشکلی برای صدور نفت ایران پیش نیامده، بلکه خرید نفت ایران با مانع روبهرو است.
راست است که این دو روش هر دو به یک نتیجه منجر میشود، ولی از لحاظ عرف و حقوق بینالملل معنای واحدی ندارند.
اتحادیه اروپا، با اعلام دلایل خود از خرید نفت ایران خودداری کرده و نفتکشهای ایرانی را هم پوشش نمیدهد. آمریکا هم مدارهای بانکی و مالی را هدف قرار داده تا ایران در دریافت مابهازای نفت صادراتی خود دچار مشکل شود.
با این همه ایران همچنان میتواند نفت خود را صادر کند و این کار را هم میکند، البته با کاهش قابل ملاحظه صادراتش و تحمل دیگر هزینههای سنگین.
نکته مهم این که غرب، در اجرای این برنامه زیرکانه، از کمکهای فعال بخش بزرگی از همسایگان ایران برخوردار است.
با توجه به شیوه اعمال فشار بر مبادلات نفتی ایران و انزوای این کشور هم در منطقه و هم درسطح جهانی، جمهوری اسلامی به دشواری میتواند از حربه بستن تنگه هرمز استفاده کند.
به علاوه فراموش نکنیم که تاکنون این تهدید بارها از طرف ایران مطرح شده، از جمله یک بار توسط آقای رحیمی معاون رئیس جمهوری و بار دیگر توسط یکی از سرداران سپاه پاسداران، که بستن هرمز را «از آب خوردن هم آسانتر» توصیف کرد.
تهدید را اگر چند بار تکرار کنیم، اثربخشی خود را از دست میدهد، و دیدیم که این بار، برخلاف گذشته، بازارهای نفتی آن را جدی نگرفتند.
به نظر میرسد که بعضی از کشورهای عرب خلیج فارس تلاش میکنند نیاز خود را به تنگه هرمز کاهش دهند. این تلاش تا امروز چه اندازه موثر بوده است؟
هر روز حدود شانزده میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز به طرف بازارهای جهانی میرود، ولی با توجه به تهدیدهای جمهوری اسلامی، به نظر میرسد که همسایگان عرب ایران بیش از پیش به مسیرهای بدیل روی میآورند، از جمله انتقال نفت از طریق شاهلوله به دریای عمان یا دریای سرخ و یا، در مورد عراق، از راه ترکیه به مدیترانه.
روز دوشنبه منابع امارات متحده عربی اعلام کردند که از همین ماه ژوئیه میتوانند نیمی از نفت صادراتی خود را بدون عبور از تنگه هرمز به دریای عمان بفرستند.
با این همه چند کشور خلیج فارس از جمله قطر، کویت و بهویژه خود ایران، به شدت به تنگه هرمز وابستهاند، مگر آن که با صرف هزینههای کمرشکن بخواهند برای دستیابی به بازارهای جهانی به جای تنگه هرمز از خاک کشورهای همسایه بگذرند.
به هر حال صرف نظر کردن از تنگه هرمز کار آسانی نیست، ولی اگر تهدید علیه این تنگه مرتبا تکرار شود، قدرتهایی چون امارات متحده عربی و عربستان سعودی تلاش خود را برای رها شدن از وابستگی به تنگه هرمز دوچندان خواهند کرد.
رادیوفردا: در واکنش به اجرای تصمیم اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم خرید نفت ایران، صد نماینده مجلس شورای اسلامی طرحی را برای بستن تنگه هرمز امضا کردهاند. بازار جهانی نفت تا چه حد این واکنش را جدی تلقی کرده است؟
فریدون خاوند: آن چه روز دوشنبه در دو بازار عمده مبادلات نفتی بینالمللی، یعنی نیویورک و لندن، اتفاق افتاد، نشان میدهد که نه به اجرا گذاشته شدن منع واردات نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا، و نه طرح پیشنهادی یک صد نماینده مجلس اسلامی در مورد مقابله به مثل از راه بستن تنگه هرمز، هیچ یک کمترین تاثیری بر قیمت نفت نداشتهاند و حتی بهای این کالا کمی هم پایین آمد.
البته اواخر هفته گذشته قیمت هر بشکه نفت هشت یا نه دلار بالا رفت، ولی این افزایش در واکنش به توافق تازه اعضای منطقه یورو اتفاق افتاد که چشمانداز نسبتا مساعدی را برای خروج این منطقه از بحران ترسیم کرد، وگرنه ایران و پرونده هستهای و مسائل نفتیاش هیچ نقشی در این جریان نداشت.
در واقع با همکاری عربستان سعودی و عراق و لیبی، عرضه نفت به بازار در شرایط عادی و احتمالا کمی هم بالاتر از تقاضا ادامه دارد و در این میان تنها سر ایران بیکلاه مانده که سهم بازارش را دودستی به دیگران تقدیم کرده است.
طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد بستن تنگه هرمز تا چه حد عملی است؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که از ایران پیامهای کاملا متناقضی به گوش میرسد. از یک طرف شماری از صاحبمنصبان جمهوری اسلامی میگویند که تحریم برای ایران «یک موهبت» است و به خودکفایی و رشد اقتصادی کشور کمک میکند، و از طرف دیگر فریاد اعتراض علیه تحریمها بلند میشود و حتی بستن تنگه هرمز را پیش میکشند.
اما در مورد این که اصولا آیا میتوان تنگه هرمز را بست، باید بر چند نکته تاکید کرد:
از لحاظ حقوقی، هرمز یک گذرگاه بینالمللی است و بر پایه رسوم بینالمللی ناظر بر دریاها و کنوانسیون ۱۹۸۲ در سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها که در مونتهگوبی جامائیکا به امضا رسید، هر گونه کشتی، با هر پرچمی، حق دارد از آن عبور کند.
از لحاظ اقتصادی، نفت خود ایران از تنگه هرمز میگذرد و تنش در این تنگه اول از همه منافع ایران را به خطر میاندازد. به علاوه چین، یکی از معدود متحدهای ایران (البته وقتی که منافعش ایجاب کند)، با بسته شدن این تنگه، بیش از غربیها زیان میبیند و تهران نفعی در ناراضی کردن پکن ندارد.
و بالاخره از لحاظ نظامی، معلوم نیست نیروی دریایی ایران چگونه خواهد توانست با قدرت عظیم دریایی غرب، که در خلیج فارس مستقر است، مقابله کند.
با توجه به همه این عوامل، بازارها دیروز به طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد تنگه هرمز توجهی نشان ندادند.
ولی ایران میتواند بگوید که غرب از صدور نفتش به بازارهای جهانی جلوگیری میکند. با این استدلال، آیا نمیتوان اقدام ایران را در بستن تنگه هرمز نوعی دفاع قانونی و طبیعی به حساب آورد؟
قدرتهای غربی در قبال ایران روش زیرکانهای در پیش گرفتهاند. ایران در حال حاضر در محاصره دریایی نیست و میتواند نفتش را صادر کند. در واقع مشکلی برای صدور نفت ایران پیش نیامده، بلکه خرید نفت ایران با مانع روبهرو است.
راست است که این دو روش هر دو به یک نتیجه منجر میشود، ولی از لحاظ عرف و حقوق بینالملل معنای واحدی ندارند.
اتحادیه اروپا، با اعلام دلایل خود از خرید نفت ایران خودداری کرده و نفتکشهای ایرانی را هم پوشش نمیدهد. آمریکا هم مدارهای بانکی و مالی را هدف قرار داده تا ایران در دریافت مابهازای نفت صادراتی خود دچار مشکل شود.
با این همه ایران همچنان میتواند نفت خود را صادر کند و این کار را هم میکند، البته با کاهش قابل ملاحظه صادراتش و تحمل دیگر هزینههای سنگین.
نکته مهم این که غرب، در اجرای این برنامه زیرکانه، از کمکهای فعال بخش بزرگی از همسایگان ایران برخوردار است.
با توجه به شیوه اعمال فشار بر مبادلات نفتی ایران و انزوای این کشور هم در منطقه و هم درسطح جهانی، جمهوری اسلامی به دشواری میتواند از حربه بستن تنگه هرمز استفاده کند.
به علاوه فراموش نکنیم که تاکنون این تهدید بارها از طرف ایران مطرح شده، از جمله یک بار توسط آقای رحیمی معاون رئیس جمهوری و بار دیگر توسط یکی از سرداران سپاه پاسداران، که بستن هرمز را «از آب خوردن هم آسانتر» توصیف کرد.
تهدید را اگر چند بار تکرار کنیم، اثربخشی خود را از دست میدهد، و دیدیم که این بار، برخلاف گذشته، بازارهای نفتی آن را جدی نگرفتند.
به نظر میرسد که بعضی از کشورهای عرب خلیج فارس تلاش میکنند نیاز خود را به تنگه هرمز کاهش دهند. این تلاش تا امروز چه اندازه موثر بوده است؟
هر روز حدود شانزده میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز به طرف بازارهای جهانی میرود، ولی با توجه به تهدیدهای جمهوری اسلامی، به نظر میرسد که همسایگان عرب ایران بیش از پیش به مسیرهای بدیل روی میآورند، از جمله انتقال نفت از طریق شاهلوله به دریای عمان یا دریای سرخ و یا، در مورد عراق، از راه ترکیه به مدیترانه.
روز دوشنبه منابع امارات متحده عربی اعلام کردند که از همین ماه ژوئیه میتوانند نیمی از نفت صادراتی خود را بدون عبور از تنگه هرمز به دریای عمان بفرستند.
با این همه چند کشور خلیج فارس از جمله قطر، کویت و بهویژه خود ایران، به شدت به تنگه هرمز وابستهاند، مگر آن که با صرف هزینههای کمرشکن بخواهند برای دستیابی به بازارهای جهانی به جای تنگه هرمز از خاک کشورهای همسایه بگذرند.
به هر حال صرف نظر کردن از تنگه هرمز کار آسانی نیست، ولی اگر تهدید علیه این تنگه مرتبا تکرار شود، قدرتهایی چون امارات متحده عربی و عربستان سعودی تلاش خود را برای رها شدن از وابستگی به تنگه هرمز دوچندان خواهند کرد.