در هفتهای که گذشت وبسایتهای خبری و تحلیلی پر بود از گزارشهایی از حضور زنان در پستهای مهم و مدیریتی استان سیستان و بلوچستان. بر اساس اخبار منتشر شده پس از سامیه بلوچ، زنی که لقب اولین شهردار زن این استان را گرفت، سه زن دیگر در این استان بر صندلی مدیریت تکیه زدهاند.
معصومه پرندوار اولین فرماندار زن دولت روحانی است. او با سابقه ۱۴ سال در استانداری سیستان و بلوچستان به عنوان فرماندار شهرستان هامون منصوب شد. زهرا اربابی هم با حکم وزیر کشور دولت روحانی به سمت معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استانداری سیستان و بلوچستان منصوب شده است. استاندار سیستان و بلوچستان هم پیشنهاد داده است که حمیرا ریگی در جایگاه فرماندار شهرستان قصرقند در جنوب استان فعالیت کند. او پیش از این هم بخشداری چابهار را تجربه کرده بود.
سامیه بلوچزهی هم عنوان اولین شهردار زن و اهل سنت شهر کلات است. سایتهای خبری اما پیش از این که از سابقه کاری او و میزان تحصیلاتش بنویسند نوشتند که او اولین شهردار زن مجرد است.
منصوره شجاعی، فعال مسائل زنان ساکن هلند، موفقیت حضور زنان در عرصههای اجتماعی را مرتبط با نحوه تعامل آنها با بدنه فعالان زن در منطقه میداند و میگوید:
«کسانی که حضور پیدا میکنند در حوزههای زمامداری تو ارتباط و تعامل باشند با بدنه جامعه زنان با جنبش زنان و یک جنبش زنان مقتدر در واقع بتواند مطالبات را و حقوقی را که میخواهد از طریق آنها مطرح کند و این تعامل موجب شود که این مشارکت سیاسی در درازمدت به نفع زنان باشد.»
آیا این حضور یکباره زنان در پستهای اجرایی در استان سیستان و بلوچستان حاصل رشد اجتماعی زنان است یا اقدام سیاسی دولت حسن روحانی؟
پروین بختیارنژاد فعال مسائل زنان ساکن فرانسه پاسخ میدهد:
«بیشتر از آن که یک اتفاق اجتماعی باشد، شاید اتفاقی باشد که در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی این استان رخ داده باشد، من بیشتر این قضیه را سیاسی میبینم. شهروندانی که در استان سیستان و بلوچستان هستند رای قابل توجهی به آقای روحانی دادند و بعد از آن هم مرتباً مطرح کردند مسائلشان را به اضافه این که مشکلات زیستمحیطی الان به شدت تاثیر گذاشته روی اقتصاد و سلامت مردم در این استان. تبعیضهایی که طی چندین دهه اعمال شده به دلیل این که آنها جزء اقلیتهای اهل سنت هستند در این استان، در نتیجه من فکر میکنم که دولت آقای روحانی با تاثیرگذاری بر شوراهای شهر یا با انتصاب فرماندار زن در این استان شاید خواسته باشد که به نوعی آن رای بالایی را که بهش دادند جبران کرده باشد و آنها را در ساختار اجتماعی به مشارکت طلبیده باشد.»
خانم بختیارنژاد مسائلی چون فقر، مهاجرت مردان و قاچاق مواد مخدر در این استان را نیز از عوامل اجتماعی حضور بیشتر زنان استان سیستان و بلوچستان میداند.
«ما چندین آمار قابل توجه در مورد استان سیستان و بلوچستان داریم. اول این که در هفتههای گذشته امام جمعه زهک اگر اشتباه نکنم که مطرح کرده بود ۹۰ درصد مردم این استان زیر خط فقر هستند. بیشترین آمار بیسوادی مربوط به این استان میشود و همین طور آماری که رئیس مرکز آمار چند وقت پیش اعلام کرد استان سیستان و بلوچستان بیشترین آمار زنان سرپرست خانوار را دارد، نسبت به همه استانهای ایران. در نتیجه مسئله فقر، مسئله مهاجرت مردان، مسئله قاچاق مواد مخدر، بازداشتهای طولانی و حبسهای طولانی عواملی باشد که مجبور کرده زنان را سرپرستی خانوار خودشان را به عهده بگیرند، در عین حال که جزء کمسوادترین هم هستند. و جزء کمدرآمدترین زنان سرپرست خانوار هم در کل ایران هستند. این شرایط باعث شده که این زنان آرام آرام یک حضور اجتماعی اندکی را داشته باشند.»
معصومه پرندوار، زهرا اربابی، حمیرا ریگی و سامیه بلوچزهی در حالی به سمتهای اجرایی در استان سیستان و بلوچستان برگزیده شدهاند که بر اساس آمار مرکز آمار ایران تنها ۱۶ درصد از مدیران، مقامات عالیرتبه و قانونگذاران سیستان و بلوچستان را زنان تشکیل میدهند و از میان بیش از ۹ هزار شاغل در این استان کمتر از ۱۵۰۰ تن آنها زن هستند.
پروین بختیارنژاد در پاسخ به این پرسش که با توجه به این آمار آیا اساساً مردم سیستان و بلوچستان پذیرای مدیریت زنان خواهند بود میگوید:
«شرایط شاید الان به گونهای باشد که جامعه بیاید از نزدیک مدیریت زنان را در عرصهها ببیند و این خودش میتواند تغییراتی را در باورهای مردم و نگاه مردم به حضور اجتماعی زنان ایجاد کند.»
با این همه پروین بختیارنژاد این انتخابها را با فعالیت زنان برابریخواه در ایران بیارتباط نمیداند:
«شاید این را البته بتوانیم بگوییم که این جزء موفقیتهای جنبش زنان است به دلیل این که طرح مسائل زنان طی چند دهه دارد محصولاتش آرام آرام به بار مینشیند و دیده میشود. در نتیجه به جای این که به انتصاب یک فرماندار مرد بخواهند اقدام کنند این خانم به عنوان فرماندار زن یا دعوت شده برای همکاری.»
تحلیلگران مسائل زنان انتخاب یا انتصاب زنان در پستهای مختلف را تیغی دودم میدانند و همان اندازه که مدیریت خوب و مقتدر یک زن میتواند احتمالاً نگاه جامعه را به حضور اجتماعی زنان تغییر دهد، مدیریت ضعیف یک زن هم شاید قضاوتی عمومی در مورد قدرت مدیریت کل زنان جامعه را در پی داشته باشد.
پروین بختیارنژاد با ابراز امیدواری نسبت به موفقیت این زنان در پستهای اجرایی میگوید:
«انتخاب شهردار زن، انتصاب یک فرماندار زن میتواند یک الگو باشد. الگویی که در استانهای دیگر قابل تکرار است و در همان استان این زنان وقتی که بیایند مدیریت خودشان و مدیریت خوب خودشان را به اثبات برسانند فضای فرهنگی و نگاه مردم را نسبت به حضور زنان در عرصههای مدیریتی و حضور اجتماعی زنان میتواند عوض کند.»
در نشست «جایگاه زنان در قدرت و سیاست» که هفته گذشته در تهران برگزار شد اشرف بروجردی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر اساس آمار منتشر شده در سال ۱۳۸۰ گفت در برابر نزدیک به ۷۰ هزار مردی که در ایران در پستهای مدیریتی حضور دارند تنها ۵۰۶۰ زن در پستهایی مانند معاون، مدیرکل، مشاور و مدیر فعالند. این در حالی است که در ۳۵ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی سهم زنان از حضور در مجلس شورای اسلامی هیچ گاه بالاتر از ۴٫۵ درصد نبوده است.
منصوره شجاعی اما حرکت آرام زنان در تصاحب پستهای مدیریتی را مثبت، اما با این حال کماثر میداند:
«چند رویکرد وجود دارد. یک رویکردش این است که در واقع یک جور الگوسازی در جامعه اتفاق میافتد یعنی مشارکت سیاسی زنان حتی اگر در تعامل با مطالبات و خواستهای جنبش زنان نباشد به خودی خود در الگوسازی جامعه به ویژه جوامع سنتی مثل سیستان و بوچستان، به ویژه این که این زنان علاوه بر مسئله زن بودن اقلیت مذهبی هستند، سنی هستند، اینها در الگوسازی کمک میکند. این یک رویکرد است که مثبت است. رویکرد دیگر در واقع این است که این مشارکت ساسی چطور میتواند برآیند خواستهای زنان باشد. و اگر این اتفاق نیفتد واقعاً چقدر در درازمدت به بهبود وضعیت زنان کمک میکند. بنابراین تا زمانی که این تعامل و این ارتباط ارگانیک وجود نداشته باشد امکان این که حضور زنان در حوزههای زمامداری بتواند به وضعیت زنان کمک کند بسیار کم است.»
Your browser doesn’t support HTML5
معصومه پرندوار اولین فرماندار زن دولت روحانی است. او با سابقه ۱۴ سال در استانداری سیستان و بلوچستان به عنوان فرماندار شهرستان هامون منصوب شد. زهرا اربابی هم با حکم وزیر کشور دولت روحانی به سمت معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استانداری سیستان و بلوچستان منصوب شده است. استاندار سیستان و بلوچستان هم پیشنهاد داده است که حمیرا ریگی در جایگاه فرماندار شهرستان قصرقند در جنوب استان فعالیت کند. او پیش از این هم بخشداری چابهار را تجربه کرده بود.
سامیه بلوچزهی هم عنوان اولین شهردار زن و اهل سنت شهر کلات است. سایتهای خبری اما پیش از این که از سابقه کاری او و میزان تحصیلاتش بنویسند نوشتند که او اولین شهردار زن مجرد است.
منصوره شجاعی، فعال مسائل زنان ساکن هلند، موفقیت حضور زنان در عرصههای اجتماعی را مرتبط با نحوه تعامل آنها با بدنه فعالان زن در منطقه میداند و میگوید:
«کسانی که حضور پیدا میکنند در حوزههای زمامداری تو ارتباط و تعامل باشند با بدنه جامعه زنان با جنبش زنان و یک جنبش زنان مقتدر در واقع بتواند مطالبات را و حقوقی را که میخواهد از طریق آنها مطرح کند و این تعامل موجب شود که این مشارکت سیاسی در درازمدت به نفع زنان باشد.»
آیا این حضور یکباره زنان در پستهای اجرایی در استان سیستان و بلوچستان حاصل رشد اجتماعی زنان است یا اقدام سیاسی دولت حسن روحانی؟
پروین بختیارنژاد فعال مسائل زنان ساکن فرانسه پاسخ میدهد:
«بیشتر از آن که یک اتفاق اجتماعی باشد، شاید اتفاقی باشد که در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی این استان رخ داده باشد، من بیشتر این قضیه را سیاسی میبینم. شهروندانی که در استان سیستان و بلوچستان هستند رای قابل توجهی به آقای روحانی دادند و بعد از آن هم مرتباً مطرح کردند مسائلشان را به اضافه این که مشکلات زیستمحیطی الان به شدت تاثیر گذاشته روی اقتصاد و سلامت مردم در این استان. تبعیضهایی که طی چندین دهه اعمال شده به دلیل این که آنها جزء اقلیتهای اهل سنت هستند در این استان، در نتیجه من فکر میکنم که دولت آقای روحانی با تاثیرگذاری بر شوراهای شهر یا با انتصاب فرماندار زن در این استان شاید خواسته باشد که به نوعی آن رای بالایی را که بهش دادند جبران کرده باشد و آنها را در ساختار اجتماعی به مشارکت طلبیده باشد.»
خانم بختیارنژاد مسائلی چون فقر، مهاجرت مردان و قاچاق مواد مخدر در این استان را نیز از عوامل اجتماعی حضور بیشتر زنان استان سیستان و بلوچستان میداند.
«ما چندین آمار قابل توجه در مورد استان سیستان و بلوچستان داریم. اول این که در هفتههای گذشته امام جمعه زهک اگر اشتباه نکنم که مطرح کرده بود ۹۰ درصد مردم این استان زیر خط فقر هستند. بیشترین آمار بیسوادی مربوط به این استان میشود و همین طور آماری که رئیس مرکز آمار چند وقت پیش اعلام کرد استان سیستان و بلوچستان بیشترین آمار زنان سرپرست خانوار را دارد، نسبت به همه استانهای ایران. در نتیجه مسئله فقر، مسئله مهاجرت مردان، مسئله قاچاق مواد مخدر، بازداشتهای طولانی و حبسهای طولانی عواملی باشد که مجبور کرده زنان را سرپرستی خانوار خودشان را به عهده بگیرند، در عین حال که جزء کمسوادترین هم هستند. و جزء کمدرآمدترین زنان سرپرست خانوار هم در کل ایران هستند. این شرایط باعث شده که این زنان آرام آرام یک حضور اجتماعی اندکی را داشته باشند.»
معصومه پرندوار، زهرا اربابی، حمیرا ریگی و سامیه بلوچزهی در حالی به سمتهای اجرایی در استان سیستان و بلوچستان برگزیده شدهاند که بر اساس آمار مرکز آمار ایران تنها ۱۶ درصد از مدیران، مقامات عالیرتبه و قانونگذاران سیستان و بلوچستان را زنان تشکیل میدهند و از میان بیش از ۹ هزار شاغل در این استان کمتر از ۱۵۰۰ تن آنها زن هستند.
پروین بختیارنژاد در پاسخ به این پرسش که با توجه به این آمار آیا اساساً مردم سیستان و بلوچستان پذیرای مدیریت زنان خواهند بود میگوید:
«شرایط شاید الان به گونهای باشد که جامعه بیاید از نزدیک مدیریت زنان را در عرصهها ببیند و این خودش میتواند تغییراتی را در باورهای مردم و نگاه مردم به حضور اجتماعی زنان ایجاد کند.»
با این همه پروین بختیارنژاد این انتخابها را با فعالیت زنان برابریخواه در ایران بیارتباط نمیداند:
«شاید این را البته بتوانیم بگوییم که این جزء موفقیتهای جنبش زنان است به دلیل این که طرح مسائل زنان طی چند دهه دارد محصولاتش آرام آرام به بار مینشیند و دیده میشود. در نتیجه به جای این که به انتصاب یک فرماندار مرد بخواهند اقدام کنند این خانم به عنوان فرماندار زن یا دعوت شده برای همکاری.»
تحلیلگران مسائل زنان انتخاب یا انتصاب زنان در پستهای مختلف را تیغی دودم میدانند و همان اندازه که مدیریت خوب و مقتدر یک زن میتواند احتمالاً نگاه جامعه را به حضور اجتماعی زنان تغییر دهد، مدیریت ضعیف یک زن هم شاید قضاوتی عمومی در مورد قدرت مدیریت کل زنان جامعه را در پی داشته باشد.
پروین بختیارنژاد با ابراز امیدواری نسبت به موفقیت این زنان در پستهای اجرایی میگوید:
«انتخاب شهردار زن، انتصاب یک فرماندار زن میتواند یک الگو باشد. الگویی که در استانهای دیگر قابل تکرار است و در همان استان این زنان وقتی که بیایند مدیریت خودشان و مدیریت خوب خودشان را به اثبات برسانند فضای فرهنگی و نگاه مردم را نسبت به حضور زنان در عرصههای مدیریتی و حضور اجتماعی زنان میتواند عوض کند.»
در نشست «جایگاه زنان در قدرت و سیاست» که هفته گذشته در تهران برگزار شد اشرف بروجردی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر اساس آمار منتشر شده در سال ۱۳۸۰ گفت در برابر نزدیک به ۷۰ هزار مردی که در ایران در پستهای مدیریتی حضور دارند تنها ۵۰۶۰ زن در پستهایی مانند معاون، مدیرکل، مشاور و مدیر فعالند. این در حالی است که در ۳۵ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی سهم زنان از حضور در مجلس شورای اسلامی هیچ گاه بالاتر از ۴٫۵ درصد نبوده است.
منصوره شجاعی اما حرکت آرام زنان در تصاحب پستهای مدیریتی را مثبت، اما با این حال کماثر میداند:
«چند رویکرد وجود دارد. یک رویکردش این است که در واقع یک جور الگوسازی در جامعه اتفاق میافتد یعنی مشارکت سیاسی زنان حتی اگر در تعامل با مطالبات و خواستهای جنبش زنان نباشد به خودی خود در الگوسازی جامعه به ویژه جوامع سنتی مثل سیستان و بوچستان، به ویژه این که این زنان علاوه بر مسئله زن بودن اقلیت مذهبی هستند، سنی هستند، اینها در الگوسازی کمک میکند. این یک رویکرد است که مثبت است. رویکرد دیگر در واقع این است که این مشارکت ساسی چطور میتواند برآیند خواستهای زنان باشد. و اگر این اتفاق نیفتد واقعاً چقدر در درازمدت به بهبود وضعیت زنان کمک میکند. بنابراین تا زمانی که این تعامل و این ارتباط ارگانیک وجود نداشته باشد امکان این که حضور زنان در حوزههای زمامداری بتواند به وضعیت زنان کمک کند بسیار کم است.»