«نه زيستن، نه مرگ»، ناگفته هایی از بند ۲۰۹ زندان اوین

نمایی از بیرون زندان معروف اوین در تهران.

بازداشت گروهی از چهره های سرشناس آکادميک و فعالان اجتماعی و سياسی در بند امنيتی ۲۰۹ زندان اوين به همراه اخباری که درباره وضعيت و ديگر زندانيان اين بند منتشر شده است به اين بند امنيتی که درشمال پايتخت ايران بنا شده و به دور از نظارت سازمان زندان ها توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اداره می شود چهره ويژه ای بخشيده است.


رامين جهانبگو، هاله اسفندياری و کيان تاجبخش به همراه احمد قصابان، مجيد توکلی و احسان منصوری، از دانشجويان دانشگاه امير کبير تنها گروه کوچکی از روشنفکران و دانشجويان هستند که در ماههای اخير، در بند ۲۰۹ نگهداری شده اند.


آوازه اين بند و برخی گزارش های تاييد نشده درباره این بند در ماه های اخير تا آنجا خبر ساز شد که حتی برخی مسئولان قضايی جمهوری اسلامی را نیز به واکنش واداشت.


قاضی حسن حداد معاون امنيتی دادستان در گفت و گويی با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ايرنا گفت: «بند ۲۰۹ زندان اوين يکی از بهترين بازداشتگاه های دنيا است. برخی زندانيان به ما می گويند تا آن ها را به اين بند زندان منتقل کنيم. بند ۲۰۹ به هيچ عنوان با زندان های ديگر قابل مقايسه نيست. اين بند به صورت کاملا مجهز نگهداری می شود.»


دژ امنيتی


تا پيش از وقوع انقلاب اسلامی در ايران مشهورترين بازداشتگاه امنيتی «کميته مشترک ضد خرابکاری» بود که در اوايل بهمن ماه ۱۳۵۰ با همکاری ساواک، شهربانی و اداره ضد اطلاعات ارتش برای جلوگيری از پراکندگی فعاليت های اطلاعاتی و امنيتی ايجاد شد.


اين بازداشتگاه در سال های پس از انقلاب اسلامی نيز با عنوان بازداشتگاه توحيد به کار خود ادامه داد و سر انجام با پيگيری نمايندگان ششمين دوره مجلس شورای اسلامی تعطيل و به «موزه عبرت» تبديل شد.



بازداشتگاه کمیته مشترک، در سال های پس از انقلاب اسلامی نيز با عنوان بازداشتگاه توحيد به کار خود ادامه داد و سر انجام با پيگيری نمايندگان ششمين دوره مجلس شورای اسلامی تعطيل و به «موزه عبرت» تبديل شد.

اما بنا به گفته زندانيان امنيتی در همان دوران، بازداشتگاه ۲۰۹ نيز به عنوان زندان امنيتی در دل زندان اوين ساخته شد؛ بازداشتگاهی که در سال های پس از انقلاب اسلامی مورد بهره برداری بيشتری قرار گرفت.


ايرج مصداقی نويسنده مجموعه کتاب چهار جلدی «نه زيستن، نه مرگ» که مدت ده سال را در زندان اوين سپری کرده است، در گفت وگو با راديو فردا می گويد: «اراضی زندان اوين متعلق به سيد ضياءالدين طباطبايی، نخست وزير کودتای ۱۲۹۹خورشيدی بود و در آن ساختمانی ويلايی متعلق به تيمسار تيمور بختيار وجود داشت که برای اولين بار همزمان با موج دستگيری مخالفان حکومت پهلوی آن ساختمان ويلايی مورد بهره برداری قرار گرفت که در آن زمان از آن با عنوان اوين قديم نام برده می شد.»

آقای مصداقی احداث ساختمان بند امنيتی ۲۰۹ زندان اوين را به دهه ۵۰ خورشيدی نسبت می دهد و می گويد: «در همان دهه ۵۰ چهار بند در جوار هم ساختند که به آن بند های چهارگانه می گفتند و همچنين ساختمان ۲۰۹ را در همان ايام درست کردند که اين در دل تپه های اوين است و حالت دژ دارد و فرار از آن غير ممکن است.»


ايرج مصداقی درباره ويژگی های معماری ساختمان بند امنيتی ۲۰۹ زندان اوين می افزايد: «سلول های ۲۰۹ به اين شکل است که ده تا سالن کنار همديگر هستند در هر کدام از اين سالن ها ده تا سلول است هشت سلول از اين ده سلول به عنوان سلول انفرادی مورد استفاده قرار می گيرد. يک سلول برای استحمام است و يک سلول کمی بزرگتر هم با سقف مشبک وجود دارد که به عنوان هواخوری مورد استفاده قرار می گيرد.»


سپس او در ادامه از شرايط اين سلول ها در آن سال ها می گويد: «در اين سلول ها يک دستشويی وجود دارد و يک توالت. پنجره کوچکی بالای اتاق زير سقف قرار دارد و بالای در هم محفظه کوچکی هست که چراغ سلول در آن قرار دارد و يک راهروی سرتا سری دور تا دور سلول های ۲۰۹ قرار گرفته است و همه راهروها از طريق اين راهرو به همديگر راه دارند.
وی می افزايد: «۲۰۹ تقريبا از يک پيچيدگی برخوردار است، به خاطر اينکه از يک طرف در دل تپه قرار دارد، فرار از آن محال است، چون در يک گودی است و وقتی کسی بخواهد از آن فرار کند، به تپه می رسد که در آن بالا پاسداران نگهبانی می دهند. اتفاقا وقتی آدم با چشم بند وارد ۲۰۹ می شود خيلی گيج می شود چون از يک طرف راه پيدا می کند به بهداری، بعد می بينيد از يک در ديگری وارد بند می شود.


زيرزمين مخوف


در سال ۱۳۶۰ و در هنگام دستگيری های گسترده مخالفان جمهوری اسلامی، بسياری از دستگير شدگان به زندان ۲۰۹ منتقل شدند.


زندانيانی که در دهه اول انقلاب اسلامی به اين بازداشتگاه وارد شده اند از وجود اتاق هايی سه در چهار در زيرزمين بند امنيتی ۲۰۹ زندان اوين خبر داده اند.



یکی از تصاویری که ایرج مصداقی در کتاب خود از اوین منتشر کرده است.

سودابه اردوان از دستگير شدگان آن دوران و نويسنده کتاب «يادنگاره های زندان» درباره شيوه اداره اين بازداشتگاه در اوايل دهه ۶۰ خورشيدی به راديو فردا می گويد: «۲۰۹ ساختمانی بود جدا از ساختمان دادستانی. سال شصت ۲۰۹ توسط سپاه پاسداران اداره می شد و بند های ديگر توسط دادستانی و جناح های ديگر اداره می شدند، البته دو سال بعد اداره اين بازداشتگاه از دست سپاه پاسداران خارج شد و تمام کسانی که در آن دوره توسط سپاه پاسداران بازجويی شده بودند مجددا مورد بازجويی قرار گرفتند.»



به گفته سودابه اردوان زيرزمين ۲۰۹ محل تشکيل دادگاه ها، شکنجه ها و اعدام ها در آن سال ها بوده است.


او می گويد: «تقريبا ساعت پنج به بعد چراغ سلول را خاموش می کردند. نورکمی از پنجره کوچک نزديک سقف اتاق را روشن نگه می داشت. آن نور هم کم کم قطع می شد و ما تقريبا در تاريکی می مانديم. در اين شرايط ما مجبور بوديم زودتر بخوابيم. نفری يک پتوی سياه به ما داده بودند. سرمان را که می گذاشتيم زمين تا بخوابيم صداهايی که از زيرزمين ۲۰۹ می آمد به گوشمان می خورد. زيرزمين ۲۰۹ محل شکنجه زندانی ها بود. شب هم که دير وقت می شد و مقداری اوضاع و احوال آرام می شد می آمدند اعدامی ها را می بردند.»


خانم اردوان می گويد هيچ گاه زيرزمين ۲۰۹ را تجربه نکرده است، اما در اين باره به روايت يکی از هم بندانش اشاره می کند: «دختری پانزده ساله هم سلولی من بود. او را هر روز برای بازجويی به زيرزمين ۲۰۹ می بردند. او وقتی به سلول بر می گشت يک شربت سينه داشت از آن چند قاشق می خورد و می خوابيد. همين دختر برايم تعريف کرد که او را به جايی برده اند که حالت حمام داشت، يعنی مثل حمام عمومی که ديوارها از بخار آب لزج می شوند، آن جا پر از خونابه بود.»


۲۰۹ ، نسل بعدی


از اواخر دهه ۷۰ خورشيدی و به دنبال دستگيری دانشجويان در جريان واقعه کوی دانشگاه تهران، نسل تازه ای از زندانيان وارد بند امنيتی ۲۰۹ زندان اوين شدند.


در اين دوران اين بازداشتگاه تغييرات اندکی را به خود ديده بود.


شيوا نظر آهاری، عضو کميته دانشجويی گزارشگران حقوق بشرکه در اوايل دهه ۸۰ خورشيدی، يک ماه را در سلول های انفرادی ۲۰۹ گذرانده است، درباره اين تجربه به راديو فردا می گويد: «در مقابل ورودی بند پيش از اينکه وارد شويم چشم بندهايی به ما دادند، چشم بندها را زديم. سپس از ما فيلمبرداری کردند. حتا وقتی من منتظر يکی از دوستانم بودم که با هم پله ها را بالا برويم، آنجا با من برخورد کردند که اصلا اين جا حق نداری از اين کارها بکنی و دست من را گرفتند و کشيدند.»



شیوا نظرآهاری از دانشجویان فعالی که مدتی را در اوین گذرانده است.

خانم نظر آهاری در ادامه تصويری از فضای سلول ها می دهد که نشان از تغيير اين سلول ها به نسبت سال های دهه ۶۰ دارد.


او می گويد: «اتاقک سلول آن سال مثل اينکه به تازگی رنگ آميزی شده بود. مقداری تميز بود. فضای آن تقريبا دو متر در سه متر بود. کف برخی سلول ها را سنگ سفيد کرده بودند و برخی ديگر موزاييک بود. در بعضی از سلول ها توالت فرنگی گوشه سلول را برداشته بودند، اما در سلول من آن توالت و بوی آن در فضای سلول هنوز وجود داشت. آن لامپ مهتابی معروف که بيست و چهار ساعته بر روی چشم زندانی روشن است هم وجود داشت. با يک در آهنی که دريچه بالای آن بسته بود و در روزهای بعد يک مقدار زندانبان ها مهربانی می کردند و اجازه می دادند هوايی به داخل سلول بيايد.»


به گفته اين دختر بيست و دو ساله، از چهارمين روز انفرادی، بازجويی ها به طور ناگهانی به پايان رسيد و او برای مدتی طولانی در بی خبری محض، بدون ارتباطی با جهان بيرون به سر می برد.


او می گويد که از هفته سوم مسئولان زندان به او اجازه دادند تا با خانواده اش تماس بگيرد.


در سال ۱۳۸۴ خورشيدی عباسعلی عليزاده رييس دادگستری استان تهران در گزارشی وجود بازداشتگاه های مخفی در جمهوری اسلامی و نقض حقوق شهروندی در اين بازداشتگاه ها را تاييد کرد.


نمايندگان ششمين دوره مجلس شورای اسلامی به کوشش علی اکبر موسوی خويينی در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی، کميته ای حقيقت ياب برای ارتقا بخشيدن و بهبود شرايط زندانيان تشکيل دادند.


فاطمه حقيقت جو از اعضای اين کميته که هم اکنون به عنوان استاديار در دانشگاه کنتيکت، به فعاليت های آکادميک مشغول است به راديو فردا می گويد که اين کميته هيچ گاه موفق نشد تعداد واقعی زندان های امنيتی را در جمهوری اسلامی شناسايی کند.


او می گويد: «ما آن موقع نمی توانستيم دستگاه های امنيتی را کاملا کنترل کنيم، به دليل اينکه حتا اگر زندانی مثل زندان ۵۹ ،۲۰۹ و غيره مورد شناسايی و نظارت قرار می گرفت، باز اين امکان برای نيرو های امنيتی بود که حتا يک خانه را تبديل به زندان بکنند.»


خانم حقيقت جو سپس به يکی از موارد نقض حقوق شهروندی در بازداشتگاه های مخفی می پردازد و می گويد: «من جوانی را ديدم که شايد بيست سال داشت و در سالگرد ۱۸ تير بازداشت شده بود و وقتی که بازداشت شده بود، او را قبل از اينکه به زندان اوين منتقل کنند به طور موقت به زيرزمين يک پايگاه بسيج برده بودند و در آنجا شماره ۱۸ را بر پشتش حکاکی کرده بودند.»


سوييت های معروف


آيا بند امنيتی ۲۰۹ زندان اوين همان سوييت های مجهزی است که آقای حداد معاون امنيتی قاضی سعيد مرتضوی دادستان تهران در گفت و گوی اخير خود به ان اشاره کرده است؟



  • «من جوانی را ديدم که شايد بيست سال داشت و در سالگرد ۱۸ تير بازداشت شده بود و وقتی که بازداشت شده بود، او را قبل از اينکه به زندان اوين منتقل کنند به طور موقت به زيرزمين يک پايگاه بسيج برده بودند و در آنجا شماره ۱۸ را بر پشتش حکاکی کرده بودند.»
فاطمه حقیقت جو

و آيا زندانيان برای مدت محدودی در اين بازداشتگاه نگهداری می شوند؟


کسانی که مدت های مديدی را در سلول های اين زندان به عنوان زندانی سياسی سپری کرده اند، روايت های متفاوتی را بيان می کنند.


کيانوش سنجری دراين باره از سرنوشت دو هم بندش به راديو فردا می گويد: «من زندانيانی را می شناسم که به دليل فشارهای موجود در اين بازداشتگاه دست به خودکشی زدند، از جمله آقای حميد رضا محمدی که با يک تلويزيون برون مرزی فارسی زبان مخالف جمهوری اسلامی ارتباط داشت، اما اين فرد پنج ماه در سلول انفرادی بود و نتوانست اين شرايط را تحمل بکند و با قاشقی که در اختيارش بود، رگ دستش را زد. زندانی ديگری به نام بابک دادبخش که او هم در سلول، خودش را دار زد که حتا به بيمارستان منتقلش کردند.»
با اين حال برخورد با همه زندانيان امنيتی در اين بازداشتگاه يکسان نيست.


بهاره هدايت دبير کميسيون زنان دفتر تحکيم وحدت که به تازگی از زندان امنيتی ۲۰۹ آزاد شده در گفت و گو با راديو فردا با تاييد برخی از گفته های معاون امنيتی دادستان تهران می گويد که او و دوستانش در آنجا شکنجه های قرون وسطايی را نديده اند.


خانم هدايت می گويد: «اين را نبايد فراموش کرد که صرف انفرادی، فشار روحی و روانی ايجاد می کند و آن تخليه روانی که صورت می گيرد به تنهايی فرد را از حالت طبيعی و پاسخگويی به اعمالش خارج می کند. تجربه من با آن چه که آقای حداد گفته چندان مغايرت ندارد. آن صحبتی که آقای حداد کردند که ما آنقدر امکانات و ابزار برای کسب اطلاعات داريم که فرد را تحت شکنجه های جسمی قرار ندهيم در مورد من، چنين موردی مصداق داشت. من احساس می کردم اين ها اصلا نيازی ندارند من را تحت چنين فشارهايی قرار دهند.»


اما فاطمه حقيقت جو عضو کميته حقيقت ياب بهبود و ارتقای وضعيت زندانيان که از بند امنيتی ۲۰۹ زندان اوين بازديد کرده است، با انتقاد از سخنان قاضی حسن حداد با اشاره به سابقه فعاليت معاون امنيتی قاضی سعيد مرتضوی می گويد: «آقای حداد مدتی رييس شعبه بوده است و عموما زندانيان خودش را به زندان ۵۹ می فرستاده است. بنده زندان ۵۹ را بازديد نکرده ام که مخوف تر از زندان ۲۰۹ است. اگر که او می گويد بهترين زندان زندان ۲۰۹ است واقعا بايد گريه کنيم. نکته مهم صرفا فضای زندان نيست، رفتاری است که با زندانی در آن زندان صورت می گيرد.»


پراکندگی بازداشتگاه های مخفی


فروردين ماه امسال آيت الله محمود هاشمی شاهرودی رييس قوه قضاييه با صدور بخشنامه ای به وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران، اطلاعات نيروی انتظامی و سازمان حفاظت اطلاعات نيروهای مسلح اجازه داد تا با رعايت «شروطی» بازداشتگاه داير کنند.



با همه تلاش های نمايندگان ششمين دوره مجلس شورای اسلامی، تنها يازده بازداشتگاه زير نظر سازمان زندان ها اداره می شوند.


اين تصميم اخير در حالی گرفته شده است که هنوز تکليف تعريف جرم سياسی به رغم تاکيد قانون اساسی جمهوری اسلامی بر رعايت حقوق متهمان مشخص نيست.


شيوا نظر آهاری معتقد است که نهادهای گوناگون مانند نيروی انتظامی، دستگاه قضايی، وزارت اطلاعات و سپاه با هم در تعارض هستند.


او سپس ادامه می دهد: «سال گذشته وقتی که از وزارت اطلاعات من را احضار کردند، به من گفتند اگر بخواهی اين گونه فعاليت کنی، نهادهای مختلفی هستند که دور وبر شما هستند و فقط وزارت اطلاعات نيست. تا الان اگر تو را بازداشت نکرده اند وزارت مانع شده، ولی خب مثلا سپاه هست، ازاين به بعد ما نمی توانيم جلوی آن ها را بگيريم. اين ها خودشان هم با هم مشکل دارند و اين يکی از دلايل پراکندگی بازداشتگاه ها است.»


درشرايطی که نهادهای امنيتی می توانند دور از چشم ناظران قانونی خانه امن و بازداشتگاه امنيتی داير کنند به اعتقاد فاطمه حقيقت جو زندان امنيتی و زندانی امنيتی محصول شرايطی است که در آن معمولا بازجو يا تيم بازجويی در يک نهاد امنيتی سناريوی مشخصی را برای يک يا گروهی از زندانيان در نظر می گيرد.